بصیر نصیبی/ سالگرد ترور فریدون فرخ زاد تولد: مهر1317 ترور: 6 اوت 1992 بن-آلمان

  اولین کسی که در فامیل ما می میردمن هستم

     بعد از من نوبت توست.من این را میدانم

 (جدا شده از نامه فروغ به فریدون فرخ زاد)

 

 ghatlFZ3

سالگرد ترور ویا بهتر بگوئیم ذبح اسلامی فریدون فرخ زاد فرا رسیده است. من برای فصلنامه توشه که به سردبیری سایه سعیدی سیرجانی که خود، پدرش را نظام مقدس که محبوب اتحادیه اروپا وشخص اوباما شده است به قتل رسانید مطلبی فراهم کردم که در فصلنامه مذکور به چاپ رسید.

شایسته است در سالگرد این جنایت که پرونده اش با کمک سازمان امنیت آلمان بدون این که پیگیری جدی بشود مختومه اعلام شد، باز بخش بشود.

images

در آغاز مطلب نوشتم :

فریدون فرخزاد، کی بود ؟یک شومن،یک هنرمند؟ بازیگرسینما؟یک فعال سیاسی؟ یک شاعر؟ و… من فریدون را می شناختم اما دوست او نبودم، خب من و فرخ زاد کارمند یک سازمان بودیم ( سازمان رادیو تلویزیون) من حکم استخدامیم کارگردانی فیلم بود، نمیدانم فریدون با چه حکمی استخدام شده بود؟، اصلا استخدام رسمی بود ویا قرار دادی؟ در تلویزیون یک اطاق بود که همه کارگردانان جمع می شدند گپی میزدند و بعد هر کدام میرفتند دنبال طرح وبرنامه ی شان .من هر چند گاه به اطاق کارگردانان سر میزدم وخوش وبشی با بچه ها، اما دفتر کار من در ساختمان تلویزیون نبود، فقط برای ضبط برنامه ویا کارهای اداری به تلویزیون میرفتم وتماس من هم بیشتر با بچه های سینمای آزاد در دفتر سینمای آزادبودو کمتر در میهمانی های تلویزیونی با آرتیست ها وهنرمندان رادیو تلویزیون شرکت می کردم .خب طبیعی بود که شناخت من هم نسبت به رفتار ها ی آنها محدود تر بود، فریدون را هم اکثرا در راهرو های تلویزیون می دیدم ویا دفتر هم آهنگی ویا استودیو ها ی ضبط .اما فریدون در همان زمان هم آدمی نبود که بی سرو صدا بیاید وبرود تا گربه شاخش نزند، شو هایش خیلی طرفدار داشت ومخالفینش هم بیشتر از جامعه ی روشنفکری بودند. مردم عادی شو های فریدون را دوست داشتند، فریدون از معدود شومن های تلویزیون بود که تحصیل کرده بود، حقوق سیاسی خوانده بود، به زبان آلمانی شعر می سرود اما برای عامه که می خواستند، بعد از کار روزانه وخستگی پای تلویزیون تفریح کنند ، دانش وتوانایی های فریدون مطرح نبود ،برای جماعت روشنفکر هم که هرچه عامه می پسندی د را مبتذل ارزیابی می کرد وازآن فاصله میگرفت، میخک نقره ای یک شوی جلف ومبتذل بود ، البته همین جماعت در خفا خود تماشاگر میخک نقره ای بود اما در محافل روشنفکرانه، در نشست های عصرانه ی کافه قنادی ری،ویا تهران پالاس و کافه نادری ویا دیدار های شبانه ی بار مرمر وکموندور چهره دیگری از خود نشان می داد، وقتی برنامه های تلویزیونی را می کوبید فریدون ومیخکش را هم بی نصیب نمی گذاشت. در همان دوران هم همجنسگرایی فریدون مطرح بود. من در جایی خواندم ویا شنیدم که فریدون گرایش جنسی اش را با صراحت در اجتماع آنروز مطرح کرده است که البته این واقعیت نداشت فریدون نه کتمان می کرد ونه تائید ، حتا شاید بشود گفت، ازدواج وفرزند دار شدن وتاکید در شو هایش روی زندگی ی خوشبخت خانوادگی وفرزندش رستم هم برای فرار از زخم زبان عامه به خصوص روشنفکران بود.

همه ی نوشته را در لینک زیر بخوانید:

https://cinemaye-azad.com/archive/archive228.html