در مستندی که در باره نصرت کریمی، بازیگر و کارگردان سینما و مدرس دانشکده هنرهای دراماتیک تهیه شد فعالیت های فرهنگی/ هنری نصرت کریمی شکافته میشود تا میرسیم به انقلاب اسلامی و بعد انقلاب فرهنگی و حذف گسترده ی هنرمندانی که در نظام پیشین کار و فعالیت داشتند, نصرت کریمی یک نمونه است از صدها نمونه ای که در جمهوری اسلامی تحقیر شدند، به اتهام وابستگی به نظام پیشین به زندان افتادند، شلاق خوردند، حتا اعدام شدند بی انکه حق دفاعی از خود داشته باشند .عامه به خصوص روشنفکران که بخشی از انان عضو فعال حزب توده بودند نه تنها به اتهامات بدون محاکمه اعتراض نکردند بلکه برای این اعمال ضد انسانی داعشیان شیعه هورا کشیدند.نصرت کریمی خود میگوید:بازیگری اش،فیلمنامه نویسی اش،کارگردانی اش،سخن گویی اش تماما ممنوع شد.چرا؟به چه جرمی؟ به جرمی که همه هنرمندان نظام پیشین در ارتکابش سهم داشتندیعنی کار وزندگی در نظام پیشین.،نصرت کریمی هنرمندی بود که در زمینه های دیگر هم توانایی داشت وقتی کمیته های انقلاب بعد از اذیت و آزار فراوان دست از سرش برداشتند ،رفت گلکار شد ومجسمه ساز وزندگی اش راچرخاند اما همه ما که گلکار ومجسمه ساز نبودیم. اگر امکانی برای فرارمان فراهم نمیشد راهی جز ماندن نداشتیم . اگر میل به زندگی چنان در ما قوی بود که دست به خودکشی نمیزدیم چه باید میکردیم؟ تمکین،تطبیق رفتارمان با خواست یک نظام مافیایی،انهم مذهبی که خیلی خطرناک تر از انواع دیگر ما فیها است. من از خودم بگویم که سرپرست یک گروه گسترده در سراسر ایران بودم. وبیش از 300 سینماگر جوان وحتا نو جوان عضو گروه ما بودند، من حکم استخدامی ام کارگردان فیلم بود. اما اشتیاقم به گسترش گروهم فراتر از کارگردانی فیلم بود خوب من اگر تجربه ام را در فیلمسازی تکمیل میکردم در نهایت میشدم یک فیلمساز، گیریم موفق اما بیش از 300 مشتاق سینما را در سراسر ایران به سوی یک هدف مشترک سوق دادم وسینماگران با ارزشی در گروه ما پروش یافتند که دوست ودشمن نمیتوانند منکر کارهای ارزشمند جمع ما بشنوند.ساختن 1000 فیلم در دهسال کار که شوخی نبود. این تاثیر بحدی بودکه جنبش سینمای ازاددر ایجاد تحول در سینمای در ایران موثر بود. وقتی انقلاب شد برداشت من واکثر نسل جوان این بود که با تحول در جامعه موانع کار ما در نظام پیشین برای نمونه سانسور وخود سانسوری، دخالت مقامات امنیتی در سینما متوقف میشود و سینمای ایران با گام های سریع تری بسوی تکامل پیش میرود. اما این اتفاق نیفتاد که هیچ همان دریچه های محدود هم بسته شد سینما در ایران چه حرفه ای وچه تجربی کلا تعطیل شد که البته جای طرحش این جا نیست من خود 20 سال است در این مورد نوشته ام ،مصاحبه کردم ام به اکثر شهر های اروپا سفر کرده ام خود جشنواره های سینمای تبعید دراروپا را برگذار کرده ام وبه جشنواره دیگر هم یاری رسانده ام . اما خود من چرا نماندم؟ من در یک گفتگوی مفصل 4 ساعته با اطاق پالتالکی گفتمان سیاسی/ اجتماعی این موارد را مو به مو شکافته ام.اما بطور خیلی خلاصه بگویم از من توقع داشتند که هر کس در گروه سینمای ازاد تمایل به چپ دارد را معرفی کنم، استدلالشان هم این بود که حضرت امام فرمان تشکیل لشکر 20 ملیون نفری برای مقابله با ضد انقللاب صادر فرموده است .یعنی امکان ادامه کار من و امثال من در نظام انقللابی در صورت تمکین وهمکاری باداعشیان امکان پذیرد است. با اطلاعی که بچه های تلویزیون به من دادند نپذیرفتن این فرمان از جانب من باعث شده بود که برای من هم پرونده بسازند تا ان حد که مجبورشدم خیلی سریع زادگاه هم را برای همیشه ترک کنم .برای این نظام هم محسن مخملباف سینمای اسلامی را پایه گذاشت وبعد ازروی کار امدن خاتمی شارلاتان سینمای فستیوالی هم گسترش یافت که بازهم شرح ان را من طی دهها مقاله ومصاحبه گفته ام ونوشته ام ,وقتی اینجا در اروپا وامریکا ودر جشنواره ها ی سینمایی ازسینمای ایران صحبت میکنند منظور همان چند فیلم صادراتی مرتبط با باند دوم خرداد است که اصلا مردم در ایران نه میبینند ونه در باره شان اطلاع دقیق دارند.اما یک اتفاق اعتبار کاذب این سینما رابه بی اعتباری ای که حقش بود رساند انهم قیام ابان ماه بود وربطی به ویروس جدید وعوارضش نداشت .اما یک سئوال از همه خاتمی چیان سینمایی که ادعای تحول خواهی هم دارند اینست چه اقدامی برای حق وحقوق سینماگرانی که در نظام پیشین کار میکردند برداشتید؟ ایا یک کدام از اینها جرات کردند از پرویز صیاد بازیگر وفیلمساز وتئاتر ساز مشهور دفاع کنند؟ ایا کسی پرسید که چرا هنرمند پر کار وپر انرژی ای مثل کامران شیر دل حتا یک فیلم دیگر هم نساخت؟چرا کارنامه فیلمسازی محمد رضا اصلانی بسته شد؟چرا نگذاشتند همان فردین که همسرش هم حاجی شده بود وخودش هم با تعبیری دیگر گنج قارون را یک فیلم ضد شاه نمایانده بود یک پلان فیلم بسازد ودر حسرت صحنه چشم بر هم گذاشت؟چرا پرویز کیمیاوی که برگشته بود حتا یک فیلم هم ساخته بود به کارش پروانه نمایش ندادند؟چرا سعید راد که وقتی برگشت یک فیلم حزب الهی را هم بازی کرد موقعیتی نصیش نشد؟چرازری خوشکام بازیگر بی پروای قبل از انقلاب تبدیل شد به خانم حانمی و زن خانه دار و مطیع.
چرا همان مخملباف حزب الهی متواری شد ؟اینجا پاپیون هم می بندد وادای اپوزیسیون در میاورد وخیلی نمونه های دیگر ….
چرا جمع این هنرمندان حکومتی به خصوص باند دوم خرداد( ،رخشان بنی اعتماد،نیکی کریمی،تهمینه میلانی ، اصغر فرهای وباندش و… و… ) وده ها نظیرشان کوچکترین اعتراضی به رفتار های غیر انسانی نظام داعشی نکردند که هیچ گاه به سکوت هم بسنده نکردند بلکه با تبلیغ برای انتصابات تهوع آور نظام مشارکت علنی در بقای این جانیان داشتند. اما مردم بپا خواسته در ابان ماه خونین باند دوم خرداد را از اعتبار قلابی اش بزیر کشیدند وهمین هنرمندان به ولی نعمت خود هم پشت کردند وخودشان را فرصت طلبانه همراه مردم بپا خواسته نمایاندند.همه گیر شدن ویروس جدید در ادامه اعتراضات فاصله انداخت اما دیگر برگشت به روز هایی نظیر دوم خرداد امری محال است . دیواره های سست این نظام تر ک کار ساز برداشته ویا یک فشارکوتاه فرو میریزد. این را سینماگران دوم خردادی هم درک کرده اند. اما سرنوشت این گونه همراهان نظام چگونه خواهد شد؟ایانظام بعدی میخواهد همه اینان را که از مواهب اخوند ها بهره برده اند.ممنوع الکار کند؟ یعنی همان رفتاری را با این ها داشته باشند که اینان خود با هنرمندان دوره شاه نظیر نصرت کریمی داشتند؟ از دیدگاه من این روش هم پسندیده نیست . اگر دولت جانشن خواست هایش با قوانین مترقی تطبیق ندهد میشود نظیر نظام در حال سقوط که مافیایی/ مذهبی است، نظامی که عواملش ابایی ندارند حتا فرزندان خودشان رابرای حفظ نظام بکشند.
از دیدگاه من در وهله نخستین باید رفتار هنرمندان را در این 41سال با بی طرفی دقیق وصحیح بررسی شودبه هر کس امکان داشتن وکیل مستقل به معنای درست کلمه را داد وخانواده متهم از هر گونه بازخواست مبرا داشت. اگر کسی در قتل و کشتار مردم دخالت نداشته باشد .واگر اموال عمومی را تصاحب نکرده است خوب باید به کار وزندگی ادامه دهد . چون نظام جانشین در نخستین گام مجازات اعدام را باید از قوانین خود حذف کند پس باید دادگاه های واقعی وجود داشته باشد نه بیدادگاهی به اسم دادگاه در انصورت نباید هنرمندان نظام کنونی که جرمی مرتکب نشده اند به دلیل ماندن در داخل از عاقبت سرنوشتشان بهراسند. اگر رفتار با کسانی که در نظام کنونی کار کرده اند بر اساس حق وعدالت ، رعایت حقوق انسانی باشد وفرصت دفاع از خودرا درهر دادگاهی را داشته باشند .میتوان امید وار بود که بشود جامعه ای سالم را پی ریزی کرد.بعد از فر وپاشی نظام داعشی هنرمندانی هم که مشتاق حضور در جشنواره ها باشند در یک فضای سالم نیازی به زد وبند و باج دادن وباج گرفتن ندارند . وقتی اداره ای برای کنترل اندیشه مردم نباشد زیر عنوان وزارت ارشاد وهر نام دیگری خوب هر کس میخواهد در هر رویدادی چه با جایزه یا بی جایزه حضور مییابد
پیشنهادی که مطرح کردیم میتوان به داوری دیگران هم گذاشت تا تصمیم نهایی با حفظ حقوق انسانی هماهنگ باشد .هم اکنون نظام های سرمایه داری برای بقای خودشان بدین گونه روش ها تن در داده اند .
به امید پیروزی نهایی بصیر نصیبی
آخرین دیدگاهها