سهراب شهید ثالث زود از میان ما رفت ، هنوز توانایی های بسیار داشت بیماری کهنه داشت اما به گمان من دلیل مرگ او شدت گرفتن بیماری اش نبود بلکه نوعی هم با زندگی لج کرده بود، در مصرف الکل افراط میکرد. سالهای اخری که در المان (برلین ) بود هم بیشتر می نوشید و کمتر کارمیکرد. با این که تهیه کننده ها با میل و رغبت با او کار میکردند و هیچ مشکلی برای تهیه فیلم نداشت اما دیگر به نظم و کار سر صحنه انهم در کشور منظمی چون المان اهمیت نمیداد. تهیه کنندگان هم به تدریج پراکنده شدند خودش هم از محیط دل زده شده بود اروپا را ترک گفت و به امریکا رفت. دیگر عملا کاری از او ساخته نبود چند طرح و ایده برای کار را در گفتگو هایش تعریف میکرد اما اراده ای برای انجامش نداشت. طولی نکشید که بیماریش هم شدت گرفت سهراب شهید ثالث سینماگر خلاق و آوانگارد و صاحب سبک با وضع اسف انگیز و دردناکی خاموش شد.
شهید ثالث قبل از ظهور اخوند ها در صحنه سیاست ایران زادگاهش را ترک گفت او که کارمند وزارت فرهنگ و هنر بود گفته شد در نامه تندی که به هاشم خردمند مدیر کل وزارت فرهنگ وهنر نوشت. دلایل خروجش را شرح داد (این نامه در دسترس نیست.) سا ل های اول اقامت در برلین خیلی هم پر کار بود با این که اعتنایی به شهرت های فستیوالی نداشت کار هایش با موفقیت در محافل سینمایی وجشنواره ها عرضه میشد فستیوال ها هم ان زمان الودگی ی این روز ها را نداشتد جمهوری اسلامی هم بار ها سعی کرد پروژه ای را که برای بی اعتبار کردن سینماگران با استعداد داشت در مورد او هم به آزمایش بگذارد اما ناکام ماند این نوع طرح ها را علی دهباشی سردبیر ان وقت ماهنامه کلک وبعدا بخارا ویامدیران جشنواره فجر/ زجربرای خارج ازکشور طراحی و اجرا میکردند .
برای نمونه پرویز کیمیاوی که از استعدا د هنری هم بی بهره نبود فیلم مستند خوبی با عنوان پ .مثل پلیکان را در کارنامه خود داشت را با همین نیرنگ به جمهوری اسلامی کشاندند حتا اجازه دادند یک فیلم هم بسازد ( ایران سرای من است)اما اکران بی اکران، هر چه پرویز خان عجز ولابه کرد بلکه فیلم را به نمایش عمومی بگذارد بی نتیجه بود البته پرویز همان زمان که به ایران بر گشته بود به من تلفن کرد ( کیمیاوی از دوستان نصیب ومن بود ) هر چه ناسزا در چنته داشت نثار من کرد اما کسی تنها فیلم او در 40 سال عمر ننگین جمهوری اسلامی را ندید تا معلوم شود سازنده اثار مهمی مثل پ. مثل پلیکان ومغولها در جمهوری اسلامی چه گونه اثاری خلق کرده است ؟ایا ناسزا گویی به من بی اعتباری کنونی او را جبران خواهد کرد؟
نخستین فیلم سینمایی سهراب( یک اتفاق ساده )نام دارد آنگونه من بیادم مانده /.اگر اشتباه نکنم / ساخته شدن این فیلم هم خود یک اتفاق بود.سهراب برای ساختن یکی از همان مستند های وزارت فرهنگ وهنری با گروهش در سفر بود طبق قراری که با بچه ها ی گروه گذاشت با امکانات یک فیلم در حقیقت سفارشی یک فیلم سینمایی شخصی را ساخت وکار های فنی فیلم هم در لابراتوار وزارت فرهنگ وهنر انجام شد . وقتی کار آماده شد سهراب فیلم را در جلسه ی خصوصی به هژیرداریوش مدیر جشنواره جهانی فیلم تهران نشان داد وهژیر بدون تردید فیلم را برای جشنواره انتخاب میکند ودر جشنواره هم جایزه ویژه منتقدین به فیلم تعلق گرفت وزارت فرهنگ وهنر که در مقابل یک عمل انجام شده قرار گرفته بود بهتر دید سکوت کند تا یکی از اثار مهم سینمای تجربی ایران ساخته وبه کارنامه درخشان سهراب افزوده شود
یاد و نام سهراب در تاریخ سینمای جهان به نیکی ثبت شده است.
بصیر نصیبی
آخرین دیدگاهها