دست بوس و پای بوس و کیف کش – مینا اسدی
نه …نمی نویسم .خبر توی سرم راه می رود …میزنم به خیابان… به تماشای درختان ….و رهگذران و کلاغان… راه می روم شتابان…می دوم که خبر از من جدا شود و دست از سرم بردارد…خودم ،با خودم حرف میزنم با صدای بلند:احساسات را کنار بگذار….مودب و محترم باش …خانم بشو! خانم می شوم و…
آخرین دیدگاهها