زد وبند جمهوری داعش اسلامی ایران و جشنواره کن و پیش بینی ما قبل از اعلام جوایز!

Lobbys-Vlahovic-UE-lobbies

مقدمه کوتاه  برای وب سایت+یادداشت ما+ واکنش چند  صفحه فیسبوکی+ بخشی از کمنتار  هادر فیس  بوک ما +   لینک  سخنان حاج شهاب حسینی در حضور رهبر بسیار اندیشمند!

با توجه به این واقعیت که براساس اعلام صریح هوشنگ گلمکانی سردبیر ماهنامه فیلم در جمهوری اسلامی، این نظام مقدس در کن سهمیه دارد.کنجکاو بودم ببینم امسال با توجه به حسنه شدن رابطه ی شیطان بزرگ (امریکای قبلا چهانخوار), شیطان کوچک (حکومت داعیشی ایران سلامی) و شیاطین متوسط (اتحادیه اروپا ) چه سهمی از کن را هدیه ی معامله پر سا برجام خواهند کرد. با حدس نزدیک به یقین می شد پی برد که آقای کلید ساز امتیاز هایی در کن 2016 خواهد داشت تا خیلی از احمدک عقب نماند!

بعد از انجام  چند بازی متداول سر انجام اعلام فرمودند که فیلم فرهادی به فیلم های مسابقه افزوده شد! دیگر جای شکی باقی نماند که امسال هم  بروال همیشه سهمیه اهداء خواهد شد.

من برای این که شیفتگان افتخار خیلی انتظار نکشند و همین طور نویسندگان و اندیشمندان محترم در تبعید فرصت کافی برای تنظیم تبریک و تهنیت داشته باشند یادداشت کوتاهی نوشتم و روی فیس بوک منتشر کردم و اطمینان دادم که مشتاقان افتخارات این چنینی کامیاب خواهند شد!

برای این که خوانندگان وب سایت را هم بی نصیب نگذاریم عین اطلاعیه ی خودمان را همراه با چند تا از کمنتار های زیر یاداشت و چند یاداشت کوتاه از سایت های دیگر را هم انتخاب و منشر می کنیم برای اینکه در یابید امسال کن به چه شخصیت برجسته ای دیپلم بهترین بازیگر را ارزانی داشته است لینک سخنرانی ارزشمند حاج شهاب  در حضور مقام معظم را هم تقدیم امت در صحنه می نمائیم، انتظار داشته باشیم باند های حکومتی طبق برنامه ی ازقبل طراحی شده در نقش موافق و مخالف این جایزه روی صحنه حاضر شوند تا در حین اینکه ما راهم سرگرم کرده اند ، قوه محترم غذائیه ( اشتباه تایپی نیست) هم فرصت داشته باشد چند زندانی را به بهانه مبارزه با اعتیاد اعدام کند.

البته مقامات محترم کن نتواتستند جایزه نخل را برای فیلم جور کنند اما رادیو های فارسی زبان دولتی، سایت های دوم خردادی، مطبوعات حکومتی این کمبود را جبران کردند با یک خبر سازی جعلی رتبه ی فیلم را افزایش دادند و با مدد امام زمان دو دیپلم را به دو نخل تبدیل کردند.  مبارکشان باشد. 

 بصیر نصیبی

یاداشت ما قبل از اعلام جوایز

من پیش گو نیستم اما آیا امسال کن قصد ندارد یک امتیاز ویژه ی پسا برجام به دولت اعتدال تقدیم کند؟

*دیکر کسی نیست که شک داشته باشد که جشنواره های سینمایی و در راس آنها کن و برلین تابع سیاست های روز دولت های متبوع خود هستند، نیاز نیست خیلی هم تامل وجستجو کنیم تا این ارتباط را کشف کنیم چرا که اعمال نظر دولت های غربی در مسایل هنری وفرهنگی صادراتی امری بدیهی شده است اگر جمعی از ما بدون شیله پیله هنوز هم بر این تصور هستیم که جشنواره ها ی غزبی به معنای درست کلمه مستقل هستند

با عرض پوزش باید گفت اطلاعاتمان در این زمینه ها محدود است شایسته است کمبود های خودمان را بر طرف کنیم ویا اصلا وارد این گونه زمینه ها نشویم واگر خیلی شیفته کسب افتخار هستیم یک بهانه دیگر برای کسب آن بیابیم . وقتی در دولت احمدی نژاد وزیر ارشادش با بیان صریح لابی گری در سطح بالا و صرف هزینه هنگفت برای حفط آبرو برای دولتی بی ابرو اعلام می کند که برای کسب اسکار حسابی مایه گذاشته اند آیا تبریک وتهنیت نویسندگان، فعالین سیاسی در تبعید به فرهادی جای تاسف باقی نمی گذارد؟ تاسف بیشتر اینکه اکثر اینان خودشان را متمایل به تفکر چپ میدانستند که هورا کش یک جایزه سیاسی زیر عنوان اسکار شده اند جایزه ای که برای کسب آن گردن کلفت های هولیودی با هم نبرد می کنند .

این آقای فرهادی که از دیگر نور چشمی های فستیوالی موقعیتش مشخص تر یود هم سرمایه فیلمش را سپاه پاسداران تامین کرده بود هم مثل پناهی ادای حمایت ازطبقات محروم را در نمی آورد وخیلی روشن بیان می کند که او مسایل طبقه متوسط را باز تاب میدهد دولت وقت اسرائیل هم حامیش بود وهست جالب این که بعد ازنمایش جدایی در سینما های اسرائیل کیهان شریعتمداری وهمزادش رجا نیوز حتا از اعتراض نمایشی متداول در ج. الف خوداری کردند وچرا ؟اینها که سینماگران حکومتی شان نظیر تهمینه میلانی حق ندارد داور جشنواره ای بشود که اسرائیل هم در آن فیلم دارد وورزشکارانش حق ندارند همزمان با ورزشکار اسرائیلی به میدان ورزشی بیایند چطور فیلم فیلمساز نور چشمیشان در اسرائیل غاصب نمایش عمومی دارد؟

بله بحران در سینمای ج. اسلامی به سینمای صادراتی هم سرایت کرده است میزان اهدای ، نخل ، خرس وشیرو پلنگ به جمهوری اسلامی کاهش یافته است دوره ی جایزه گیری جمهوری اسلامی هم در بحران قرار گرفته است به نوعی دوره دوم خردادی ها بسر آمده است آنها که در گرایش به سبز الهی ها افراط کردند دیگر رویشان نمی یشود با همان صراحت شا ل بنفش را به خود بیاویزند موقعیت جعفر پناهی را هم که در بازی های تهوع آور اتمی خرج کردند با اینکه پناهی امسال در جشنواره فجر/ زجر فیلمنامه نویس بود اما اعتنایی به حضورش در فجر نشد، رادیو تلویزیون های فارسی زبان غربی هم خبر حضور دوباره جعفر خان را در سینمای ج. الف اعلام نکردند وچرا؟ اما امورات اینها بدون جوایز این جشنواره ها به خوشی نمی گذرد گویی این جشنواره ها نعمت و برکت الهی هستند که فقط به حکومت های ذوب در ولایت الهام می شود.

امسا ل اول اعلام کردند که اصلا ج. الف در کن حضور ندارد اما چندی نگذشت انگار بعد از زد وبند با مدیر جدید کن، کم کم زمزمه هایی شنیده شد که شاید امسال در کن باشیم یا شاید نباشیم! سرانجام اغلام فرمودند فیلم جدید فرهادی (فروشنده) به برنامه مسابقه کن افزوده شد خوب به واژه ای که برای چپاندن فیلم فرهادی در مسابقه بکار گرفته اند توجه کنید: می گویند: این فیلم به برنامه های جشنواره «افزوده» شد ، ما تا حالا فکر می کردیم جشنواره های گروه ( آ)با ادعای هنری/ فرهنگی کمیته انتخاب جدی دارند و بعد از بحث و تبادل نظر فیلم های مسابقه را انتخاب می کنند وقتی این ها خودشان اعلام فرمودند ما در کن نیستیم یعنی در لیست 20 فیلم منتخب مسابقه جایی برای سینمای ج. اسلامی در نظر نگرفته اند اما حالا با زبان بی زبانی اعتراف می کنند که حق یک بخت برگشته بی اطلاع را گرفته اند وفیلمی را از لیست خارج کرده اند تا به نظام مقدس بعد از تمکین امتیاز دیگری هم بدهند. البته این ها راهی هم بر تطمیع داوران ناسازگار یافته اند یکی از کارگردانان سبزالهی که همیشه پیرامون فستیوال ها میلولند را وارد هیات داوران می کنند تا همانگونه که جواد ظریف دربند وبست اتمی نقش دارد کارگردان سبزالهی هم در زد وبند سینمایی سهیم شود .سالی که قرار بود پناهی با فیلمهای مخفی/ علنی خرس ونبر را برای امت در صحنه جور کند شیرین نشاط را که از خودشان است وارد کادر داوری کردند وشیرین خانم با صراحت فرمود: «همه داوران آن سال با اهدای امتیاز به فیلم جعفر پناهی که فیلم نبود مخالف بوده اند اما در نهایت متقاعد شدند» ،امسال کتایون شهابی یکی دیگر از دنبالچه های دوم خردادی که نه فیلمساز است نه اطلاع ودانش سینمایی دارد ونه اصلا حد واندازه اش به ادعای های کن مطابقت دارد در حقیقت واسطه سینمایی است زیر عنوان تهیه کننده فیلم در میان داوران نشانده اند حتا روزی نامه های جمهوری اسلامی هم تلویحا نوشته اند که با حضور لابی فیلم در میان داوران شانس جایزه به دولت کلید ساز خیلی بالا رفته است . حالا این وظیفه بی بی سی ویس امریکا و رادیو فرد، رادیو بین المللی فرانسه ونظایرشان است که بازار گرمی کنند گه کاه هم اشاره ویا اظهار نظر ی هم میفرمایند با این مضمون « با اینکه این کار با مقایسه با جدایی از نادر کم ارزش تر است اما شانس موفقیتش خیلی بالا است » ولی نمی گویند به چه دلیل وچرا ؟

خلاصه مژده بدهیم به تشنگان افتخارات این چنینی که دارد یک امتیاز برجامی هم جور می شود، روشنفکران در تبعید خودشان را برای تبریک و تهنیت جدید آماده کنند.

اما ما هم تبریک همراه با ستایش داریم برای ژان لوگ گودار چریک پیر که همچنان سر سخت و آشتی ناپذیر مانده است ،ژیل ژاکوب برای کشاندنش به کن 3 سال پیش به هر ترفندی متوسل شد اما ناکام ماند . سپاس می گوئیم پایداری وآگاهی این سینماگر اندیشمند سینما ی جهان را .

برخی نظر ها در سایت ها ، صفحات فیس بوک (ممکن است برخی از اسامی حابجا شده باشد و یا در جای درستش نباشد، ویا جا افتاده باشد دلیلش  عجله برای رساندن  متن برای ابدیت بوده است وپوزش میخواهیم)

  مسی شرفتی

*در سال‌های اخیر فستیوال کن به فستیوالی بی‌معنی و بیهوده تبدیل شده است، محلی برای نمایش ابتذال جهانی که در آن بسر می‌بریم. این نمایش با یک سری اداهای مسخره‌ی هنرپیشه‌ها در مقابل دوربین عکاسان جهان آغاز می‌شود.شب نشینی‌های آنچنانی و خرج‌کردن پولهای غیر قابل شمارش در شب‌های کن هم بخش دیگر این نمایش است که دینای شوبیز در آن نقش اصلی را بازی می‌کند.

البته هنوز در فستیوال فیلم‌هایی قابل توجه‌ی معرفی می‌شود. حضور کارگردان‌های متعهد گاهی برایم تعجب‌آور است از جمله حضور کن ‌لوچ برایم سوال برانگیز است، اساسا چگونه می‌شود فیلم و اندیشه‌ی را که ضد سیستم است در فستیوالی که تمام ابتذال سیستم را با خود همراه دارد، معرفی کرد؟

مطلب دیگری که باعث تعجب و تاسف است، شادی بسیاری از ایرانیها به خاطر دریافت جوایزی از این فستیوال، می‌باشد. در این دو روز مطالبی از قبیل«درخشش کم سابقه‌ی سینمای ایران» « زنان موفق ایران خانم‌ها کتایون شهابی و ترانه‌ی علیدوستی» «افتخار ملی..» خواندم.

کدام افتخار و کدام موفقیت و کدام درخشش؟ از چه حرف می‌زینم؟

چگونه است که با اندکترین دریافت جایزه‌ی همه احساس افتخار می‌کنند. ولی احساس شرم از کشتار و فقر و فلاکت و اعدام‌های بی‌شماری که در ایران صورت می‌گیرد، مشاهده نمی‌شود. چگونه است که زانو‌زدن این هنرمندان را در مقابل رژیم نمی‌بینند؟ کن ‌لوچ پس از دریافت جایزه سخنرانی کوتاهی کرد و بهرحال حداقل در حرف از ویرانی سیستم نئولبیرال سخن گفت و دینای دیگر را ممکن دانست. اما آقای حسن شهابی و آقای فرهادی چه کردند؟ مگر همین هفته قبل نبود که نرگس محمدی ملی و مذهبی، نه یک برانداز خطرناک، به شانزده سال حبس محکوم شده بود، آیا شما کلمه‌ی شنیدید؟

پ.ن: بدانید که در خود فرانسه سوژه بسیاری از برنامه‌های طنز تلویزیونی (در هفته‌ی فستیوال) به اداهای هنرپیشه‌ها مقابل دوربین‌ها اختصاص داده می‌شود.

*كامبيز حسيني مجري سابق صداي آمريكا نوشته كه اصغر فرهادي “نخل طلا” ي #‏كنبرده است، حدود بيست و سه هزار نفر اين استيتوس موج سوارانه را لايك زده اند ولي يك نفر هم ننوشته كه براي فيلمنامه يك لوح با روبان قرمز مي دهند كه دست اصغر فرهادي بود نه نخل طلا، جاي شكرش باقي ست كه كامبيز حسيني گاهي گذارش به دانشكده هنر دانشگاه آزاد مي افتاد والا معلوم نبود ديگر چي مي نوشت و ملت هم لايك مي كردند و احسنت و آفرين نثار او و اصغر فرهادي مي كردند؟  

خب حالا کامبیز حسینی را می گویم دانش سینمایی ندارد هیچی!

روزنامه شرق نباید بداند که نخل طلا ی کن را فقط به دو فیلم بلند و کوتاه می دهند و نه فیلمنامه نویسی و بازیگری؟

یعنی یک روزنامه نگار سینمایی در این روزنامه به این بزرگی که این همه کبکبه و دبدبه دارد موجود نیست؟

انتخاب از صفحات فیس بوک امید حبیبی نیا

 *اخیراً در فستیوال سینمایی کن جوایزی را به سینمای دولتی رژیم اسلامی اعطاء کرده اند. یک خانم محجبه و یک مرد ریشو, که از دست دادن با نامحرم خود داری میکردند, برندگان جوائزی شدند. این افتخارآوران رژیم اسلامی بعد از کسب افتخارات و جوایز جهانی معولاً به بارگاه رهبر برده می شوند تا یکبار دیگر با ادبیاتی ملا پسند وفاداری خود را به نظام و بدعت خود را با رهبرنظام ثابت کنند.

رژیم اسلامی برای چنین نمایشاتی مستثنا نیست، رژیم های توتالیتراز زمان هیتلر تا خاندان کیم جونگ و لذا رژیم هنرستیز اسلامی از تمام ظرفیت های ورزشی، هنری، فرهنگی در اماکن بین المللی سوهٔ استفاده تبلیغاتی میکنند. اما تأسف از ایرانیانی ناراضی در داخل و تبعيد است که تبلیغات رژیم را برای بزک کردن چهره کریه به فال نیک می گیرند و خوشبینانه آنرا افتخاری برای کشور و فرهنگ خود تلقی می کنند.

رژیم اسلامی موفق شده بخش وسیعی را از مردم ایران مسخ کرده و آنان را به حداقل مطالبات و حداقل آرزوهای خود قانع کند (Minimalism). رژیمی که با آتش زدن سینما و سوزاندن ۴۰۰ تماشاگر فیلم گوزن ها در سینما رکس آبادان، فاحشه خواندن هنرپیشه زن و خلاصه اسلامی کردن سینما… امروزه قرار است جوایزی بابت این پیشینه هنرستیتزی خود دریافت کند، شکی نیست که یک هنرمند مردمی و با شرف را به کن نمیفرستد. کسی که به نام ایرانی به کن فرستاده میشود، آنجا میرود تا افتخاری برای سینمای دولتی رژیم ضد ایرانی کسب کند.

تا کنون کسی این سئوال را کرده چگونه است که فستیوال های سینمای غرب که پیشتاز آزادی های زنان(Emancipation) بوده اینک این جوایز را به سینمای تفکیک جنسیتی رژیم آپارتاید جنسی اسلامی اعطاء میکند و این جایزه گیران همه نام، پیشینه، ظاهر و ادبیاتی اسلامی دارند ؟ چرا این فستیول ها سینمای آپارتاید آفریقای جنوبی را در دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی تحریم کردند ولی به سینمای اپارتاید جنسی رژیم اسلامی با زنان محجبه و مردان ریشو جایزه اعطاء میکنند؟ چه نقشی لابی رژیم در خارج و بده -بستان های رژیم با غرب در اعطای این جوائز بازی میکند؟ چرا برخی ایرانیان این سؤال های ساده را از خود نمیکنند و باز هم مانند سناریوهای انتصابات فریب ترفندهای تبلیغاتی رژیم و جبهه طویل و عریض آن را در خارج می خورند؟

 انتخاب از بخشی از مطلب   جهانشاه  رشیدیان

 *جشنواره كن و حضور دو زن بازيگر ايراني . نخست گلشيفته فراهاني نمادي در سركشي از هنجارهاي فرهنگ اخلاقي يك حكومت و ديگر ترانه عليدوستي تصوير همگن و برامده از تمكين بدان اخلاق .

گلشيفته چند ساليست اوجي بسوي جهاني شدن يافته و ديگري يعني ترانه عليدوستي از دايره بسته يك فرهنگ سياسي دارد با تبليغ و امداد معرفي ميشود. حال نگاهي به توجه ايرانيان چه در تبعيد ، چه در مهاجرت و چه درون مرز در رسانه هاي اجتماعي به اين رويداد هنري بيفكنيد . كمتر سخني از گلشيفته ميرود اما ترانه عليدوست و اصغر فرهادي و ديگر همراهان تا اوج افتخار ملي ترجمان ميگردند. دليلش ؟؛

گلشيفته مدتهاست از دايره امداد حكومتي به بيرون افكنده شده است اما دومي ها همه امداد غيبي حكومتي را با خود همراه دارند . و در اين ميان مخالفين نظام را باش كه چه خوش باورانه در تداوم تصوير سازي حكومتي به تكرار مينشينند .

به ياد انروزها مي افتم كه رسانه هاي برون مرز با اهداي يك جايزه ديپلماتيك به مخبلباف غرور ملي خود را در تيتر نوشتار و سخنانشان كشف نموده بودند. و سهراب شهيد ثالث با هفده جايزه سينمايي جهاني خود خارج از هر امداد دولتي و حكومتي در زير غباري از فراموشي و بي اعتنايي خاك ميخورد .

يادتان نرود همين چند ماه پيش بود كه ظريف همان متحجر حجتي اما انگليسي دان هم غرور ملي شده بود. همه اينها نشان ميدهند كه چگونه ذهنيت جمعي ايرانيان متاثر از كارگرداني و صحنه ارايي نظام ميباشد. بايد از اين محصول بيم داشت زيرا جز تهي ساختن خود از معرفت و حافظه ، حقيقتي را نمي روياند .

س. ملكوتي

*هنرمندان، در هر جای جهان سوم، جوایز از فستیوال های مشکوک که با دیکتاتور وقت دست در یک کاسه دارند را، نباید بپذیرند. تا آزادی تام از رژیم های خونخوار جهان سومی, دست نشانده غرب و جانشین کردن آنان با حکومتی مردم سالار این فلاکت 36 ساله، این فاجعه “دراکولآخوندی” را صنعت تسلیحاتی,حکومتها و قدرت مردان غربی به ما تحمیل کردند. حالا ما از این سیاه بختی خودمان فیلم میسازیم و همان قدرت مردان در جشنواره های همساز با دولت وقت یعنی نوکران خود، جایزه اهدا می فرمایند. همینطور جیمز کمرون و فیلم “آواتار” که ایشان اُسکار را بهتر بود با اعلام دلیل ،نمیپذیرفت. وَ اگر از خود خالصانه بپرسیم: دلیل اصلی ساختن این همه فیلم های “انسانی” آیا آموزش مخاطب از پیام (های) هنرمند نیست؟…یا …بهتر که برای همگی باشد؟ اغلب این فیلم ها در وحله اوّل اهمیت آزادی انسان و ددمنشی مخرّب قدرتمردان رو ترسیم میکنند. با این پارادُوکس در خود هنرمند چه باید کرد.

*جمهوری کشتاراسلامی به سیاق گذشته تکه ای از سفره مردم زحمتکش ایران را باج دادتا حضرات فیلتری وبسیجی با بدست اوردن جوایز جلوی دوربین ژستهای ابکی گرفته واقای فرهادی نگران دستهای حضار درسالن که مبادا ازخستگی به دردنیایندالبته این تمامی درد نیست درصفحه خانم منیرو روانی پور بعدازاینکه این خانم این جوایزعاریه ای راپیروزی و هوای تازه مینامد بحثی میان مخالفین وموافقین براه افتاده .بصیر عزیز دردما یکی ودوتا نیست یااین جماعت دیگر حافظه ای برایشان نمانده یا ازقبل حافظه ای نداشتند یا توانسته اند که فراموش کنند که مارا با انها کاری نیست.   لادن مهرابی کمنتار در صفحه فیس بوک ما

 بیژن افتخاری

*این هم جایزه به دولت کلیددار بابت پذیرفتن خفت برجام. غربیها این رژیم را لازمش دارند تا منطقه نفت خیز خاورمیانه همیشه ناآرام بماند و نفت منطقه با اسلحه غربیها معاوضه شود. هر جا که لازم باشد یک خونی در رگهای خشکیده این رژیم تزریق میشود تا نمیرد

*وقتی آنهمه هزینه تبلیغاتی برای اجرای برجام شد چنان مردم ایران و افکار جهانی را متقاعد کردند که با اجرای برجام دنیا امن تر خواهد شد, مردم ایران خوشبخت خواهد شد وقتی که همه دوان دوان آمدند و می آیند تا ثروت ایران را بنام قرداد های نفتی و اقتصادی مفت و ارزان به یغما ببرند , وقتی سینمای جهان در کن از داشتن کارگردان و هنرپیشه تهی میشود سینما و هنر ارزش خودش را از دست داده و میدهد و آنچه که نمایش داده میشود بازی های سیاسی ست همراه با شام و شامپاین. هنر از حقیقت تهی و پوچ شده است امشب برای تکمیل بازی و معادلات سیاسی در کن هنر و سینما را فروختند به فروشنده !

 *شهاب

بنده حقیر بر این باورم که با توجه به لابی گسترده ای که مافیای سبز-بنفش خارج نشین رژیم جنایتکار اسلامی به راه اندخته اند شانس زیادی هست که یک جایزه دوباره نصیب کارگردان اصلاح طلب رژیم شود. ضمن آنکه متاسفانه از دیشب تا همین لحظه میبینم که برخی از هموطنان بدبخت، فریب خورده و ساده لوح نیز خواسته یا ناخواسته با مافیای سبز-بنفش همراه شده و تصاویر آن مردک فرهادی و اراذل و اوباش همراه وی را در فضای مجازی به اشتراک می گذارند.

 محسن

*نکته‌ی عجیب‌تر و بحث‌برانگیزتر این بود که تدوین فیلم فرهادی هنوز کامل نشده بود و به بخش مسابقه راه یافت. این یک افتضاح تاریخی برای کن است. به هرحال، امیدوارم فیلم او برنده نشود چراکه درغیراین صورت سبزهای میهن خفه‌مان خواهند کرد.

*جمهوری کشتاراسلامی به سیاق گذشته تکه ای از سفره مردم زحمتکش ایران را باج دادتا حضرات فیلتری وبسیجی با بدست اوردن جوایز جلوی دوربین ژستهای ابکی گرفته واقای فرهادی نگران دستهای حضار درسالن که مبادا ازخستگی به دردنیایندالبته این تمامی درد نیست درصفحه خانم منیرو روانی پور بعدازاینکه این خانم این جوایزعاریه ای راپیروزی و هوای تازه مینامد بحثی میان مخالفین وموافقین براه افتاده .بصیر عزیز دردما یکی ودوتا نیست یااین جماعت دیگر حافظه ای برایشان نمانده یا ازقبل حافظه ای نداشتند یا توانسته اند که فراموش کنند که مارا با انها کاری نیست.   لادن مهرابی کمنتار در صفحه فیس بوک ما

شیلا

اگر کسی از داشتن چشم اما ندیدن رنج ، داشتن گوش اما نشنیدن فریاد ، داشتن عقل اما آگاه نشدن از حقیقت قلبش نتپید باید از او ترسید!

وقتی آنهمه هزینه تبلیغاتی برای اجرای برجام شد چنان مردم ایران و افکار جهانی را متقاعد کردند که با اجرای برجام دنیا امن تر خواهد شد, مردم ایران خوشبخت خواهد شد وقتی که همه دوان دوان آمدند و می آیند تا ثروت ایران را بنام قرداد های نفتی و اقتصادی مفت و ارزان به یغما ببرند , وقتی سینمای جهان در کن از داشتن کارگردان و هنرپیشه تهی میشود سینما و هنر ارزش خودش را از دست داده و میدهد و آنچه که نمایش داده میشود بازی های سیاسی ست همراه با شام و شامپاین. هنر از حقیقت تهی و پوچ شده است امشب برای تکمیل بازی و معادلات سیاسی در کن هنر و سینما را فروختند به فروشنده !

خسته نباشيد بصير عزيز

واقعا اين افشا گري ها بسيار. ضروري هستند ، هدف اصلي رژيم بزك كردن چهره منفورش در أفكار عمومي جهان مي باشد و چقدر حيف كه در مقابل برگزاري چنين مراسم هايي جاي اعتراضات نيروهاي انقلابي خالي است.سارا نیکو

 کیومرث

امپریالیستها در حال حاضر هیچ رژیم دیگری را برای از بین بردن و جلوگیری از عقاید و جنبش چپ در ایران ندارند و در واقع حمایت غربیها از رژیم فاشیستی اسلامی حاکم بر ایران پاداشیست که بهمین مناسبت از بین بردن حرکت و گسترش چپ در دهه خونین شصت انجام داده است . جمهوری اسلامی بارها نقش عمده خود در سرکوب و کشتار کمونیستها در ایران را به رخ غربیها کشیده و از آنان باج گرفته است این به مفهوم دقیقش یعنی اتحاد ارتحاع و امپریالیسم بر علیه چپ و ترقی

*نکته‌ی عجیب‌تر و بحث‌برانگیزتر این بود که تدوین فیلم فرهادی هنوز کامل نشده بود و به بخش مسابقه راه یافت. این یک افتضاح تاریخی برای کن است. به هرحال، امیدوارم فیلم او برنده نشود چراکه درغیراین صورت سبزهای میهن خفه‌مان خواهند کرد. محمود

نشر یه شهروند کانادا

*نشریه شهروند کانادا در زمینه سازی برای حضور جمهوری اسلامی در کن  مشارکت داشت. بعد ازاعلام جوایز هم شحصی که معلوم نبود چه نسبتی با سینما دارد این یاداشت را در شهروند انتشار داد:

«فروشنده» فرهادی در نهایت اما منتقدان ایرانی را مشتت ساخت. می‌توان گفت که همه اتفاق نظر داشتند که فیلم متوسط به بالا است و نشان می‌دهد فرهادی در‌ آن سبکی که ساخته به اوج رسیده:‌ تعریف کردن داستانی جذاب که دو ساعت روی صندلی نگاه‌مان می‌دارد و باز کردن آرام آرام کلاف داستان جوری که مدام رودست بخوریم و در نهایت نویسنده و کارگران را ستایش کنیم. اما در حالی که بعضی منتقدان مثل علی معلم، از مجله «دنیای تصویر» ایران و یا منتقد «هافینگتون پست» زبان به تحسین بسیار فیلم گشودند و آن‌را از بهترین‌های فرهادی دانستند برخی دیگر مانند محمد حقیقت،‌ منتقد باسابقه ایرانی، و منتقدان نشریه‌های معتبری همچون لوموند و «سایت اند ساوند» نظری منفی داشتند»

( این حضرت گزارشگر ،چنگیز حقیقت حالا اسم خودش را به محمد تغیر داده است، سر دلال شناخته شده جمهوری اسلامی که در‌ خیلی از زد وباند ها به نفع نظام حضور دارد را منتقد با سابقه معرفی کرده است ، آقای بی حقیقت متاسفانه عضو  سینمای ازاد اصفهان هم بوده است)

*کن همیشه داعیه تجربی بودن و تجربه گرایی را داشته، ایکاش یکی می امد و می گفت کدام تجربه نو در کار های فرهادی دیده می شود و یا دیده اند و یا حس کرده اند؟ انقدر دم خروس عیان است که دیگر قسم حضرت عباس هم کارکردی ندارد*

اگر کسی از داشتن چشم اما ندیدن رنج ، داشتن گوش اما نشنیدن فریاد ، داشتن عقل اما آگاه نشدن از حقیقت قلبش نتپید باید از او ترسید!

وقتی آنهمه هزینه تبلیغاتی برای اجرای برجام شد چنان مردم ایران و افکار جهانی را متقاعد کردند که با اجرای برجام دنیا امن تر خواهد شد, مردم ایران خوشبخت خواهد شد وقتی که همه دوان دوان آمدند و می آیند تا ثروت ایران را بنام قرداد های نفتی و اقتصادی مفت و ارزان به یغما ببرند , وقتی سینمای جهان در کن از داشتن کارگردان و هنرپیشه تهی میشود سینما و هنر ارزش خودش را از دست داده و میدهد و آنچه که نمایش داده میشود بازی های سیاسی ست همراه با شام و شامپاین. هنر از حقیقت تهی و پوچ شده است امشب برای تکمیل بازی و معادلات سیاسی در کن هنر و سینما را فروختند به فروشنده !

حجت کسرائیان (بخشی از نظر)

*… و اين سخناني ست كه هنگام دريافت جايزه گفته: “جهانی که در آن زندگی می کنیم جهانی خطرناک و حریص است. نئولیبرالیسم برای ما فاجعه جدیدی آفریده . امروز میلیون ها انسان در دنيا، از یونان گرفته تا پرتغال و اسپانیا از بیکاری و فقر رنج می برند” او گفته: “سینما، رسالتهای زیادی دارد. و سینمای شایسته، سینمایی است که گرایش مردم «علیه قدرت و سرمایه» را نمایندگی کند و همین رسالت است که ما را زنده نگاه می دارد” .. او گفته: “زمانی که خطر ناامیدی و یاس جهان را فرا گرفته ، ما باید با فیلم هایمان اميد را بشارت بدهيم و ضرورت خلق يك جهان دیگر كه اولويت بشر است”

سایه سعیدی سیرجانی

*بيچاره تيمِ افتخاركُنِ جايزه دوست كه در اين ٣٧ سال و اندى استراحت ندارند!!! عكس رژه قومِ مجوز اطلاعاتى گرفته همچنان صادراتى باقى مانده به راه است …

روزى كه به اكبر گنجى بازجو و عباس ها جواز روزى نامه دادند قلم ها را ارشاد اسلامى مى كردند و سهميه خدا تومان كاغذ براى نويسندگانى كه به ارشادشان تسليم نمى شدند داشتند و دنبالش هم خمير كردن كتابها و دست آخر هم توهين و اتهام و كُشتن….

راستى از ايرانيان چه خبر؟ از فيلمسازانى كه زير نعلين و چكش رفقا با آوارى هم روبرو شده اند از به به و چه چه آورگانِ به جوايز دولت اسلامى در كَن دلمشغول.

راستى از هموطنِ دربند چه خبر؟ جوانى كه به حكم ِ حكومت دوربين و فيلمش مصادره مى شود را مى گويم.. حواسمان هست.

شهاب

*منم مثل بقیه دوستان عزیز حاضر در این پنل (ازجمله شیلای عزیز) باید تبریک بگویم بابت پیش بینی دقیق جنابعالی و همزمان اظهار تاسف کنم که لابی کثیف رژیم با نقش آفرینی اراذل و اوباش مافیای سبز باز هم در ساخت و پاخت کیف دیگری با دنیای سرمایه داری جنایتکار جایزه قلابی دیگری را نصیب فیلم دوریالی این مردک نمودند. الان در فیس بوک دیدم که جایزه بازیگر مرد توسط این لابی کثیف به شهاب حسینی بازیگر بی سواد، بی استعداد و متملق رژیم اهدا شده است.

میترا میزازاده

شوربختانه ، شوم بختانه ، اكثر هنرمندان ، نويسندگان و “روشنفكران ” تبعيدي هم باز بار ديگر ” درپس جولان دادن بين المللي سينمايي رژيم ” مفتي خر ” شده أند !

اپوزيسيوني كه پس از ٣٦ سال تبعيد و ديدن همه كنش ها ترفندهاي بروني و دروني رژيم اينچنين مجذوب كرشمه هاي فرش قرمزي رژيم مي شوند گويا هيچ از فرش ها گستري هاي به خون اغشته مردم ما در اين سألها در خاطر ندارن

.

برای مشاهده همه پیام ها به صفحه فیس بوک ما وارد شوید.

https://www.facebook.com/profile.php?id=100008210827350

 

لینک سخنان حاج شهاب حسینی ی داعشی  برنده  حایزه کن 2016 در دیدار با  رهبر ارزشمند!

 https://www.facebook.com/profile.php?id=100008210827350

2 thoughts on “زد وبند جمهوری داعش اسلامی ایران و جشنواره کن و پیش بینی ما قبل از اعلام جوایز!

  1. برای اشخاصی مانند من که ارتباطی با فیسبوک ندارند، امکان وفرصت خوبی بود که از عقاید و دیدگاه
    های دیگران در ارتباط با “ماجرای شارلاتان بازی های سیاسی-ضدهنری مابین جشنواره ی کن و حکومت اسلامی ایران” اطلاع بیشتری پیدا کنند. انتخاب و معرفی آنها فکر خوبی بود وخواندنشان برایم خیلی جالب.
    شنا کردن خلاف این موج ویرانگر که مدتهاست با همکاری ارتجاع داخلی وخارجی وبا کمک همین ابزارهای فرهنگی-هنری وبا هدف چپاول وغارت وتحمیق بیشتر مردم ایران راه افتاده، اقدامی است بسیار مهم و
    تاثیرگذار. با سپاس از آقای نصیبی و سینمای آزاد که همیشه با افشاگری ها وروشنگری های خود،برخلاف
    این موج حرکت کرده اند.

Comments are closed.