برگی از دفتر ایام (سی و شش)- چندتصویر از «ترس و نکبت» زندگی در دهه ی60، اکبر معصوم بیگی

انتخاب از فیس بوک https://www.facebook.com/akbar.masoumbaigi?pnref=story پاییز سال 64 است. دخترکوچکم را به «مهدکودک رشد» در خیابان توانیر واقع در خیابان ولی عصرگذاشته ام و دارم از سرازیری خیابان پایین می آیم. احساس می کنم کسی دارد تعقیبم می کند. در ضمن این که مراقبم، وانمود می کنم که اعتنایی به تعقیب کننده ندارم. با خودم…

ادامه مطلب

گفت و شنود وب سایت سینمای آزاد با رضا علیپور متعلم (سینماگر)

سینمای آزاد: به نظر ما بهترین شیوه ی گفت و گو، اینگونه است که امکان دیالوگ بین پرسشگر و پاسخگو فراهم باشد که الان و در این گفت و گو میسر نیست و به ناچار سئوال ها را،کتبی مطرح می کنیم و بعد از طرح سئوال ها،اگر نکته ای ناگفته ماند،در سئوالی دیگر با شما…

ادامه مطلب

نقد فیلم نورث کانتری North Country زن = دیگری

فیلمی از نیکی کارو،متولد نیوزلند, نوشته ی  فرزانه راجی  نقد فیلم نورث کانتری North Country زن=دیگری فیلمی از نیکی کارو،متولد نیوزلند نوشته ی فرزانه راجی دختربچه عروسکش را همان‌گونه می‌آراید که در رویایش خودش را می‌خواهد بیاراید و خود را عروسکی فوق‌العاده می‌پندارد. دختربچه در گرایش تبدیل خود به شئی که به طور مشترک در…

ادامه مطلب

مارلون براندو، افلاتون و با حضورِ افتخاریِ: تنسی ویلیامز، رضا بی شتاب (انتخاب از فیس بوک)

از نگاه طنزآمیز رضا بی شتاب   هِرهِر وُ کِرکِر می کنی! چیه به من می خندی؟ آدمِ بی «پروژۀ» بی «پرنسیپ»! لااقل از ریشِ سفیدِ ما خجالت بکش بابا! -نه به خدا، یادِ یه چیزی افتادم خندم گرفت… من اصغرِ ستم رسیده، مخلصِ شومام. بلاخره قصۀ مارلون براندو رو تعریف می کنی یا نه!…

ادامه مطلب