فیلم زندگی محمدشان فقط یک فیلم نبود بلکه معجزه ای بود که خود حضرت عنوان فیلم را انشاء فرمود!

بعد ازجنبش تیر ماه تغییراتی قابل رویت در داخل وخارج از ایران رخ داده است بخشی از ذوب شدگان در ولایت حالا با ماسک ضد نظام به میدان آمده اند حتا لابی هایی مثل هوشنگ امیر احمدی شده است یک سرنگونی طلب دوآتشه و محبوب رادیو تلویزیون های لوس آنجلسی و برخی از رادیو تلویزیون های مستقل نما!.عوامل حکومت در داخل دست همدیگر را رو میکنند اما در حد وحدودی که کلیت نظام اسیب نبیند وبیشترنقش سوپاپ اطمینان را بازی میکند تا خشم روز آفزون مردم اسیب دیده را مهارکنند .شارلاتان هایی نظیر زیبا کلام از دویچه وله جایزه خدمت به نظام وخیانت به مردم را دریافت میکند، اما در همین چهار چوب هم هیچگاه هزینه هایی که نظام صرف امور فرهنگی وچهره سازی خود میکند وکرده است لو نمیرود ، هیچ کس نمیپرسد چه میزان باج دادند تا دوسال متوالی مجسمه اسکار را تصاحب کردند ؟با این که ملیجک رفوزه ی مقام رهبری (احمدی نژاد) هم کفت :ما لابیگری کردیم و اسکار گرفتیم. اما هزینه ای که از این بابت بر دوش مردم بلا دیده ما گذاشتند را اعلام نمیکنند.

یا وقتی ژیل ژاکوب مدیر بازنشسه کنونی ودلال ایرانی اش( محمد حقیقت) و دلال فرانسوی (پیرسان) یک نخل طلا برای طعم گیلاس جور کردند این چنین وانمود کردند که فیلم توقیف است این جایزه را برای دفاع از آزادی بیان اهدا می کنند و خود کیارستمی بعد از این که خرش از پل گذاشت به صراحت در مصاحبه با نازی بگلری ( فکر کنم خبرنگار صدای امریکا) اعلام کرد: فیلم توقیف نبود من اصلا اگر بافت فیلمنامه ای از نظر مصالح نظام اشکال داشته باشد طرفش نمیروم، ما باید تا زیر سقف سانسور فیلم بسازیم .( نقل به مفهوم )باز هم ما دوزاری مان نیفتاد ، اما معلوم نشد هزینه مادی این معامله که برای به سایه کشاندن جنایت میکونوس بود چه میزان برای کیسه تهی مردم آب خورد؟ یا دوره ی بیا بروی دوم خردادی ها چه میزان رد وبدل شد تا دیتر کسلیک رضایت داد به فیلم معمولی وکم ارزش تاکسی جعفر پناهی هم یک خرس اهدا کنند. نقش کلودیا روت نایب رئیس مجلس المان در این معامله چه بود ؟ اما فقط هزینه های زد وبند فستیوال ها که از کیسه مردم نرفته است. سینمای جمهوری اسلامی یک سینمای دولتی است وهزینه ان از کیسه مردم تامین میشود. مردمیکه در فقر وتنگدستی روزگار میگذارنند اما باید هزینه ابروداری ی این نظام بی ابرو را هم تقبل کنند. از میان فیلمهایی که با هزینه ج. اسلامی تهیه میشود فیلمهایی نظیر کارهای دوره روشنفکری مخملباف حزب الهی متحجر وعقب مانده که حالا پاپیون هم می بندد (مدتی شد مدافع باند موسوی از انجا هم بیرونش کردند حالا شده است لابی گر اسرائیل قبلا غاصب ) وکارهای رخشان بنی اعتماد، تهمینه میلانی، از باند دوم خرداد و ده نمکی نامی که از چاقو کش های ج.ا است که چند سالی هم هوس فیلمسازی بسرش زده بود. از باند مثلا تمامیت خواه و… بقیه را ج.ا تامین میکند زیر عنوان بنیاد فارابی صادر میکند بی انکه نقش سفارت خانه های ج. اسلامی در پخش ان ها به چشم بیاید اما هزییه تهیه دو نوار متحرک زیر عنوان فیلم سر سام آور بود.اول فیلمی که بهروز افخمی که دانشجوی مدرسه تلویزیون و سینما بود که با حضور جمهوری اسلامی ارشاد شد و امتیاز هایی بیش از ظرفیتش به او دادندسر هم بندی کرد، نوار متحرک زندگی نامه امام امشان را میگویم ( فرزند صبح )او با وقاحت اعلام کرد برای واواک فیلم میسازد اپوزسیون طردش نکرد که هیچ کلی هم اعتبار کسب کرد.این نوار متحرک افخمی انقدر تهوع آور بود که در جشنواره فجر/ زجر هم تماشاگرانی که اکثرا کارت مجانی دریافت میکند هم تحملش نکردند.پرونده فیلم زندگی اما مشان با همان نمایش بدون تماشا چی وبا هزینه سنگینی که بار آورد بسته شد. اما پروژه این گونه کارهای نان و اب دارهمچنان مفتوح ماند تا نوبت چاپیدن بیشتربه مجید مجیدی رسید او هم دست بالا را گرفت زندگی پیامبرشان را به نوار مبتذلی تبدیل کرد. مقدمات تهیه این نوار ماهها طویل کشید دستمزد های کلان به کسی داده میشد که میپذیرفت در این شاهکار ! حضور داشته باشد اکثرافراد گروه فنی را با دستمزد ها ی کلان از کشور های دیگر تامین کرده بودند. یک شهر سینمایی را با هزینه ای غیر قابل محاسبه برای فیلمبرداری این شاهکار بر پا کردند در مملکتی که ادم های زنده اش به خاطر تنگدستی در گور میخوابند هزینه ساخت شهر سینمایش میتوانست برای همه بیخانمانان مسکن ایجاد کتد اما برای نظام داعشی مهم این بود که پیامبرشان شناسانده شود. این چه پیغمبری است که بعد از گذشت 1400 سال هنوز نیاز دارد بشناسندش ؟. البته خیلی طرح ها ونقشه ها برای مقبول نشان دادن این نوار طراحی کردند ،بودجه یک سال امور سینمایی را صرف شناساندن ان کردند اما هیچ بهره ای نبردند این نوار مبتذل روی دستشان ماند بهر جشنواره هم ارسال کردند بی نتیجه ماند اصلا جشنواره ها حتا برای خوش ایند نظام زیر بار نمایش این نوار نرفتند و تنها یک نمایش ناکام در فستیوال مونترال داشت .سالهاست میگوئیم مبارزه تا به زانو در آوردن این نظام مافیایی اگر با توجه به مسایل فرهنگی امیحته نشود نتیجه پر بار نخواهد داشت. چرا در اعتراضات واعتصابات پول های حیف میل شده در بخش فرهنگی محاسبه نمیشود؟ ما برای اینکه به میزان چاپلوسی عوامل فیلم محمد پی ببرید نظر جلیل رسولی خطاطی که عنوان فیلم محمدشان به خط اوست این یاداشت را به پایان میرسانیم این جناب خطاط میگوید :برای نوشتن خط عنوان فیلم نمیدانسته چه خطی بکار ببرد با خود ان حضرت! تماس میگیرد ومینویسد « انگشت سبابه را داخل مرکب کردم نام اعظم حضرت محمد را نوشتم متوجه شدم انگشتم می لرزد بعد دیدم همه وجودم میلرزد خلاصه این که در نهایت ان حضرت خود نام فیلم را انشاء فرمود. فکر میکنید چه میزان به او اهدا شده تا حضرت محمد را به خطاطی راغب کرده است؟