در آغاز بهار 1393 – *تکرار ، تکرار ،تکرار .خسته از بی رنگی تکرار.

Norooz-Fish
 
سالها بود در یادداشت آخر سال آرزو می کردیم که سال جدید سال سقوط نظام نا انسان ج. اسلامی باشد خب به درستی می گفتیم که سرنوشت نطام های سرکوبگر سقوط است ج. ا خونخوارترین نظام های مستبد هم چنین سرنوشتی را انتظار می کشد امازمان سقوط این نظام را نمی شد در کوتاه مدت ممکن دانست. در خرداد88 هم نظام بار دیگر مردم را فریب داده بود واز آنان در نقش سیاهی لشکز برای کسب موقعیت در نمایش مسخره زیر عنوان انتخابات سوء استفاده کرده بود در این جو جامعه ای که بار ها گول اصلاح طلبان حکومتی راخورده بود خشمگین ،فریب خورده و آماده انفجار بود، به بهانه اعتراض به ملا خور شدن رایش در ابعادی باور نکردنی به خیابان آمد این جمعیت از قدرت استثنایی برخورداربود قدرتی که از اراده مردم برای سقوط نظام نا انسان الهام گرفته بودو این جمعیت عظیم فقط دولت احمدی نژاد را غافلگیر نکرد بلکه مغلوبین انتصابات هم وحشت زده شده بودندنه اینکه بگویم همان روز وشب می شد کار را تمام کرد ولی بعد از سالهامردم عاصی بر رخوت وسستی وترس غلبه کرده بودند این حرکت نیاز به قدم های بعدی داشت، بیداری مردم شهرستانها، همگانی شدن خیزس مردمی وسرایت خواست های رادیکال یا بقول اصلاح طلبان حکومتی ساختار شکنانه به همه قشر های جامعه ،مردم تهی دست به خصوص کارگران .ادامه حوادث هم امید آفرین بود جوانان تهرانی بی توجه به خواست موسوی وکروبی روز های مذهبی را تبدیل به روز های اعتراض به کلیت نظام کردند. نشان دادند دیگر حاضر نیستند به جای مطالبه خواست های به روز خود وبرای حوادث نا معلوم 1500 سال پیش سینه بزنند واشک بریزند ودر این روز مهم حوانان زن ومرد جلوی بازو های نظامی نظام با شجاعتی ستایش انگیز ایستادند وشعار ساختار شکنانه بجنگ تا بجنگیم واقعیت عینی یافت اما جناح مغلوب به کمک نظام آمد بار دیگر توده ای های اصیل، بخشی از وبلوگ ها وسایت هابا ادعا های سرنگونی طلبی ورادیو تلویزون های فارسی زبان دولت های غربی به کمکشان آمدند هرچه آن دو بزرگوار! فریاد میزدند که هیچ نمی طلبندجز بازگشت به اندشه تابناک امام راحل قاتل ما به شیوه آخوند ها می گفتیم انشاالله گربه است . نمیخواهم ناامیدتان کنم اما تا زمانی که مردم را بشود به این حیله ها فریفت تا زمانی که مردم با توسل به الله بخواهند به رهایی برسند هیچ اتفاقی نخواهد افتاد با شعار الله اکبر ،یا حسین میرحسین ،نصر من الله… هیچ نظام ارتجاعی ای سقوط نمی کندبلکه پایه های حکومت های ارتجاعی مستحکم تر هم می شود همین تغییرات نیم بند ومتزلزل کشور های عربی که لا اقل بن علی ها وحسنی مبارک ها وقزافی ها را به زیر کشید هم بدون توسل به الله بدون شعارالله اکبر در پشت بام ها امکان پذیرشد تا وقتی سر لوله تفنگ پاسداران جانی گل بگذاریم تا وقتی با بزرگ جلوه دادن اجتماعات پراکنده دلمان را خوش نگهداریم در نهایت چه بسا نا خواسته وبه دستان خود یاس ونا امیدی را گسترش میدهیم وترس وحشت از آدمخواران را به جامعه باز می گردانیم      (جدا شده از یاداشت ما در سال92  (
 ما در آغاز سال 1992 وبرای پخش در وب سایت سینمای آزاد یاداشتی را نوشته بودیم که بخشی از آن را دوباره تکرار کردیم. باید متاسف باشیم که جمهوری اسلامی توانست بازهم برای نمی دانم چند مین باربرای بساط خیمه شب بازیش زیر عنوان انتخابات مشتری جمع کند. البته برای قضاوت تاریخ زمان لازم است اما اتفاقات امروز اسناد تاریخی فردا هستند.آیا فریب خوردن متوالی مردم یک سر زمین چطور قضاوت خواهد شد؟ مردمی که بعد از این همه تجربه بار دیگر با شگرد جدید ج. اسلامی همراه شدند چگونه داوری خواهند شدوآیا در پیشگاه تاریخ راهی برای سرفرازی خواهد بود ؟ اصلا لازم نیست که اسنادی به دست آوریم تا ثابت کنیم روحانی شیاد همان خاتمی است، همان رفسنجانی است، همان احمدی نژاد است که خامنه ای وارد گود کرده تا موانع چاپیدن دول غرب را از میان بر دارد و امکان اینان را برای غارت هر چه بیشتر هموار نماید.
 هنرمند ،تافته جدا بافته ای نیست هنرمند هم می تواند شجاع باشد، بزدل باشد، سازش کار باشد، ( برای نمونه لنی ریفنشتال از نظر کار سینمایی یک خلاق بود واز نظر رفتار اجتماعی یک فاشیست تمام عیار وشیفته ی هیتلر) آشتی ناپذیر با ارتجاع واستبداد باشد.اگر ما خود فضا را آماده برای سازش نکنیم هنرمندان فرصت طلب برای حفظ موقعیت اجتماعی خود هم که شده چهره مخالف از خود نشان میدهند. بله اگر هنرمندان ایران این بهانه را پیدا کردند که آرایشگر دولت امنیتی روحانی بشنوند این امکان برایشان از رفتار ما ،از ضعف وناتوانی ما ،ازرقص وپایکوبی ما برای نزول یک دزد وقاتل دیگر زیر عنوان ناجی قوت گرفت وما بودیم که بار دیگر زمینه را برای سازش دوباره فراهم آوردیم .در آغاز انقلاب بخشی از جامعه هنری ما به دیدار خمینی رفتند خمینی ای که مرتجع بودنش که افکار پوسیده مربوط به قرن ها پیشش نمی توانست از دید روشنفکران مخفی مانده باشد. بعید میدانیم که آنان خمینی را نمی شناختند وقتی یادش بخیر مادر من آخوند را می شناخت ومرا از همدلی با حکومت آخوندها منع میکرد پس محک جنس آخوند برای یک روشنفکر کار مشکلی نبود. البته در میان روشنفکران دیدار کننده ،شخصیت های مخالف با استبداد وارتجاع هم دیده می شد ند .اما آنچه اینان را هم روانه دربار جدید کرد همان جو عمومی جامعه بود وترس از مقابله با توهم عامه
بله در مورد دیدار آخیر با روحانی هم به جای سرکوفت دیدار کنندگان بهتر است به نقش خودمان در فراهم آوردن این وضعیت هم توجه کنیم .متاسفم اگر در آستانه سال نو پیام امید بخشی برایتان ندارم . مگر اینکه اول تکلیفمان را با کلیت نظام روشن کنیم اگر سال 93را سال عبور از همه باند های حکومتی ، اصلاح طلب نما، تند رو وکند رو، تمامیت خواه ،ملی /مذهبی ، اصول گرا سبز الهی های بنفش شده و… و..که می شود زیر عنوان خمینیست ها خلاصه شان کرد بدانیم ودر راه طرد فرزندان خمینی از صحنه سیاست قدم اساسی برداریم باید امید وار باشیم زمینه ی سقوط این نظام را فراهم کرده ایم. وگرنه باز هم باید برای بقای آخوند ها دلیل بتراشیم . خودما ن را مبرا از هر نوع لعزش بدانیم وتنها به شعار های متداول دل خوش کنیم .
تکرار ، تکرار ،تکرار خسته از بی رنگی تکرار .
 
 بصیر نصیبی. 22 مارس 1914برابردوم فروردین 1393
*خسته از بیرنگی تکرار عنوان یکی از سروده های زنده یاد فرخ تمیمی بود.