من به نقاشی کردن محکومم! چشمی که می شنود: فیلمی مستند ساخته ی احمد فاروقی

در باره ی بهمن محصص نقاش آوانگارد معاصر، طراح صحنه ( برای هنری چهارم لوئیچی پیراندلو…) تئاتر ساز (،کارگردان صندلی ها اثر اوژن یونسکو) و…+فیلم مستند

Bahman Mohasses_2

من با بهمن محصص دوستی ومعاشرت نداشتم اما توانایی هایش را باور داشتم ؛کار های هنری اش باعث رشد و گسترش هنر تجربی بود ،چه آنگاه که نقاشی می کرد و چه زمانی که طرح صحنه یک کار را می ریخت و چه خود تئاتر به روی صحنه می آورد ،مسئله فقط متفاوت بودن نیست او خلاق بود و هر چه می اندیشید و هر چه میگفت و هر چه می ساخت نشان از توانایی اش داشت . ممکن است کارهای او با سلیقه های ما هماهنگ باشد و یا نباشد ،اما این اهمیت دارد که محصص مقلد نبود، کپی برداری نمی کرد شاید او هم از دیگر هنرمندان معاصر خودش به خصوص از هنرمندان ایتالیایی تاثیر گرفته بود، همانگونه که دیگران هم میتوانند از بهمن محصص الهام گرفته باشند.

فیلم «چشمی که می شنود »را احمد فاروقی ساخته است ،یک مستد از محصص برای تلویزیون ملی ایران، بی جهت نیست که فاروقی تهیه فیلمی مستند از محصص را می پذیرد ،می شود هماهنگی اندیشه را انگیزه ی فاروقی برای تهیه این فیلم دانست .

احمد فاروقی خود از سینماگران ارزشمند بود ، فیلم کوتاه داستانی از او با عنوان« طلوع جدی» یک اثر ماندگار است . نویسند ه ای با نام امیر محسن محمودی که انسانی آگاه است، مطلبی در باره فاروقی وارزش کار هایش نوشته که بخشی از نوشته اش رانقل می کنم( من هیچ آشنایی قبلی با این نویسنده ندارم اما از همین نوشته کوتاه می شود دریافت که دیدی باز و آگاهی دهنده دارد)

ایشان می نویسند:

«پس از اهدای جایزه اسکار به اصغر فرهادی سیل موج شادی و تحسین ما بین ایرانیان براه افتاد و بسیاری حتا عکس‌های نمایه فیس بوکشان هنوز “اصغر فرهادی” است. موجی از جنس جذابیت‌های اروتیک هالیوود، که موجب شده بسیاری که حتا الفبای سینما و تاریخچه جایزه زرد اسکار را هم نمی‌‌دانستند به جنون جمعی وا داشته شوند؛ هر آینه اصغر فرهادی را به رهبر معنوی خود تبدیل کنند غافل از این که تاریخ سینمای ایران فیلم‌سازان خوبی را با خود دارد که در گیرودار سیاسی شدن هنر و سینما و تئاتر به تاریک خانه فراموشی سپرده شده‌اند»

AhmadFaroughi_BahmanMohassesبله حرف به حقی است من خودم در یکی از مطالبم اشاره کردم بودم که در حدود 50 سال پیش به احمد فاروقی همین فستیوال کن که این سال هاجوایزش را به حراج گذاشته و تند ،تند به فیلم های ج. الف جایزه اهدا می کند ،نخل طلا ی بهترین تکنیک را برای فیلم طلوع جدی اهدا کرد اما چرا اهدا ی این جایزه به فاروقی سروصدایی ایجاد نکرد ؟ چرا تشنگان افتخار هیچ واکنشی نشان ندادند؟ چرا کمتر کسی هست که بداند 50 سال قبل از ساخت طعم گیلاس فیلمی از ایران چنین امتیازی بدست آورده است ؟ جواب ساده است برای این که به طلوع جدی بدلایل سیاسی نخل طلا تعلق نگرفت جایزه را مثل طعم گیلاس با زد و بند نداده بودند بنابراین نه سران آن وقت دولت های غربی تبریک گفتند نه روشنفکران آن دوره احمد فاروقی را مثل اصغر فرهادی ستایش کردند، ا صلا خبرش به عامه نرسید .

بله فاروقی از کارگردان های شایسته سینما و کارمند وزارت فرهنگ و هنر بود و چون با دم و دستگاه پهلبد هم کنار نمی آمد محبوبیتی نزد آقا (در وزارت فرهنگ و هنر به پهلبد میگفتند آقا) و بادمجان دور قاب چنین هایش نداشت .

فاروقی هم سرانجام به تبعید آمد و به مانند بهمن محصص در تبعید خاموش شد.

Bahman_Mohasses_03

این فیلم مستند فاروقی از دو جنبه اهمیت تاریخی دارد، یکی به خاطر سازنده آن احمد فاروقی و دیگر نقاشی چون بهمن محصص که کارهایش از دید احمد فاروقی بررسی می شود. یکی از سکانس های این فیلم مباحثه ای است با محصص که اینطور القا می شود که طرف دیگر بحث یکی از مشتریان کافه است که از دید من این سکانس جذاب ساخته شده است، حرف های محصص در باره هنر را باید با تامل شنید و کارهایش را با دقت تماشا کرد تا به دنیای ذهنی او نزدیک تر شد این بحث دور میز کافه خود سندی از نحوه اندیشه یک هنرمند آوانگارد در آن سالها، اما یک خانم که من نشاختمش هم در کادر دیده می شود که کلامی نمی گوید فقط و گاه پوز خندی میزند و یا سری تکان میدهد پس چرا به هنگام مناظره حضور دارد؟ واقعا نمی توانم به این سئوال از خودم جواب بدهم شاید دوستانی باشند که کمکم کنید تا معنای حضور این زن در این سکانس را دریابم!

با هم فیلم را ببینیم

یاد این دو هنرمند از دست رفته گرامی و همین طور یاد نعمت حقیقی یکی از فیلمبرداران خوب ما که فیلمبرداری این مستند هم کار اوست . بصیر نصیبی

 همکاران فیلم.

دستیار فیلمبردار : ابوالقاسم ناسوتی

دستیار کارگردان :ناصر برهان آزاد

منشی صحنه :گلناز افضل

https://www.youtube.com/watch?v=XEpxyL4F3OY

 

 

Print Friendly, PDF & Email

3 thoughts on “من به نقاشی کردن محکومم! چشمی که می شنود: فیلمی مستند ساخته ی احمد فاروقی

    1. .

      دوست عزیز با پوزش در تاخیر در جوابگویی این فیلم را فاروقی در وزارت فرهنگ هنر انزمان ساخت.که الان شده است وزارت ارشاد اسلامی من نمیدانم اینها که همه چیز را ویران کرده اند با اشیو فیلم در نظام پیشین چه کرده اند. این فیلم در کن هم جایزه برده است بعید نیست در ارشیو کن هم نسخه ای از فیلم باشد احمد فاروقی هم که متاسفانه در گذشته است . اگر کار را یافتید به ما هم اطلاع دهید

  1. دوست عزیز با پوزش در تاخیر در جوابگویی این فیلم را فاروقی در وزارت فرهنگ هنر انزمان ساخت.که الان شده است وزارت ارشاد اسلامی من نمیدانم اینها که همه چیز را ویران کرده اند با اشیو فیلم در نظام پیشین چه کرده اند. این فیلم در کن هم جایزه برده است بعید نیست در ارشیو کن هم نسخه ای از فیلم باشد احمد فاروقی هم که متاسفانه در گذشته است . اگر کار را یافتید به ما هم اطلاع دهید

Comments are closed.