طی این سالها جمعی از ما اهمیت واکنش نسبت به پروژه های نمایشی این جانیان داعشی را درک نکردیم نتنها هیچ اقدام عملی در این زمینه نداشتیم بلکه با نمایش وتماشای برنامه های صادراتی، خود در جهت تقویت ورشد این آدمخواران سهیم شدیم..جمع معدودی که ما هم همراهشان بودیم طی همه این سالها در زمینه سینما نوشتند، وپژوهش کردند اما چنان حامیان داعشیان مطمئن به بقای نظام بودند وچنان مست باده که تصور میکردند این بساط حقه بازی همیشگی است اما با قیام پا برهنه هایی که اصلابحساب نمی امدند . اینان وهمراها نشان یعنی سران اتحادیه اروپا همه محاسبه هایشان بهم ریخت .همین چرخش 180 در جه ای هنرمندان صادراتی وبن بستی که سینمای صادراتی بدان گرفتار شده را دست کم نگیریم حالا همان سینماگرانی که به آخوند ابله وقاتل میگفتند رهبر فرزانه (برای نمونه رخشان بنی اعتماد ، همسر وفرزندش، منیژه حکمت وفرزند، اصغر فرهادی وابسته به سپاه پاسداران و تیم سر سپرده او به رهبر جنایتکاران جهان ودوم خردادی دو اتشه ای مثل جعفر پناهی و …) دچار مخمصه شده اند .موجوداتی مثل مسعود بهنود که نگهبان کلیت نظام داعشی بود و با وقاحت در صف رای دهندگان حاضر میشد قصد دارد انتصابات اخیر را بایکوت کند. عجب وقیح است این نا انسان ؟
اما چگونه ممکن است مردم درد مند فراموش کرده باشند که هنرمندان حکومتی در بقا ودوام این جانیان سهم داشته اند ،نظام داعشی از جیب مردم تهی مایه گذاشت تا فستیوال ها برایش آبروی کاذب کسب کنند آن تک تیر انداز هایی که قلب ومغز جوانان را نشانه گرفتند فرمانبر رهبر فرزانه، وتدارک چی بی قابلیتش پرزیدنت دکتر!!!روحانی بوده اند .
.اما نسل جوانی هم در داخل پا به میدان گذاشته است که از الودگی مبرا است وباید پایه سینمای راستین را این جوانان پی ریزی کنند. اطلاعیه ای جمعی از دانشجویان رشته سینما منتشر کرده اند که درتلگرام و سایت فدائیان اقلیت هم درج شده است دوست وهمراه گرامی ما پویان برای ما هم فرستاده است . ما بخشی از اطلاعیه اینان را هم منتشر میکنیم در باره شبه جشنواره فجر /زنجر که به گفته خودشان ویترین تبلیغاتی نظام است چندین مطلب داشته ایم که در وب سایت ما بایگانی شده است وبازهم اگر ضرورتی داشته باشد خواهیم گفت وخواهیم نوشت.
حالا با هم بخش هایی از اطلاعیه شان رابخوانیم
«سینما علیه سینما»
بعد از این جمجمههای سوراخ شده، این خونهای ریخته شده، دیگر همه چیز تغییر کرده است؛ همهی تعاریف، مفاهیم و معانی در کلمات و نماهایی که از آنها استفاده کردهایم و میکنیم تغییر کردهاند. از همین روست که دیگر محکوم کردن، محکوم کردن و بیان همدردی، همدردی نیست…
مردم این را فهمیدهاند و در تکتک رفتارشان ، این معانی جدید دیده میشود؛ اما عجیب که هستند سینماگران و هنرمندانی که هنوز این تغییر را درنیافتهاند و یا نادیدهاش می گیرند، و در روزهایی که هنوز از هر سو اخبار مصیبت بر سرمان آوار است و عزای مردم تمام نشده است، لهلهِ هرروزهی عدهیی برای حضور در جشنوارهی فجر و یا دعوای در کدام کاخِ جشنواره نشستنشان گوش و روحِ مردم را خراش میدهد.
خانمها! آقایان! سینماگران و هنرمندان بدنهی اصلی سینمای ایران!
حواستان به معانی جدید باشد؛ به اینکه بعد از آبان 98 جشنوارهی فجر نه مهمترین جشنوارهی سینمایی ایران( به نظرما هیچگاه این شبه جشنواره اعتبار نداشته وتهیه کنندگان مجبور بوده اند به این شبه جشنواره فیلم بدهند) که بزرگترین جشن سینمایی و فرهنگی سیستمی است که مورد اعتراض است؛ و حضور در آن هم نه یک حضور فرهنگی به منظور بهبود و اصلاح، و یا تلاش برای جلوگیری از مصادرهی آن توسط انحصارگرایان، که حضور در اصلیترین ویترین فرهنگی سیستمی است که در مقابل بخش بزرگی از مردم قرار گرفته و اعتبارش را جز از حضور افراد، مخاطبان و هنرمندان حاضر در آن کسب نمیکند.
این یک بزنگاه حساس است و موعد انتخاب فرا رسیده است. انتخاب اینکه بخواهیم کنار مردم قرار بگیریم و هزینههای پشت کردن به سیستمی که جز هزینه بر گردهی مردم نگذاشته است را بپردازیم؛ یا اینکه جزیی از ویترینِ خوش رنگ و لعاب سیستمی شویم که از همان ویترین هم به منظور هیاهوسازی و کمرنگ کردن یادِ روزهای اخیر بهره خواهد برد.
ما جمعی از دانشجویان سینما به عنوان جدیترین مخاطبان رویدادهای سینمایی و ادامه دهندگان احتمالیِ مسیر آیندهی سینما، در کنار مردم بودن را انتخاب کردهایم؛ و باور کردهایم که معنای کلمات، نماها و رفتارهایمان همان معانی قبل از آبان نیست؛ که نمیخواهیم شریکِ عادیسازیِ شرایط موجود و پاکسازیِ یادِ آبان باشیم.
ما چنین انتخاب کردهایم و از شما نیز چنین انتظار داریم که بی هیچ واهمهیی در کنار مردم قرار بگیرید، و از همۀ امکانات موجود برای تحققبخشی به این انتخاب استفاده کنید. چنانچه مالکیت فیلمی از آن شماست شرافتش را با بیرون کشیدن از جشنوارههای دولتی حفظ کنید..
آذرماهِ ۱۳۹۸
جمعی از دانشجویان سینمای ایران
آخرین دیدگاهها