بصیر نصیبی: تصاویر سخن میگویند، بخش ۷ تا ۱۳

تصاویر سخن میگویند 7

به هنگامی که دوم خردادی ها بیا برویی داشتند اعلام شد.جایزه صلح نوبل به شیرین عبادی اهدا شده است.چه سروصدایی بر پا شد. شیفتگان امتیاز های این چنینی همراه بخش عمده ای از روشنفکران حتا مردم عادی شدند مبلغ شیرین عبادی تا ان حذ که ما جمعی محدود که ماهیت این گونه جوایز را یاد اوری میکردیم،در اقلیت قرار گرفتیم و این خانم ملی مذهبی و شیفته امام راحل شد ناجی کبیر بدون این که حتا یک قدم کوتاه برای رهایی مردم برداشته باشد این خانم که خودش یک سرش به نایاک وصل است اگر ضرورت ایجاب کند با ظریف و امیر احمدی هم عکس یاد گاری میگیرد .گاه مترقی میشود وگاه حزب الهی خود تبدیل به بت شد .بیشتر ملاقات هایش با سران نظام ها بود ودخالت در اموری که نه به اومربوط بود نه توانش را داشت. اما سر انجام او هم شرایط را طوری دید تشخیص داد بهتر است خودش را هم همدل وهمراه مردم عادی بنمایند و این چنین طرحی راپیاده کرد. ایا با درصحنه بودن گسترده این گونه نان خور ها به نرخ روز ،رهایی واقعی دور از دسترس نیست؟ایا خون پاک مبارزان راستین به ثمر خواهد رسید ، من نمیدانم ،شما بگوئید؟

تصاویر سخن میگویند 8

اکبر گنجی ها را چه کسانی اعتبار کاذب دادند؟ من .تو. او. ما .شما. ایشان

اگر همراهان وب سایت وفیس بوک سینمای ازاد بیادشان مانده باشد .من یاداشت هایی دارم که علت ماندگاری نظام را از نگاه خودم شاید هم برای خودم
تکرار میکنم با عنوان (من ، تو، او ،ما، شما ،ایشان.)همچنین یاداشت های کوتاهی که از چندی قبل نوشتن انرا اغاز کرده ام بازگشت ومروری گذرا است برانچه در 42 سال رخ داده است. یکی از فریب هایی که اخوند ها جور کردند که جمعی وسیع از میان ما را هم بدام خود گرفتار کرد.ارسال اکبر گنجی بود بدون این که ابعاد مسئله را بشکافیم به او ارج واعتباردادیم .رادیو تلویزیون های فارسی زبان به خصوص وسایل ارتباط جمعی دولت های غربی اگاهانه وجمعی از ما نا اگاهانه شدیم مدافع بال خوب نظام. حتا دوستان سابق مادر کانون سینماگران در تبعیدنظیر رضا علامه زاده از ما جدا وبه باند دوم خرداد پیوستند . جمله ( کاش ما هم یک کم گنجی بودیم) از گفته های شاهکار علامه زاده است که خود زمانی مستند جنایت مقدس را ساخته بود. اکبر گنجی وارد هر شهر که میشد کلید طلایی شهر را دریافت میکرد. در تصویری که اکبر گنجی را در حال خنده وشادی همراه با مهرانگیز کار حقوق دان دوم خردادی نشان میدهد در واقعیت اکبر پونز که ریشش را اصلاح کرده
به بما یا عامیانه تر بگوئیم به ریش ما میخندد.
خانم گنجی محجه هم شده بود مبارز موقت که الان معلوم نیست کجا هست؟ اما هر کجا که هست همراه اکبر پونز با پول های باد اورده ای که به جیب زده اند.خوش میگذرانند نوش جانشان باشد! در شراطی که مردم در مانده هر روز در مانده تر میشوند. خارج نشین های ایرانی که تا انجا پیش رفتند که برای اکبر گنجی وهمسرش شعر سرودند باز هم حاضر ند سروده هایشان را تکرار کنند؟
تصاویر سخن میگویند 9
دیزی خوری ژولیت بینوش بازیگر فیلم مشهور بیمار انگلیسی و.. با میزبانش عباس کیارستمی در تهرانی که الوده به ویروس اخوند است که هیچ واکسنی تا وقتی اخوند حکم میراند برایش ساخته نخواهد شد.
نمیدانم چند باراما میدانم که بار هااز نقش هنرمندان به خصوص سینماگران فستیوالی در بقای این جانیان سخن گفته ایم اما در بخش تصاویر سخن میگویند .قرار است خیلی خلاصه نگاهی گذرا به گذشته داشته باشیم. وقتی اخوند مستقر شد عباس کیارستمی هم مثل ماطاغوتی محسوس میشد و بلاتکلیف مانده بود. از خودم نمیگویم که اصلا قصد ماندن نداشتم دیگران که بهتر شدن شرایط کار را انتطار میکشیدند به مانند بهرام بیضایی همچنان درانتظارند.اما عباس کیارستمی راه دیگری رفت راهی که سرانجام به یک سینماگر حکومتی مبدل شد که جوایز فستیوال ها را درو میکند ، سانسور را ارج مینهد ،شیوه فیلم سازی اش را با پسند اخوند هماهنگ کرده بود.در جشنواره ها رفتار کثیف اخوند ها را تائید میکرد، اعمال سانسور را باعث افزایش خلاقیت محسوب میکرد ( این جملات در خشان او در تائید سانسور واکنش بیضایی را بر انگیخت، بیضایی نوشت :پس ما باید از سانسورچیان تشکر هم بکنیم !.)
خوب کمی هم روی محتوای تصویر توقف کنیم. چطور رژیمی که خواهر با برادر، زن با شوهر جرات نمیکنند بدون مزاحمت گزمه های حکومتی از خیابانی عبور کنند ولی این دو نامحرم دوشا دوش هر کجا که میخواهند میروند؟ انگونه که از تصاویر استباط میشود خانم در هتل اقامت ندارد
بلکه اقای کیارستمی در خانه شخصی اش از نامحرم پذیرایی میکند. نتنها مزاحمی در کار نیست بلکه صدا وسیمای ارتجاع غکاس هم میفرستد تا این لحظات تاریخی !را ثبت کند.( ژولیت خانم که بد حجاب است ظاهرا نباید مامورین نظام خود در پخش تصاویرش مشارکت داشته باشند)بله این تصویر خیلی واضح نشان میدهددین مداری حضرات هم خود نمایشی تهوع اور بیش نیست.وقتی با سینماگری به تفاهم میرسند دیگر موانع این چنینی کاربردی ندارد. کیارستمی تا ان حد تمکین کرد که دیگر ناگفته ای نداشت رژیم هم با بی اعتنایی به بیماری اش با رها کردن اوبدون مداوا روی تخت بیمارستان به استناد شکایت پسر کیارستمی از بیمارستان گویی انان در خاموشی زود هنگام پدرش مقصر بوده اند . ایا سینماگران حکومتی از رفتار وسرنوشت کیارستمی ها پندگرفته اند؟ به نظر میرسد نه.
امید این که آبگوشت خوری مفصل با پیاز له شده و گوشت کوبیده. ترشی لیته و مخلفات دیگر نوش جون ژولیت خانم شده باشد .امین یا رب العالمین
تصاویر سخن میگویند 10
بازیگر طاغوت در اغوش بازیگر یاقوت ارامیده است.
وقتی نازی ها در المان به قدرت رسیدند بخشی ازهنرمندانی که در جمهوری ویمار کار میکردند المان را ترک کردند بعد از مدتها سرگردانی در نهایت خودشان را به امریکارساندند(فریتس لانگ وجوزف فن اشترنبرگ(کارگردان های فیلم) هانا ارنت از برجستگان ادب وسیاست . برتورت برشت تئاتر نویس برجسته و مارلین دیترش بازیگر مشهور فیلم فرشته ابی و…
گوبلز مسئول تبلیغات نازی ها دراین اندیشه بود که هنرمندان جمهوری ویمار را با نازی ها همرا ه کند .از ان جمله گوبلز برای مارین دیترش پیام فرستاد که برگرد رهبر ( هیتلر) به تو نیاز داد .مارین دیترش در جواب دعوت گوبلز گفت:اما من به رهبر نیازی ندارم ودعوت گوبلز را با قاطعیت ردکرد . اما در نظام داعشی مافیایی اسلامی بر عکس این بازیگران نظیر بهروز وثوقی هستند که سالهاست التماس میکنند که اخوند ها به برگشت خفت بارشان رضایت بدهند اما اخوند سنگ دل حاضر نیست کوتاه بیاید. هر بار که جنایت کاری زیر عنوان رئیس جمهور را به میدان میاورند .اقا بهروز التماسش را تکرار میکند اما تا حالا که جز تحقیر وتوهین بد نامی بیشتر نصیبی نبرده است. از دوستی شنیدم بازهم دارند پروژه تهوع اور بازگشت به وطن بازیگران بقول خودشان طاغوتی را مطرح میکنند وقتی بازیگر ممل امریکایی وفیلم ارتجاعی وضد زن قیصر را به سوپر استار تبدیل میکنند .خوب مشخص است که دزدوادمخور زیر عنوان رئیسی با افتخار ادمکشی اش را به رخ میکشد وکارمزدش از ولی سفیه دریافت میکند ومیشود مستر پرزیدنت دکتروپروفسور رئیسی.
تصاویر سخن میگویند 11
سالها از آغازدوستی من و این دو (شهره و هوشنگ) میگذرد .دوستی واقعی خود اعتباری دارد
که نباید به سهولت خرجش کنیم. بهتر است بگویم با این دو اشنا بودم. نه دوست . هوشنگ بازیگر کارگا ه نمایش بود که من با بچه های انها نزدیک بودم واز میانشان سهیل سوزنی همراه من در جنبش سینمای آزاد وهمسرش نسرین فرخی دوست خانوادگی من هم بودند . اما شهره در ان دوره هم بازیگر کارگاه شد هم در سینمای غیر متعارف ایران سهم داشت. زمان گذشت وگذشت وگذشت من به تبعیدپرتاب شدم وهوشنگ وشهره هم به جمع ما تبعیدیان پیوستند . هردو هم از دیدکاه ما سخت کوش محسوب میشدند ،هوشنگ که کار در دوکار سیاسی جهت دار (محاکمه سینما رکس در نقش دادستان وفیلم سینمایی فرستاده هردو از صیاد در نقش مامور امنیتی ای که برای کشتن یکی از امنیتی های متواری از نظام پیشین اعزام شده بود ظاهر شد) .تصور نمیشد دریچه ای را برای بازگشت باز گذاشته باشند وشهره هم با شرکت در فیلم میهمانان هتل استوریا که کار ضد انقلاب محسوس میشد ودر تظاهرات های ضد حکومت به خصوص ضد حجاب در صف اول معترضان قرار داشت و در فیلم کوتاه رها هم با همین مضمون بازی کرده بود. شرایط مشابه هوشنگ داشت اصلا نمیشد تصور کرد این دو به بازگشت قبل از سقوط اخوند ها بیندیشند هوشنگ که میگفت من فقط و اگر دولتی مشابه دولت دکتر مصدق روی کار بیاید بر میگردم (چون او در دوران احمدی نژاد دوزیستی شد لابد تشخیص داده بود احمدی نژاد همان دکتر محمد مصدق است!؟) اما به محض این که باند دوم خرداد را علم کردند هوشنگ که بدون مانع به بهانه بیماری مادر عازم ام القرا شد.( البته نمی دانیم با چه قول وقراری عفو شد؟ )اما شهره را که هر چه التماس کرد راهش ندادند حتا جعفر پناهی از شال سبزی های دو اتشه هم پادر میانی کرد اما اقدامش بی نتیجه ماند. شهره همچنان پشت مرز ماند او که معتقد شده بود باید حجاب را هم قبول داشت وبه سنت پیوندش داده بود وادعا داشت میخواهد برود که در فیلم کیارستمی ومهرجویی با رعایت حجاب اسلامی بازی کند. هر خیمه شب بازی ای که با کمک بنیاد دروغ پراکنی بی بی سی در آورد بی نتیجه ماند. اما اینان وصد ها مشابهشان همچنان در صحنه هستند این چنین است که با وجود مبارزه پیوسته ای که ادامه دارد .خون های بناحق ریخته شده ای که کف خیابان ها را رنگین کرده است ، با هزاران کشته وزخمی وزندانی در قیام تیر وابان هنوز شروحضور نکبت بارشان کنده نشده است .
پس باید مراقب شگرد های این نان خوران به نرخ روز بود که تعداد شان بیش از ان حدی است که ما وشما تصور میکنیم.
 
تصاویر سخن میگویند 12
وقتی نظام در اولین بار که بن بست رسید. پروژه دوم خرداد را عملی کرد و روشنفکران حکومتی که سینماگران هم بخش عمده انان بودند همدل و شیفته شیاد بزرگ خاتمی کبیر نمایانده شدند، رخشان بنی اعتماد شد یکی از سینماگران مشهور به اصلاح طلب. رخشان سینما را در دانشکده ی هنرهای دراماتیک اموخته بود اما در تلویزیون ملی ایران منشی صحنه برنامه های تلویزیونی بود(در چند برنامه تلویزیونی سینمای ازاد هم منشی صحنه رخشان بود)بعد هم در چند فیلم سینمایی دستیار کارگردان بود وقتی خود فیلم کارگردانی کرد دیگر نظام دو بال در آورده بود واو به بال بخش خوب نظام خودش را وصل کرد از اصلاح طلبان دو اتشه شد. حتا بعداز خاتمی هم که بخشی از اصلاح طلبان صلاح دیدند دیگر خیلی اطراف روحانی نپلکند اما رخشان با روحانی بیعت کرد. ستاد انتخاباتی برای او تشکیل داد البته با باند احمدی نژاد هم شاید به ظاهر مخالف بود و همه برنامه هایی که وصل میشد به باند احمدک را بایکوت میکرد. رخشان علاوه بر خودش همسرش جهانگیر کوثری (تهیه کننده)ودخترش باران را هم بهمان راه کشاند . آن دوره اصلاح طلبان جایزه باران میشدند ورخشان هم بی نصیب نبود او از داوران فستیوال های اروپایی که مدیران ان در مسیر بقای نظام حرکت میکردند هم محسوب میشد. باران خانم هم که دیگر سینماگر شده بود سهمی داشت وجوایزی میبرد که خود تقدیم میکرد به خاتمی جون .البته رخشان سوابق دوم خردادی اش گسترده تر از بقیه سینماگران حکومتی است یک فیلم تبلیغاتی- مستند هم به سفارش اصلاح طلبان ساخته است (روز گار نو)
به تدریج بعد از قیام خونین ابان موقعیت ج.ا در فستیوال ها از سکه افتاده است هر چند هنوز هم گاه دیپلمی یا جایزه ای به انها در حقیقت به جمهوری اسلامی داعشی تعلق میگرد اما دیگر از میزان افتخار کنندگان به امتیاز های حکومتی به نحو محسوسی کاسته شده است.
سینماگران حکومتی که عمر حکومت را تمام شده میدانستند در اطلاعیه ای به رفتار های حکومت انتقاد کرد ند تا راه را برای نظام بعدی هموار کنند (اگر هم ویروس کرونا به نجات موقت نظام نیامده بود چه بسا مرحله سقو ط خیلی زود تر هم عملی میشد) اما این سینماگران چنان در حمایت از باند اصلاح طلب افراط کرده بودند که دستشان رو شده بود کسی به اعتراضشان به رفتار های اخوند در جنایت آبان ماه وقعی نکرد. در همین زمینه وقتی جمهوری اسلامی با شلیک دو موشک به هواپیمایی مسافر بری جنایت دیگری افرید ، رخشان هم در فکر کسب موقعیتی برای خود بعد از سقوط نظام بود یک اطلاعیه اعتراضی منتشر کرد اما با اولین نهیب مقامات امنیتی جا زد و اعتراضش را پس گرفت .
.در همین روز ها هم اصغر فرهادی کارگردانی که سهمیه سپاه پاسداران بوده و خود به سوگلی ج. ا تبدیل و جایزه باران شده است در گفتگو با (ورایتی) در باره فیلم جدیدش(قهرمان ) نمیدانم در چه شرایطی قرار میگیرد که ج. اسلامی داعشی را نظامی سرکوبگر مینامد اما این بار هم بلا فاصله روی گفته اش ماله میکشد وادعا میکند که حرفهایش غلط ترجمه شده است( البته به گمان من دروغ میگوید) اما قبل از قیام ابان سینماگران حکومتی چنان مست وشیفته جوایز از کن گرفته تا اسکار . برلیناله وویناله وبقیه شده بودند که خودشان را بر تراز عامه میپنداشتند. در همان دوره که میخواستند به خاتمی با پروژه ننگین اصلاح طلبی اعتبار بدهند یک اطلاعیه جمعشان منتشر کردند این اطلاعیه حالا تبدیل به یک سند شده که ماهیت اینان ر ا برملا میکند. این اطلاعیه /سند را بیش از دویست سینماگر امضاء کرده اند خواهش من این که این سند را بد قت بخوانید ( همین جا منتشرش کرده ایم) .اگر هیچ سند وهیچ مورد دیگر هم نبود این اطلاعیه به تنهایی واقعیت این نان خوران به نرخ روز که بعدازقیام خونین ابان ماه به شدت دچار هراس شده اند را شفاف میکند.
یک مورد دیگر هم در مورد سبز پوشان حکومتی بگویم: در تصویر می بینید که رخشان پوششی دارد که بد حجابی محسو ب میشود این چنین پوششی برای مردم عادی مستوجب تنبه است.چون وقتی یک تار مو هم اشعه هوس انگیز میپراکند اشکار بودن قسمتی از موی سر که تکلیفش روشن است!. اما نظام خود این پوشش را به همین شکل برای خانمهای سینمای صادراتی مجاز وبرای مردم عادی ممنوع کرده است.خلاصه این که هر حیله ای که بکار گیرند ان بخش از سینماگران که تعداشان هم کم نیست که الوده شده اند باید میزان آلودگی ونوع الودگیشان مشخص ونسبت به جرمی که مرتکب شده اند با تشخیص دادگاهی کاملا مستقل وصالح عقوبت ببینند .وگرنه هرگز به رهایی واقعی دست نخواهیم یافت.
تصاویر سخن میگویند  13
گفتیم و گفتند که این نظام دزد وفاسد وادمکش که نه ادمخور که قادر نیست ( مسئله اش هم نیست )ابتدایی ترین نیاز مردم اسیر خودش را در دنیای امروز که همان برق واب باشد را تامین کند دیگرعملا ساقط شده است اما با شرایطی که کورونا برایش ساخت و کند شدن تداوم اعتراضات بامدداز تنفس مصنوعی هنوزروی صحنه است .یکی از عوامل اصلی بقایش هم هنرمندان به خصوص سینماگران حکومتی بودند وهستند . یکی از شبه هنرمندان حکومتی که سهمیه سپاه پاسداران بوده اصغر فرهادی نامی است که رژیم برای روز مبادا (یعنی همین امروز )خیلی خرجش کرده است وهر چه جایزه دهان پر کن که بوده به حلقومش چپانده است. دو تا اسکار ،نمیدانم چندتا نخل طلا ، شیر ونیز،انواع واقسام خرس های برلینی و هر پرنده وچرنده ای که با مصادره نامش جایزه ای به نامش ساخته شده است .
اما همانگونه که چند بار دیگر هم اشاره کردیم خیزش خود جوش مردمی در ابان ماه وعبور مردم از باند ورشکسته خاتمی اعتبار قلابی این جوایز سیاسی را از سکه انداخت. بله کیارستمی با کمک دلال های فیلم نظیر چنگیز حقیقت دلال اول مقیم پاریس و لابی های اشکار وپنهان با نخل طلای سیاسی اعتبار قلابی برای نظام داعشی به ارمغان اوردتا با اعتراف ضمنی خودش تاثیر محکومیت ج.داعشی در دادگاه میکونوس را به سایه بکشاند.اما آن زمان به اراده مردم تهی دست قیام سراسری خونین ابان شکل نگرفته بود و شعار اصلاح طلب واصول گرا تحقق نیافته بود ،ممکن بود بخشی از مردم عادی که به این گونه امتیاز ها دلخوش هستند هم با مدیران بند وبست چی فستیوال ها حتا ناخواسته همراه شده باشند .مطبوعات فارسی زبان دولت های غربی ( بی بی سی ، دوچه وله ،ویس امریکا )وبقیه در تلاشند تا این موجود نیمه جان یعنی جمهوری اسلامی را با تنفس مصنوعی حفظ کنند تا منافع سرشار اتحادیه اروپا+ امریکا در کشوری بی حساب وکتاب از دست نرود .
اما حالا کارچرخانان سینمای نظام هم ان انسجام سابق را ندارند مسئولین کن روی صندلی خالی ویژه جعفر پناهی در جشنواره ها اصغر فرهادی را نشانده اند. او شده است سوگلی ی خامنه ای . دراین جو هیات داوران کن هم به میدان می ایند وجایزه هیات داوران را هر چه ممکن بزرگ جلوه میدهند با این که این جایزه بطور مشترک با فیلم کوپه شماره شش( جوهو کوزمنن) از فنلاند داده شد اما مطبوعات فارسی زبان نام کارگردان فنلاندی را در عنوان مطلبشان به عمد از قلم انداخته اند . اقای فرهادی سابقه درخشانی در حمایت از اخوند ها دارد در بازی های تهوع آور اتمی هم در طی سالها همیشه در ردیف اول بوده است.مقامات کن هم در همراهی دولتشان به جانشین به حق کیارستمی کوتاهی نمیکنند وبه خواست اوبه هنگام عبور از فرش پوسیده ورنگ ورو رفته مراسم کن صدای ملکوتی استاد نوحه خان شجریان کبیر را پخش میکنند.قبل از قیام ابان ممکن بود بخشی از مردم عادی که به این گونه امتیاز ها دلخوش هستند هم با مدیران بند وبست چی فستیوال ها چه بسا ناخواسته همراه شده بودند اماحالا وقتی است که میشود میزان اگاهی عمومی را محک زد ایا باز هم این جایزه سیاسی میتواند بمانند نخل طلا ی کن کیارستمی روی اعتراضات عمومی تاثیر بگذارد؟ جواب شما از سئوال من مهم تر هست.