مینا اسدی: به یاد ویدا قهرمانی
ویدا دوست نازنینم مرد. سالی از او بیخبربودم. غرق در لحظه… لحظه ی زندگی، و مشکلات تبعید، در قایق کوچکی در میان دریای توفان زا نشسته بودم و ساحلی در تیر رس نبود.. او در لس آنجلس و من در این گوشه ی دور دنیا. آن سالها که من به دور دنیا می گشتم و…
آخرین دیدگاهها