*خلاصه ای از زندگینامه چارلی
تولد چارلی
چاپلین خود ادعا میکرد که در سال ۱۸۸۹در محلهای در جنوب لندن متولد شدهاست. یعنی تنها چهار روز پیش از تولد هیتلر که چاپلین وی را در دیکتاتور بزرگ مورد تمسخر قرار داد. اما سازمانهای اطلاعاتی بریتانیا٬ فرانسه و آمریکا که در مورد وی تحقیق کردهاند تاکنون به مدرک دقیقی مبنی بر مکان و زمان تولد وی دست نیافتهاند. خانواده چاپلین بیش از ۴۰سال پس از مرگ وی نامهای در کشویی قفل شده پیدا کردند که در آن اشاره شده بود که چاپلین در کمپ کولیها در اسمسویک در نزدیکی بیرمنگام متولد شدهاست. این نامه در اوایل دهه ۱۹۷۰توسط جک هیل به چاپلین فرستاده شدهاست. در این نامه گفته شدهاست که عمه او یک ملکه کولی بودهاست و او در کاروان عمهاش متولد شدهاست.
والدین چاپلین هر دو هنرمندانی در سالن بزرگ لندن بودند و هر دو بازیگر و آوازه خوان، اما پیش از آنکه چاپلین سه ساله شود از هم جدا شدند. مشهور است که نام مادر چاپلین هنا است. چارلی آواز خواندن را از مادرش آموخت. پدرش الکلی شد و کمتر با چارلی ارتباط داشت. بعدها مادر چاپلین دچار بیماری روانی شد و در یک آسایشگاه در حوالی لندن بستری گردید. مستخدمهٔ پدر، چارلی را به همراه برادرش به مدرسه فرستاد و پدر چارلی زمانی که او ۱۲ساله بود درگذشت.
بیماری مادر چاپلین از آنجایی آغاز شد که در یکی از اجراهای زنده تئاتر در لندن که برای سربازان اجرا میشد، یکی از اجسامی که سربازان مست به روی صحنه پرتاب میکردند به سر مادرش برخورد کرد و مادر چاپلین خون آلود و اشکریزان به پشت صحنه رفت و چاپلین پنج ساله به روی صحنه آمد تا تماشاچیان عصبانی را با خواندن آهنگی سرگرم و آرام کند.
با بستری شدن مادر، چارلی و برادرش رابطهٔ عمیقتری پیدا کردند و هر دو با استعداد بالایی که داشتند در همین سالن قدیمی که پدر و مادرشان در آن کار میکردند، مشغول به کار شدند. در سال ۱۹۲۸مادر چارلی ۷سال پس از انتقال وی توسط پسرانش به هالیوود مرد. سالهای پس از مرگ مادر و فقر و استیصال برادران چاپلین تاثیر زیادی بر فضای فیلمهای چاپلین در سالهای بعد گذاشت. بعدها چارلی از وجود برادری ناتنی از سمت مادر آگاه میشود به نام ویلر دریدن که بعدها این برادر به برادران دیگر در هالیوود و استودیو چاپلینمیپیوندد.
چاپلین در مورد مادرش میگفت: اگر مادرم نبود شک دارم که میتوانستم در پانتومیم موفقیتی کسب کنم.او یکی از بزرگترین هنرمندان پانتومیم بود که تاکنون دیدهام.
مهاجرت به آمریکا
چاپلین از سال ۱۹۱۰تا ۱۹۱۲به همراه فرد کارنو سراسر آمریکا را دوره کرد و نمایش تئاتر اجرا میکرد. چاپلین در زمان همکاری با شرکت کارنو در آمریکا هماتاقی استن لورل بود. استنلی به انگلیس بازگشت اما چاپلین در آمریکا ماند. در سال ۱۹۱۳بازی چاپلین مورد توجه یکی از فیلمسازان قرار گرفت و از آن پس با شرکت فیلمسازی کی استون همکاری کرد. وی نخستین فیلم خود را با نام ساختن یک زندگی که فیلم کمدی بود در سال ۱۹۱۴آغازکرد. چاپلین در این شرکت و با این فیلم به سرعت به شهرت رسید.
بازیگر پیشرو
در سال ۱۹۱۴با شرکت کی استون چاپلین سه فیلم بازی کرد و به موفقیتهای چشمگیری رسید. خود در زندگینامهاش چنین مینویسد:
من هیچ ایدهای دربارهٔ چهرهپردازی و لباسم نداشتم. لباسی که در فیلم اول داشتم را دوست نداشتم. در راه لباسخانه به این نتیجه رسیدم که شلوار بگی گشاد بپوشم و کفشهای بزرگ و کلاهی خاص. میخواستم همه چیز با هم در تضاد باشد. کتی تنگ و کلاهی کوچک و کفشی بزرگ. نمیدانستم باید پیر به نظر بیایم یا جوان؟ اما وقتی یاد حرف کارگردان افتادم که میخواست کمی بزرگتر از آنچه هستم به نظر بیایم، پس یک سبیل اضافه کردم. نمیدانستم چه شخصیتی باید داشته باشم، اما زمانی که لباسها را پوشیدم، خودِ لباسها احساسی به من داد که شخصیت را دیدم. آغاز به شناختنش کردم و زمانی که به روی صحنه میرفتم، کاملاً متولد شده بود.
فیلمهای نخست به سبک مک سنت که کارگردان بود، از فضای کمدی جسمی و ژستهای اغراق شده استفاده میکرد. کم کم چاپلین برای این شرکت فیلمسازی کرد و بهعنوان کارگردان فیلمهای کوتاه بیش از ۳۴فیلم ساخت. چاپلین مورد توجه بسیاری از فیلمسازان و نویسندگان قرار گرفت.
شخصیت چاپلین بیشتر به عنوان «آواره» شهرت یافت که در زبانهای مختلف دنیا مفهومی به مانند فردی ولگرد با رفتارهای پیچیده اما بزرگ منشانه داشت. در سال ۱۹۱۵چاپلین با یک شرکت تازه قرارداد بست و مشغول ساخت فیلمهای بلندتری شد.
در سال ۱۹۱۶شرکت فیلم موچوال مبلغ ۶۷۰هزار دلار با چاپلین قرارداد بست و در مدت ۱۸ماه وی ۱۲فیلم بلند کمدی برای آنها ساخت که در این نوع از ویژگی ممتازی در تاریخ سینما برخوردار بودند. در واقع تمام فیلمهای که در این شرکت ساخته شد، به یک اثر کلاسیک سینمای کمدی تبدیل شدند. در پایان این سالها آمریکا وارد جنگ جهانی شد و چاپلین دورهٔ جدیدی از سینمای خود را با دوستانش آغاز کرد. چاپلین از سال ۱۹۱۸در استودیوی خود مشغول به کار شد. تمام فیلمهای پیشین٬ دوباره ویرایش و کات شدند و در سالهای مختلف موسیقی و تدوین جدید صورت گرفت.
شیوه فیلمسازی
بخش کوتاهی از یکی از فیلمهای بی صدای چاپلین (سال ۱۹۱۸(
چاپلین همیشه با اشاره ای کوتاهدر مورد روشهای فیلمسازی خود سخن میگفت، اگر غیر از این عمل میکرد مانند این بود که یک شعبدهباز حقههای خود را افشا کند. در واقع تا قبل از ساخت فیلمهای صدادار مانند دیکتاتور بزرگ در سال ۱۹۴۰، او هیچ وقت یک فیلمنامهٔ کامل از ساخت فیلم در اختیار نداشته است. روش چاپلین این گونه بود که طرحی در ذهنش پرورانده میشد و بر اساس آنچه ارائه میکرد با او قرارداد بسته میشد و در این مسیر او میتوانست آزادانه بنویسد و خود کارگردان فیلم خود باشد. بعد چاپلین گروه همکاری خود را تشکیل میداد و محیط داستان و شخصیتهای آن را میساخت و تقریباً در طول فیلم بود که ابتکارها و ظرافتهای داستان به ذهنش میرسید و آنها را به طرح خود اضافه میکرد. گاهی با قسمتهایی از فیلم که قبلاً پذیرفته شده بود مخالفت میشد یا در روایت داستان ضرورتی ایجاد میشد و چاپلین مجبور میشد قسمتهایی را که قبلاً فیلمبرداری کرده را تکرار کند؛ مگر قسمتهایی که با کل مجموعه داستان در تناقض بود. روش فیلمسازی یکتای چاپلین تنها پس از مرگش شناخته شد، زمانی که صحنههای بریده شدهٔ فیلمها و خروجیهای نهایی آنها بوسیله گروه بریتانیایی «مستند چاپلین ناشناخته» در سال ۱۹۸۳بررسی شد.
آنچه در بالا گفته شد یکی از دلایلی است که ساخت یک فیلم برای چاپلین نسبت به رقیبانش زمان بیشتری میگرفت. دلیل دیگر آن این بود که چاپلین کارگردان بسیار دقیقی بود و اصرار داشت که هنرپیشهها دقیقاً همان گونه بازی کنند که منظور اوست و اصلاً هم برای او مهم نبود که چقدر طول بکشد تا بتواند بازی مورد نظرش را از هنرپیشهاش بگیرد. چاک جونز که در زمان کودکی نزدیک کارگاه فیلمسازی چاپلین [۳] زندگی میکرده گفته است: به یاد میآورد که پدرش هنگام گرفتن یکی از صحنههای فیلم چاپلین در آنجا حاضر بوده و دیده که چاپلین یک قسمت را بیش از ۱۰۰بار تکرار کرده تا در نهایت از کار هنرپیشهاش راضی شده و آن قسمت را پذیرفته است.
ترکیب هم زمان داستانپردازی و میل به کمالگرایی در چاپلین که منجر میشد به روزها تلاش و هزاران فوت فیلم گرفته شدهٔ بیاستفاده، باعث میشد تا فیلمسازی برای او بسیار پرهزینه تمام شود و کلافگی او باعث پراکندگی و دلگیری هنرپیشهها و سایر عوامل فیلمهایش شود و یا باعث شود آنها ساعتها انتظار بکشند و یا حتی در مواردی کل کار تعطیل شود.
مقایسه با سایر طنزهای صامت
کارگاههای فیلم سازی چاپلین
از دههٔ ۱۹۶۰به بعد فیلمهای چاپلین با فیلمهای دو طنزپرداز دیگر، باستر کیتون وهارولد لوید، مقایسه میشدهاند، این مقایسه به خصوص در میان طرفداران وفادار دو گروه مطرح بود.
این سه طنزپرداز هریک سبک خاص خود را داشت: چاپلین تاکید زیادی بر عواطف و گیرایی فیلم داشت (به همین دلیل در دههٔ ۱۹۲۰بسیار معروف بود)؛ لوید به داشتن شخصیتهای عامهپسند در فیلمهایش شناخته شده بود و کیتون به خاطر داشتن بردباری همراه با لحنی غرغرو در میان مخاطبان خود مورد پذیرش بود.
از نظر تجاری، تعدادی از سودآورترین فیلمهای صامت اثر چاپلین است، فیلم جویندگان طلا، با فروش ۴٫۲۵میلیون دلار آمریکا پنجمین فیلم پرسود و سیرک با فروش ۳٫۸میلیون دلار آمریکا هفتمین فیلم پرفروش بود. درحالی که فیلمهای چاپلین در مجموع ۱۰٫۵میلیون دلار امریکا سود کردند، هارول لوید، درآمدی در حدود ۱۵٫۷میلیون دلار داشت همچنین لوید تعداد فیلمهای بیشتری میساخت؛ او دز طول دههٔ ۱۹۲۰، ۱۲فیلم منتشر کرد درحالی که چاپلین در این مدت تنها ۳فیلم را منتشر کرد. فیلمهای باستر کیتون به اندازهٔ فیلمهای چاپلین و لوید از نظر تجاری موفق نبود. وی حتی در زمانی که در اوج شهرت خود بود در اواخر دههٔ ۱۹۵۰و اوایل ۱۹۶۰، تنها دست آوردش، تشویق دیرهنگام منتقدان بود.
واضح است که چاپلین و کیتون که هر دو از Vaudeville کار خود را شروع کردند زیاد به یکدیگر توجه داشته باشند. کیتون در سرگذشت خود از چاپلین با نام بزرگترین طنزپرداز که تا به حال زندگی کرده و بزرگترین کارگردان طنز یاد کرده است. چاپلین نیز در ۱۹۲۵از کیتون در United Artists استقبال کرد و او را از رفتن به مترو گلدن مایر در سال ۱۹۲۸برحذر داشت و برای آخرین فیلم او با نام «شهرت»[۵] متنی ویژه برای کیتون نوشت و از او با عنوان شریک طنزپرداز خود از سال ۱۹۱۵یاد کرد.
]
دیکتاتور بزرگ
دیکتاتور بزرگ نخستین فیلم کاملاً ناطق چاپلین بود که در اوضاع نابسامان جهانی در دهه چهل میلادی، اثری ضد نازی بود. این فیلم در مورد دیکتاتوری اروپایی و در واقع تاریخچه زندگی آدنوید هینکل، دیکتاتور کشور خیالی تامانیا است که دست به کشتار یهودیها میزند و اروپا را درگیر جنگ میکند. برخی این فیلم را نپسندیدند و برخی جنبه سیاسی آن را جدی و برخی آن را به قدر کافی جدی نگرفتند. با این حال این فیلم از نظر تجاری محبوبیت فراوانی پیدا کرد و چاپلین را همچنان به عنوان یک ستاره در اوج نگاه داشت.
عصر جدید
موضوع فیلم عصر جدید در مورد کارگرانی است که از آنها زیاد کار میکشند و در فکر افزایش ساعت کاری آنان است ولی با تعطیل شدن کارخانهها بیکاران زیادی در شهر هستند که برای گذراندن زندگی خود مجبور به دزدی میشوند. این فیلم یکی از زیباترین فیلمهای چارلی است.
جویندگان طلا
چاپلین فیلم جویندگان طلا را در مورد رنجهای کسانی ساخت که در آن زمان به دنبال طلا در معادن بودند. چارلی فقیر در این فیلم برای برگزار کردن یک مهمانی شام به خاطر دختر مورد علاقهٔ خود و دوستان او دچار مشکلات بیشماری شد. هیچ یک از مهمانها نمیآیند. نقطه اوج فیلم رقص نانهای استوانهای٬ توسط چاپلین است که در آن نبوغ فوقالعادهاش را بهنمایش در میآورد. نقطه اوج دیگر فیلم٬ پختن و خوردن یک چکمه توسط چاپلین است.
دوره مک کارتی
در حدود سال ۱۹۵۰جنگ سرد به اوج خود رسیده بود. در آن سال سناتوری به نام جوزف مک کارتی (به انگلیسی: Joseph Mc Carthy) اعلام کرد لیستی بلند بالا از چند کمونیست معروف دارد. نام چارلی چاپلین نیز در آن لیست بود. او زمانی که برای اولین نمایش فیلم لام لایت (به انگلیسی: Lime Light) به لندن سفر میکرد از اخراج خود از آمریکا با خبر شد. به این ترتیب چاپلین به همراه خانوادهاش از ژانویهٔ ۱۹۵۳در در کورسیر-سور-ووی (به انگلیسی: Corsier – Sur -Vervey) در کشور سوئیس زندگی کرد.
در سال ۱۹۵۴مک کارتی و همراهانش رسوا شدند. زیرا مشخص شد مدارکی که برای افشای کمونیستها به کار برده بودند جعلی بود. آن سال، سال بازگشت چارلی به آمریکا بود و در نیویورک هدیه باران شد.
زندگی شخصی
چاپلین در زندگی شخصی چندین بار ازدواج کرد. اولین ازدواج چارلی در اکتبر سال ۱۹۱۸با میلدرد هریس (به انگلیسی: Mildred Harris) بود. دختر بانمکی که چارلی را یاد عشق نافرجامش٬ هتی کلی (به انگلیسی: Hetty Kelly) میانداخت که در سال ۱۹۰۸عاشق او شده بود. عشقی که از همان ابتدا مورد مخالفت خانوادهٔ هتی قرار گرفت. ازدواج چارلی با میلدرد پس از دوسال یعنی در آوریل ۱۹۲۰به جدایی کشیده شد. نتیجهٔ این ازدواج یک فرزند پسر بود که تنها سه روز عمر کرد.
چارلی در نوامبر ۱۹۲۴با هنرپیشهٔ نقش اول فیلم جویندگان طلا (به انگلیسی: Gold Rush) یعنی لیتا گری (به انگلیسی: Lita Grray) ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دو فرزند پسر به نامهای سیدنی و چارلز بودند. اما تنها بعد از دو سال این ازدواج نیز به جدایی کشیده شد.
در سال ۱۹۳۶چاپلین بار دیگر با یک بازیگر ازدواج کرد. پائولت گودارد (به انگلیسی: Paulette Goddard) بازیگر نقش دختر بیخانمان در فیلم عصر جدید (به انگلیسی: Modern Time) که با چارلی ازدواج کرد. این ازدواج نیز در سال ۱۹۴۲به جدایی انجامید.
در سال ۱۹۴۲او با دختر یک نمایشنامهنویس معروف آمریکایی به نام یوجین گِلَدِستون اونیل (به انگلیسی: Eugene Gladstone O'Neill) آشنا شد. نام آن دختر اونا اونیل (به انگلیسی: Oona O'neil) بود. با اینکه پدر دختر با این ازدواج مخالف بود اما این ازدواج صورت گرفت. چارلی پنجاه و چهار ساله با یک دختر هجده ساله ازدواج کرده بود. این ازدواج در ۱۶ژوئن سال ۱۹۴۳انجام گرفت. اولین حاصل این ازدواج دختری به نام جرالدین (به انگلیسی: Geraldine Chaplin) بود. با اینکه اختلاف سن چارلی و اونا سی و شش سال بود اما این ازدواج پر دوامترین ازدواج چارلی بود و این دو تا پایان عمر کنار یکدیگر بودند.
زندگی هنرمند بزرگ دنیای سینما، چارلی چاپلین، که بیاغراق از مشهورترین هنرمندان این فن است پر از درد و رنج و فقری وصف ناشدنی است. اما کمتر کسی میداند که این هنرمند بزرگ برای «چاپلین» شدن از کجا آغاز کردهاست. خوشبختانه خود او گوشه تاریک اوایل زندگی خویش را در کتابی تحت عنوان «داستان کودکی من» برای ما روشن کرده است. این کتاب مربوط به دورانی است که هنوز کسی چارلی را نمیشناخت و نمیدانست روزی بزرگترین ستاره سینما خواهد شد.
جوایز
برنده جایزه اسکار بهترین موسیقی برای فیلم لایم لایت در سال ۱۹۷۳.نامزد دریافت جایزه اسکار در رشتههای بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر نقش اول برای فیلم دیکتاتور بزرگ در سال ۱۹۴۱.نامزد دریافت جایزه اسکار در رشته بهترین فیلمنامه برای فیلم موسیو وردو در سال ۱۹۴۸.دریافت جایزه اسکار بهترین دستاورد هنری برای فیلم سیرک در سال ۱۹۲۹.دریافت جایزه افتخاری یک عمر فعالیت هنری در سال ۱۹۷۲.برنده جایزه افتخاری شیر طلایی از جشنواره ونیز در سال ۱۹۷۲.
آخرین دیدگاهها