چرا تجربه ی مشترک اسپایک جونز و چارلی کافمن محبوب جشنواره های غربی می شود؟
فرار از فرمول های رایج در سینما؟
فضای متفاوت ومستند گونه؟ فضای کلیشه ای قسمت دوم؟ بازی درخشان کوئین کوپر؟ ویا…..!!؟؟
شهرام عطایی:
تجربه مشترک اسپایک جونز کارگردان فیلم و چارلی کافمن به عنوان فیلمنامهنویس که شاید از مهمترین اتفاقات سینمای هالیوود در پایان قرن بیستم برای فیلمی همچون "جان مالکوویچ بودن" (محصول ١٩٩٩) بود، اینجا نیز تکرار میشود. فیلمی به شدت متفاوت که بسیاری از قواعد رایج و مرسوم سینمایی را به هم میریزد و در واقع خط بطلان بر نظریهای است که خطهای داستانی سینما را تمام شده میپندارد و برناگزیری از حرکت بر قواعد ژانر اصرار دارد. فیلم از فرمولهای تکرار شده همیشگی تبعیت نمیکند. چه در فیلمنامه، چه در میزانسن و چه در تدوین. برهم ریختن خط داستانی بین واقعیت و آنچه میتواند واقعیت باشد، ذهن تماشاگری را که عادت به تماشای فیلمهایی با خط داستانی استاندارد دارد، مغشوش میکند. ظاهرا فیلم باید به خاطر داشتن کاراکترهای واقعیاش (خود بازیگران اصلی فیلم، شخصیتهایی نظیر چارلی کافمن و برادر دوقلویش، رابرت مککی و …) در فضایی واقعی بگذرد. برمبنای همین اصل فیلم باید در چارچوب این قبیل از فیلمها در خطی داستانی که در واقع رخ داده است، دنبال شود. اتفاقا فیلم تا نیمههایش، از همین خط پیروی میکند و با زیرکی خاصی فضای مستندگونهای از حقیقت، پیشروی ما میگذارد، ولی به ناگاه داستان و فضای فیلم از جایی که چارلی کافمن با رابرت مککی نویسنده در نیویورک ملاقات میکند و ایده درخشانی از مککی میگیرد، تغییر غیرمنتظرهای میکند که باعث گیجی تماشاگر میشود. زیرا که از فیلمی با فضای اینچنینی در ابتدا، انتظار نیمهدومی آنچنان را سخت میتوان هضم کرد. اتفاقا امتیاز اصلی فیلم، نیمه دوم به ظاهر کلیشهای آن است. ولی همین نیمه دوم در خود پایانهای متعدد دارد. فیلم میتوانست در چند جا خاتمه پذیرد. ولی داستان از چند جا دوباره از سرگرفته میشود. جایی که چارلی و برادر دوقلویش در مرداب اسیر نویسنده کتاب و جان لاروچ شدهاند و برادر دوقلو به چارلی میگوید که "همیشه عاشق دوست داشتن بوده، نه آنچه که دوستش دارد"، این ذهنیت را در ما ایجاد میکند که پایان فیلم باشد. زیرا فیلم پیامش را ظاهرا با این جمله او داده است و نما آرام در تاریکی فید میشود. با یک موسیقی آرام و ملایم که معمولا در برگیرنده تیتراژ پایانی فیلمهاست. ولی فیلم ادامه پیدا میکند و باردیگر در نمایی دیگر زمانی که چارلی مشغول تایپ کردن فیلمنامه اش در اطاق خود در روبروی اطاق خالی برادرش، میباشد، فیلم میتواند به پایان برسد. طبق همان باورقبلی ما. ولی بازهم جلو میرویم: چارلی با دوست دختر سابقش ملاقات میکند و به او میگوید عاشقش است (چیزی که در سراسر فیلم از بیان آن عاجز بود). دختر به او میگوید که با کس دیگری است و ازدواج کرده ولی اوهم چارلی را دوست دارد و عاشقش است، و میرود. در ظاهر میتواند این رابطه ادامه پیدا کند و تماشاگر امیدوار میماند. از این حیث فیلم دارای یک پایان باز است، همچون کازابلانکای مایکل کورتینر که در فیلم بارها به آن اشاره شده. هر دوفیلم، همچون زندگی، در پایان میتوانند ادامه داشته باشند و هردوفیلم از یک جفت نویسنده دوقلو برای نگارش فیلمنامهاشان بهره جستهاند.
نکته حائز اهمیت دیگر فیلم، بازی متفاوت و درخشان کوین کوپر در نقش جان لاروچ است. بازی کوپر و همچنین کاراکتر او به جذابیتهای فیلم کمک فراوانی کرده است. چیزی که فیلم را (همانطور که رابرت مککی نویسنده بیان کرد) به زندگی و واقعیتهای غیرقابل پیشبینی و نامحتملش نزدیکتر کرده، شخصیت ماجراجو و پرفراز و نشیب جان لاروچ است. جان لاروچ در بردارنده کلید همان ژانری است که تمام فیلمهای تاریخ سینما در آن ژانر قرار دارند:"هرتصمیمی را که بخواهید، میتوانید بگیرید، اما در مورد پیامدهایش، هیچ انتخابی ندارید." همان چیزی که همه موجودات جهان از آن اقتباس میکنند.
شناسنامه اقتباس سازگاریAdaptation
کارگردان: اسپاک جونز
فیلمنامه: چارلی کافمن، دونالد کافمن
بازیگران: نیکلاس کیج، مریل استریپ، کوین کوپر، مگی جپلینهال، تیلدا سوئینتون
جوایز: برنده اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل -کوین کوپر)
نامزد اسکار: بهترین بازیگر نقش اصلی (نیکلاس کیج)
نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل (مریل استریپ)
نامزد بهترین فیلمنامه اقتباسی (چارلی و دونالد کافمن)
جایزه BAFTA: بهترین فیلمنامه (چارلی و دونالد کافمن)
نامزد BAFTA: بهترین بازیگر مرد (نیکلاس کیج)
نامزد بازیگر نقش مکمل: (کوین کوپر)
نامزد بازیگر نقش مکمل: (مریل استریپ)
جایزه خرس نقره برای بهترین کارگردانی جشنواره برلین
(اسپایک جونز) – نامزد خرس طلایی بهترین فیلم
گلدن گلاب: برنده بهترین بازیگر نقش مکمل (کوین کوپر)
" برنده بهترین بازیگر نقش مکمل (مریل استریپ)
نامزد گلدن گلاب: بهترین کارگردان ، بهترین فیلم، بهترین بازیگر مرد(کیج)، بهترین فیلمنامه
منتقدین فیلم لوسآنجلس: برنده بهترین بازیگر نقش مکمل (کوین کوپر)
منتقدین بینالمللی فیلم آمریکا: برنده بهترین فیلمنامه، بهترین بازیگر نقش مکمل (کوین کوپر)
منتقدین فیلم نیویورک: برنده بهترین فیلمنامه
www.4cinema.org
آخرین دیدگاهها