پیش آغاز + زندگی نامه ی فرهنگی + لیست کامل فیلمها و بازیگرانی که ژاله صدایشان را دوبله کرده است.
قبلا هم چند بار تذکر داده ام که اظهار نظر من در ارتباط با همکارانم در تلویزیون طبیعی است که در پیوند با تماس وبرخوردی است که قبل از انقلاب داشته ام نه بعد از آن. چرا که من خیلی زود از زادگاهم خارج شدم. سالهای اول را در فرانسه، آلمان و ایتالیا سپری کردم تا دوباره خودم را یافتم. سینمای آزاد را باز سازی کردم , اهدافم را با شرایط تبعید تطبیق دادم. من خانم زاله کاظمی را هم بعد از انقلاب ندیده ام و در جریان کارهایشان نبوده ام. بعد از این یا دآوری کوتاه برگردیم به زندگینامه ژاله کاظمی از دیدگاه نیروان غنی پور.
نیروان با مهارت و شایستگی کارنامه هنری ژاله کاظمی را مطرح میکند و نکته مهمی نیست که ندیده گرفته باشد و یا کم اهمیت تلقی کند. پس نیاز نیست ما برای مرور کارهای ژاله نکته ای بر آنچه نیروان مطرح کرده اضافه کنیم.
اما من خود خاطره ای دارم از شرکتم در برنامه ای که بهنام ناطقی برای برنامه 2 «تلویزیون ملی ایران »تهیه می کرد و ژاله کاظمی مجری اش بود. من یک بار میهمان برنامه تلویزیونی بهنام که ان زمان نقد هنری مینوشت و برنامه ساز تلویزیون هم بود شده بودم. در آن برنامه اگر درست بیادم مانده باشد موضوع بحث سینمای آزاد ایران و نحوه پیدایش و رشدش بود. خوب طبیعی است که چهار چوب برنامه را تهیه کننده تعین میکرد. اما با این وجود که ژاله کاظمی که ار دوستان نزدیک به گروه ما هم نبود که با سینمای آزاد و اهدافش مانوس باشد اما با مهارت بسیار برنامه را اداره می کرد، دیگر اینکه شخصیت، وقار و چهره جذاب ژاله همکارانش را هم به تحسین وامیداشت.
باید از نیروان هم سپاسگذار باشیم که با دقت و جدیت این مطلب را آماده و منتشر نمود.
یاد این زن مستعد و هنرمند و سرشار از حس و عاطفه گرامی باد. مطلب نیروان با عنوان بانوی خاص را با هم می خوانیم.
بصیر نصیبی
بانوی خاص با یاد ژاله کاظمی
نیروان غنی پور
با نگاهی گذرا به عنوان هایی چون دوبلور، مجری تلویزیون، گویندۀ رادیو و نقاش، فقط و فقط می توان به یک نام رسید؛ بله! زنده یاد ژاله کاظمی. این عنوان زنده یاد به دور از تعارف ها و رعایت عُرف نوشتاری دست و پاگیر به واقع شایستۀ اوست. یاد او زنده است چون آثاری از خود به یادگار گذاشته که با مرورشان در هر زمان می توان به ماندگاری ظرافت کار کاظمی پی بُرد. معتقدم وی از تیرۀ گویندگان مؤلف است. همانانی که با ابزار آشنای دوبله چون صدای خاص، تصویر فیلم، متن دیالوگ، میکروفون و گوشی، کاری می کنند کارستان. مگر سایرین همین ابزار را در اختیار ندارند پس چرا فقط تعداد انگشت شماری در این عرصه سرآمد شده و به حافظه جمعی چند نسل راه پیدا می کنند؟ چون آنان از رویۀ فنّ و تکنیک عبور کرده و با نبوغ شان این حرفۀ نوپا را به حد اعلا رساندند. اشتراک حس و دریافت شخصی با آگاهی به نوع زیست فردی در بازخورد جامعه و تبلورش در صدای ایشان. ژاله کاظمی«بانوی دوبلاژ» یکی از همان سرآمدان است و به گفتۀ منوچهر اسماعیلی، ملقّب به «ملکه دوبلاژ ایران». او به معنای تام کلمه خاص بود و این خاص بودن را با ادا و اطوار در بوق و کرنا نکرد بلکه هر چه توانایی داشت در ظرف هنرش ریخت. پس از این که خیلی ها صدایش را در دوبله فیلم ها شنیدند و به تعبیری صدای آشنا شد با دیدن چهره اش در قاب تلویزیون، این نکته را اعتراف نمودند که آن چهره با تصویری که در ذهن شان از آن صدا ساخته بودند بسیار نزدیک بود. موضوعی خاص که تا به امروز برای کمتر دوبلور زنی اتفاق افتاده یعنی به هم آمدن صدا با چهرۀ گوینده.
ژاله کاظمی با عنوان اصلی زهرا کاظمی آزاد زادۀ 13 فروردین سال 1322 در تهران، دوران کودکی و نوجوانی را در آبادان گذراند و با حضور در رادیو آبادان نخستین گام های ورود به عرصه صداپیشگی را تجربه کرد. در بازگشت به تهران به سال 1337 توسط برادرش زنده یاد هوشنگ کاظمی به دوبلاژ معرفی شد و خیلی زود با استعدادی که بروز داد توانست نظر مدیران دوبلاژ را جلب کند و به دوبلۀ بسیاری از فیلم ها دعوت شد. در آن مقطع حتی سفری به ایتالیا داشت و در مدت کوتاهی دوبله فارسی در استودیوهای آن جا را نیز تجربه کرد ولی به واسطه رونق روز افزون دوبله و تجهیز استودیوها در ایران، به کشور بازگشت و پله های ترّقی را با سرعت بالا چه در دوبله فیلم های خارجی و چه آثار ایرانی طی کرد و به عبارتی نقش اول گو شد. او در دوره پُر کاری اش هرگز از تحصیل غافل نشد و موفق به اخذ مدرک کارشناسی علوم سیاسی از دانشگاه ملّی ایران و سپس کارشناسی ارشد رشتۀ تعلیم و تربیت از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در لُس آنجلس گردید.
جنس صدای کاظمی در ردۀ صداهای صاف و شفاف، عاری از هرگونه نقصان در ادای حروف (از جمله ر، ز، س، ش، ص، ض) با انعطاف صوتی بالا قرار می گیرد. همین صدای منعطف با قابلیت نوسان بالا در هر لحظه، موجب شد که کاظمی بتواند به جای نقش های گوناگون با مهارت نقش گویی کند، از زنان اشرافی، روشنفکر، مقتدر و جاه طلب تا روسپی، اغواگر، دلداده و شکننده در موقعیت های کمیک و تراژیک. نقش گویی به جای بسیاری از بازیگران زن و چهره های شاخص تاریخ سینما از افتخارهای خاص و دست نیافتنی ژاله کاظمی است. آن چه که در این زمینه اهمیت پیدا می کند کیفیت نقش گویی هاست نه کمیت شان و به معنایی دیگر چطور و چگونه گفتن مهم می شود نه تعداد نقش گویی ها به جای فلان بازیگر یا بازیگران که بالطبع فضیلتی محسوب نمی شود. در کارنامه درخشان ژاله کاظمی این موقعیت طلایی به وجود آمد که میزان کمیت و کیفیت را در تعادلی خاص و مثال زدنی قرار دهد. برای فهم این موضوع باید نگاه تحلیل واری به چند نمونه از نقش گویی های این دوبلور توانا داشت تا از پس آن به درک روشن تری از عملکردش رسید
سوفیا لورن (در همۀ نقش ها): از شمایل های تناسب صدای دوبلور با چهرۀ بازیگر در تاریخ دوبله فارسی، نشست صدا و نوع نقش گویی های کاظمی به جای سوفیا لورن بوده و بی تردید به نام او سند خورده است. تطابق چهره زیبا و صدای زیبا؛ به طوری که مخاطب فارسی زبان وقتی تصویر لورن را می بیند و یا به یاد می آورد زنگ صدای کاظمی در گوشش طنین انداز می شود. خیلی با خود کلنجار رفتم که یک نقش گویی برای نمونه از 24 فیلم دوبله شده این بازیگر با صدای کاظمی را بررسی کنم ولی با مروری متوجه شدم که همه اش درخشان است و نمی توان انگشت تنها روی یکی گذاشت. می توان بسیاری از خصلت ها و احساسات زنانه را در این جنس نقش گویی ها بررسی کرد. نگرانی های مادرانه و عشق به فرزند در دوبله «دو زن»، سرگردانی میان حس عشق و انتقام در «ال سید»، روایت بی پرده از زندگی سه زن از سه طبقه جامعه در «دیروز، امروز، فردا»، زخم ناشی از جنگ و دوری آدم ها از همدیگر در «گل آفتاب گردان» همه این ها را با صدا و بیان کاظمی به جای لورن دیدیم و شنیدیم و اضافه کنید طنازی هایش در دوبله «آسیابان عشوه گر» (به جای زنی روستایی به نام کارملا) که اندازه و شیرین اجرا نمود و تصنعی در تیپ گویی این جور نقش در کارش دیده نمی شود. در توصیف نقش گویی های ماندگار ژاله کاظمی به جای سوفیا لورن باید از این عبارت بهره بُرد: «توضیح لازم نیست، دیده شود!».
مارتا (با بازی الیزابت تیلور): یکی دیگر از همان شمایل های شکل گرفتۀ دوبله فارسی، با 2 نمونه مشهور برای ژاله کاظمی. یکی دوبله نقش مگی گربه در«گربه روی شیروانی داغ» و دیگری مارتا در «چه کسی از ویرجیانا وُلف می ترسد؟» ، 2 شخصیت از اساس متفاوت با یکدیگر. مگی با همۀ دلربایی های زنانه اش می خواهد توجه شوهر افسرده و الکلی اش را دوباره به خود جلب کند و در نقطه مقابل مارتا در صدد ویرانی و نابودی شوهرش برمی آید. در اولی با صدای ظریف و ملیح و در دیگری با بم کردن و ادای انفجاری واژه ها حالت مستانه از الکل و نامتعادلی و کلافگی شخصیت را نقش گویی می کند ، هماهنگی صدای دوبلور با حالت های چهره و میمیک بازی بازیگر با پرهیز از هرگونه جلوه گری دُرُشت و عملکرد فخرفروشانه. کاظمی به جای مارتا و چنگیز جلیلوند به جای جُرج (ریچارد برتون) به شیوۀ استادانه دوبله «چه کسی از… » را به نقطه اوج در آن روایت شبانه دیوانه وار فیلم می رسانند. جنس کلمه ها در این مونولوگ با اجرای سینک کاظمی، شاخصی است بر همه این ویژگی ها: «میشه نتیجه گرفت که جُرجی جون جوهرش رو نداره، بیشتر به درد لای جرز می خوره! جرج از اون آدم های مُهمل و سهل انگار بود که پشتکار نداشت. فقط می شد بهش گفت واخورده، یه واخورده چاق و گُنده و بی مصرف! حالا وضع من اینه گرفتار این واخوردۀ بوگندوی بخش تاریخ شدم!»
بلانش دوبوآ (ویوین لی): اگر بحث بر سر انتخاب 5 نقش گویی برتر در تاریخ دوبله فارسی باشد (هم در میان دوبلورهای مرد و هم دوبلورهای زن)، شک نکنید دوبله شخصیت بلانش دوبوآ یکی از آنهاست. این شخصیت چند لایه مهم ادبیات نمایشی جهان – دست پرودۀ تنسی ویلیامز – آن قدر پیچیدگی و ابهام دارد که هر بازیگری را برای درک و تحلیل صحیح نقش به چالش می کشد و این قاعده شامل حال دوبلورها نیز می شود. زنی با مجموعه ای از بیماری های روانی چون اختلال شخصیت نمایشی، اختلال روحی شیدا گونه یا افسردگی دو قطبی. بلانش در برابر استنلی، استلا، میچ، پسرک جوان بازاریاب، مأمور پیر آسایشگاه و خیلی های دیگر رفتار متناقض و متفاوتی از خود بروز می دهد. گاهی اغواگر، مهربان و بانو مَنِش و گاهی عصبی، پرخاشجو، عصیان گر و دچار نوسان در احساسات می شود. در مقابل قانون ناپلئونی که استنلی مبنی بر شریک بودن در سهم مساوی اموال زن و شوهر و بالعکس، می گوید:«خیلی خوب، ورق های من روی میزِ (با لحنی مهربان و اعتماد به نفس)، من می دونم که برنده می شم چون هر چی باشه 50 درصد دلربایی زن ها ظاهرشونِ.(با حالتی تهاجمی) اما وقتی موضوعی مهم باشه، حقیقت رو می گم و حقیقت این که من در تمام عمرم نه خواهرم رو و نه تو رو و نه هیچ کس دیگه رو گول نزدم. (با بُغض و هیجان) می خوای باور کن می خوای نکن!» و یا در برابر عاشق تازه از راه رسیده اش میچ که فهمیده همه حرف های بلانش دروغی بیش نبوده و او را هرزه می پندارد، می گوید:«هتل فلامینگو؟!! (با فریاد) نه! اسم اون هتل تاران تولا بود. من در هتل تاران تولا اقامت داشتم نه جای دیگر. آره همون هتلی که من قربانیان خودم رو می بُردم.» در گذر همه این سال ها شاهکار ژاله کاظمی در دوبله این نقش، گرد و غبار زمان را به خود نگرفته و هنوز که هنوز است همچون اثری نامیرا به حیاتش ادامه می دهد. همواره در بین دوست داران دوبله فارسی، بحث مقایسه 2 نقش گویی مهم به جای ویوین لی وجود داشته، یکی همین دوبله نقش بلانش توسط کاظمی و آن یکی دوبله اسکارلت اوهارا در «بر باد رفته» توسط رفعت هاشم پور. دو بزرگ بانوی بی جانشین دوبلاژ ایران که به نظرم مقایسه این که کدام یک به جای ویوین لی بهتر هستند، امری ناصواب است. هر دو به شایستگی در نقطه اوج این حرفه، شگردها و کاربلدی شان را ارائه کردند. البته شخصیت بلانش پیچیدگی هایی دارد که نمی توان منکرش شد.
مِرِلی هادلی (دورتی مِلون): درام عاشقانه «نوشته بر باد» (با عنوان دوبله شده «بر باد نوشته») داگلاس سیرک همه آن چه که برای جذب مخاطب لازم است را داراست. چینش عالی بازیگران و نوع روایت نفس گیر از اجزای ماندگاری این فیلم است و زمانی که برای دوبله در دهه 40 در استودیو پلازا به دست مدیر دوبلاژ توانایی چون زنده یاد عطاء الله کاملی می رسد، وی چاره ای جز ارائه کاری با کیفیت ندارد. دوبله «نوشته بر باد» بنا به هر دلیلی از دوبله های مهجور و کمتر شناخته شده در گفت و گوهای معمول است در حالی که بهترین ها در آن حضور دارند. بهترین گویندگان برای نقش های اصلی که شوربختانه هیچ کدام شان دیگر در میان ما نیستند. از زنده یادان ایرج ناظریان (در نقش میچ وین با بازی راک هادسن) و عطاء الله کاملی (رابرت استک/کایل هادلی) تا فهیمه راستکار (لورن باکال/لوسی) و پرویز نارنجی ها (رابرت کایث/جاسپر هادلی). همان طور که شخصیت مِرِلی هادلی (دورتی ملون) به عنوان دختر بی بند و بار خانواده ثروتمند هادلی که یک تنه باعث بی آبرویی خانواده و مرگ پدر و برادرش می شود، در جایگاه موتور محرک درام است به موازات ژاله کاظمی نیز در دوبله این کاراکتر سنگ تمام می گذارد. کاظمی با کشش ها و آکسان گذاری هایی که بر روی کلمه ها گذاشته، همه فتنه گری ها و افسون گری های مِرِلی را به شیوایی در نقش گویی اش به نمایش گذاشته است. برای نمونه در نخستین رو در رویی مرلی با زن برادرش لوسی با لحن آکنده از طعن و کنایه می گوید: «من مرلی ام. به هادلی خوش اومدی زن برادر. اوه! خواهش می کنم من به ادب زیادی حساسیت دارم. راستی! شوهر جونت باید یاد بگیره توی کارای دیگران مداخله نکنه. باید می دیدیش هر مُشتی که می زد جای عوضی می خورد! » و یا به کارگر جوان و ساده پمپ بنزین با حالتی هوس آلود می گوید: «اسمت توی لیست منه!»؛ در مقابل میچ در حالی که در آتش وصالش می سوزد، این دیالوگ ها را رد و بدل می کنند: «مرلی: هیچی مثل پیک نیک نیست، من همه چیش رو آوردم غیر از بارون و مورچه هاش. (مورچه پیدا می کند) اوه ببخشید! همه چیش غیر از بارونش. دیگه هم سؤال نکن. حالا می خوریم و می نوشیم و کِیف می کنیم. / میچ: می خوریم و می نوشیم و می ریم! / مرلی: اگه لوسی این جا بود مطمئنم این حرف رو نمی زدی. / میچ: من یک دفعه دهنت رو با صابون شُستم باز هم می تونم این کار رو بکنم. / مرلی: من تو رو خوب می شناسم هیچکی مثل من تو رو خوب نمی شناسه!» و زمانی که در مقابل برادرش که می گوید تو دروغ گوی کثیفی هستی، صادقانه اعتراف می کند: «من دروغ گو نیستم فقط کثیفم!»، کاظمی به سان نوازنده ای چیره دست همه اُفت و خیزهای نُت ها را در قالب دیالوگ ها با اجرایی باورپذیر می نوازد.
هلن رامیرز (کتی جورادو): از واپسین یادگارهای ژاله کاظمی نقش گویی به جای شخصیت هلن رامیرز در دوبله فیلم مهم «ماجرای نیمروز» (ساخته فرد زینه مان) است. در چهارمین نسخه دوبله این فیلم به مدیریت ابوالحسن تهامی، انتخاب کاظمی برای دوبله این نقش از انتخاب های پُر فروغ و هوشمندانه دوبله «ماجرای نیمروز» است. به یقین صدای کاظمی در آن مقطع زمانی دیگر آن شفافیت و شادابی دوران جوانی و اوج فعالیتش را نداشت حتی جنس صدایش نیز کمی بم شده و حالت خش دار به خود گرفته بود اما همه این عوامل در ارائه کاری باکیفیت خللی وارد نکرد و او با همه احساس و مهارت مثال زدنی اش با شایستگی از پس دوبله این نقش هم برآمد. شخصیت هلن رامیرز معجونی است از غرور (گذران زندگی در تنهایی)، صلابت (در ارتباط با مردم)، عشق (به کلانتر ویل کین)، نفرت (از تنهایی اش در میان سالی و نا اُمیدی از ویل و دیگر مردان) و حساب گری (در رفتن و ترک شهر پیش از ورود مهاجمان) که همه این خصوصیات در نقش گویی کاظمی دیده می شود. در سکانس ملاقات مارشال کین با هلن در مسافر خانه، جنس دیالوگ گویی شخصیت از موضع اقتدار در زمینه یاری نکردن به کلانتر در برابر فرانک میلر تبدیل به درد دلی عاشقانه می شود که: «یک سال برات صبر کردم. کِین! (با لرزش صدا) اگه عقل داری تو هم از این شهر برو!» در این جا کاظمی با مهارت گویای این حالت های پُر نوسان نقش هلن می شود و ثابت می کند که کوتاهی و بلندی اندازه نقش در دوبله فیلم نه تنها اهمیتی ندارد بلکه توجه به ریزه کاری ها و اجرای متناسب است تا کار دوبلور در ذهن مخاطب حکّ شود.
ماه طلعت (اکرم محمدی): در واقع صدا و نوع نقش گویی های دوبلور ما عضو ثابت و تقریبا همیشگی دوبله آثار سینمای ایران و به ویژه فیلمفارسی ها بود و در دیده شدن بازی بازیگران زن، نقش انکار ناپذیری داشت. در میان انبوه این نقش گویی ها و گویندگی در گذر چند دهه به جای این بازیگران،نقش گویی کاظمی به جای شخصیت ماه طلعت در دوبله فیلم «مادر» طعم و رنگ دیگری دارد. گویی این نقش با صدای کاظمی رنگ آمیزی گویش ایرانی شده است. به راستی چه صدایی بهتر از او برای نقش دختر کوچک خانواده با کلیّت نگرانی ها و حس مادرانه اش؟ همو که در برابر شوهر نجارش اوس مهدی (حمید جبلّی) با حُجب و حیای زن ایرانی می گوید: «این سرویس تموم نشد، مرمر می تراشی؟ اوس مهدی توسکا براش آشنا تره تا طلعت. سهم آب دوغ منم نگه دارین، دست هنرمند یه نمک دیگه ای داره. »هم اوست که بنا به خواهش مادر، خواهر و برادرانش را دورهم در خانه جمع می کند. برای برخی خواهش می کند و برای برخی دیگر التماس. مهم اجرای خواسته مادر در روزهای آخر است. با آمدن مادر به خانه می گوید: «گلستونه خونه فقط بوی مادر رو کم داشت». ماه طلعت میانه دار است و هوای همه را دارد. در برابر کنایه، لیچار و غُر و لُندهای محمد ابراهیم، لحن خواهرانه و نمکین می گیرد: «سلطان مار هم وقتی از جلدش در میومد، عاشق عطر پونه بود. غلط کرده آبجی کوچیکه بخواد زبون درازی کنه!» ماه طلعت ادامه دهنده راه مادر است. با نشانه بارداری، عشق و حس مادرانگی همچنان در او وجود دارد و مثل مابقی دچار سرگردانی و بی هویتی نشده پس مادر به او آخرین توصیه ها رو می کند که در زمان استراحت بشقاب غذا برای غلامرضا، تُنگ آب برای جلال الدین، زیر سیگاری برای محمد ابراهیم، یادآوری خوردن قُرص برای ماه منیر و پُرس و جو از خواسته های جمال را فراموش نکند تا همچنان روشنایی فداکارانه در خانه همچنان پرتوافشانی کند. طنین خوش صدای ژاله کاظمی همه این ویژگی ها را داراست و تصویری تمام قد از چهره نمونه مادر ایرانی در بیان ماه طلعت برای ما ترسیم می کند که این مهم بی تردید با همفکری زنده یاد علی حاتمی و ناصر طهماسب (مدیر دوبلاژ فیلم) و انتخاب این صدا برای این نقش به ثمر رسیده است.
در میانه های دهه 40 ژاله کاظمی در مقام مدیر اجرایی، تهیه کننده و مجری برنامههای ادبیات امروز، ادبیات کلاسیک، ادبیات جهان، هفت گنبد، میعاد ماه، روزها و روزنامه ها، شما و تلويزيون و مجله های تصویری زمان و مجلۀ هنر در تلویزیون ملّی ایران تا سال 1357 تجربه های موفقی را پشت سر گذاشته و در این سال به آمریکا مهاجرت می کند. در سال ۱۳۶۲ نخستین نمایشگاه آثار نقاشی اش را در آمریکا برگزار کرد و بعد از آن در بیش از 27 نمایشگاه فردی و گروهی در ایران و آمریکا شرکت داشته است. کاظمی در سال 1365 به ایران برگشته و فعالیتش در دوبلاژ با سریال «پاییز صحرا» از سرگرفته می شود. روندی که تا آذر 1378 ادامه پیدا می کند و به علت درگیری و برخورد نامناسب مدیر وقت واحد دوبلاژ تلویزیون از کار کناره گیری می کند و نهایتاً بعد از 4 سال وقفه، با همکاری با مؤسسه قرن 21 در سال 1382 به شکل محدودی به دوبلاژ بر می گردد. کاظمی با پایبندی به اصولی که همواره در زندگی اش داشت در برابر پیشنهادهای بازی در مقابل دوربین سینما وسوسه نشد. پیشنهادهای قابل تأملی چون نقشهای فخرالنساء در فیلم «شازده احتجاب» (ساخته بهمن فرمان آرا)، مهشید در فیلم «هامون» (داریوش مهرجویی) و میهن مشرقی در فیلم «شام آخر» (فریدون جیرانی) که این نقش ها به ترتیب به نوری کسرایی، بیتا فرهی و کتایون ریاحی رسید. در اواخر اسفند 1382 و در آستانه نوروز در اقدامی ناگهانی به آمریکا بازگشت تا این که در 12 فروردین 1383 خبر درگذشتش در بیمارستانی در واشنگتن دی.سی به ایران رسید. این شاید از بازی های دست تقدیر باشد که دوبلوری ایفاگر نقش گویی به جای شخصیت جنیفر با بازی الی مک گراو در دوبله فیلم «قصّه عشق» (ساخته آرتور هیلر) در نقش دختری عاشق پیشه و مبتلا به بیماری سرطان باشد و آن را آن قدر باورپذیر از آب در آورد که اشک ها را از تماشایش جاری کند و آن وقت خودش نیز بی آن که خیلی از نزدیکانش بدانند با این بیماری مهلک دست و پنجه نرم کند و در خاموشی از دنیا برود. این ها خاص بودن بانوی دوبلاژ را ثابت نمی کند؟ وقتی هنوز فعالیت می کرد، برخی خواستند با آوردن صداهایی مشابه او حضورش را کمرنگ کنند یا برایش جانشین بتراشند ولی ژاله کاظمی یک نفر بود، بدون جانشین و بی تکرار و آن افراد در حد مقلّد باقی ماندند. در گفت و گو با شاگردانش جملگی بر این نکته تأکید می کنند که کاظمی به هنگام کار نگاه مهربانانه و در عین حال دقیقی داشته و از هر راهنمایی و کمکی دریغ نمی کرده است. با این که پیکر بی جان ژاله کاظمی هیچ گاه به وطن برنگشت اما نام و یاد و آثار نفیسی که از خود باقی گذاشته تا ابد مانا و جاودان خواهد بود و گذر زمان بیش از پیش درخشندگی عیار کارش را نشان خواهد داد همان طور که این درخشندگی اکنون هم هویداست.
گویندگی به جای (سینمای جهان)…
سوفیا لورن
دختر رودخانه 1954 / آسیابان عشوهگر 1955– دوبله دوم / نان و عشق و … 1955 – دوبله دوم /
در ناپل شروع شد 1960 – دوبله دوم / دوزن 1961– دوبله دوم / ال سید 1961– دوبله اول /
مادام سن جان 1961 – در ایران: خانم بی رودربایستی / بوکاچیو 70، 1962 / گوشه گیران آلتونا 1962 /
دیروز، امروز، فردا 1964 / عملیات کراسبو 1965 / لیدی ال. 1965 / جودیت 1965 / عربسک 1965
/ بالاتر از معجزه 1967 – در ایران: یکی بود یکی نبود / گل آفتاب گردان 1969 / همسر کشیش 1970 /
مورتادلا 1971 / راهبه سفید پوش 1972 / سفر 1973 / برخورد کوتاه 1974 /
معشوقه گانگستر 1975 / گذرگاه کاساندرا 1976– دوبله اول / آخرین محاکمه
الیزابت تیلور:
پدر عروس 1950 / مکانی در آفتاب 1951 – دوبله دوم / آیوانهو 1952 – دوبله دوم /
دختری که همه چیز داشت 1953 – در ایران: دختران چه می خواهند؟ /
گربه روی شیروانی داغ 1958 – دوبله دوم و سوم / باترفیلد 8 ،1960- در ایران: گناهکار نیویورک /
کلئوپاترا 1963 – دوبله دوم / چه کسی از ویرجینیا وولف می ترسد؟ 1966 /
انعکاس در چشمان طلایی 1967 / تشریفات پنهانی 1968 / تنها بازی شهر 1970 /
ایکس، وای و زی 1972 – در ایران: زی و شرکا / هامر اسمیت آزاد است 1972 /
مراقب شب 1973 – در ایران : راز شب / طلاق مال او / چهارشنبه خاکستری 1973 /
صندلی راننده 1974 – در ایران: وسوسه عشق / پرنده آبی 1976
اینگرید برگمن:
زنگها برای که به صدا در می آید؟ 1943 – دوبله دوم /
چراغ گاز 1944 – دوبله اول / طلسم شده 1945 – دوبله اول / ناقوس های سنت ماری 1945 /
در مدار جدی 1949 – در ایران: زندگی دوزخی / استرومبلی 1950 / اُروپای 51 1952 /
آناستازیا 1956 – دوبله دوم / اِلنا و مردانش 1956 / بی احتیاط 1958 / دیدار 1964 )
باربارا استرایسند:
دختر مسخره / سلام دالی! / جغد و گربه ملوس /
تازه چه خبر دکتر جون؟ / آن طور که بودیم – در ایران: روزهای خوب زندگی /
در یک روز شفاف تا همیشه میتوانی ببینی – در ایران: در یک روز آفتابی /
محض خاطر پیت – در ایران: خیلی خاطِرِتو میخوام / بانوی مسخره /
ستارهای متولد میشود – در ایران: طلوع یک ستاره )
جولی کریستی:
دکتر ژیواگو 1965 / دارلینگ 1965 / فارنهایت 451، 1966 – دوبله اول /
دور از اجتماع خشمگین 1967 – دوبله اول / پتولیا 1968 / واسطه 1970 /
مک کیب و خانم میلر 1971 / حالا نگاه نکن 1973 – در ایران: طلسم – دوبله اول / شامپو 1975 )
جوآن وودوارد:
بیعانهای در کار نیست 1957 / سه چهرۀ ایو 1957 /
رقاصه استیریپ تیز 1963 – دوبله اول / تابستان گرم و طولانی 1963 – دوبله اول /
راشل راشل 1968 / سیبل 1976 / نگاهی از تراس / خشم و هیاهو
کندیس برگن:
سرباز آبی پوش / داستان اُلیور/ گروه / باد و شیر / اصول دومینو – در ایران: بازی بزرگان /
شکارچی انسان / گلوله را گاز بگیر – دوبله اول
جینا لولوبریجیدا:
مردان بد رودخانه / بندباز 1956 – دوبله دوم / گوژپشت نتردام 1956 – دوبله اول /
سلیمان و ملکه سبا 1959 – دوبله دوم / سپتامبر بیا 1961 / زن پوشالی 1964 /
ونوس امپراطوری 1965
فی داناوی:
بزرگ مرد کوچک 1970 / خانۀ زیر درختان 1971 /
نفت خام اوکلاهما 1973 – در ایران: جویندگان طلای سیاه / محله چینیها 1974 /
شبکه 1976 – دوبله اول / سفر نفرین شدگان 1977
جنیفر جونز:
عشق چیز با شکوهی است 1955 – در ایران: تپه وداع / وداع با اسلحه 1957 – دوبله دوم /
صبح به خیر خانم داو / مادام بوواری / کری / ما بیگانه بودیم – در ایران: بیگانگان
جولی اندروز:
آمریکایی شدن امیلی 1964 / آوای موسیقی – در ایران: اشک ها و لبخندها 1965 /
میلی خیلی متجدد 1967 / ستاره 1968 / دانههای وحشی 1974
کاترین دنوو:
یک پلیس 1971 – در ایران: دایره مرگ – دوبله اول / تهاجم 1975 / شوک 1982 / دیوانه ها آزادند / کلک
الی مک گراو:
خداحافظ کولامبوس 1969 / قصۀ عشق 1970 / گریز 1972 – در ایران: این فرار مرگبار / قافله 1978
مونیکا ویتی:
شب 1961 / کسوف 1962 / مودسی بلز / قصری در سوئد
ریتا هِیوُرث:
کارمن / گیلدا / بانوی از شانگهای / میزهای جداگانه
شرلی مکلین:
ایرما خوشگله 1963 – دوبله دوم / روح تسخیر شده 1973 / نقطه عطف 1977)
راکوئل ولش:
قدیمی ترین حرفۀ دنیا / شاهزاده و گدا / چهار تفنگدار
دوروتی مالون ( آخرین غروب / نوشته بر باد )
میا فارو ( گتسبی بزرگ 1974 / مرگ روی نیل )
ماریا شل ( شب های سفید / برادران کارامازوف )
مرلین مونرو ( آبشار نیاگارا 1953 / ناجورها 1961 )
آن مارگریت ( فریب 1969 / دزدان قطار 1973 )
لسلی کارون ( فانی / یک رابطه خصوصی )
سیلوانا منگانو ( الویس – دوبله اول / باراباس 1962 – دوبله اول )
سوزانا یورک ( شن های کالاهاری / طلا )
سارا مایلز ( پیشخدمت / لیدی کارولین لمب 1972 )
ونسا ردگریو ( ایزادورا 1968 / جولیا 1977 )
استلا استیونس ( خشم 1966 / حماسۀ کیبل هوگ 1970 )
کارول بیکر (چگونه غرب تسخیر شد؟ 1962 / Orgasmo – در ایران: بوسۀ تلخ 1969 )
جولی آدامز ( خم رودخانه – دوبله اول / نسل بیقانون )
شرلی جونز ( باشگاه اجتماعات شاین / دونفر باهم تاختند – در ایران: دو سوار – دوبله دوم )
اورسولا آندرس ( دردسرهای یک چینی در چین / کوهستان خدای آدمخواران 1978 )
گلدی هان ( گل کاکتوس 1969 / شوگرلند اکسپرس 1974 – در ایران: تعقیب در شاهراه )
دبورا کر ( تیغ برهنه / جولیوس سزار )
جون فونتین ( ربکا 1940 – دوبله اول )
جین منسفیلد ( آنها را از طرف من ببوس 1945 )
آن شرایدن ( رودخانۀ نقرهای 1948 )
جوآن درو ( دختری با روبان زرد 1949 )
نرگس ( آواره 1951 )
ویوین لی ( اتوبوسی به نام هوس 1952 )
آوا گاردنر ( برف های کلیمانجارو 1952 – دوبله دوم )
جین پیترز ( زنده باد زاپاتا 1952 – دوبله دوم )
جوآن تیلور ( وحشی 1952 )
جولی هریس ( شرق بهشت 1954 – دوبله اول )
ایرینا اسکوبتسوا ( اُتللو 1956 – دوبله دوم )
آنیتا اکبرگ ( جنگ و صلح 1956 – دوبله اول)
آن باکستر ( ده فرمان 1956 – دوبله دوم)
جنت لی ( وایکینگها 1956 – دوبله دوم )
روسانا پودستا ( هلن قهرمان تروآ 1956 – دوبله اول )
آنجی دیکینسون ( یازده یار اوشن 1960 – در ایران: یازده سارق در لاس وگاس )
سوزان کوهنر ( همۀ آدمخواران خوب جوان 1960 – در ایران: گرگ های جوان )
میلن دومونژ ( آوازه خوان ، نه آواز 1960 )
جین ویلز ( پیگرد 1960 )
کیم نوواک ( وقت ملاقات بیگانهایم 1960 )
کارمن سویلا ( شاه شاهان 1961 در ایران: فروغ بی پایان – دوبله دوم )
شرلی نایت ( پرندۀ شیرین جوانی 1962 )
پیر آنجلی ( سودوم و گومورا 1962 – دوبله اول / کسی آن بالا دوستم دارد )
دبی مارتین ( فدرا 1962 )
سوزی پارکر ( پرواز از ایشیاء 1963 – در ایران: پرواز عقاب ها )
اسکیلا گابل ( انتقام اسپارتاکوس 1964 )
جین گریر ( جایی که عشق نیست 1964 )
ویجنتی مالا ( سنگام 1964 )
ژان مورو ( ماتاهاری، مأمور 21 – اچ 1964 )
مارتا هایر ( پسران کتی الدر 1965 )
کلیر بلوم ( جاسوسی که از سردسیر آمد 1965 )
مونا واشبورن ( کلکسیونر 1965 )
الکه زومر ( اُسکار 1966 )
ملینا مرکوری ( ده و سی دقیقۀ بعد از ظهر تابستان 1966 )
سنتا برگر ( گل شیطان 1966 )
سوزان پلِهشت ( نوادا اسمیت 1966 )
مگی اسمیت ( ظرف عسل 1967 )
آن بنکرافت ( فارغ التحصیل 1967 )
کلودین لانگ ( پارتی 1968 )
اینگر استیونس ( پنج ورق سرنوشت 1968 )
اُلگا ژرژس پیکو ( خداحافظ رفیق 1968 – در ایران: آخرین سکه )
ناتاشا پری ( رومئو و ژولیت 1968 )
اُلگا اندرسون ( ستارۀ سیاه 1968 )
لی گرانت ( شب بخیر خانم کمپبل 1968 )
جین مِروو ( شیر در زمستان 1968 )
لیونلا پیرف ( برادران کارامازوف 1969 – نسخۀ روسی )
کاترین رایس ( بوچ کسیدی و ساندنس کید 1969- در ایران: مردان حادثه جو )
مارلنه ژوبرت ( یک جاسوس به تور زدم 1970 – در ایران: جاسوس بازی )
رزالبا نری ( عروس فرانکشتاین 1971 )
لیزا مینهلی ( کاباره 1972 )
باربارا بوشه ( Amuck 1972 – در ایران: گناهکاران ویلای سفید )
لیو اولمان ( چهره به چهره 1974 )
استفانی اودران ( ده سرخپوست کوچک 1974 )
والری پرین ( لِنی 1974 )
شارلوت رمپلینگ ( نگهبان شب 1974 )
گای همیلتون ( بری لیندون 1975 )
جین برکین ( به دنبال نخود سیاه 1975 )
سیبل شپرد ( راننده تاکسی 1976 )
لیزا گاستونی ( اسکاندال 1976 – در ایران: رسوایی )
جیوانا رالی ( سکس با لبخند 1976 – در ایران: تا داغه بچسب! )
پروین بابی ( آمر ، اکبر ، آنتونی 1977 )
ماری فرانس پیسیر ( در پشت نیمه شب 1977 )
لورا جمسر ( دو پلیس زبل 1977 – در ایران: مبارزه با جنایت – دوبله دوم )
سوزی آمیس ( جو کوچیکه 1987- در ایران: نام من جو است )
الپیدیا کاریلو ( غارتگر 1987 )
بانی هانت ( مسیر سبز 1999 )
کتی جورادو
ماجرای نیمروز 1952 – دوبله سوم
کریستین اسکات تامس
بیمار انگلیسی 1996
نیکول کیدمن
دیگران 2001 / ساعتها 2002
همچنین به جای سیلوا کوشینا، میشل مرسیه، گریس کلی، باربارا استانویک، دایان بیکر، ویرنا لیزی، بریژیت باردو، السا مارتینلی، دبورا پاجت، ماریانا ولادی، دایان کیتون، می وست و بسیاری دیگ
صدایش و یادش و این پیام در سکوت و بدون کلامش، که پس از مرگ در غربت حاضر به بازگردانده شدن
به ایران نشد، برای من گرامی است.
حدود سال ۱۳۵۳ برای مدت زمان کوتاهی هر هفته دوشنبه-شب ها ساعت۹، برنامه ای از رادیو ایران پخش
میشد با عنوان “چهره های موسیقی ایران “. این برنامه با هدف معرفی و آشنایی با موزیسین های نوازنده و خواننده و ترانهسرا و آهنگساز ایرانی تهیه میشد.عنوان برنامه با صدای تاجی احمدی و گوینده ی دیگری اعلام میشد ولی گویندگی متن هر برنامه که در مقدمه آن اجرا میشد به عهده ی ژاله کاظمی بود.گویندگی و
همکاری او با این برنامه، در مقایسه با خلاقیت ها ی کار دوبله اش، شاید کار چندان مهمی نباشد، ولی
فکر میکنم، مهارت های حرفه ای و استعدادش در تاثیر گذاری این برنامه مؤثر بود.دو-سه برنامه ی اول در باره ی دونفر از ترانه سرایان ایرانی دوران مشروطه – علی اکبر شیدا و عارف قزوینی – بود.ژاله کاظمی
متن را با مهارت واستعدادی که داشت، با لحنی نوستالژیک، گلایه آمیز و با حسی شبیه بغضی در گلو، ولی معترض و با صلابت اجرا میکرد به شکلی که بین شنونده و آن دو ترانه سرا احساس همدردی و دلسوزی
بوجود میآورد. گویی که خود نیز موزیسین یا ترانهسرا ی زخم خورده و تحقیر شده ای چون آن دو بوده
که هردوشان سرنوشت و عاقبتی تلخ داشتند. تصور من این است که صدا و اجرای خانم ژاله کاظمی در آن
مجموعه برنامه، باعث تاثیر گذاری بیشتری بر شنوندگان شده بود.حداقل در مورد خود من چنین بود. با وجود اینکه تمایل چندانی به موسیقی ایرانی نداشتم. یاد و صدایش برای من گرامی و فراموش نشدنی است.
سپاس از توجه ویاداشت شما همراه عزیز