بصیر نصیبی: نظام فاخر، رهبر فاخر ،موسیقی، سینما و هنر فاخر

Jannati-Shajarian01

تاریخ نگارش مطلب مای 2007

بار نویسی: نوامبر 2014

+ یاداشت کوتاه جدید ( یک بام وچند  هوا  )

 

لطفا قبل از خواندن این مطلب یاداشت کوتاه مارا مطالعه فرمائید.

 من نویسنده نیستم این شکسته نفسی نیست اما می نویسم وچرا بیش از 500 مطلب نوشته ام؟ دلیلش را میدانم ،نوشتن برای من به نوعی درددل کردن است، دردی در سینه دارم تا وقتی به کلمه تبدیل نشود راحتم نمی گذارد. اگر حرفهای  مرا دیگران با پیگیری می گفتند و می نوشتند چه لزومی بود که من نا نویسنده خودم را به درد سر بیندازم؟ بله گفتم درد سر، من میدانم که نظر های من گاه با برخورد ها ومخالفت های شدید و غلیظ حتا همراه با پرونده سازی و اتهام مواجه می شود اما سکوت را جایز نمیدانم، یاد تان هست که وقتی علیرضا افتخاری سنتی خوان، احمدی نژاد رادر آغوش کشید چقدر لعنت نثارش کردند، اگر این سنتی خوان در مانده روز ی صد بار غلط کند باز هم راهیش نمی کنند، اما استاد شجریان  هم در جلسه ی پسر جنتی وزیر ارشاد شارلاتان جدید الورد روحانی افتخار حضور دارد هم با صفار هرندی وزیر احمدی نژاد جلسه خصوصی می گذارد یک گزارش هم نداریم که از این رفتار و این ملاقات استاد حتا انتقاد ساده شده باشد ( یک بام و چند هوا؟) تهمینه میلانی هم در نامه حمایت از خاتمی، خامنه ای را رهیر عظیم الشان خطاب می کند و هم در تمام برنامه های نمایشی حضور فعال دارد اما محبوب القلوب است، روی صفحات فیس بوک هم یک کلمه علیه او نمی خوانید اما الهام چرخنده هم خودش را شیفته رهبر اندیشمند نشان میدهد یعنی به شیوه ای دیگر با رفتار خانم میلانی هم راه است اما روزی صد ها متن، کلیب، علیه چاپلوسی او انتشار می یابد. اما مسئله من این خانم و نظایرش و علیرضا افتخاری ها نیست که با برگ رو بازی می کند. بله من به الهام چرخند و اندشه فاسدش بها نمیدهم اصلا مطرحش نمی کنم اما وظیفه خودم میدانم که فرصت طلبی امثال تهمینه ی میلانی را باز کنم و بشکافم چون خطر خاتمی چیان دوم خردادی جدی تر ازباند های دیگر نظام داعش اسید پاش اسلامی است.

 میدانم اکثر حرفهایم با نظر عامه همخوانی ندارد عده ای سعی می کنند تا حد ممکن برای اشاعه ی نظر هایم مانع ایجاد کنند در همین محدوده ی فیس بوک هم حتا آنها که پذیرفته اند دوست خانه ما  باشند هم مخالفتشان را  به نوعی نمایش میدهد ،مثلا لایک نمی زنند و یا به اشتراک نمی گذارند و… در این فضا ست که حتا ممکن است تردید به انسان دست میدهد که چه بکند؟ سکوت یا توسل به آن ضرب المثل مخرب مشهور (سری که درد نمی کنه) وباقی قضایا و یا بی توجه به واکنش ها حرف دل را زدن و نهراسیدن .من در سالهای تبعید با قبول عوارض جانبی سعی کرده ام حرف دل را بگویم و از عواقبش نهراسم. نمی گویم اشتباه نکرده ام اما ادعا دارم این موارد در کارنامه من در تبعید محدود است و در این موارد هم اگر به من تذکر داده اند به جای اینکه با تذکر دهنده دشمن شو م سعی در جبران اشتباهم کرده ام وهیچ ابایی نداشته ام و ندارم که پوزش بخواهم

همه این مقدمه چنی ها را کردم تا بگویم نظر من در باره آستاد شجریان هم با نظر عامه نا هماهنگ است یکی دوبار هم  چوب گستاخی به  ساحت مقدسشان را تجربه کرده ام اما هنوز متنبه نشده ام اما یک انتظارهم از میهمانان خانه فیس بوکی دارم اگر استدلال های من خلاف واقعیت است استدلال های منطقی  خودشان را در معرض قضاوت دیگران بگذارند واگر در درونشان با نظر های من همراه هستند در ابراز آن تردید بخود راه ندهند. تا کی باید فرصت بدهیم فریبمان بدهند؟ دست های گرمتان را صمیمانه میفشارم به امید روز رهایی. بصیر نصیبی  هفتم نوامبر 2014

Jannati-Shajarian09

 

بیاد دارید که طی سالهای گذشته وبه هنگام وزارت وبعد صدارت محمد خاتمی ،محمد رضا شجریان دایم ایراد می گرفت  که به او امکان نمی دهند که با مردم در تماس باشد. کنسرت هایش را گروهایی که الله را هم به دنبال نامشان چسبانده بودند( ثارالله،حزب الله ،و… )بهم می ریختند، خلاصه نمی گذاشتند که آب خوش از گلوی استاد انقلابی موسیقی اصیل یا سنتی پائین برود. ما هم دایم در غربت قصه میخوردیم که چرا دیگراین استاد را می آزارند ؟او که به انقلاب اسلامی بد نکرده است، آن آهنگ های شور انگیز در بهار آزادی را گروه شیدا چنان بامهارت اجرا می کرد که گوئی با نزول آخوند ها واقعا به آزادی ورهایی دست یافته ایم. اصلا اهمیتی نمی دادیم که همزمان با پخش کنسرت های استاد از صدا وسیمای قطب زاده ، پشت بام خانه ی امام رئوفشان را تبدیل به میدان تیر کرده بودند .

اسیرانشان را بدون محاکمه و با مهر طاغوت که بر پیشانی یشان حک کرده بودند، گروه ،گروه به اعتقادخودشان به جهنم می فرستادند تا جامعه از فساد وتباهی وآلودگی پاک شود هم اکنون باید به خود ببالیم که جامعه ای داریم که در آن نه آلودگی هست ونه فقروفساد ونه تباهی ونه تن فروشی باب است نه کودکان خیابانی داریم نه زندان سیاسی ونه …اما چرا در همه دوران ریاست خاتمی آنقدربه استاد سخت می گرفتند؟ خوب آقای خاتمی بیچاره چکار کند؟ گروهای فشار یعنی همان گروهایی که یکی از سرپرستانشان ده نمکی رژیسور محبوب امروز بود که به دستور جنتی ومصباح یزدی وهمراهی صفار هرندی  وپور محمدی  که دوره درخشان احمدی نژاد وزیرشدند نمی گذاشتند اصلاحات !خاتمی رشد کند .حمله به برنامه های فرهنگی هم از اقدامات خودسرانه! همین گروه ها بود که دل رهبر کبیر اصلاحات راآزرده می کرد!. اما خوب کاره ای نبود طفلک ، پشتوانه ای هم نداشت، 20 ملیون رای مردم که پشتوانه نیست. این گونه رای هایعنی کشک ،فقط بدرد معامله با غرب فاسد! میخورد وبس. اما برنامه فرهنگی آقای خاتمی طوری تنظیم شده بود که هنرمندانی که در داخل بی مهری می دیدند وتحقیر می شدند وتو سرشان می زدند در خارج از کشور قدر ببینند واعتبار کسب کنند. البته برنامه های سینمایی /سیاسی خاتمی را که خوب می شناسید ومن  هم در باره شان سالهاست گفته ام ونوشته ام. رژیم برای پیشبرد مقاصدش درسینما علاوه برفیلمسازان خودی (مخملباف،حاتمی کیا،مجیدمجیدی و…) که جای خود داشتند ، فیلمسازان فعال در رژیم گذشته که به نوعی طاغوتی محسوب می شدند را هم نشان میکردورفتار واعمالشان را زیر نظر می گرفت تا بین آنها هم چند تایی را دست چین کند ..

( ما جمع محدودی بودیم که از سالها قبل فریاد می زدیم کارگردانان سینمای گلخانه ای در بقای جمهوری اسلامی سهم دارند که این نظر مارابخشی از اپوزیسیون ضد رژیم مغرضانه وآمیخته باعنادو کینه ارزیابی می کرد)

در بخش موسیقی هم همین بساط را براه انداختند . موسیقی در داخل کشور حرام محسوب می شد ونوازندگان سازشان را توی پستوی خانه مخفی کرده بودند وحکومت هم اینان را اشاعه دهنده فساد معرفی می کرد وصدا وسیما حتا اگر گاه به دلایلی چند قطعه موسیقی پخش می کرد ،تصویر برداران تلویزیون اجازه نداشتند خود ساز را نشان دهند. آیا برای یک موسیقی دان و یا نوازنده ویا خواننده تحقیر ی از این فراتر امکان دارد؟ اما  به تدریج رژیم متوجه شد جمعی از خواننده گان خودسرانه به بهانه دیدار فامیل و یا گردش به خارج می روند وآنجا کنسرت می گذارند،در این شرایط حکومت تصمیم گرفت کنترل موسیقی را هم به گونه سینما خود به عهده بگیرد. خانواده موسیقی هم به مانند سینماگران اگر تمرد کنند حذف می شوند واگر تمکین کنند مزایای بسیاری دارند از آن جمله اعزام به سرزمین های کفار نشین (مردم اسیرایران سهمی ازاینگونه الطاف رژیم ندارند، آنها باید همچنان پای محافل روزه خوانی بنشینند واگر هم  به اجرای  کنسرت در شهری رضایت دهند خودشان عواملشان را زیر عنوان گروه های خودسر اعزام می کنند تا کنسرت را متوقف  کنند ) البته  امت همیشه در صحنه هم  مجاز هستند نوحه خوانی وآهنک های مثلا انقلابی را گوش کنند ولذت ببرند! در این شرایط به هنگام وزارت خاتمی شارلاتان کبیر در وزارت ارشاد شورایی برای تنظیم برنامه های موسیقی تشکیل شد وارسال گروه های موسیقی هم در کنترل کامل رژیم قرار گرفت ،چه گروه هایی اجازه دارند به خارج صادر شوند؟ چه کانون هایی مجاز هستندبرنامه صادراتی جمهوری اسلامی را برگذار کنند؟ چه آهنگ هایی باید خوانده شود؟ همه این موارد در وزارت ارشاد بررسی وتصمیم گیری می شود. این چنین بود که موسیقی هم در کنار سینما وتئاتر به یک وسیله تبلیغاتی رژیم تبدیل شد وخوانندگان هم دیگر به برگذاری برنامه در داخل کشور تمایلی نشان نمی دادند. اینجا هم پول بود هم از شرمزاحمت های برادران وخواهران حزب الله در امان بودند، هم اپوزیسیون! خارج نشین برایشان کف می زد وهم امکان تشکیل مجالس طرب بعد از برگذاری کنسرت مهیا.

 

آقای شجریان هم از همان امتیاز ها ی سفر خارج از کشور بیشترین بهره را می برد. یک امتیاز هم اپوزیسیون برایش تراشیدتا به کنسرت هایش آب ورنگ بیشتری بدهند. جوی ایجاد کرده بودند  که انگار شجریان سخت ومحکم جلوی رژیم ایستاده است البته گویا استاد با صدا وسیما اختلاف داشت اما برسر چه مسئله ای؟ جمعی  میخواستند اینطور القاء کنند که استاد مخالف رفتار تلویزیون ج.ا با مردم وهنرمندان است. البته همان زمان هم ایشان ضمن ممنوع کردن پخش صدایش از صدا وسیما، پخش مناجات با صدای ملکوتی اش را در ماه  بسیار مبارک رمضان بلا مانع دانست به این ترتیب، راه باریکه ای را برای بازگشت دوباره گشوده نگه داشت.

 بهر حال زمان گذشت. رهبر عطیم الشان بعد از 8 سال که خود مکاری با نام خاتمی را بعد از عبور از سد نظارت استصوابی به کرسی تدارک چی نظام مقدس نشانده بود، چنین اراده فرمود که چند سالی هم چهره بدون ماسک رژیم را از طریق عروسک دیگری با نام  نامی ی دکتر! احمدی نژاد بفرستد روی صحنه ومردم را سرگرم شباهت این عروسک خیمه شب بازی با دیگر حیوانات باغ وحشی زیر عنوان سران جمهوری اسلامی بنماید وهمچنان حکومت ننگین آخوندها بر جای بمانند. اما در این دوره، حکومت با برگ رو بازی می کرد وبدون رودربایستی قاتل ها، آدم کش ها، دزد ها را با پست وزارت ومشاور روی صحنه می آورد .( همین پروژه به میدان آوردن قاتلینی که مستقیم در جنایت ها دست داشته اند در دوره روحانی شیاد تکرار شده است) اگر کسانی که با خاتمی همراه شدند می توانستند این بهانه را بیاورند که چون سالها از نزول جمهوری اسلامی گذشته یادشان رفته بود که خادمین دوم خردادی داخل رژیم همان قاتل ها و ماموران و ایجاد کنندگان وزارت اطلاعات وسپاه پاسداران بودند که لباس اصلاح طلبی پوشیدنداما وزرای دولت احمدک چی؟ اینها که در قتل های همین سالها ی اخیر دست داشتند. آقای وزیر کشور (پور محمدی) که به استناد نظر حضرت آیت الله منتظری ولی فقیه اصلاح طلب ها( گنجی، مهر انگیز کار و..) مستقیما در قتل وکشتار دست داشته و وزیر ارشاد هم که به گفته شبه اصلاح طلبان حکومتی یکی از عاملین قتل های زنجیره است. حتا آقای کروبی در گفتگو با ایستگاه رادیو یی در ژاپن دولت احمدی نژاد را دولت امنیتی / طالبانی معرفی می کند، وابستگان به باند خاتمی هم که دایم می گویند وتکرار می کنند که دولت کنونی طالبانی، پادگانی،امنیتی است. آقای دکتر احمدی نژاد هم خود در سخنرانی اش در یکی از استان ها بر این گونه قضاوت اصلاح طلبان! صحه گذاشت وفرمود:

امروز فضاي بسيجي در كشور حاكم شده است، تصريح كرد: پشتوانه بسيج انبوه افراد مومن و انقلابي است كه هر روز متشكل‌تر، جدي‌تر و هدفمندتر در جهت آرمان‌ها حركت می کنند.                               

خوب وقتی استاد شجریان در زمان خاتمی این چنین بی مهری می دید حالا که همان برهم زنندگان جلسات وی، دولت را در اختیار دارند با استاد چه خواهند کرد؟ واقعا نگران جانشان بودیم اما نمی توانستیم از برنامه گذاران وپادوهای برنامه های صادراتی که ازموسسات حامی کارهای فرهنگی اروپایی پول میگیرند و یا سر در آخور سفارت دارند بخواهیم که فکری برای حفظ جان استاد بنمایند، آخر وقتی خودی های حکومتی خود اعتراف می کنند که دولت طالبانی روی کار آمده است ،بینید دیگر آش چقدر شور است؟ اما خوب شد عجله نکردیم . هنوز چند ماهی از نزول دولت طالبانی نگذشته بود که خبر رسید استاد در تهران کنسرت دارند! ؟ چی شد ؟ بله استاد با موافقت وهمکاری پور محمدی قاتل در سالن وزارت کشور کنسرت دارند ، آنهم نه یک شب ونه 2 شب ،بلکه 5 شب متوالی استاد وگروه مبارزش در سالن 4000 نفره وزارت کشور که برای اولین بار در هایش گشوده می شود به روی صحنه می روند و سردار سر لشکر قالیباف که از سرداری به شهرداری رسیده است، دستور می دهد 500 پلیس مجهز به انواع صلاح های گرم وسرد نظم کنسرت با شکوه را بر قرار کنند( وقتی کنسرت بهم زن ها خود کنسرت گذار می شوند کی نظم سالن را به هم خواهد ریخت؟) زمان طولانی ای نگذشت  که دولت طالبانی جشن شب موسیقی را در تالار وحدت (رودکی )برگذار کرد وطی آن از هنرمندان موسیقی تجلیل شد ( آفرین بر طالبان ،احسنت بر دولت پادگانی) کمی از گزارش این شب را از سایت حکومتی اعتماد ملی برایتان نقل می کنیم تا در جریان این شب استثنایی وبا شکوه قرار بگیرید.

….محمدحسين صفارهرندي و محمدحسين ايماني‌خوشخو (وزير و معاون وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي) در كنار محمدرضا شجريان، همايون خرم، پرويز مشكاتيان( جالب اینکه آقای مشکاتیان از هنرمندان حامی ریاست جمهور ی رفسنجانی بودند) محمد سرير، هوشنگ ظريف، مصطفي كمال‌پورتراب و 4 استاد تجليل‌شونده، ميهمانان ويژه رديف نخست تالار وحدت را تشكيل مي‌دادند. وبعد گزارشگر با قرار دادن یک سو تیتر هیجان انگیز )خوش‌‌وبش شجريان و صفارهرندي( می افزاید:

محمدحسين صفارهرندي تا آخر جشن در رديف اول تالار وحدت حضور داشت و گاهي هم براي ابراز احساسات خود به اساتيد موسيقي از جايش بلند مي‌شد. (چه قاتل با ادبی!)

ما هم وقتی متوجه خوش وبش آقای وزیر قاتل با استاد مبارز شدیم ،دیگر خیالمان راحت شد که نه تنها دولت مهر ورز برای استادخطری ندارد بلکه خیلی هم نسبت به دولت اصلاح طلب به آقای شجریان مهر بیشتری ابراز می نماید ( نکند واقعا این دولت مهر ورز باشد؟) اما خوش وبش عاقبت خوش تر هم دارد، بخوانید بعد چه می شود .خبر نگار می افزاید:

آقای صفار هرندی بعد از اتمام مراسم با استاد محمدرضا شجريان ديدار كرد اين ديدار بدون حضور خبرنگاران صورت گرفت و ايماني‌خوشخو (معاون هنري وزير ارشاد)، نوربخش و پيرنياكان هم حضور داشتند.

 عجب ! ملاقات استاد معترض با قاتل مردم وآنهم در جلسه خصوصی ؟ هیج کس نپرسید شجریان با فرمانده قتل های خارج و داخل واز مقامات بسیار بالای سپاه پاسداران چه حرف خصوصی دارد؟ این سردار سپاه  با استاد مردمی در جلسه خصوصی چی گفته است؟(  یکبار آقای وزیر نظر داده بودند  که برای جلوگیری از اعمال نظارت سخت خود هنرمندان مطالب  مشکل دار را حذف کنند،ایا این ملاقات به آقای استاد مطالب مشکل دار هم  تفهیم شده است؟) اما یکی دوماه بعد اعلام شد که استاد کارگاه آواز خوانی راه انداخته اند و آقای صفار هرندی از این کارگاه دیدن می فرمایند وهزینه های این کارگاه هم از بودجه دولت- یعنی از کیسه ملت- تقبل می شود.

در زیرعکسی که استاد را در کنار وزیر قاتل نشان می دهد، نوشته شده است:

… آقای وزیر از موسیقی فاخر( نام جدبد موسیقی سنتی ویا اصیل ) حمایت می کنند بعد دلیل این حمایت را هم شفاف کرده وافزوده اند نوعی موسیقی پاپ که مجازش کرده بودند تبدیل به موسیقی زیر زمینی شد واز کنترل خارج پس دولت طالبانی باید به فکر رشد نوعی موسیقی بی خطر باشد که بشود کنترلش کرد و برای سازمان دهی موسیقی فاخز نیاز به هنرمندی دارند که از راه و روشی کیارستمی گونه در زمینه موسیقی پیروی کند.

به استنادگفته رئیس کانون کارگردانان تا کنون هرگاه در دیپلماسی با در های بسته مواجه می شدند، کیارستمی به یاریشان می شتافت اما انگار کلیدکارگردان جهانی شان فقط قفل های مرتبط با ترور در کافه ی میکونوس را باز میکند. دو سال متوالی جشنواره کن وسال (2007) جشنواره برلین  همه فیلمهای ج اسلامی را پس زده  بودند و راه دیپلماسی سینمایی نتوانسته  بود کار ساز باشد. در این شرایط آقای شجریان بعد از شرکت در جلسه با صفار هرندی و پشت در های بسته برای برگذاری یک کنسرت جهانی با همکاری مجید درخشانی نوازنده تبعیدی نادم به دیار غرب فاسد اعزام شده است . آیا این امید هست که استاد با موسیقی فاخر قفل اتمی را باز کنند؟ فعلا یک کلید نو را به استاد سپرده اند تا چه پیش بیاید؟

( 7 سال از نوشتن این مطلب گذشت هنوز ماجرای بازی های تهوع آور اتمی به انجامی نرسیده که هیچ حالا سینماکران حکومتی را با فرمان نامه ویژه مامور کرده اند تا چپاول گران غربی را وادار به توافق کنند.)اما زمان چه فرقی کرده ؟هیچ، وزیر  کشور احمدک شده است وزیر دادگستری ی   پسر خلف جنتی وزیر ارشاد ،استاد حالا معتبر تر هم شده چون در دوره دوم احمدی نژاد سروده ای با عنوان« تفنگت را زمین بگذار »از فریدون مشیری را  که خیلی قبل از جنبش 88 سروده است را  با صدای جادویی  خوانده  وجماعت  هم ربطش داده اند به حوادث جنش 88 و کنسرت هادوباره رونق گرفته ملاقات های سیاسی ورایزنی استاد با مقامات هم چنان به قوت خود باقیست فقط حالا استاد ما با پسر جنتی ملاقات می کند که شده است وزیر ارشاد آخوند امنیتی دکتر روحانی!

 در همان دوره  ی  ریاست  پرزیدنت  ساده زیست  روزی نامه انتخاب با مسرت در باره موفقیت کنسرت  استاد در اجرای لندن و  استقبال شدیدسرنگونی طلبان ! خبر داد  و افزود.

مردم با تشويق هاي بدون توقف خود گروه شجريان را مجبور كردند تا دوباره به صحنه بازگردد.

 البته اگر اجرای تصنیف مرغ سحر هم به برنامه استاد افزوده شود دیگر جای شکی نمی ماند که کنسرت آقای شجریان مستقل!،مردمی! وضدرژیم !است(بلبل پر بسته زکنج قفس درآ/…ظلم ظالم،جور صیاد،آشیانم داده بر باد…) چشم ها را باید شست، خاکستری باید دید!

تاریخ نگارش مطلب مای 2007

بار نویسی: نوامبر 2014

بصیر نصیبی