رسانه های رژیم اعلام کردند: "شماری از دست اندرکاران سینما و روزنامه نگاران و دانشگاهیان خواستار آزادی ٥ سرباز شدند که گروه جیش العدل آنها را به گروگان گرفته. از مقام های با نفوذ جهان و سازمان ملل خواسته اند به عنوان عملی انسان دوستانه همه توان خود را برای آزادی این سربازان بکار گیرند تا این جوانان ما، این سربازان بی گناه گروگان گرفته شده به دامان خانواده های نگرانشان باز گردند."
آن بخش از جامعه هنری ایران که نه علیه رژیم حرفی می زند و نه به نفع رژیم ورود می کند باز شرف دارد به این بخش که هرجا رژیم نیاز دارد احساس انسان دوستانه! ومسئولیت! اجتماعی شان گل می کند. اگر این جماعت در مقابل این همه جنایت و چپاول رژیم در این ٣٥ سال فقط سکوت می کردند باز حرکت شان این قدر نفرت انگیز نبود. باید از این جماعت خود فروخته هنری پرسید که شما اگر حس انسان دوستانه دارید و فاقد آن نیستید، پس چرا این حس انسانی تان در مقابل این همه ظلم و ستم بی حد و حصر رژیم بیرون نمی زند. چند ماهی بیشتر نمی گذرد که نوجوانی را به طرز فجیع مقابل خانه سینما دار زدند و شما در خانه سینما با امثال بابک زنجانی بر سر قرارداد ساخت فیلم چانه می زدید، حتا یک ا عتراض خشک و خالی به چوبه داری که مقابل خانه سینما بر پاشده بود نکردید. همین چند روز پیش دیوانعالی رژیم در یک اقدام جنایتکارانه حکم کور کردن چشم و بریدن گوش و بینی یک زندانی به نام جمشید را در تهران صادر کرده است، چرا در مقابل این عمل وحشیانه عرق شرم بر پیشانی تان نمی نشیند. هفته گذشته ویدئو اعدام یک جوان انتشار یافته که جوان محکوم به اعدام می خواهد با مادرش که در صحنه اعدام در حال گریه و شیون است دیدار کند، وقتی با مخالفت پاسداران روبرو می شود با آنها درگیر می شود تا خود را به مادرش برساند که برادران پاسدار شما او را مورد ضرب و شتم قرار می دهند و بعد پیکرش اش را به طناب دار آویزان می کنند. هر کسی که کوچکترین شرافت انسانی در او باقی مانده باشد با دیدن همین یک ویدئو نسبت به حکومت سرشار از خشم و انزجار می شود. ولی شما این جانی ها را حاج آقا و برادر خطاب می کنید و به پابوسی سران آنها می روید.
همین دو ماه پیش قحطی نان در بلوچستان چنان دامنگیر مردم تحت ستم بلوچ شد که سایت حکومتی تابناک مجبور به اعتراف شد و برای جمع و جور کردن آن با یکی ازمسئولان حکومتی مصاحبه کرده و نوشت : "خیلی پیش از آن که هدفمندی یارانه ها آغاز شود و عرضه بنزین و گازوییل سهمیه بندی شود، در بلوچستان به ویژه شهر های جنوبی آن مرسوم بوده، اما این کجا و سهمیه بندی نان کجا؟ خبر می رسید که شهروندان سراوان در کنار همه کمبود هایی که متحمل می شدند باید روزانه چند ساعت را در صف نان بگذرانند تا حد اکثر ده قرص نان نصیب شان شود و اگر تقا ضای نان بیشتر داشته باشند باید تقا ضای کتبی شان به تایید فرمانداری برسد." می بینید که مردم برای خرید قرص نان باید از فرمانداری نامه کتبی ارایه کنند و این در حالی است که کاخ نیاوران شاه در مقابل خانه های فرمانده هان سپاه و سران رژیم آلونکی پیش نیست، تمامی مناطق سر سبز شمال به ویلا برای آقا زاده ها و خانم زاده ها و دیگر چپاول گران تبدیل شده و تمامی ثروت و منابع طبیعی و زیستی مردم را به یغما برده اند و فاصله طبقاتی توصیف ناپذیر شده است، آن وقت همین رژیم بزرگترین خلافکار و دزد جامعه که میلیارد، میلیارد از مردم می دزدد، بخشی از درماندگان و قربانیان چپاول خود را به عنوان دزد و خلافکار برای ایجاد ارعاب و ترساندن مردم خشمگین، در چهارراه ها به دار می کشد.
اگر احساس انسانی تان زیر آوار منافع فردی و پول و شهرت دفن نشده بود، جدا از گزارشگران تلویزیون رژیم، دوربین تان را میان مردم می بردید، آنوقت می دیدید از جنوب شهر تهران تا بلوچستان چه خشم و چه ستم و محرومیت حیرت آوری نهفته است. اگر فاقد حس انسان دوستانه نبودید آنوقت همین حس "نوع دوستی" تان کمک می کرد بر ترس و منافع حقیر فردی خود غلبه کنید و دوربین تان را به آن مناطق ببرید. اما شما فاقد هر گونه احساس انسانی هستید، شما حتا نگران این ٥ سرباز و نگران نگرانی خانواده شان نیستید. این اقدام شما یک اقدام سیاسی به فرموده رژیم است. نمی شود که آدمی دارای احساس و مسئولیت انسانی باشد و این مسئولیت و احساس فقط جایی که حکومت به آن احتیاج دارد بیرون بزند. بهتر از همه می دانید اگر این نوع دوستی تان جای دیگر بیرون بزند آنوقت از پول و شهرت خبری نیست. پیچ احساس های شما با پیچ منافع شما باز و بسته می شود. شما فقط پیچ منافع خود را باز می کنید. در این ٣٥ سال نشان دادید که احساس انسانی و مسولیت اجتماعی تان زیر آوار سودجویی و خود پرستی تان مدفون شده و رفته و کوچکترین اثری از آن باقی نمانده، اگر باقی مانده بود جای دیگر هم در این ٣٥ سال خود را نشان می داد.
اگر نگرانی شما برای این ٥ سرباز هم واقعی بود باید عکس العمل و نگرانی شما را نسبت جنگ ویرانگری که خمینی ٨ سال ادامه داد، می دیدیم. ٢ سال بعد از شروع جنگ، عراق خواستار صلح و پرداخت همه غرامت شد ولی خمینی برای تحکیم پایه های حکومت خود و سر کوب جامعه ٨ سال بر طبل جنگ کوبید. شما به جای اعتراض به جنگ وبه جای اعتراض به آن همه کشتار و ویرانی، فیلم های حماسی در تبلیغ این جنگ ضد مردمی ساختید. حالا هم مگر فقط این ٥ تا سرباز خانواده دارند، آن همه کودکانی که در زباله ها بدنبال غذا می گردند و بچه های که شب کنار خیابان می خوابند آنها خانواده داشته اند یا نداشته اند؟ خانواده آنها کجا هستند؟ چه شده اند؟ خانواده هایی که کارتون خواب شده اند چی؟ وقتی بچه های ١٤- ١٥ ساله مجاهد و فدائی که صبح از خانه بیرون می رفتند و بخاطر یک اعلامیه دستگیر می شدند و آنقدر کابل به کف پا شان می زدند که پا ها شان از هم می پاشید و حتا پول گلوله هایی را که برای تیر باران شان شلیک کرده بودند از خانواده آنها طلب می کردند، وقتی زنان باردار را به تخت شکنجه می بستند، وقتی بی حد و مرز ترین شکنجه گاها و چوبه های دار را بر پا می کردند و دهها و صدها و هزاران فاجعه دیگر که در این ٣٥ سال در مقابل حیرت و ناباوری چشمان همه روی داده، احساس انسانی و نوع دوستی شما کجا بود. شعار وطن دوستی و ایران، ایران سر می دهید و بر خلایق منت می گذارید که برای ایران جوایز بین المللی! -غارتگران بین المللی- را به ارمغان می آورید. شما حتا به سر زمینی که در آن زندگی می کنید کوچکترین مسولیتی احساس نمی کنید. اگر کوچکترین حسی به آن سرزمین داشتید، وقتی رژیم در همسویی با خط جهانی سازی و به دستور اربابان تمامی تولیدات داخلی و بنیان های اجتماعی و الگوی زیستی و ارزش های انسانی جامعه را نابود می کند، در مقابل این همه نابودی عکس العمل نشان می دادید. حتا حیوانات وقتی خانه شان را خراب می کنند عکس العمل نشان می دهند ولی شما کمترین عکس العملی نشان ندادید. حتا اگر بخاطر ترس عکس العملی نشان نمی دهید لااقل سکوت می کردید. لااقل به پا بوسی خاتمی، رفسنجانی، خامنه ای، روحانی و دیگر جنایتکاران رژیم نمی رفتید و در نمایشات رژیم کاسه داغ تر از آش نمی شدید.
شما به همان سینمایی که از آن دم می زنید هم باوری ندارید. اگر مسولیتی به سینما و به کارتان احساس می کردید اجازه نمی دادید رژیم به کمک شما سینما، موسیقی و هنر را در همسویی با خط جهانی سازی بکار بگیرد و سنت زندگی و ارزش های زیستی مردم را محو کند و آن را به سنت زیستی ای تبدیل کند که سرمایه داری جهانی در این مرحله احتیاج دارد. شما حتا به این همه سانسور و سرکوب در سینما و این همه خلاقیت ها و توانایی هایی را که سانسور رژیم نابود کرد واکنشی نشان ندادید. در خارج از کشور در فیلم فستیوال ها سانسور را توجیه کردید و سانسور را کمک به رشد خلاقیت هنرمند دانستید و در داخل کشور در هر مصاحبه از سیاست های سینمایی مسئولان قدردانی کردید و سیاست های سینمایی رژیم، یعنی سانسور و سرکوب را عامل رشد و پیشرفت! سینمای ایران دانستید ٣٥ .سال است سر خود را در توبره پول و معروفیت که رژیم به گردن شما انداخته فرو برده اید و گاری هنری رژیم را با خود کشیده اید. سمبل شرافت و پیشکسوت شما همین امثال داوود رشیدی است که در جشنواره بسیج، فرمانده بسیج "نقدی" قصاب مردم را تبلور هنر می نامد.
یک فردی که در یک اداره یا در یک کارخانه کار می کند یا معلم یا یک پرستار یا فردی که در زمینه هنری و فرهنگی خارج از زد و بند با رژیم برای انجام کاری یا خلق اثری تلاش می کند، بر فرض اینکه کوچکترین اعتراضی هم به وضع موجود نکند، باز تفاوت این فرد با شما بسیاراست، چون در ازای کاری که انجام می دهد یک حقوق بخور و نمیری می گیرد که زندگی خود را بچرخاند، رژیم از طریق این فرد به مدال نمی رسد و نمی تواند چهره جنایت بار خود را بزک کند و ژست هنر پروری و فرهنگ دوستی بگیرد. شما با انتشار این گونه نامه ها فضایی را ایجاد می کنید که حتا بعضی از هنرمندان و فیلم سازانی هم که مثل شما توبره رژیم را به گردن نیانداخته اند و هنوز عکس العمل های انسانی به تمامی در آنها کشته نشده، ولی بخاطر این که انگشت نما نشوند و زیر ضرب قرار نگیرند، مجبور می شوند گاهی پای چنین بیانیه هایی را امضاء بگذارند.
هر چند امروز رسانه های رژیم و بنگاهای تبلیغاتی و محافل سینمایی غارتگران جهانی و جیره خوارهای آنها از شما چهره و هنرمند مستقل می سازند و هر وقت رژیم نیاز دارد راه را باز می کند تا دکان دو نبش باز کنید و نقش منتقد و مخالف را بازی کنید تا هم از توبره بخورید و هم از آخور و هم شریک دزد باشید و هم رفیق قافله اما مطمئن باشید هنوز هم افرادی از جنس صادق هدایت هستند که ریاکاری و رجاله بازی "انسان دوستانه" تان را رسوا کنند. بر عکس آنچه رسانه های رژیم و اربابانش جلوه می دهند کل جامعه هنری ایران شما نیستید بلکه درست در نقطه مقابل و رو در روی شما جامعه هنری دیگری چه در خارج از کشور و چه در داخل کشور و در هر شهر و شهرستانی در ایران وجود دارد که می خواهد پیکره این نظام جنایتکار از میان برداشته شود
.
کانون حمایت از سینمای زیرزمینی ایران
٧ مارچ ٢٠١
آخرین دیدگاهها