بصیر نصیبی: از کوچه های خاطره من … امشب صدای پای تو می اید – سالروز درگذشت نادر نادر پور

سالگرد خاموشی نادر نادرپور فرا رسیده است . شایسته است ازاین سراینده برجسته ی نام اشنا و اندیشمند هم یادی بکنیم. به خصوص که او به هیچ روی به جمهوری داعشی اسلامی از در صلح و آشتی وارد نشد. وقتی به تبعید آمد ابتدا در پاریس زندگی میکرد. چرا که تنها فرزندش چیترا یا پوپک با مادرش شهلا هیربد بازیگر تاتر مقیم پاریس بودند من اوایل انقلاب وقتی هنوز کارمند تلویزیون بودم با استفاده از مرخصی بدون حقوق نزدیک به یک سال پاریس زندگی کردم و بارها گفته ام و نوشته ام که فرانسه را دوست دارم. زندگی در پاریس همیشه بیدار برایم لذت بخش بود . نمیخواستم دیگر در ایران اخوند زده بمانم انتخابم پاریس بود در همان مدت محدود کلاس زبان هم میرفتم. ذر پاریس دوست و اشنا خیلی داشتم کریم روحانی دوست مدرسه ای من که نقاش شناخته شده است و خانواده اش، پوپک نادرپور و مادرش شهلا هیربد، شکوفه شاکری دوست خوبی که در تلویزیون فرانسه مسئول مونتاز فیلم بود، زنده یاد درویش حیاتی مسئول سینمای آزاد ابادان و خانواده اش هم پاریس بودن در مدت توقفم در پاریس از محبت همراهی همه دوستان بهره مند میشدم اما باید برمیگشتم تکلیفم را با تلویزیون روشن میکردم و برگشتم اما بار دیگر به قصد ماندن امدم شرایط مرا به ایتالیا و المان کشاند که البته در المان هم باصر ما وخانواده اش حمیرا ،جمشید و منوچهر کاوسی ساکن بودند.
.اما نادر پور هم سرانجام در امریکا مقیم شد.
تنفرش از اخوند حد ومرزی نداشت . یک دوره بود که دوم خردادی ها پروزه هایی را برای برگرداند ن .تبعیدیان تبلیغ میکردند در همین ارتباط سیمین بهبهانی که در ریل دوم خردادی ها حرکت میکرد خیلی سعی میکرد که نادر پور را به جمهور ی اسلامی بکشاند اما نادر پور قاطعانه این پیشنهاد را رد کرد وبه او نوشت:
حتا اگر این نظام به فرض محال در راه بازگشت من فرش ابریشمین ویا قا لیچه سرخ بگسترد من به سرزمینی که زیرسلطه ی شوم اوست هرگز قدم نخواهم گذاشت زیرامیان ما دو طرف هیچ سازشی میسر نیست.
نادر پور وتنها فرزندش پوپک
چند سال گذشت تا دکان اصلاح طلبی از رونق افتاد در این زمان بود که درایت وقاطعیت نادر پور وتفاوتش با میان دوصندلی نشینان مشخص شد. نادر پور حتا در دوستی هایش تجدید نظر کرد. با دوستانی که میان باز بودند بکل قطع رابطه کرد. با نشریاتی که تمایل به باند دوم خرداد نشان میدادند مطلقا همکاری نمیکرد. زندگی اش را از طریق تدریس دانشگاه میچرخاند. وقتی من در المان فعالیت فرهنگی خودم را شروع کردم دوست وهمراه هم داریوش شیروانی .موسیقی دان نوازنده وسینماگر هم در مونیخ فعالیت گسترده فرهنگی اش را اغاز کرد. ما با هم تصمیم گرفتیم برنامه مشترکی برای سراسر المان تنظیم کنیم که نادر نادر پور هم شعر خوانی داشته باشد وهم سخنرانی وگفتگو با دوستارانش. من با خودش تماس گرفتم وموافقتش را جلب کردم اما قرار شد موقع تعطیل دانشگاه این برنامه را برگذار کنیم همه مقدمات کار فراهم شد که خبر رسید نادر بور با یک اتفاق ناگهانی قلب رنج کشیده اش تحمل نکرد واز حرکت ایستاد حتا رساندن سریع وی به بیمارستان هم کار ساز نبود. کاری نمیشد کرد جز تاسف تالم چراکه یکی از ادیبان برجسته که حضور وجودش در شرایط تبعید مهم وموثر بود. از دست رفت.
خلاصه در باره نادر پور
نادر نادرپور (تولد ۱۶ خرداد ۱۳۰۸ در تهران ـ درگذشت ۲۹ بهمن ۱۳۷۸در لس‌آنجلس) شاعر، نویسنده، مترجم، فعال سیاسی – اجتماعی ایرانی نادرپور دوره متوسطه را در دبیرستان ایرانشهر تهران تمام کرد و در سال ۱۳۲۸ برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت. در سال ۱۳۳۱ پس از دریافت لیسانس از دانشگاه سوربن پاریس در رشتهٔ زبان و ادبیات فرانسه به تهران بازگشت.
نادرپور به زبان فرانسه آشنایی کامل داشت و شعرها و مقاله‌هایی را به زبان فارسی ترجمه کرد.
گفتیم که وی بعد از حضور اخوند در صحنه سیاسی ایران سرانجام ، به آمریکا رفت و تا پایان عمر در این کشور به سر برد. در روز جمعه ۲۹ بهمن ۱۳۷۸ در لس‌آنجلس درگذشت. یاد ونامش گرامی است.
مجموعه‌های شعر:
☆چشم‌ها و دست‌ها (۱۳۳۲ – ۱۳۲۶)
☆دختر جام (۱۳۳۳ – ۱۳۳۱)
☆شعر انگور (۱۳۳۵ – ۱۳۳۴)
☆سرمه خورشید (۱۳۳۸ – ۱۳۳۶)
☆گیاه و سنگ نه، آتش (۱۳۴۴ – ۱۳۳۹)
☆از آسمان تا ریسمان (۱۳۴۹ – ۱۳۴۵)
☆شام بازپسین (۱۳۵۵ – ۱۳۵۰)
☆صبح دروغین (۱۳۶۰ – ۱۳۵۶)
☆خون و خاکستر (۱۳۶۷ – ۱۳۶۰)
☆زمین و زمان (۱۳۷۴ – ۱۳۶۶)
تصویر بالا :نادر پور وتنها فرزندش پوپک