دو سند، دوعکس و چند خاطره

عطا از دوستان خوب ما در فیس بوک و از یاران نزدیک خسرو هریتاش، دو افیش از برنامه های سینمای ازاد اصفهان را در صفحه خود منتشر کرده است. همین دو افیش مرا به سالهای دور برد و خیلی خاطره ها را برایم زنده کرد. سعی میکنم در یاداشتی کوتاه بخشی از خاطره هایم را بازگو کنم.

اول خاطره ای از خسرو هریتاش
خسرو هریتاش از همراهان جمع ما بود، سینماگری مدرن، امروزی و آگاه. وقتی زنده یاد بهنام جعفری از او خواست در فیلم 8 میلیمتری او بازی کند. این خواست بهنام را پذیرفت، تا حضورش کمکی باشد برای یک سینماگر نوجوان .
نمیخواهم در این فرصت محدود کارهای خسرو را بررسی کنم.او کارگردانی اگاه ویک تکنسین مسلط سینما نیز بود.به خصوص کار برد رنگ در سینما را خوب می شناخت. تم اصلی فیلم سریدار از کار های موفق خسرو مرتبط با گروه ما بود .فیلم سریدار تنها فیلم حرفه ای سینمای ایران است که شخصیت اصلی فیلم، سعید کنکرانی نقش سینماگر گروه سینمای آزاد را با مهارت بازی میکند، خسرو خیلی دوست داشت من خودم نقش مجری برنامه تلویزیونی سینمای ازاد را بازی کنم که نمیدانم چرا دعوتش را قبول نکردم ؟ در جلسه ای که او برای بچه های کارگاه فیلمسازی سخنرانی میکرد از او سئوال شد:
آیا اشاره تان به سینمای آزاد نوعی تبلیغ نبود؟
هریتاش: اگر شما سعی مرا برای نمایش واقعیت در فیلم ببینید، جواب تان منفی است. من پس از سال ها همکاری و آشنایی با گروه سینمای آزاد آن را خوب می شناسم. بهمین دلیل وقتی داود می خواست فیلم بسازد طبیعی است که به سینمای آزاد برود. اکنون شما که در این کلاس مربوط به سینمای آزاد نشسته اید یک واقعیت است، و اگر ایجاب کند به منظور پیشبرد ایده ام همین فضا را که هم اکنون تجربه می کنیم بازسازی کنم و یا از شما خواهش کنم که ایفای نقش کنید این تبلیغ برای شما نیست بلکه این نمایش دقیق یک واقعیت است.
دریغ و درد که خسرو خیلی زود (سال58)از دست رفت.


خاطره دیگر: زاون قوکاسیان
.مسئولین سینمای آزاد در شهرستان ها را بچه های همان شهرستان انتخاب میکردند وسینمای ازاد به هیچ وجه در این امور دخالت نمیکرد.زاون قوکاسیان هم بهمین شیوه انتخاب شده بود. زاون سینمای آزاد اصفهان رادر مسیر درست هدایت میکرد، وقتی دوسال به سربازی یا همان نظام وظیفه متداول رفت،مسئوال روابط عمومی سینمای آزاد اصفهان( چنگیز حقیقت که در نهایت دلال سینمایی شد)موقتا جایش را گرفت وسینمای ازاد اصفهان موقعیت ممتازش را از دست داد ،زاون بعد از برگشت کلی زحمت کشید تا سینمای ازاد اصفهان را به موقعیت گذشته اش رسانید،زاون سینماگری توانادر سینمای حرفه ای هم میتوانست باشد اما چون مسلمان نبود خیلی آزارش دادند ودر نهایت سینماگری خلاق در طول عمر ننگین ج. ا حتا یک فیلم هم نتوا نست بسازد.زاون ازبچه های وفادار به ارمان های جنبش ما بود.هرگز در توطئه هایی که هماهنگ با خواست نظام علیه من وسینمای ازاد شکل میگرفت. شرکت نمیکرد. وقتی کتابی جدید از او منتشر میشد ، بلا فاصله برای من میفرستاد ومقدمه ای محبت امیزنسبت به من هم در حاشیه کتاب به خط خودش اضافه می کرد.. دو افیش یا پلاکارت از جلسات سینمای ازاد اصفهان را هم با یاد زاون همراه این یاداشت منتشر میکنیم.
زاون را برای مداوای بیماری اش به وین منتقل کردند اما معالجات موثر نیفتاد . نسرین بهجو .مهرداد تدین ومن تا اخرین روز های عمرش خودمان را کنار زاون حس میکردیم با او در ارتباط بودیم .نام و یادش همیشه گرامی است
بصیر نصیبی

Print Friendly, PDF & Email

One thought on “دو سند، دوعکس و چند خاطره

  1. ایکاش برای آگاهی بیشتر خوانندگان، اشاره ای هم به برخی فعالیت های زاون قوکاسیان در سال های بعد
    از ۱۳۵۷ میشد.من کاملاً بعید میدانم که بشود هنرمندی حرفه ای و فعال را در محدوده ی نظام فاشیستی
    مذهبی ایران پیدا کرد که بتواند کاملاً مستقل و بدون وابستگی ها و باج دادن های پنهان و آشکار به
    چنین نظامی، فعالیت های حرفه ای خود را دنبال کند . چنین چیزی غیرممکن است.البته در باره ی این
    سینماگر میتوان مطالبی در ویکیپدیا – ویا بقول آقای نصیبی، دروغ-پدیا، پیدا کرد- ولی به دلیل نفوذ
    هواداران و تبلیغاتچی ها و امنیتی های حکومت اسلامی در این شبکه ی اجتماعی، نباید به آن نوشته ها
    اعتماد کرد.سینمای آزاد میتوانست ضمن یاد و خاطره ای از همکار قدیمی خود و قدرشناسی از وی، اشاره
    ای هم داشته باشد به چنین وابستگی های احتمالی .
    سینمای آزاد قبلاً در باره ی برخی از همکاران و فعالان قدیمی خود که بعدها به خدمت نظام اسلامی در آمده اند، حقایقی را گفته بود. من در مورد این سینماگر هم – اگر چنین لغزش ها و خطاهایی داشته –
    همان انتظار مطرح شده را داشتم. گفتن بخش هایی از حقیقت، کار چندان مهمی نیست.بلکه گفتن تمام حقیقت است که اهمیت دارد. من از سینمای آزاد چنین انتظاری را دارم

Comments are closed.