چاپ دوم مه 2017 نشر پگاه /تورنتو
طرح روی جلد پ. صیاد
افزوده شده به چاپ دوم گفتگوی سارا اکرمی با پرویز صیاد
از چند جهت این کتاب اهمیتی دارد فراتر از یک کار تحقیقی معمولی و یا مجموعه مقالاتی درباره سینما در ایران تحت سلطه جمهوری اسامی . اول اینکه در زمان نگارش این اثر بسیاری از مسایل مربوط به سینمای جمهوری اسلامی ناشناخته بود، هنوز زد و بند فستیوال ها با نظام های سرکوبگر به حد و اندازه امروز بر ملا نشده بود، هنوز دلال ها و کارچاق کن های نظام فعالیت محدودی داشتند و اکثر برنامه های نمایشی برای جشنواره ها را حمید نفیسی (ذز باره نقش حمید نفیسی در این کتاب صیاد به تفصیل صحبت شده است) مقیم لوس آنجلس و چنگیز (محمد نام جدید وی بعد از شروع همکاری با ج .الف است) حقیقت ساکن پاریس تنظیم میکردند. حتا هنوز پای مدیران جشنواره ها هم به فستیوال فجر /زجر باز نشده بود. هنوز ارتجاع سبز را اروپا کشف نکرده بود تا با توسل بدان راه رفت و آمد و داد و ستد علنی با جمهوری اسلامی گشوده شود ،هنوز روشنفکران متمایل به سازش با نظام مقدس انقدر بی پروا نشده بودند که بخواهند عقده های ناشی از سرخوردگی خود را به بهانه ترمیم غرور ملی با حمایت از آثاری تامین کنند که با مشارکت بانگ سپاه پاسداران (پاسارگارد) ساخته شده بود (نمونه: استقبال این بخش از مخالفان سابق نظام از کارهای صد در صد حکومتی فرهادی) اما این کتاب حاوی نکات مهم آگاهی دهنده بسیاری هست که نشان میدهد چگونه در اثر کم توجهی ما, راه برای نفوذ بیشتر عوامل جمهوری اسلامی هموار شد. که این یاداشت گنجایش شکافتن تمام موارد را ندارد اما صیاد و ما در طی این سالها بار ها بدان ها توجه داده ایم، اما کو گوش شنوا؟
یکی از مطالب کتاب صیاد مربوط است به نخستین گردهم آیی سینماگران در تبعید که به همت و دعوت حسین مهینی در شهر گوتنبرگ سوئد برگذار شد در این همایش مهم فیلمهای سینماگران در تبعید هم در برنامه ای با نام «چشم اندازسینمای ایران در تبعید »نمایش داده شد (در سالهای بعد «چشم انداز سینمای ایران در تبعید» با پذیرش کارهای تبعیدی سرزمین های دیگر به یک جشنواره سینمای در تبعید ماندگار مبدل شد که هم اکنون هم هر دوسال یک بار برگذار می شود) در این کتاب در باره این رویداد، صیاد مطلبی دارد که این گونه آغاز میشود:
« با توجه به دشواری تولید آهمیت هر فیلم شاید بیشتر در ساختن آن باشد تا محتوای آن بنابراین دادن شانس نمایش به هر فیلم شرکت کننده برای برگذارکنندگان یک پیروزی بود یک پیروزی اخلاقی. در همین قیاس پیروزی اصلی جشنواره را هم می شد درنفس برگذاری آن دانست تا روندی که داشت و شکوه و جلالی که نداشت. همان ساعات نخستین ورود مشکل نبود که دریابی که حسین مهینی و یارانش چه غیر ممکن را ممکن کرده اند »
بله جشنواره سینمای تبعید ماندگار شد اما آیا اکثر سینماگران در تبعید بر سر مواضع خودماندند؟
در کتاب صیاد اسامی و عکس دسته جمعی سینماگرانی که در نخستین گردهم آیی حضور داشتند منتشر شده است ( مینا اسدی شاعر و سخنور ی که هنوز بر سر مواضعش سخت و مقاوم مانده است هم در میان ما بود ) اما و با دریغ کسانی از میان ما در این سالها در گذشته اند کاوه فولادی (بازیگر)، منصور قدرخواه (کارگردان سینما)، سیروس وقوعی (کارگردان و تدوینگر ) دوست وهمراه ما و جشنواره های تبعید تا آخرین روزهای زندگی پربارش.
اما دیگران، فرخ مجیدی به آغوش مهربان جمهوری اسلامی خزید، اعلام شد فیلمبردار فیلم ناکام زندگی امام جنایتکار (فرزند صبح) می شود. اما دیگر خبری از او نیست، انگار لقمه نانی با خفت و خواری به او میرسانند و دیگر هیچ. منوچهر آبرونتن هم مسافر دارالخرافه شد اما دوام نیاورد دوباره خواست تبعیدی بشود. سعید منافی هم مستند ساز خوبی بود اما او هم به بمانند دکتر هوشنگ الهیاری سینماگر به دامان اسلام ناب محمدی خزید کتابی هم بزبان آلمانی دارد در ستایش عباس کیارستمی، یک بار به من زنگ زد در انتظار بود تا کیارستمی هم در جلسه معرفی کتابی که تالیف کرده است حضور داشته باشد نمیدانم کیارستمی دعوت او را پذیرفت و یا نه، او مدتی هم در نظام مقدس در اصفهان سینما تدریس میکرد. الان از وی بی خبر م. رضا علامه زاده سینماگر ضد رژیم و خیلی رادیکال هم در جمع ما بود که به اصلاح طلبان حکومتی پیوست و راهش از ما جدا شد. در این یاداشت که برای معرفی چاپ دوم کتاب پرویز است ترجیح میدهم بیشتر به کتاب صیاد بپردازم اما اگر حوصله کنم ،مصاحبه اخیر علامه زاده را در وویس امریکا که خود یکی از لطمه زنندگان به سینمای تبعید است بررسی خواهم کرد. ضربه هایی که او و دیگر فیلمسازان پیوسته به باند دوم خرداد به جمع ما زدند فراموش شدنی نیستند.
چاپ دوم کتاب صیاد یک بحش افزوده هم دارد، مصاحبه سارا اکرمی با پرویز صیاد. سارا جوان پر شور و فعالی است که با نظام جمهوری اسلامی هم مرز بندی قاطع دارد. هم اکنون در حال آماده کردن کتاب «انقلاب کهنه، ماشین پروپاکاندا و تروریسم آیت الله ها» به زبان انگلیسی است که برای انتشار آن از هیچ موسسه ای کمک مالی نخواسته است. کاری است با امکانات محدود خودش و با همت بسیار، دارد مقدمات انتشارش را فراهم میکند. به هنگام انتشار کتاب سارا در باره اش بیشتر با شما صحبت می کنیم.
با طرح یکی از سئوال های سارا و جواب پرویز صیاد این یاداشت راهم به پایان میرسانیم.
سارا اکرمی: پروپاکاندا یکی از روش های گسترش اهداف حکومت های دیکتاتوری است. به نظر شما پس از استقرار دولت جمهوری اسلامی در ایران (1979) سینما چه نقشی برای پروپاکاندای این حکومت ایفا کرده است؟
صیاد: حکومت های دیکتاتور با حربه سرکوب با مخالفان داخلی مواجه می شوند نه با تبلیغات، تبلیغات برایشان بیشتر مصرف خارجی دارد و معمولا برای خروج از انزوای سیاسی و یا اقتصادی و یا بپاس ایجاد مراوده با دولت های مدعی دموکراسی بدان متوصل میشوند. برخی از ممالک اروپایی برای آنکه زهر مراوده با جمهوری اسلامی را بگیرند چند فیلم جایزه گرفته شده از این حکومت را در تلویزیون ها یی که غالبا دولتیست به نمایش گذاشته اند.
چاپ اول کتاب راه دشوار سینمای تبعید 20 سال پیش انتشار یافته است. امروز نسل دیگری به رشد رسیده است. امید اینکه انتشار چاپ دوم این اثر بتواند در شناخت تاثیر سینمای تبلیغاتی در دوام نظام ناانسان جمهوری داعش اسلامی موثر افتد.
مراکز پخش در اروپا، امریکا وکانادا
انتشارات پگاه
5513 Yonge Street, North York, M2N 5S3
Ontario, Canada
شركت كتاب
1419 Westwood Blvd, Los Angeles, CA
90024, USA
انتشارات فروغ
Jahn Str. 24, 50676
آخرین دیدگاهها