همراهان وهمکاران سینمای آزاد فرارسیدن روز جهانی زن را به همه آزاد اندیشان جهان شادباش می گویند
به مناسبت فرارسیدن این روز مهم اطلاعیه ی نشریه 8 مارس و نوشته ای از نور ایمان قهار ی+یک کلیب موسیقی، /خسته ام خسته از زن بودن و شاد باش کانون نویسندگان ایران را در وب سایت سینمای آزاد و صفحه ی فیسبوکمان منتشر می کنیم.
صف آرایی مبارزاتی زنان علیه ستم جنسیتی و استثمار!
آيا صدای خرد شدن استخوانهای زنان زير چرخهای استثمار در مزرعه، كارخانه، كارگاه و در كار طاقت فرسا، خرد کننده و يك نواخت خانه را میشنوی؟
آيا فريادهای نهفته در نگاه دختری كه صاحب كار در پستوی كارگاه به او تجاوز میكند را میبینی؟
آيا ديدهای بغض و اشك دختری را كه به زور سر سفرهی عقد نشاندهاند تا روانهی جهنماش كنند؟
آيا از فروش دختران خردسال در دهات و آيندهی شومی كه انتظارشان را میكشد با خبر هستی؟ آيا جيغ دل خراش نوعروس 9 سالهی روستایی كه در حجله شكنجه میشود، پشتت را لرزانده است؟
آيا از توپ و تشرها و كتكهای شبانه خبر داری؟ آيا میدانی هيچ شمرده شدن، چقدر سنگين است؟ آيا میدانی توهين و تمسخر از جانب شریک زندگی در حضور ديگران چه دردی دارد؟
آيا خشم فروخوردهی زنی كه به خيانت شوهرش پی برده را حس میکنی؟ آيا با شنيدن اين كه زنی، شوهر متجاوز و سركوبگر خود را مجازات كرده احساس رضايت و همبستگی كردهای؟
آيا آن هنگام كه میشنوی زنِ جوانی فقط به خاطر آن كه قصد طلاق داشته به دست شوهرش روزِ روشن، در خيابان، به قتل رسيده، قلبت به درد میآید؟
آیا حس دختر بچهای ترسان و شرمگین که بدن ظریفش به تصرف «محارمش» در آمده و اولین تصویر وحشیانه از «سکس» را تجربه میکند و انسانیت، سلامت روان، روحیه و … آیندهی خود را در ازای یک ارضای چند دقیقهای میبازد، را فقط میتوانی برای یک لحظه تصور کنی؟
آيا چهرهی بیرنگ دختری كه بخاطر «حفظ ناموس» به دست برادرش به خون در غلتيد را هنوز به یاد میآوری؟
آيا میتوانی مانند آن زن زحمتكشِ افغانی، معنایِ زندگیِ ناپايدار، بیسرپناهی، تبعيض، اشغال، تجاوز، جنگ و موقعيت ستمديدهترين ستمديدگان را بفهمی؟
آیا تحمل شنیدن این که صدها زن در سال گذشته در کردستان، ایران، افغانستان، هند، پاکستان و … به خاطر فرودستی مطلقشان مجبور به خودسوزی و خودکشی شدهاند، را داری؟
آيا میتوانی خودت را جای زنی بگذاری كه هيولای فقر او را به تن فروشی وا میدارد؛ زنی كه مجبورست روح و غرورش را در هم بشکند تا شايد امشب فرزنداناش گرسنه نخوابند؟
آیا از دیدن تصاویر پورنوگرافیک که زنان را چون هرزگان فرومایه که ارزشی جز سرویس دهی جنسی به مردان ندارند، می نمایاند ، احساس تنفر و انزجار از خودت کردهای؟
آیا میتوانی حس پوچی و به حساب نیامدن زنی را که با زور از جانب «شریک» زندگیاش وادار به رابطهی جنسی میشود را درک کنی؟
آیا احساس بیپناهی، بیامنیتی، ترس و درماندگی زنی که در کوچهای تاریک از سایههای مردانه میگریزد را میفهمی؟
آيا با اين الفاظ «زنک! ضعيفه! مادر بچهها! بتمرگ! اوهوی! با توام! خفه شو! خودتو بپوشون! تو هيچی نيستی!» آشنایی؟
آيا از خود پرسيدهای بر آن مادر چه میگذشت كه برای خلاص شدن از این زندگی پر از ستم و استثمار، به زندگی کودکانش خاتمه داد و سپس خود را آتش زد؟ پرسيدهای كه چه چيزی را میخواستند بر آن دختر جوان تحميل كنند كه در لباس مدرسه خود را حلق آويز كرد و از آينده گريخت؟
آیا احساس رضایتِ «کاذب» و از خود بیگانگی زنی که خود را به دست تیغ جراحان میسپارد تا «زیباتر» و «مقبولتر» شود تو را خشمگین نکرده است؟
آیا میدانی زنانی که علیه سنتهای پوسیده و کهنه به پا خواستند و شورش کردند، یا در خیابان توسط اوباشان پدرسالار و جلوی چشم مردمِ نظارهگر و نیروهای «انتظامی» وحشیانه در زیر مشت و لگد به قتل رسیدند و یا توسط حاکمان شریعت اسلامی به مرگ محکوم شدند؟
آيا صدای خفهی نخستين سنگی كه به جمجمهی زنی که در چاله دفن شده، اصابت میكند و خونی كه فواره میزند را احساس میكنی؟ آيا تصور باران سنگ و پيكرهای در هم شكسته، هر بار ذهنت را سنگسار كرده است؟
آيا میتوانی ناباورانه احساس كنی كه اسید و یا تیغ، پوست و گوشت صورتت را تا اعماق میسوزاند و میشكافد فقط برای آن كه «بدحجابی» كردهای؟
حجاب اجباری فرهنگ ما نیست! سنگسار سنت ما نیست! قتل «ناموسی» فرهنگ ما نیست! ناقصسازی جنسی فرهنگ ما نیست! ازدواج اجباری فرهنگ ما نیست! اینها بر زنان ایران، افغانستان و … با دین و خرافه، فرهنگ و سنت پدرسالارانه، با زور سرنیزه و تفنگ و زندان، حفظ وتداوم استثمار، از جانب دولت های زن ستیزاعمال میشود!
چگونه میتوان به میلیونها زنی که هر لحظهی زندگیشان در معرض این همه ستمگری رو به گسترش قرار دارد، «رهنمود» داد که برای تعدیل شدن فرودستیتان با عاملین و مسببین اصلی این خشونت افسار گسیخته چانه زنی کنید؟! و برای گرفتن خرده ریزی از آنان گدایی کنید!؟
از آنانی که زنان و دختران جوان را به خاطر چند تار موی بیرون از روسری دستگیر میکنند و شلاق میزنند؟
از آنانی که که خواهران ما را به دلیل رابطهی جنسی خارج از ازدواج سنگسار میکنند؟
از آنانی که زنان را فقط وسیلهی لذتجویی مردان میدانند و در صورت سرپیچی توسط قوانین پدر/مردسالارانهشان مجازات میکنند؟
از آنانی که در قوانین رسمیشان اجازهی خرید و فروش دختران نه ساله را به پدران و پدر بزرگهایشان میدهند؟
از آنانی که برای زنان حق طلاق قائل نیستند، اما به مردان اجازه میدهند تا همزمان چندین زن رسمی و دهها زن غیررسمی اختیار کنند؟
از آنانی که در قوانینشان همجنسگرایی مجازات مرگ دارد؟ و در این میان بسیاری از همجنسگرایان ناچارند از اولیهترین حق انسانی خود محروم شوند و یا مجازات مرگ را بپذیرند؟
از آنانی که …
به ایران نگاه کنیم:
زنان ایران برای رهایی خود در حال مبارزه با یکی از زن ستیزترین رژیمهای جهان هستند. از 8 مارس 1357 که در برابر فرمان حجاب اجباری خمینی ایستادند، جنبش نوین زنان را پایهگذاری کردند که تا به امروز ادامه دارد. زنان ایران بیش از 37 سال است که در جنگی نابرابر با رژیم ضد زن جمهوری اسلامی هستند. بیش از 37 سال است که در برابر قوانین و مجازاتهای قرون وسطایی مبتنی بر شریعت اسلامی، بر علیه خشونت در خانه، خیابان و محل کار، مبارزه و مقاومت میکنند. ما میخواهیم که شما صدای مبارزاتمان را بشنوید. مبارزهی زنان ایران در جهت برابری و رهایی، بخشی از مبارزات زنان جهان علیه کلیت نظام سرمایهداری پدر/مردسالار حاکم بر جهان است. میخواهیم به شما بگوییم که پشتبانی و همراهی شما از مبارزات زنان ایران به تقویت هر چه بیشتر جنبش انقلابی زنان در منطقهی خاورمیانه و الهام بخشیدن به همهی زنان برای رهایی از ستم جنسیتی در سطح جهان یاری خواهد رساند.
قدرتهای مردسالار سرمایهداری امپریالیستی با برافروختن جنگهای تجاوزگرانه در خاورمیانه نیروهای بنیادگرای اسلامی را به جان مردم میاندازند و در غرب نیروهای نژادپرست و فاشیست را به جان مردم مهاجر و مسلمان. ما زنان آگاه باید در مقابل این همه ستم و جنایت و خشونت صف آرایی کنیم. جبههی مبارزاتی خود را به وجود آورده و بگسترانیم. جبههی زنان آگاه و متشکل، جبههی مبارزه علیه هر شکلی از خشونت علیه زنان، جبههی مبارزه علیه نیروهای واپسگرا در خاورمیانه و نیروهای نژادپرست در غرب، جبههی مبارزه علیه جنگ طلبی و تجاوزهای نظامی و اشغالگری، جبههی مبارزه علیه همهی قدرتهای سرمایهداری امپریالیستی مردسالار که با همدستی زنستیزان اسلامی و غیراسلامی، نظم جهنمی خود را در جهان گستردهاند و میلیونها انسان را درکام مرگ، فقر و فلاکت و آوارهگی فرو بردهاند.
به یک کلام:
جبههی مبارزه علیه بنیادگرایان مذهبی و قدرتهای امپریالیستی پدر/مردسالار. با این مرزبندی است که میتوانیم برپایهی آن به اتحاد و همبستگی بینالمللی با دیگر نیروهای انقلابی، مبارز، آزادیخواه و مترقی جهان اتکا کنیم و برای پیشروی به سوی جهانی که در آن اثری نه از حجاب اجباری، نه تن فروشی، نه تجاوزو آزار جنسی، نه خشونت خانگی و اجتماعی، نه ناقصسازی جنسی، نه تجارت سکس، نه فقر، نه جنگ، نه آوارگی، نه بردهگی برای سرمایهداری، نه دین و خرافه، نه مالکیت مرد بر زن و نه هیچ شکلی از ستم و استثمار، صف مبارزاتی خود را سازماندهی کنیم.
بر گرفته از نشریه هشت مارس شماره 37
سازمان زنان هشت مارس (ایران – افغانستان)
8 مارس 2016
www.8mars.com
گرامی باد هشت مارس، روز جهانی زن (نورایمان قهاری)
هر چه پرتوان تر باد مبارزات حق طلبانۀ زنان ایران و جهان برای دست یابی به حقوق برابر
بخشی از مقالۀ خشونت و ستم بر زنان: آسيب ديدگی اجتماعی در ایران: ” …. تحقق یافتن خواسته های زنان یکی از فاکتورهایی است که بافت سنتی جامعه را در ایران به چالش می کشد. رژیم سرمایه داری ایران که در پوششی سنتی-مذهبی سال هاست برای خود جوازی الهی جهت سرکوب و نسل کشی مخالفین و توده های محروم جامعه صادر کرده است، ادامه حیات خود را در این می بیند که با تحکیم افکار سنتی-مذهبی جامعه را درمحدوده ای نگه دارد که فرودستی زنان به مثابه قاعده ای طبیعی جا افتاده و در افکار عمومی درونی(۲) شود. در این رابطه برتری قانونی- اجتماعی مردان بر زنان در ایران بواسطه جنگ رژیم اسلامی با زنان تعمیم پیدا کرده و رسمیت می یابد و دور تسلسلی از چرخه اجتماعی را تولید می کند که از یک طرف بافت سنتی جامعه را حفظ میکند تا با مسخ شدگیِ تدریجیِ تفکر، روان، و فرهنگِ جامعه بقای رژیم تداوم پیدا کند، و از طرف دیگر زنان را فرودست نگه می دارد تا جامعه بسوی تجدد و برابری پیش نرود، تا بقای رژیم سرمایه داریِ اسلامی تضمین گردد……….. خشونت علیه زنان و آسيب ديدگي اجتماعي : و اما پی آمد های این خشونت: باید تاکید کنم که خشونت سرکوبگرانه بطور عام و خشونت علیه زنان بطور خاص، که موضوع بحث ما است، عملی خنثی و بدون پی آمدهای آسیب زا نیست، بلکه این خشونت باعث ایجاد یک حس ناتوانی می شود، حسی که به نوبۀ خود اساسی ترین زخمی است که آسیب دیدگی در فرد را بوجود آورده و باعث می گردد که اعتماد به نفس در فرد رشد نکند و همچنین فرد را به یک حس نا امیدی مزمنی می رساند که او را دوباره در معرض قربانی شدن قرار می دهد.
اگر بطور انتزاعی به بروز آسیب دیدگی ای که از خشونت علیه زنان ناشی میشود بپردازیم می توانیم عوارضی را ببینیم که برخی از آن ها جزئی از پی آمدهای نامرئی این خشونت به حساب می آیند و براحتی قابل مشاهده و شناخت نیستند. این عوارض به اشکالی گوناگون در زنان قربانی خودش را بروز میدهند، و به نوبه خود بر زندگی و رشد شخصیت کودکان آنان نیز تاثیر می گذارند.
برخی از این عوارض عبارتند از: ترس مزمن، از جمله ترس از خانه بیرون آمدن، اضطراب، افسردگی، پرخاشجوئی و عصبانیت، یاس، بی خوابی، کابوس، اختلال در اشتها، امراض و دردهای جسمی، عدم اعتماد به نفس، عدم باور در توانایی انجام کار، عدم باور به قابلیت حفظ و حمایت از خود و کودکان خود، حس تحقیر شدگی، تمرکز بر کمبود های شخصی، عدم تحرک در جهت پیشرفت (آموختن ناتوانی)، عدم قدرت تصمیم گیری، بروز حس بی اعتمادی در روابط میان-فردی، و پذیرش و تمکین در مقابل هرگونه بی حقوقی از نظر اجتماعی و در نهایت خودکشی.
با وجود اینکه خشونت علیه زنان میتواند به بروز آسیبدیدگی روانی در فرد بیانجامد، این خشونت را نمیتوان صرفا با تعاریف مشکلات روانی (3) و “خشونتگری مردان ” و “خشونتپذیری زنان” (4) توضیح داد، مخصوصا در مورد جوامعی مثل ایران که این پدیده در آن معضلی عمیقا اجتماعی و نهادینه شده است، برای توضیح پیآمدهای خشونت وارده بر زنان ما از تعریف آسیبدیدگی اجتماعی استفاده میکنیم، تعريفی که عمق تاثیرات مناسبات اقتصادی- اجتماعی-فرهنگی سرکوبگرانهای را نشان میدهد که زنان ایرانی آن را در همه عرصههای زندگی بطور روزمره تجربه میکنند، مناسباتی که زنان را بعنوان بخشی از نیروی مولده جامعه فرودست نگاه میدارد.” نورایمان قهاری .
فایل صوتی و تصویری از نور ایمان قهاری
https://drnourimanghahary.wordpress.com/…/%D8%AE%D8%B4%D9
*کاری از حمید حمیدی کلام : آزاده رستمی آهنگ و خواننده : ناشناس. خسته ام، خسته از این زن بودن واینهمه سخت چو آهن بودن سالها در قفس تن بودن ….
https://www.youtube.com/watch?v=_1SACK1LIJ0
شاد باش کانون نویسندگان ایران
8 مارس، یادآور اعتراض زنان کارگرِ کارخانه های نخ ریسیِ شیکاگوی ایالات متحدآمریکا در سال ۱٨۵۷ میلادی است. در این روز جمعی از زنان مبارز در اعتراض به شرایط غیرانسانی ِکار به خیابان آمدند و خواستار کاهش ساعت کار، دستمزدهای عادلانه و برابر با کارگرانِ مرد و برخورداری از حق رای برای زنان شدند. پس ازآن بود که با کوشش های پیگیر زنان و مردان آگاه و ترقی خواه جهان ، روز ٨ مارس به عنوان روز جهانی زن، ثبت و به رسمیت شناخته شد .
حضور اجتماعی زنان در ایران از انقلاب مشروطیت شروع شد و در انقلاب ۱٣۵۷ باشرکت گسترده و توده گیر زنان عمومیت یافت امّا بلافاصله بعد از انقلاب، با وجود اراده ی زنان برای شرکت در فعالیت های اجتماعی ، تبعیض و نابرابری نسبت به زنان تشدید و تحکیم شد و سیاست های زن ستیزانه با ابزارهای واپسگرایانه مانند وضع قوانین ارتجاعی و تبعیض آمیز، آشکارترین ستم ها را درحق زنان روا داشت. همچنین با تحمیل پوشش اجباری، تبعیض در اشتغال و تفکیک جنسیتی در ادارات، دانشگاه ها، اتوبوس ها، قطارهای مترو و دیگر عرصه ها به سلب حقوق زنان برخاست وکوشید تا زنان را از حضور فعال در جامعه باز دارد و آنان را به درون خانه ها براند و در یک جمله نه تنها حق زنان را نصف حق مردان تعیین کردند بلکه کمر به انکار حقوق طبیعی زنان بستند امّا زنان با آگاهی به حقوق انسانی و اجتماعی خود از پای ننشستند و در مقابل فشارها و ستم و سرکوب مقاومت کردند. از جمله ی این مقاومت ها میتوان و باید از ایستادن در مقابل لایحه ی “تکریم خانواده”، لایحه ی فرزند خواندگی، لایحه ی طلاق، لایحه ی ممنوعیت خروج از کشور بدون اجازه ی شوهر و ایستادگی در مقابل اسیدپاشی های هدایت شده و… اشاره کرد. همچنین فعالیت ها و مقاومت های زنان در سال های اخیر به رغم فشارهای بسیار در راه به دست آوردن آزادی بیان و اندیشه، ستودنی است.
کانون نویسندگان ایران این روز فرخنده را به زنان شادباش می گوید و پیگیرانه از مطالبات برابری خواهانه ی زنان در تمام عرصه های اجتماعی، اقتصادی، حقوقی، سیاسی و فرهنگی پشتیبانی می کند و معیارِ آزادی جامعه را در گروی آزادی زنان میداند.
کانون نویسندگان ایران
اسفند
آخرین دیدگاهها