سکوت جریانهای سیاسی در مقابل افراد تبلیغاتچی جمهوری اسلامی

در فیس بوک دوست و همراهمان azan ازصفحه ی هوشنگ پارسایی نقل شده است که بهاره حیدری نصر آبادی که برای جمهوری اسلامی کار می کرده است از نروژ اخراج می شود، بقیه خبر را می توانید درفیس بوک هایی که نام بردیم تعقیب کنید.
اصل خبر تازگی ندارد. سینمای آزاد خیلی زود یعنی همان زمان که آقای وزیر شیلات این خانم جاسوس را دوست دخترش معرفی کرد در مطلبی که اتفاقا بین یاران فیس بوکی انعکاس وسیع یافت ماجرا را شرح داد که احتمالا آقای پارسایی از این اقدام ما بی اطلاع بوده است، مطلب ما با عنوان « کباب سر پل تجریش « پر ساندبرگ Per Sandberg» وزیر شیلات نروژ، دوست دختر ایرانی اش و باقی قضایا» چاپ شد.
. https://cinemaye-azad.com/1397/06/06/3743/
اما اخراج این خانم اگر واقعا عملی شود تامل برانگیز است. چرا جریان های سیاسی همان زمان که آقای وزیر با خانم دلال دوست شد واکنشی نشان ندادند؟ ما کارمان سینما است در اصل این وظیفه سازمان های سیاسی است که پیگیر قضیه باشند. آن چه ما را متوجه این خانم دلال کرد این واقعیت بود که این خانم هم جاسوس آخوند ها بوده هم دلال سینمای جمهوری اسلامی در نروژ. شاید بهمین دلایل اپوزسیونی که آرایشگر سینمای جمهوری اسلامی هم هست درست ندانسته است که فعالیت های فرهنگی / هنری خانم جاسوس را برجسته کنند؟ من در مطلبم این مسایل را تا آن حد که زمان نگارش یادداشتم باز شده بود توضیح دادم. همین طور اشاره ای هم به مصاحبه آقای فرهودی برنامه ساز اخراجی صدای امریکا با این خانم داشتم، برای تکمیل مصاحبه فوق یک سئوال هم از اقای فرهودی داریم: چرا سایتی به اسم بیان که شما می چرخانید, تنها سایتی بود که با این خانم مصاحبه کرد؟ سایت بیان یک همکار مثلا افشاگر هم داردکه پسر آخوند زم از عوامل ج. ا است من از این موجود انقدر متنفرم که حاضر نیستم مطلبم به نامش آلوده شود.
سئوال ما از گروه های اپوزیسیون هنوز تمام نشده است، چرا با سکوت خود زمینه را برای رشد این انگل ها و این جاسوسان فراهم می کنند؟ الان که خانم میخواهد اخراج شود، آیا وظیفه مخالفان نظام تما م شده تلقی میشود؟ نه جانم لو رفتن ارتباط وزیر شیلات نروژ و دوست دخترش فقط یک نمونه هست، در آلمان، سوئد، امریکا، فرانسه، انگلیس و همه کشور های عضو اتحادیه اروپا همین بساط است ما با تشویق و تائید، اصغر فرهادی ها، رخشان بنی اعتمادها، جعفر پناهی ها و نظایرشان راه ادامه این نظام داعشی را هموار می کنیم. سخت گیری های ترامپ و نرمش اوباما فقط بدرد توجیه کم کاری ما می خورد . دهها بارگفتیم و از تکرارش خسته نمی شویم که ما خود در ماندگاری آخوند ها در قدرت نقش اصلی را داریم. وقتی جاسوس و دلال فیلم زیر عنوان متقاضی پناهندگی دوبار مردود شده در میان ماست که کارت تجارت هم می گیرد، وقتی وزیر شیلات نروژ اطلاعات امنیتی به این خانم منتقل می کند و ما نظاره گر می مانیم چه انتظاری از ترامپ، اوباما و بقیه شان داریم؟
بصیر نصیبی 9 نوامبر 2018

One thought on “سکوت جریانهای سیاسی در مقابل افراد تبلیغاتچی جمهوری اسلامی

  1. بنظرم میرسد که گویا اینروزها حتی گروه هایی از مخالفین جدی نظام اسلامی ایران، راه انداختن هرگونه
    بحث و نقد افشاگرانه و روشنگرانه بر علیه آنرا، موافقت با تحریم های جدید آمریکای دوباره جهانخوار و
    همسویی با سیاست های آن میدانند. گویا اینروزها حرف اول و آخر اپوزیسیون باید مخالفت با تحریم
    های آمریکا باشد. در غیر اینصورت سوال میشود که :مگر شما موافق تحریم ها هستید! نمیدانم چرا
    مطرح کنندگان چنین پرسشی نمیپذیرند که قرار است بزودی با شروع همین تحریم ها، حکومت اسلامی
    دوباره نقش یک قربانی مظلوم را بازی کند و با سوء استفاده از احساسات وطن پرستانه و ایران
    دوستانه ی مردم آماده ی فریب خوردن و دعوت آنها به اتحاد بر علیه “دشمن خارجی”، راهی برای
    ادامه ی تسلط و چپاول بیشتر خود را فراهم کند. بتازگی گروهی از هنرمندان دولتی و رسمی و
    نیمه رسمی داخل ایران، فراخوانی در ارتباط با تحریم های آمریکا منتشر کردند که در آن هیچگونه
    اشاره ی حتی غیر مستقیمی هم به علت اصلی این تحریم ها-یعنی همان نظام اسلامی- که عامل اصلی
    تمام فقر و فلاکتی است که نصیب اکثریت مردم ایران کرده، نشده بود.سکوت و ریاکاری این خانم ها و
    آقایان اهل بازار کسب و کار هنر، که تعدادی از آنها صاحب نام و نان و جوایز بادآورده ای هم
    هستند، آدم را یاد این مَثَل معروف میاندازد: “چیزی بگو که چیزی نگفته باشی!”.
    سکوت اینروزهای بعضی از اپوزیسیون های چپ و راست در ارتباط با چپاول و جنایات نظام، مرا بیاد
    یکی از شعارهای معروف دارودسته های چاقوکش و اوباش حزب‌اللهی رژیم اسلامی بر علیه نیروهای چپ
    و انقلابی و آزادیخواه مخالف رژیم در اولین ماههای بعد از بهمن ۵۷ میاندازد که عربده کشان میگفتند
    ” بحث بعد از مرگ شاه ” . حالا هم میگویند ” بحث و انتقاد و افشاگری، بعد از تحریم ها “.

Comments are closed.