نقل از کتاب سینمای زمان
ترجمه ی پرویز شفا
تاریخ انتشار 1345
نوشته ی چاک کلاین هانس
پیش اغاز
شاید قبلا هم یاد آوری کرده باشیم که در وب سایت سینمای آزاد جای نقد فیلمهای روی پرده خالی است. خوب این کمبود دلیل و دلایلی هم دارد که بارزترینش دست تنهایی ما برای آماده کردن یک سایت سینمایی حرفه ای است . علاوه بر این مورد، نقد نویسی فیلم هم در عصر کمپیوتر که اکثر آدمها را ساده پذیر و کم حوصله کرده است موقعیت گذشته را ندارد. کمتر برمی خوریم به نقد و تحلیل اساسی و بنیادی. آنچه که بیشتر رایج است گزارش نویسی است نه تحلیل و بررسی. قصدمان فقط گزارش سینمایی نویسی سایت های فارسی زبان (بی بی سی، دویچه وله، ویس امریکا، رادیو فرانسه، رادیو زمانه و… ) نیست انها که مزد بگیرند و اکثرا هم از روی دست هم کپی می کنند (اگر حوضله کنیم شاید تاریخچه نقد فیلم نویسی در ایران را بصورت یک مطلب تنظیم و منتشر میکنیم) به خصوص نقد فیلم های فستیوال های سینمایی نکته قابل تاملی ندارد. برای نمونه فستیوالی مثل کن میزبان چند صد گزارشگر سینمایی است اینها بیشتر برای عیش و نوش به کن میآیند اگر بخواهید اینها را بیابید باید سری به کلوب های شبانه و دانسینگ ها بزنید و یا در کنار ساحل این شهر البته زیبا بیابیدشان، آنها که برنامه های فستیوال را تعقیب می کنند و یا در جلسات پرسش و پاسخ حضور مییابند معدود و محدود هستند. در این جو ما تصمیم گرفتیم با بهره از آرشیو سینمایی خودمان و از کتاب هایی سینمایی که داریم مطالبی آماده و منتشر کنیم. با پیر سینمای آوانگارد جهان «ژان لوگ گودار» آغاز می کنیم و به تدریچ بررسی و تحلیل کارهای گودار را از کتاب سینمای زمان (سال 1345) انتخاب و باز نویسی میکنیم. حالا با هم قسمت نخست بررسی کارهای گودار را می خوانیم.
نوآوری های ژان لوگ گودار در فرم و محتوا طی دهه گذشته او را صدر سینماگران بین المللی قرار داده است، حتا با پیدایش و رشد فیلمسازی زنان به ویژه در امریکا گودار در کنار سینماگرانی قرار میگیرد که چشم اندازی «ضد سکس گرایی» عرضه می کنند. این نکته، به گونه ای آشکار تر، در فیلم « همه چیز بر وقف مراد است» به چشم میخورد که تا آندازه ای رشد و کیفیت به «آگاهی رسیدن زنان » را در شخصیتی که توسط «جین فوندا» بازی شده تصویر می کند. به همین ترتیب، فیلم« ولادمیروروزا» که اثری است که بیش« از همه چیز بر وقف مراد است» ساخته « گودار/گورن»، تگ گویی «مونولوک» تعمیم یافته ای را توسط یک شخصیت فعال طرفدار آزادی زنان، عرضه میکند (این شخصیت درحالی که زیر پیراهن های مردانه را با مشت های گره شده و سمبل نهضت زنان نقش میاندازد حرف می زند) و گفتگویی بین او و یک مرد، پیرامون آزادی زنان، صورت می گیرد.
بهره گیری همدردانه «گودار» از قهرمانان زن، از همان نخستین فیلم هایش قابل ملاحظه بوده است. نمونه برجسته آن در فیلم «تحقیر» وجود دارد. در این فیلم «بریژیت باردو» در مقام زنی با مجموعه ای عواطف، مورد بحث قرار داده میشود، نه صرفا به منزله ی سمبل سکس، یا ستاره ای کمیک و خوشکل. هم چنان که در مقاله ی «برای گذران زندگی»، خاطر نشان شده است. فیلم مزبور هم همین پرداخت شخصیت زنان را که در فیلم های سیاسی بعد از (1968) یافت میشود، از پیش نشان میدهد. به هر حال ، پیشرفت گودار از تصویر کردن همدردانه یک قهرمان زن (برای گذران زندگی 1962) به رغبتی برای بررسی ضریح نسبت به محتوای آزادی گرای زنان در فیلم های اخیرش به یکباره صورت نگرفت (فیلم دو یا سه چیز در باره ی او میدانم) فیلمی مهم در تکامل فکری اوست چرا که دیگر باره گودار با انتخاب مضمون فحشا به مرز نهایی تجزیه و تحلیل خود می رسد و آنگاه دست به تحلیل نوتر و دقیق تری از دیدگاه فلسفه علمی میزند، تجزیه و تحلیلی که فیلم های بعد از او را آگاه کنننده میکند. (دو یا سه چیزی در باره اومیدانم» نبایستی به عنوان یکی از آخرین فیلم های پیش از دوره سیاسی شدن گودار بررسی شود بل به عنوان فیلمی از مجموعه فیلم هایی مورد برسی باید قرار گیرد (ساخت آمریکا، دختر چینی، تعطیل آخر هفته) که جهش او را به درون موج اعتصابات (مه / ژوئن 1968) و آنگاه به سوی ساختن فیلم های صریحا سیاسی که بدنبال آمد، تحقق بخشید.
روبر: اهان …دیگه رسیدیم
ژولیت: (در حالی که از دیدرس دوربین خارج میشود) خونه.
روبر: (خارج از کادر) بخوابیم دیگه… منظورت چیه؟
روبر: (خارج از کادر) از خواب پامیشی
روبر: به داخل کادر می اید و رو در رو ژولیت قرار میگیرد عینکش را برمیدارد/ لابد مردن
ژولیت: خب بعدش.
(به درجه اندازه گیری یک پمپ بنزین، کات میشود همچنان که از در جه 00/00 به 1.100 لیتر میرسد.
ادامه دارد …
آخرین دیدگاهها