فرزانه راجی: نگاهی به فیلم تنظیم دوباره (Reassemblage)

تنظیم دوباره (Reassemblage)

آنکه سملیک[1] برگردان: فرزانه راجی

محصول امریکا سال: ١٩٨٢

کارگردان: ترینا ت. مینا-ها[2]

«تنظیم دوباره» اولین فیلم ترینا ت. مینا-ها، کارگردان امریکایی- ویتنامی است. فیلمی مستند در مورد زنان سنگالی. صحیح‌تر است بگوئیم فیلم برداشتی شاعرانه است از کار و زندگی روزانه‌ی زنان در یک روستای کوچک در سنگال. یا اینکه خودبازتابیِ یک مستندساز است. فیلم قطعا تمرینی است برای پیدا کردن زبانی برای به فیلم کشیدن «دیگری».

ترینا مینا- ها نویسنده و فیلم‌سازی است که کارهایش فمینیسم غالب (فمینیسم غربی) را به چالش می‌گیرد.

تمرکز اصلی او بر موضوع فمینیسم پسااستعماری است. چه در نوشته‌ها و چه در فیلم‌هایش او به کندوکاو در مسائلی همچون هویت، قومیت و تفاوت می‌پردازد. در موضوع زنانگی پسااستعماری، تفاوت «موضوع خاص زنان جهان سوم است.» (١٩٨٩ ص.٨٠).

تمرکز نظریه‌ی فمینیستی فیلم بر درک روانکاونه‌ی تفاوت‌ها، به عنوان تفاوتی جنسی، یک «نظام دوتایی» (منظور زن و مرد است) به‌وجود آورده است که اجازه‌ی هیچ درک دیگری از پیچیدگی تفاوت‌های بسیاری که زنان درگیر آن هستند، را نمی‌دهد. در یک متن نژادپرستانه، تفاوت اول از همه به معنی طبقه‌بندی، حقارت و حتی بدتر از آن به معنای حذف است. وی در نوشته‌ها و فیلم‌هایش کلمه و تصویر را به درک تفاوت اختصاص داده است تا بتواند «بدون ترس با تفاوت و در بطن‌ تفاوت‌ها زندگی کند.» (ص ٨٤). او به فلسفه‌های پساساختارگرا در مورد تفاوت استناد می‌کند، به ویژه روان‌شناسی دلوز، برای اینکه بتواند امکان نمایش مثبت تفاوت‌ها، به عنوان چیزی منحصرا «متفاوت- از»، را کشف کند. به همین دلیل وی تجارب خلاق را با فلسفه‌بافی‌های نظری تلفیق می‌کند.

«تنظیم دوباره» فیلمی است که کاملا از سنت انسان‌شناسانه‌ی فیلم در تصویرگری تفاوت و نگاه اختصاصی و افراطی آن درمورد «دیگری» آگاهی دارد. همین نوع سینماست که فیلم «تنظیم دوباره» آنرا به چالش می‌گیرد. «تنظیم دوباره» برای بیننده تصاویری از زندگی روستا تدارک می‌بیند، زنانی را در ریتم فعالیت‌های روزانه‌اشان- دانه‌کردن ذرت، آسیاب کردن دانه‌ها، شستن بچه‌ها- برای نمای نزدیک و تمرکز توجه انتخاب می‌کند. فیلم در نماها توجه را به دوره‌ی فصلی زمین افریقا جلب می‌کند: زمانی سبز، بعد قاچ‌قاچ شده. تکرار برخی از نماها به ریتم مونتاژ اضافه می‌شود: بچه‌یی که به پشت مادر سیاهش آویزان است، تمیز کردن اسکلت حیوانات. بنابراین چگونه این فیلم، فیلم‌ انسان‌شناسانه را نقد می‌کند، درحالی که همان موضوع را با روش سنتی ساخت فیلم از زنان با یک دوربین فاقد جسارت و از یک فاصله‌ی حساب شده انجام می‌دهد؟

ترینا مینا-ها با بکارگیری صدا به شکلی خاص سنت شکنی می‌کند. در اصل با استفاده از یک موسیقی‌شناسی قومی (و یک آهنگ‌ساز قومی)، موسیقی را به شکلی به کار گرفته است که رقابتی بین تصویر و صدا خلق کرده است. صدا با تصویر یک ناهمگونی و ناهمزمانی دارد، در یک صحنه به ناگهان از موسیقی به صدای خارج از متن و یا به سکوت گذر می‌کند. علاوه بر این صدای خارج از متن، آن‌طور که به‌طور‌سنتی مرسوم بوده صدای «دانای کل» نیست. ترمینا مینا-ها خودش حرف می‌زند و به طور انتقادی به موقعیت خودش به عنوان فیلم‌ساز و شیوه‌ی ضبط انسان‌شناسانه، برخورد می‌کند. او عدم بی‌طرفی دوربین را به چالش می‌گیرد (بهترین روش برای بی‌طرف بودن و جانب‌دار نبودن، کپی کردن واقعیت با تمامی جزئیات، ارائه‌ی نقطه‌نظرات متفاوت از زوایای دید متفاوت است)، درحالی که تفسیر‌ طنزآمیز وی با تصویری که روی پرده نشان داده می‌شود، تناقض دارد. در «تنظیم دوباره» ترمینا مینا-ها تلاش دارد راهی برای نزدیک شدن به موضوع «افریقایی- دیگر» پیدا کند. او از صحبت کردن در باره‌ی سایر زنان امتناع می‌کند، بیشتر می‌خواهد در باره‌ی سنگالی‌ها حرف بزند. صدای منتقدانه‌ی خودبازتابانه‌‌ی وی نه تنها موضوع فیلم، بلکه خود موضوع فیلم‌سازی را هم مغشوش می‌کند.

«تنظیم دوباره» را می‌توان به عنوان مثالی از سینمای بدیل دید که کلارا جوهانستون و لارا مالوی از آن دفاع می‌کنند. این فیلم، مبهم‌نمایی و عوام‌گرایی را که در انعکاس واقعیت دخالت دارد، به چالش می‌گیرد. بنابراین فیلم بیشتر مستندسازی غالب را ساختارزدایی می‌کند تا فیلم کلاسیک هالیوود را. و بنابراین نگاه خیره را اساسا در یک متن متفاوت مورد حمله قرارمی‌دهد. نگاه خیره در اینجا نگاه مرد نیست که زنان را تبدیل به ابژه می‌کند، بلکه نگاه غربی است که تلاش دارد نژادهای دیگر را به ابژه تبدیل کند. این نگاه خیره یک نگاه «تبدیل به دیگری کردن» است: این نگاه به دیگری تفاوت ارزانی می‌کند. بنابراین بحث‌ بر سر لذت بصری و چشم‌چرانی نیست، بلکه بر سر سنت‌های نگاه کردن به دیگری است. ترمینا مینا-ها در فیلم «تنظیم دوباره» بحث می‌کند که کسی ممکن است به واقع و اساسا دیگری را نبیند. هیچ ترجمان مستقیمی وجود ندارد که بتوان دیگران واقعی را قابل دسترس و قابل دیدن کرد. تصاویر نیز که اغلب به شکلی غریب و متناقض تدوین شده‌اند نیز نشان می‌دهند که هیچ نگاه خیره‌ی بلافاصله‌یی به دیگران وجود ندارد. تفاوت اصولا مقایسه ناپذیر است و همین منبع قدرت و جذبه‌ی تفاوت است.

 

[1]   Anneke Smelik

[2]  Trinh T. Minh-ha

 

Print Friendly, PDF & Email