دكتر «هوشنگ الهياري» پزشك و فيلمساز ايراني مقيم اتريش كه در جشنواره سينما- حقيقت حضور يافته بود، از مستند «رومي شاعر اسلام» به مثابه فيلمي در دفاع از مسلمانان جهان در مقابل تبليغات منفي غرب ياد كرد. (نقل از سایت سینمای مستند جمهوری اسلامی)
وقتی دکتر هوشنگ الهیاری به من تلفن کرد که در زاربروکن است واز من دعوت کرد که برای تماشای فیلم جدیدش در جشنواره ماکس افولس میهمان او باشم به بهانه ای عذر خواستم ، از لحن کلامم متوجه بر خورد سرد من شد و بی مقدمه گفت: من به جمهوری اسلامی مسافرت نکرده ام. تا اینجای مکالمه ما را داشته باشید بار دیگر بر می گردم به دنباله گفتگو خلاصه ی خیلی فشرده از کارنامه وی را برای خوانندگانی که ایشان را نمی شناسند نقل کنم:
هوشنگ الهیاری روان پزشگ است در وین مطب خصوصی دارد و مدتها پزشگ ويژه ی زندان بود و شاید حالا هم باشد. فیلمسازی، حرفه دیگر اوست که در این حرفه هم موفقیت هایی داشته است. یکی از خصوصیات بارز کارهایش هدایت خوب بازیگر است. فریدون فرخ زاد در فیلم عشق من، وین با هدایت الهیاری بازی خوبی ارائه می دهد، هر چند خود فیلم جز کارهایی است که داستان سرگرم کننده اش بیشتر از ارزش های سینمایی به موفقیت فیلم کمک کرده است . ایرانیان این فیلم الهیاری را می شناسند اما اکثرا نام کارگردان را نمی دانند. عشق من، وین به نام فیلم فرخ زاد شهرت عامه یافته است.
دیگر کارهای الهیاری، پازولینی مرگ خود را طراحی می کند، ترس از ارتفاع؛ چرخ گوشت و… از ارزش سینمایی بیشتری برخوردار است.
الهیاری در اکثر کارهایش سکانس های باز وبی پروایی دارد. مسایل جنسی در فیلمهای وی بسیار عریان مطرح می شود به خصوص دریکی از آخرین کارهایش (فیلم سینمایی روکو ) البته الهیاری خود دلایلی برای این شیوه کار دارد که ما اینجا قصدمان بررسی کارهای او نیست. ولی خوب فیلمسازی که چنین شیوه ای را که برای فیلمسازی انتخاب کرده قاعدتا راهی به جمهوری اسلامی ندارد. یکی از دلایل مشخصش می تواند این باشد که کوچکترین دریچه ای برایش گشوده نیست تا در شبه جشنواره فجر افتخار حضور پیدا کند . می دانیم اکثر سینماگران از طریق حضور در فجر به چراغ سبز رژیم جواب مثبت داده اند. بهمن مقصود لو، بهمن فرمان آرا، بابک پیامی و…هم از همین امکان بهره گرفتند) اما مشکل الهیاری فقط نحوه نگاهش به سینما نیست. بلکه فیلم عشق ،من وین، محتوایش مستقیما با ماهیت ارتجاعی ج.ا ارتباط دارد. فریدون فرخ زاد یک معلم فناتیک وعقب مانده اسلامی است که از فضای اسلامیزه شده ایران با خانواده اش فرار می کند ودر وین به تدریج ذهن و فکرش متحول می شود. ابتدا خانواده اش از قید و بند حجاب تحمیلی رها می شوند و با بسیاری از رفتار های ارتجاعی وداع می کنند، خودش شیفته سفر به امریکا ست… یک سکانس این فیلم که برای ایرانیان هم شناخته شده است صحنه همخوابگی معلم حزب الهی( فرخ زاد نقشش را بازی می کند) با همسر مرد هتل دار است. در سکانس همخوابگی با زن شوهر دار، معلم قبل از ارتکاب زناابتدا خطبه صیغه را میخواند و البته این صحنه خنده و تمسخر تماشاگران را باعث می شود. الهیاری خود گفته است چون در همان دوران رفسنجانی برای پاک شدن فضای جامعه از آلودگی! فاحشه گی شرعی را تبلیغ می کرد. الهیاری دراین سکانس میخواسته فرامین ارتجاعی را به مضحکه بگیرد. (اضافه کنم الهیاری نسبت به صادرات سینمایی جمهوری اسلامی هم موضع مخالف می گرفت*) وقتی فرستادگان جمهوری اسلامی فریدون فرخ زاد را به آن شقاوت و بی رحمی به قتل رسانیدند. دو مسئله بیشتر در ارتباط با این قتل مطرح شد، بازی فرخ زاد در فیلم الهیاری، و سکانس هم همخوابگی با همسر هتل دار در فیلم مذکور وهمچنین یکی از شو های اودر موزیک هال لندن که در آن شو، فرخ زاد با تند ترین واژه ها کتاب توضیح المسایل خمینی را دست می اندازد. (جالب این که بازیگری که فقط یک نقش را بعهده گرفته ترور می شود اما فیلمنامه نویس و کارگردان فیلم میهمان همان تروریست هاست / آفرین بر دولت امام زمان .
در این وضعیت، خوب می توانید حدس بزنید که برای الهیاری قاعدتا نباید شرایطی فراهم باشد تا این جانیان حکمران هستند پای به ایران اشغال شده بگذارد. (ایشان هم بمانند هوشنگ توزیع و زکریا هاشمی در دوران پر شکوه ریاست دکتر! احمدی نژاد توبه اش پذیرفته می شود- باز هم بگوئید که طرح ایران برای همه ایرانیان! از ابتکارات خاتمی کبیر! بود) اما دکتر ما. نقشه ها و برنامه هایی برای نزدیکی با مقامات سفارت طراحی کرد. من از علایم نخستینش در یافتم که قصد و نیتش چیست و از او فاصله گرفتم. اما البته نظرم را عمومی نکردم چرا که برای اعلام آنچه حدس میزدم نیاز به مدرک قوی تری داشتم. وقتی یک مصاحبه کوتاه از او در ماهنامه فیلم چاپ شد و دراین مصاحبه کوتاه هیچ اشاره ای به نحوه کار الهیاری و نگاه او به سینما، محتوای فیلمهایش، نشده بود واصلا انگار نه انگار که عشق من، وین را این جناب ساخته است و فقط از عشق واشتیاق او برای ساختن فیلم برای جمهوری اسلامی سخن رفته بود، دانستم که آقای دکتر دارد نخ می دهد تا واکنش مقامات را ارزیابی کند. در همین دوران بود که من به دعوت کانون مبارزات خلقهای ایران دوشب متوالی در وین برنامه نمایش فیلم و سخنرانی داشتم. البته برای دکتر دیگر صلاح نبود در این جلسات ضد انقلاب حضور پیدا کند . یکی دوروزبعد از بازگشتم به زاربروکن، الهیاری به من تلفن کرد و عذر خواست و کلی هم صغرا، کبرا چید که بله شور بختانه همان روزها در تدارک کار فیلمبرداری بوده واز این حرفها… دیگر برایم حتم شد که جناب دکتر ما دارد مقدماتی را فراهم می کند تا خودش را به آخوند ها وصل کند. وقتی خبر رسید که بله ایشان به جمع عرفا پیوسته اند و فیلمی مستند ساخته اند که دو عارف برجسته قرن دکتر! محمد خاتمی و دکتر! شیرین عبادی* ( البته چاپلوسانی که جز باند خاتمی بودند بسیار از کمال و جمال وآزاد منشی خاتمی ستایش کرده اند اما تا حالامولوی شناسی را به کارنامه درخشانش نچسبانده بودند وهمین طور این شیرین بانو که شایع است نطق هایش را احسان نراقی می نوشت وسواد لازم برای حرفه خودش ر اهم ندارد چه شد که ناگهانی مولوی شناس شد؟) بعد شنیدم صدا وسیمای مهربان آخوندها هم بدون اشاره به سابقه ضد انقلابی اش با او گفتگو کرده اند، دانستم بله مقدمات تفاهم بر قرار شده است. خوب الهیاری من را خوب می شناسد ومی داند که مسایل را با دقت تعقیب می کنم. این چنین بودکه در مکالمه تلفنی، سعی کرد معامله در حال جوش خوردن را مخفی نگهدارد و با عجله قبل از این که من حرفی بزنم پیش دستی کرد و منکر طرح و نقشه اش برای سفر به ام القرا شد. بهر حال در ادامه مکالمه آن روز ما حرف زیادی رد وبدل نشد. اما الهیاری دریافت که متوجه قضایا هستم .البته حدس زده می شد جناب الهیاری همین جا بمانند و اسلام عزیز را پاسداری کند تا از خطر های احتمالی سفربه ج.ا هم مصون بماند. اما انگار راهی برای پذیرش و بازگشت او به دامن جمهوری اسلامی کشف کردند. ساختن فیلم مستند رومی شاعر اسلام. بله ایشان این فیلم را می سازند و همین فیلم به پرونده ی توبه نامه ایشان الصاق می شود. اما همانطور که گفتم در گذشته این گونه پشیمانان ابتدابه جشنواره فجر که مثلا جشنواره اصلی ج.ا است دعوت می شدند (در دوران کلید ساز امکانات بین دوباند حکومت تقسیم شده است، خانه سینما هم که قبلا پاتق دوم خردادی ها بود الان پاتوق هر دو باند حکومت است. ارنستو میگوئل لیتین سینماگر مشهور ضد کودتا ی شیلی هم به دعوت مستقیم باند خود آقا به دارالخلافه سفر کرد، فقط هم فیلمهای مکتبی را دید و کف زد، همسر مربوطه که انقدر ذوق زده شد که مردم ایران را با نشاط، راضی و خندان توصیف کرد) نظام هم برای لیتین سنگ تمام گذاشت و جایزه بارانش کرد، لیتین کافر هم متحول شد و اسلام آورد به مسجد رفت ذکر خوا ند و آقا را دعا کرد .اما به دکتر هوشنگ ما حتا در همین حد هم ارج نمی گذارند. او را به شبه جشنواره ای کم رونق به اسم جشنواره فیلم سینما/ حقیقت! دعوت می کنند. والبته به شکلی که اصلا هیچ کس نمی فهمد که این هوشنک خان سازنده عشق من وین است که حتا کپی قاچاق آن در تهران هم پخش شده است. اصلا کارنامه سینمایی دکتر مخفی نگاه داشته می شود تا آن حد که معدود تماشاگران جلسه نمایش هم به این تصور باشند که ایشا ن فقط پزشگی هستند دل نگران، آنهم بابت چهره زشتی که غرب از ج. اسلامی ساخته وابشان برای مقابله با این توطنه غرب فاسد! است که پا به میدان گذاشته اند و یک فیلم مسنتد دشمن کش را خلق فرموده اند. جالب این که فیلم مستند رومی را محصولی از سینمای جمهوری اسلامی معرفی کرده اند. این فیلم که ظاهرا قبل از معامله ساخته شده بود پس چرا جز محصولات ج. اسلامی معرفی شده است؟ ایا الهیاری بعدا فیلم را به آنها فروخته است؟ ایا فیلم را بی سروصدا با بودجه ج. ا تهیه کرده اند؟ و یا سازنده خود فیلم را تهیه و برای پذیرش عفو به آخوندها هدیه کرده است؟ نمی دانیم (درسایتی که برای تبلیغ این فیلم ساخته اند، تهیه کننده و سرمایه گذار اصلا مشخص نیست و چرا؟) اما حضور الهیاری در تهران بر خلاف لیتین با خفت و خواری و با بی اعتنابی کامل همراه است، در هیچ نشریه ای نه نام الهیاری برده می شود و نه به فیلم رومیش اعتنایی می شود. ماهنامه فیلم، گزارشی از برگزاری فستیوال سینمای مستند هم دارد اما دریغ از یک سطر نظر در باره این فیلم. آقای دکتر اگر شرکت در یک سمینار پزشگی را وسیله ساخت و پاخت قرار می داد خیلی بیشتر می توانست خودش را مطرح کند و اگر اوضاع و احوال هم نا مناسب می شد می توانست ادعا کند که به خاطر مسایل انسانی و پزشگی دعوت ج. اسلامی را پذیرفته است.
تنها موردی که به حضور او اشاره می شود چند سطر ازگزارش برنامه سینمای مستند وبخش مربوط به مولاناست که ایشان هم یکی از شرکت کنندگان در جلسه پرسش و پاسخ بوده اند در آن جلسه به او فرصت می دهند دوسه کلمه آنهم ستایش آمیز در وصف اسلام ناب محمدی به زبان بیاورد. عین گزارش را نقل می کنم:
دكتر «هوشنگ الهياري» پزشك و فيلمساز ايراني مقيم اتريش كه در جشنواره سينما حقيقت حضور يافته بود، از مستند «رومي شاعر اسلام» به مثابه فيلمي در دفاع از مسلمانان جهان در مقابل تبليغات منفي غرب ياد كرد.
اگر کسی از میان تماشاگران بر می خواست ومی گفت:
آقای الهیاری یکی از کسانی که در غرب با تبلیغات منفی چهره اسلام عزیز را آلوده کرد خود شما بودید، لطفا یک بار دیگر، فیلم عشق من وین، ساخته خودتان را تماشا کنید.
دکتر هوشنگ خان چه واکنشی نشان می داد وچه جوابی داشت؟
*هوشنگ الهیاری در گفتگو. برای مجله سینمای آزاد شماه 9 می گوید:
شرکت های تبلیغاتی و باندهایی مافیایی توزیع و فروش فیلمها در برنده شدن فیلم طعم گیلاس سهم داشتند و اضافه می کند ممنوع اعلام شدن این فیلم از سوی ج. ا بیشتر نوعی تبلیغات محسوب می شود تا اینکه جدی گرفته شود.
* علاوه بر حاتمی و شیرین عبادی، آقای کارزای رئیس جمهور جمهوری اسلامی افغانستان هم در این فیلم از مولانا سخن می گوید.
اول ژانویه 2008 زاربروکن /آلمان/ با زنویسی 23/9 /2016
آخرین دیدگاهها