سالگرد انقلابتان را براین خون های که ریخته اید جشن بگیرید، اما ما از شما متنفریم

ما موز وارد نمی‌کردیم. ما بودجه‌ی مخفی برای دانشگاه دخترمان تصویب نمی‌کردیم. ما نمی‌خواستیم پسرمان را ولی‌فقیه کنیم. ما زودتر از دیگران در خفا واکسن نمی‌زدیم. ما برای ساختن بمب اتمی اورانیوم غنی نمی‌کردیم. ما عاری از ژن‌های خوب بودیم. با شرکت‌های مخابراتی خارجی زد و بندی نداشتیم. ما در هواپیمای مسافربری بمب به اروپا نمی‌بردیم. ما دادیار بند اعدامیان نبودیم. ما پزشک مخصوص دربار ولی‌فقیه نبودیم. ما دیپلمات یقه‌سفید با لبخند کریه نبودیم. ما در دربار دیکتاتور شعر نمی‌خواندیم. ما آب بر رودخانه‌ها و تالاب‌ها نمی‌بستیم. ما در خیابان و در نیزار به بچه‌های مردم شلیک نمی‌کردیم. ما مردم را خس و خاشاک نمی‌دانستیم. ما چارپایه از زیر پای اعدامیان نمی‌کشیدیم. ما دادگاه‌های سه دقیقه‌ای برگزار نمی‌کردیم. ما کارگران و معلمین را به ستوه نمی‌آوردیم. ما برای حضور در شبکه‌های خارجی یا روزنامه‌های امریکایی میلیون‌ها دلار از جیب مردم خرج نمی‌کردیم. ما بی‌گناهان را به زندان نمی‌انداختیم. ما به اعتصاب غذای زندانی نمی‌خندیدیم. ما مخالفان را در خارج از کشور مثله نمی‌کردیم. ما بر گلوی نویسندگان سیم نمی‌انداختیم. ما در لیست پرداختی‌های دفتر حافظ منافع در امریکا نبودیم. ما از کشتار در کشورهای همجوار دفاع نمی‌کردیم. ما آدمکش‌ها را قهرمان نمی‌دانستیم. ما خدمه‌ی یک کشتی سوزان را رها نمی‌کردیم تا یک به یک در تنهایی بسوزند. ما کشتی‌های خارجی را گروگان نمی‌گرفتیم. ما برای پارتی گرفتن در آرامش، بچه‌هامان را به فرنگ نمی‌فرستادیم. ما بچه‌های مردم را گوشت دم توپ نمی‌کردیم. ما اسنوب و وقیح و متکبر در خانه‌مان بزرگ نمی‌کردیم. ما سینما آتش نمی‌زدیم. ما دست‌مان به خون کسی آلوده نبود.
ما آدم‌های عادی بودیم. عاشقان زندگی با شادی‌های کوچک. به ما شلیک کردید. ما که بار چمدان‌مان کتاب و عروسک بود.
سالگرد انقلاب‌تان را بر این خون‌ها که ریخته‌اید جشن بگیرید اما ما از شما بیزاریم و شما را انسان نمی‌دانیم. بر شما نامی نیست. بر خونی هم که ریخته شد نامی نیست. آن‌که باد می‌کارد، توفان درو خواهد کرد.