من هیچ اشتیاقی به موسیقی سنتی ندارم این نوع موسیقی نوعی روضه خوانی برایم تداعی میشود. خوب طبیعی است که تاملی هم روی این نوع موسیقی نداشته باشم اما از نظر ارزش های هنری هم صلاحیت ارزیابی کار موسیقی را درخود سراغ ندارم. اما همه کسانی هم که این روز ها خودشان را شیفته ی اواز های آقای شجریان میدانند هم شرایطی متفاوت ازمن ندارند.
محمد رضاشجریان خواننده موسیقی سنتی بعد از سالها بیماری که توام بود با مراقبت ویژه مقامات هنری ج. داعشی، و تیم پزشگی مراقب او ،در گذشت. کاش این مراقبت از بیماربه خصوص در دوره اشاعه ویروس مخرب در ایران زیر سلطه داعشیان، برای عموم بطور یکسان فراهم بود و روزی صدها انسان از پیر وجوان حتا نوجوان حتا کادر زحمت کش پزشگی در اثر اهمال مقامات جانشان از دست نمیرفت ، وقتی ما ادعا داریم که اقای شجریان همراه مردم ستم کشیده است چه دلیلی برای این ادعای خودمان داریم.؟ ایا ایشان در مدت 42 سال حکومت این جباران اعتراض علنی وتاثیر گذار به رفتار های غیر انسانی حاکمان داشتند؟ ایا معترض فجایعی که اینها در کردستان،لرستان، بلوچستان ودیگر جاها مرتکب شدند نیز بودند .؟آیا حد اقل معترض کشتار های 60 و67 بودند ؟ ایا به قتل های خارج از کشور ج.ا ،برای نمونه قتل فجیع فریدون فرخ زاد وشاپور بختیار با کارد آشپزخانه واکنش نشان دادند؟ اگر این شیفتگان معتقدند بله در این زمینه ها کارنامه هنری ایشان شفاف است، لطفا یکی دو نمونه اش را نام ببرند کافی است .
. بعد از در گذشت استاد همه مقامات ج.ا از دکتر قلابی روحانی ی شیاد رئیس دولت تا وزرای کابینه این اتفاق را تسلیت گفتند . از ان جمله سید حسن خمینی ،هادی خامنه ای، علی لاریجانی مشاور رهبرجنایکارشان .چطور میشود پذیرفت قاتلان مردم بهترین امکانات را برای برگذاری کنسرت مجلل در اختیار خواننده مردمی بگذارند؟ وقتی همایون شجریان که همدل پدر بود با عنصر فاسدی بنام ظریف عکس یادگاری میگیرد من چگونه باور کنم که ان پدر واین پسر ضد حکومت کنونی هستند؟ ما مرگ کسی را نمیخواهیم حتا قاتلان مردم هم باید زنده بمانند تا در دادگاه عادلانه جوابکو باشند .اگر فقط تسلط به حرفه وخوب اواز خواندن ویا هر کار دیگری که جنبه هنری دارد معیار باشد. لنی ریفنشتال کارگردان خلاق المانی که گرایش به نازی ها داشت بعد از درگدشتش باید جمع بسیاری در مراسم مربوط به او شرکت کنند. اما واقعیت این چنبن نبود وهمه کسانی که در مراسم مربوط به او شرکت کردند به صد نفر نمیرسید . اقای شجریان بر اساس اسناد غیر قابل تردید با اکثر مقامات ارتباط صمیمانه داشتند .میدانم که در جو کنونی حق گویی درد سر ساز است. اما سکوت را جایز نمیدانم حرفهای دلم را میزنم و از عاقبت کار نمی هراسم .پس لطفا با تامل بخوانیدش. با سپاس
***************************************************************
من نویسنده نیستم این شکسته نفسی نیست اما می نویسم وچرا بیش از ۵۰۰ مطلب
نوشته ام؟ دلیلش را میدانم ،نوشتن برای من به نوعی درددل کردن است، دردی در سینه دارم تا وقتی به کلمه تبدیل نشود راحتم نمی گذارد. اگر حرفهای مرا دیگران با پیگیری می گفتند و می نوشتند چه لزومی بود که من نا نویسنده خودم را به درد سر بیندازم؟ بله گفتم درد سر، من میدانم که نظر های من گاه با برخورد ها ومخالفت های شدید و غلیظ حتا همراه با پرونده سازی و اتهام مواجه می شود اما سکوت را جایز نمیدانم، یاد تان هست که وقتی علیرضا افتخاری سنتی خوان، احمدی نژاد رادر آغوش کشید چقدر لعنت نثارش کردند، اگر این سنتی خوان در مانده روز ی صد بار غلط کند باز هم رهایش نمی کنند، اما استاد شجریان هم در جلسه ی پسر جنتی وزیر ارشاد شارلاتان جدید الورد روحانی افتخار حضور دارد هم با صفار هرندی وزیر احمدی نژاد جلسه خصوصی می گذارد یک گزارش هم نداریم که از این رفتار و این ملاقات استاد حتا انتقاد ساده شده باشد ( یک بام و چند هوا؟) تهمینه میلانی هم در نامه حمایت از خاتمی، خامنه ای را رهیر عظیم الشان خطاب می کند و هم در تمام برنامه های نمایشی حضور فعال دارد اما محبوب القلوب است، روی صفحات فیس بوک هم یک کلمه علیه او نمی خوانید اما الهام چرخنده هم خودش را شیفته رهبر اندیشمند نشان میدهد یعنی به شیوه ای دیگر با رفتار خانم میلانی هم راه است اما روزی صد ها متن، کلیب، علیه چاپلوسی او انتشار می یابد. اما مسئله من این خانم و نظایرش و علیرضا افتخاری ها نیست که با برگ رو بازی می کند. بله من به الهام چرخند ه و اندیشه فاسدش بها نمیدهم اصلا مطرحش نمی کنم اما وظیفه خودم میدانم که فرصت طلبی امثال تهمینه ی میلانی را باز کنم و بشکافم چون خطر خاتمی چیان دوم خردادی جدی تر ازباند های دیگر نظام داعش اسید پاش اسلامی است.
میدانم اکثر حرفهایم با نظر عامه همخوانی ندارد عده ای سعی می کنند تا حد ممکن برای اشاعه ی نظر هایم مانع ایجاد کنند در همین محدوده ی فیس بوک هم حتا آنها که پذیرفته اند دوست خانه ما باشند هم مخالفتشان را به نوعی نمایش میدهند . نمی گویم درسالهای تبعیدی وتا کنون اشتباه نکرده ام اما ادعا دارم این موارد در کارنامه من در تبعید محدود است و در این موارد هم اگر به من تذکر داده اند به جای اینکه با تذکر دهنده دشمن شو م سعی در جبران اشتباهم کرده ام وهیچ ابایی نداشته ام و ندارم که پوزش بخواهم.
همه این مقدمه چیی ها را کردم تا بگویم نظر من در باره آستاد شجریان هم با نظر عامه نا هماهنگ است یکی دوبار هم چوب گستاخی به ساحت مقدسشان را تجربه کرده ام اما هنوز متنبه نشده ام اما یک انتظارهم از میهمانان خانه فیس بوکی دارم اگر استدلال های من خلاف واقعیت است استدلال های منطقی خودشان را در معرض قضاوت دیگران بگذارند واگر در درونشان با نظر های من همراه هستند در ابراز آن تردید بخود راه ندهند. تا کی باید فرصت بدهیم فریبمان بدهند؟
بیاد دارید که طی سالهای گذشته وبه هنگام وزارت وبعد صدارت محمد خاتمی ،محمد رضا شجریان دایم ایراد می گرفت که به او امکان نمی دهند که با مردم در تماس باشد. کنسرت هایش را گروهایی که الله را هم به دنبال نامشان چسبانده بودند( ثارالله،حزب الله ،و… )بهم می ریختند، خلاصه نمی گذاشتند که آب خوش از گلوی استاد انقلابی موسیقی اصیل یا سنتی پائین برود. ما هم دایم در غربت قصه میخوردیم که چرا دیگراین استاد را می آزارند ؟او که به انقلاب اسلامی بد نکرده است، آن آهنگ های شور انگیز در بهار آزادی را گروه شیدا چنان بامهارت اجرا می کرد که گوئی با نزول آخوند ها واقعا به آزادی ورهایی دست یافته ایم. اصلا اهمیتی نمی دادیم که همزمان با پخش کنسرت های استاد از صدا وسیمای قطب زاده ، پشت بام خانه ی امام رئوفشان را تبدیل به میدان تیر کرده بودند اسیرانشان را بدون محاکمه و با مهر طاغوت که بر پیشانی یشان حک شده بود .گروه ،گروه به اعتقادخودشان به جهنم می فرستادند تا جامعه از فساد وتباهی وآلودگی پاک شود .
هم اکنون باید به خود ببالیم که جامعه ای داریم که در آن نه آلودگی هست ونه فقروفساد ونه تباهی ونه تن فروشی باب است نه کودکان خیابانی داریم نه زندان سیاسی ونه شکنجه ونه اعدام .اما چرا در همه دوران ریاست خاتمی آنقدربه استاد سخت می گرفتند؟ خوب آقای خاتمی بیچاره چکار کند؟ گروهای فشار یعنی همان گروهایی که یکی از سرپرستانشان ده نمکی رژیسور محبوب سالهای بعد شد به دستور جنتی ومصباح یزدی وهمراهی صفار هرندی وپور محمدی که دوره درخشان احمدی نژاد وزیرشدند نمی گذاشتند اصلاحات !خاتمی رشد کند .حمله به برنامه های فرهنگی هم از اقدامات خودسرانه! همین گروه ها بود که دل رهبر کبیر اصلاحات راآزرده می کرد!. اما خوب کاره ای نبود طفلک ، پشتوانه ای هم نداشت، ۲۰ ملیون رای مردم که پشتوانه نیست. این گونه رای هایعنی کشک ،فقط بدرد معامله با غرب فاسد! میخورد وبس. اما برنامه فرهنگی آقای خاتمی طوری تنظیم شده بود که هنرمندانی که در داخل بی مهری می دیدند وتحقیر می شدند وتو سرشان می زدند در خارج از کشور قدر ببینند واعتبار کسب کنند. البته برنامه های سینمایی /سیاسی خاتمی را که خوب می شناسید ومن هم در باره شان سالهاست گفته ام ونوشته ام. رژیم برای پیشبرد مقاصدش درسینما علاوه برفیلمسازان خودی (مخملباف،حاتمی کیا،مجیدمجیدی و…) که جای خود داشتند ، فیلمسازان فعال در رژیم گذشته که به نوعی طاغوتی محسوب می شدند را هم نشان میکردورفتار واعمالشان را زیر نظر می گرفت تا بین آنها هم چند تایی را دست چین کند ..
( ما جمع محدودی بودیم که از سالها قبل فریاد می زدیم کارگردانان سینمای گلخانه ای در بقای جمهوری اسلامی سهم دارند که این نظر مارابخشی از اپوزیسیون ضد رژیم مغرضانه وآمیخته باعنادو کینه ارزیابی می کرد)
در بخش موسیقی هم همین بساط را براه انداختند . موسیقی در داخل کشور حرام محسوب می شد ونوازندگان سازشان را توی پستوی خانه مخفی کرده بودند وحکومت هم اینان را اشاعه دهنده فساد معرفی می کرد وصدا وسیما حتا اگر گاه به دلایلی چند قطعه موسیقی پخش می کرد ،تصویر برداران تلویزیون اجازه نداشتند خود ساز را نشان دهند. آیا برای یک موسیقی دان و یا نوازنده ویا خواننده تحقیر ی از این فراتر امکان دارد؟ اما به تدریج رژیم متوجه شد جمعی از خواننده گان خودسرانه به بهانه دیدار فامیل و یا گردش به خارج می روند وآنجا کنسرت می گذارند،در این شرایط حکومت تصمیم گرفت کنترل موسیقی را هم به گونه سینما خود به عهده بگیرد. خانواده موسیقی هم به مانند سینماگران اگر تمرد کنند حذف می شوند واگر تمکین کنند مزایای بسیاری دارند از آن جمله اعزام به سرزمین های کفار نشین (مردم اسیرایران سهمی ازاینگونه الطاف رژیم ندارند، آنها باید همچنان پای محافل روزه خوانی بنشینند واگر هم به اجرای کنسرت در شهری رضایت دهند خودشان عواملشان را زیر عنوان گروه های خودسر اعزام می کنند تا کنسرت را متوقف کنند ) البته امت همیشه در صحنه هم مجاز هستند نوحه خوانی وآهنک های مثلا انقلابی را گوش کنند ولذت ببرند! در این شرایط به هنگام وزارت خاتمی شارلاتان کبیر در وزارت ارشاد شورایی برای تنظیم برنامه های موسیقی تشکیل شد وارسال گروه های موسیقی هم در کنترل کامل رژیم قرار گرفت ،چه گروه هایی اجازه دارند به خارج صادر شوند؟ چه کانون هایی مجاز هستندبرنامه صادراتی جمهوری اسلامی را برگذار کنند؟ چه آهنگ هایی باید خوانده شود؟ همه این موارد در وزارت ارشاد بررسی وتصمیم گیری می شود. این چنین بود که موسیقی هم در کنار سینما وتئاتر به یک وسیله تبلیغاتی رژیم تبدیل شد وخوانندگان هم دیگر به برگذاری برنامه در داخل کشور تمایلی نشان نمی دادند. اینجا هم پول بود هم از شرمزاحمت های برادران وخواهران حزب الله در امان بودند، هم اپوزیسیون! خارج نشین برایشان کف می زد وهم امکان تشکیل مجالس طرب بعد از برگذاری کنسرت مهیا.
آقای شجریان هم از همان امتیاز ها ی سفر خارج از کشور بیشترین بهره را می برد. یک امتیاز هم اپوزیسیون برایش تراشیدتا به کنسرت هایش آب ورنگ بیشتری بدهند. جوی ایجاد کرده بودند که انگار شجریان سخت ومحکم جلوی رژیم ایستاده است البته گویا استاد با صدا وسیما اختلاف داشت اما برسر چه مسئله ای؟ جمعی میخواستند اینطور القاء کنند که استاد مخالف رفتار تلویزیون ج.ا با مردم وهنرمندان است. البته همان زمان هم ایشان ضمن ممنوع کردن پخش صدایش از صدا وسیما، پخش مناجات با صدای ملکوتی اش را در ماه بسیار مبارک رمضان بلا مانع دانست به این ترتیب، راه باریکه ای را برای بازگشت دوباره گشوده نگه داشت.
بهر حال زمان گذشت. رهبر عطیم الشان بعد از ۸ سال که خودحیله گری با نام خاتمی را بعد از عبور از سد نظارت استصوابی به کرسی تدارک چی نظام مقدس نشانده بود، چنین اراده فرمود که چند سالی هم چهره بدون ماسک رژیم را از طریق عروسک دیگری با نام نامی ی دکتر! احمدی نژاد بفرستد روی صحنه ومردم را سرگرم شباهت این عروسک خیمه شب بازی با دیگر حیوانات باغ وحشی زیر عنوان سران جمهوری اسلامی بنماید وهمچنان حکومت ننگین آخوندها بر جای بمانند. اما در این دوره، حکومت با برگ رو بازی می کرد وبدون رودربایستی قاتل ها، آدم کش ها، دزد ها را با پست وزارت ومشاور روی صحنه می آورد .( همین پروژه به میدان آوردن قاتلینی که مستقیم در جنایت ها دست داشته اند در دوره روحانی شیاد تکرار شده است) اگر کسانی که با خاتمی همراه شدند می توانستند این بهانه را بیاورند که چون سالها از نزول جمهوری اسلامی گذشته یادشان رفته بود که خادمین دوم خردادی داخل رژیم همان قاتل ها و ماموران و ایجاد کنندگان وزارت اطلاعات وسپاه پاسداران بودند که لباس اصلاح طلبی پوشیدنداما وزرای دولت احمدک چی؟ اینها که در قتل های همین سالها ی اخیر دست داشتند. آقای وزیر کشور (پور محمدی) که به استناد نظر حضرت آیت الله منتظری ولی فقیه اصلاح طلب ها( گنجی، مهر انگیز کار و..) مستقیما در قتل وکشتار دست داشته و وزیر ارشاد هم که به گفته شبه اصلاح طلبان حکومتی یکی از عاملین قتل های زنجیره است. حتا آقای کروبی در گفتگو با ایستگاه رادیو یی در ژاپن دولت احمدی نژاد را دولت امنیتی / طالبانی معرفی می کند، وابستگان به باند خاتمی هم که دایم می گویند وتکرار می کنند که دولت کنونی طالبانی، پادگانی،امنیتی است. آقای دکتر احمدی نژاد هم خود در سخنرانی اش در یکی از استان ها بر این گونه قضاوت اصلاح طلبان! صحه گذاشت وفرمود:
امروز فضای بسیجی در کشور حاکم شده است، تصریح کرد: پشتوانه بسیج انبوه افراد مومن و انقلابی است که هر روز متشکلتر، جدیتر و هدفمندتر در جهت آرمانها حرکت می کنند.
خوب وقتی استاد شجریان در زمان خاتمی این چنین بی مهری می دید حالا که همان برهم زنندگان جلسات وی، دولت را در اختیار دارند با استاد چه خواهند کرد؟ واقعا نگران جانشان بودیم اما نمی توانستیم از برنامه گذاران وپادوهای برنامه های صادراتی که ازموسسات حامی کارهای فرهنگی اروپایی پول میگیرند و یا سر در آخور سفارت دارند بخواهیم که فکری برای حفظ جان استاد بنمایند، آخر وقتی خودی های حکومتی خود اعتراف می کنند که دولت طالبانی روی کار آمده است ،بینید دیگر آش چقدر شور است؟ اما خوب شد عجله نکردیم . هنوز چند ماهی از نزول دولت طالبانی نگذشته بود که خبر رسید استاد در تهران کنسرت دارند! ؟ چی شد ؟ بله استاد با موافقت وهمکاری پور محمدی قاتل در سالن وزارت کشور کنسرت دارند ، آنهم نه یک شب ونه ۲ شب ،بلکه ۵ شب متوالی استاد وگروه مبارزش در سالن ۴۰۰۰ نفره وزارت کشور که برای اولین بار در هایش گشوده می شود به روی صحنه می روند و سردار سر لشکر قالیباف که از سرداری به شهرداری رسیده است، دستور می دهد ۵۰۰ پلیس مجهز به انواع صلاح های گرم وسرد نظم کنسرت با شکوه را بر قرار کنند( وقتی کنسرت بهم زن ها خود کنسرت گذار می شوند کی نظم سالن را به هم خواهد ریخت؟) زمان طولانی ای نگذشت که دولت طالبانی جشن شب موسیقی را در تالار وحدت (رودکی )برگذار کرد وطی آن از هنرمندان موسیقی تجلیل شد ( آفرین بر طالبان ،احسنت بر دولت پادگانی) کمی از گزارش این شب را از سایت حکومتی اعتماد ملی برایتان نقل می کنیم تا در جریان این شب استثنایی وبا شکوه قرار بگیرید.
….محمدحسین صفارهرندی و محمدحسین ایمانیخوشخو (وزیر و معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی) در کنار محمدرضا شجریان، همایون خرم، پرویز مشکاتیان( جالب اینکه آقای مشکاتیان از هنرمندان حامی ریاست جمهور ی رفسنجانی بودند) محمد سریر، هوشنگ ظریف، مصطفی کمالپورتراب و ۴ استاد تجلیلشونده، میهمانان ویژه ردیف نخست تالار وحدت را تشکیل میدادند. وبعد گزارشگر با قرار دادن یک سو تیتر هیجان انگیز )خوشوبش شجریان و صفارهرندی( می افزاید
محمدحسین صفارهرندی تا آخر جشن در ردیف اول تالار وحدت حضور داشت و گاهی هم برای ابراز احساسات خود به اساتید موسیقی از جایش بلند میشد. (چه قاتل با ادبی!)
ما هم وقتی متوجه خوش وبش آقای وزیر قاتل با استاد مبارز شدیم ،دیگر خیالمان راحت شد که نه تنها دولت مهر ورز برای استادخطری ندارد بلکه خیلی هم نسبت به دولت اصلاح طلب به آقای شجریان مهر بیشتری ابراز می نماید ( نکند واقعا این دولت مهر ورز باشد؟) اما خوش وبش عاقبت خوش تر هم دارد، بخوانید بعد چه می شود .خبر نگار می افزاید:
آقای صفار هرندی بعد از اتمام مراسم با استاد محمدرضا شجریان دیدار کرد این دیدار بدون حضور خبرنگاران صورت گرفت و ایمانیخوشخو (معاون هنری وزیر ارشاد)، نوربخش و پیرنیاکان هم حضور داشتند.
عجب ! ملاقات استاد معترض با قاتل مردم وآنهم در جلسه خصوصی ؟ هیج کس نپرسید شجریان با فرمانده قتل های خارج و داخل واز مقامات بسیار بالای سپاه پاسداران چه حرف خصوصی دارد؟ این سردار سپاه با استاد مردمی در جلسه خصوصی چی گفته است؟( یکبار آقای وزیر نظر داده بودند که برای جلوگیری از اعمال نظارت سخت خود هنرمندان مطالب مشکل دار را حذف کنند،ایا این ملاقات به آقای استاد مطالب مشکل دار هم تفهیم شده است؟) اما یکی دوماه بعد اعلام شد که استاد کارگاه آواز خوانی راه انداخته اند و آقای صفار هرندی از این کارگاه دیدن می فرمایند وهزینه های این کارگاه هم از بودجه دولت- یعنی از کیسه ملت- تقبل می شود.
در زیرعکسی که استاد را در کنار وزیر قاتل نشان می دهد، نوشته شده است:
… آقای وزیر از موسیقی فاخر( نام جدبد موسیقی سنتی ویا اصیل ) حمایت می کنند بعد دلیل این حمایت را هم شفاف کرده وافزوده اند نوعی موسیقی پاپ که مجازش کرده بودند تبدیل به موسیقی زیر زمینی شد واز کنترل خارج پس دولت طالبانی باید به فکر رشد نوعی موسیقی بی خطر باشد که بشود کنترلش کرد و برای سازمان دهی موسیقی فاخز نیاز به هنرمندی دارند که از راه و روشی کیارستمی گونه در زمینه موسیقی پیروی کند.
در این شرایط آقای شجریان بعد از شرکت در جلسه با صفار هرندی و پشت در های بسته برای برگذاری یک کنسرت جهانی با همکاری مجید درخشانی نوازنده تبعیدی نادم به دیار غرب فاسد اعزام شده است . اما اوضاع چه فرقی کرده ؟هیچ، وزیر کشور احمدک شده است وزیر دادگستری ی پسر خلف جنتی وزیر ارشاد ،استاد حالا معتبر تر هم شده چون در دوره دوم احمدی نژاد سروده ای با عنوان« تفنگت را زمین بگذار »از فریدون مشیری را که خیلی قبل از اعتراض های ۸۸ سروده است را با صدای جادویی خوانده وجماعت هم ربطش داده اند به حوادث سال ۸۸ و کنسرت هادوباره رونق گرفته ملاقات های سیاسی ورایزنی استاد با مقامات هم چنان به قوت خود باقیست فقط حالا استاد ما با پسر جنتی ملاقات می کند که شده است وزیر ارشاد آخوند امنیتی دکتر روحانی!
در همان دوره ی ریاست پرزیدنت ساده زیست روزی نامه انتخاب با مسرت در باره موفقیت کنسرت استاد در اجرای لندن و استقبال شدیدسرنگونی طلبان ! خبر داد و افزود.
مردم با تشویق های بدون توقف خود گروه شجریان را مجبور کردند تا دوباره به صحنه بازگردد.
البته اگر اجرای تصنیف مرغ سحر هم به برنامه استاد افزوده میشد دیگر جای شکی نمی ماند که کنسرت آقای شجریان مستقل!،مردمی! وضدرژیم !است(بلبل پر بسته زکنج قفس درآ/…ظلم ظالم،جور صیاد،آشیانم داده بر باد چشم ها را باید شست، خاکستری باید دید …)انتخاب از چند نوشته من در سالهای قبل.)
بصیر نصیبی
با سپاس و درود فراوان ! یادداشت روشنگرانه و افشاگرانه ی شما ، در باره ی حقایقی نوشته شده بود که این حقایق به صورتی عمدی
توسط تبلیغاتچی ها و طرفداران رنگارنگ نظام حکومتی عقب مانده و فاشیستی -اسلامی ایران ،ازدید و نگاه مردم پنهان نگه داشته شده !
درضمن مایل هستم یادآوری کنم ، که ما برای ابراز عقیده درباره ی شخصیت و موقعیت سیاسی و اجتماعی یک متخصص و یا هنرمند و یا افرادمشهور و چگونگی روابط وی با قدرت سیاسی و حکومتی ، هیچ نیازی به آشنایی و یا مهارت در رشته های حرفه ای و یا تحصیلی مربوط به آن افراد را نداریم . شما و منتقدین دیگری که در باره ی این خواننده ابراز عقیده کرده اند ، هدفشان تجزیه و تحلیل ردیف موسیقی
دستگاهی و یا مهارت و یا درستی و نادرستی اجرای موسیقی و مسائلی از این قبیل نبوده ! این حق طبیعی من و شما ودیگران است که بعنوان یکی از سه عامل بسیار مهم موسیقی ( یعنی شنونده و یامصرف کننده ی موسیقی ، حتا اگر شنونده ی این نوع خاص مورد نظر نباشیم ! )، ابراز عقیده کنیم ! در اینمورد جای هیچگونه شکی وجود ندارد ! اضافه بر اینها لازم دیدم بگویم که هرچند که موسیقی ردیف و یا
دستگاهی ایران، یا بقولی دیگر، همان موسیقی سنتی و اصیل ایران و مشقات و متعلقات مختلف وابسته به آن ، ارزش و اهمیت چندانی در
دنیای ذهنی و علاقه ها و گرایشات موسیقی من بعنوان یک دوستدار و نوازنده ی آماتور و معلم موسیقی و موزیسین در تبعید ، ندارد و از سالهای دور تکلیف من با چنین پدیده ای روشن بوده ، ولی با همهی این احوال ، سروصداها و الم شنگه ی اخیر و فرصت طلبی و نان را به نرخ روز خوردن تعدادی از جریانات اپوزیسیون خارج از ایران ( که از نعمت آزادی بیان بدون ترس هم برخوردار هستند!!) ، مرا وادار به نوشتن این یادداشت کرد . اگرانگیزه و فرصتی پیداکنم ، یادداشت مفصل تری در این ارتباط خواهم نوشت . بازهم بخاطر تابو شکنی و افشاگری بدون محافظه کاری و مصلحت طلبی ، از جناب نصیبی سپاسگزارم. نوشته ی شما حرکتی بود ، برخلاف حرکت موجی که به قصد
فریب و سوء استفاده از احساسات سطحی مردم بوجود آمده بود .