کیوان کریمی، حسین رجبیان، مهدی رجبیان و یوسف عمادی چهار هنرمند زندانی در اوین در آستانه دو جشنواره حکومتی موسیقی و فیلم فجر،در نامه ای سرگشاده از اعتراض هنرمندان جهان به احکام حبس خود به دلیل فعالیتهای هنریشان نوشتهاند و “سکوت” هنرمندان داخل کشور را پرسش برانگیز خواندند.آنان که به اتهام [واهی] توهین به مقدسات،دوران حبس شان را می گذرانند در نامه مذکور نوشته اند:«روزهای پیش روی گردهمایی سالانه هنرمندان داخلی تنها این سئوال بیپاسخ را در ذهنمان متبادر میکند، که آیا آنها اخبار حمایت جهانی هنرمندان و جشنوارههای بینالمللی پیرامون ما را نشنیدهاند که اینچنین درباره احکام قضایی و سرنوشت هنریمان سکوت کردهاند، یا تن به مصلحتاندیشی و از سر تاسف منفعتطلبی دادهاند که متاسفانه خود از اصل رسالت بیپروای هنر بدور است یا آنکه سئوال اساسی دیگر این است، که به واقع هنرمند داخلی به جز انگشتشمار آنقدر از قلههای شرقی هنری جهان بدورند که مخیلهشان تنها به مرز و محدوده جغرافیای کوچه و خیابانهای بنبست پایتخت بسنده کرده است و اگر ادعای بیش از این بوده پس چرا سکوت!؟».در این میان جشنواره موسیقی به پایان رسید و جشنواره فیلم در میانه های برگزاری اش قرار دارد اما این سکوت از سوی به ظاهر هنرمندان ادامه داشته و هنوز پاسخی به نامه این چهار عزیز در بند داده نشده است.
البته در حکومت فاسدی چون جمهوری اسلامی که کالبد گندیده اش نفس های آخر ایدئولوژی را می کشد،نباید انتظاری از اهالی باصطلاح فرهنگ داشت چرا که همکاری با این حکومت،زایش پلیدی چون سینماگر حکومتی،نویسنده حکومتی،خواننده حکومتی،آهنگساز حکومتی و هزاران عامل حکومتی دیگر دارد؛در نتیجه صدای معترضان به عمد شنیده نمی شود و جملگی در حفظ منافع شان هستند.هم اکنون اهالی موسیقی حکومتی به فکر گرفتن اماکن و سالن های مشهور شهرها در سراسر کشور و بویژه تهران برای کنسرت های سال آینده شان با آن قیمت های نجومی بلیت هستند و زمانی برای پاسخ به پرسش زندانیان هم صنف شان ندارند و از طرف دیگر سینماگران در سودای گرفتن سیمرغ های جعلی جشنواره هستند و بازیگران در ماراتنی نفس گیر به فکر طراحی تیپ و لباس جهت شرکت در مراسم اختتامیه و حضور پُررنگ در مزون های مشهور هستند.با این وصف می توان انتظاری از این جماعت بی مایه و ریاکار در جهت عدالت جویی برای همکاران در بندشان داشت؟
وقتی شهاب حسینی به فاصله چند روز از آغوش بهروز وثوقی به آغوش متعفن سردار نقدی می خزد و با هر دو عکس می گیرد و ترانه علیدوستی در واکنش به ممنوعیت ورود ایرانیان به آمریکا مثلا اسکار را تحریم می کند در حالی که نه دعوتی از او شده و نه نیازی به حضورش در این مراسم است و در حد ژست صحنه خیمه شب بازی باقی می ماند و به عنوان امتیاز در نظر سران فاسد و جانی حکومت قرار می گیرد ولی در برابر اختلاس چند میلیاردی از صندوق بازنشستگی فرهنگیان که منجر به ساخت سریال شهرزاد شد،لب فرو می بندد و یا فیلمساز کاربلدی چون کیانوش عیاری با ساخته جدیدش «کاناپه» و استفاده از چند دست کلاه گیس برای بازیگران زن و احتمالا نمایش موضوعی پر التهاب در فیلم اش،چنان ولوله ای ایجاد کرد که کار به قم نشینان متحجر هم رسید و ارکان پوسیده جمهوری اسلامی را به لرزه درآورد،چند هفته پیش در مراسم بزرگداشتی در اهواز زیر نظر تلویزیون بیت آخوندی و در حضور مُشتی سردار فاسد و مدیر ابله،روی سن رفت و از دست آنان پاداش گرفت.آدم می ماند با این همه تناقض و دورویی چه کند.تازه این ها چهره های سرشناسی هستند وای به حال مابقی اهل فرهنگ بی مایه حکومتی.اینان حتی انقدر ذره ای منش آزادی خواهی و نوع دوستی در درون شان وجود ندارد که به هنگام دریافت سیمرغ های تیره و تارشان و در تریبونی فراگیر،از زندانیان در بند گویند و یا همچون مارلون براندو در بیانیه ای مراسم اسکار را تحریم کرده و جایزه راقبول نکنند.
از این ها هیچ انتظاری نیست و با دریافت چند سکه از هر نهادی هم به عرش اعلی می روند. به هر روی کیوان کریمی، حسین رجبیان، مهدی رجبیان و یوسف عمادی،ای عزیزان صدای شما شنیده شد و مهیب صدای اعتراض تان در تاریخ ایران طنین افکن خواهد ماند و در این بین رو سیاهی اش برای آنانی خواهد بود که در لباس خوش رنگ فرهنگ،باطن سیاه و مزورانه شان روز به روز نمایان می شود و چشم و گوشی برای دیدن و شنیدن رنجهای شما ندارند و واکنشی نشان نمی دهند.به امید رهایی هر چه زودترتان از زندان جهل و تعصب رژیم.مانا و پیروز باشید.
امیر بی نیازی |
آخرین دیدگاهها