یک سینماگر متولد می شود


فیلمی از سینمای مستند ایران

همراه با نقد این فیلم از:بصیر نصیبی

فیلم را در بخش فیلمها وویدئوهای وبسایت ما ببینید

 
کارگردان وتهیه کننده: لیلا قبادی
فیلمبردار:حسین آرین
تدوین: مسلم منصوری/ لیلا قبادی
زبان :فارسی، زیز نویس. انگلیسی                                     
محصولی از "بانو فیلم"۲۰۰۸ -۲۰۰۹
مدت:32 دقیقه
 
*اشتیاق من به فیلمهای آغاز گران سینما خیلی بیشتر از فیلمهای بزرگان تثبیت شده سینما ست، من به جشنواره های بدون جایزه که اکثرا آثار فیلمسازان نا شناس را ارایه می دهند بیشتر اعتماد دارم نا فستیوال های پر زرق وبرق ، با نام های مشهور ، فرش قرمز و… خب این برمی گردد به سابقه کار من در سینما، تماس مستقیم با جوانان جستجوگر، تماشای فیلم ها وکارهای اول شیفتگان سبنما که از آلوده گی و حساب وکتاب ها وبده وبستان های متداول سینما ی تجاری بدورند. در ایران نیز درگروه ما -«سینمای آزاد ایران» روزی می شد که چند فیلم از همین جوانان که بعد ها از فیلمسازان ماندگار سینما شدند را تماشا میکردم وبا سازندگانشان صحبت می کردم اگر هم ضعفی در کاری بود خب به تدریح ودر تجربه های بعدی جبران می شد وما حتا مقدمات حذف جوایزاز جشنواره های جهانی سینمای آزاد را فراهم کرده بودیم تا فیلمسازان را ار تقلید برحذر کنم وفیلمسازان به خود متکی باشند واندیشه بکر جوانان مشتاق رشد طبیعی داشته باشد.
 بعد از انقلاب هم البته وسرانجام مصالح حکومت اسلامی براین قرار گرفت که به نوعی سینمارا برای مقاصد سیاسی تحمل کند. سا لها که اصلا به فیلم کوناه ،سینمای مستند وسینمای تجربی اعتنایی نداشتند وزمانی که دیدند که نمی توانند جلوی فریاد نسل جوان را بگیرند فضایی فراهم آوردند که فیلم کوتاه هم همان مسیری را طی کند که سینمای حرفه ای پیموده بود یعنی به وسیله ای تبدیل شود در دست حکومت.
 هر جا که برای چپاندن فیلمهای سینمای گلخانه ای در میمانند فیلم های کوتاه را به میدان می فرستند. بار ها در مطبوعات داخلی خوانده ایم که علاقمندان جوانی که هنور دستشان به دوربین نرسیده در رویاهایشان تصویر عباس کیارستمی را در ذهنشان پرورش می دهند که دست در دست خانمی زیبا از پله کاخ کن بالا می رود تا نخل از پیش رزور شده را به ج. اسلامی ارمغان گرداند. اینست که مطبوعات داخل گاه نق می زنند واز این فیلمهای کیارستمی گونه که روزی چندتادر کارخانه کارگردان سازی ج. اسلامی تولید می شود مینالند. اما ما به نسل جوان سینماگران در تبعید که ازاین آلودگی ها مبرا هستند بسیار امید داریم.
وقتی مطلع شدم لیلا قبادی نخستین کارش آماده نمایش شده مشتاق بودم که کار او را ببینم وچند روز پیش نسخه ای از فیلم لیلا که روی د. وی. دی ضبط شده بود برایم رسید واین یادداشت رابعد از تماشای کار اول لیلا قبادی نوشتم.
لیلا برای نخستین کارش ،زندگی، کار ،رفتار یک هنرمند رقصنده،طراح ومعلم رقص -آرام بیات -را انتخاب کرد وازدریچه دوربین کنجکاو خود مارا با او ، نحوه تفکر او معنا و مفهومی که برای رقص می شناسد. آشنا می کند. برای ساختن کار های مستند در وهله اول انتخا ب هنرمندی که باید با او ونحوه کارش آشنا شویم بسیار مهم است وتامل در زندگی آرام بیات به ساختن یک مستند خوب کمک کرده است.
تصویری که عامه از رقص دارند، بیشتر یک امکان یرای سرگرمی است وزنگ تفریح برای برنامه ها، اما وقتی آرام بیات از خود می گوید، ازدلبستگیش به رقص، وقتی تاریخچه رقص را می شکافد وتا آنجا پیش می رود که رقص را مقدم بر زبان میداند چرا که زبان را بشر بعدا کشف می کنداما حرکات ریتمیک از همان زمان تولد بچه ودر گهواره همراهش است به نوعی جز سرشت آدمی است. تماشاگری که تا کنون فقط به جنبه سرگرمی رقص توجه داشته ،دید دیگری نسبت به این هنرظریف پیدا می کند .
 در آغاز انقلاب ،آرام جوانی است که هر چند عضوگروه های سیاسی نیست واما انقلاب را به مفهوم تغیر شرایط وبهتر شدن اوضاع باور دارد اومیگوید:
 به شحصه شناختی از مذهب نداشته . هر گز فکر نمی کرده ،نتیجه انقلاب به جمهوی اسلامی منتهی شود. اینست که وقتی انقلابیون اسلامی پاداشش! را به او می دهند، سخت شگفت زده می شود-حکم اخراج از مدرسه ای که او در آنجا رقص تدریس می کرد-ودلیل اخراح او به فساد کشاندن دختران هنر جو.
او می گوید که چنان جو را تغیر دادبودند که خودت هم باور می کردی که تا حالا کار بد وزشتی مرتکب می شدی. امااو دیگر دریافته است که در بساطی که آخوند ها علم کرده اند مجالی برای رشد هنر ،هنر راستین وجود ندارد، وقتی حتا به جرم زن بودن باید حذف شد دیگر معلوم است هنر رقص ورقصنده ها چه سرنوشتی توانند داشت. آرام اززادگاهش به مانند ملیون ها ایرانی جدا می شود اینجا وقتی به کانادا می رسد لحظه ای فراموش نمی کند که از حکومتی گریخته که ارتجاع را همه گیر کرده که قتل وجنایت ،آدم ربایی، آدمکشی وفساد در ذاتش نهفته است وی در همه حرکات ها وتظاهرات ضد استبداد وارتجاع وعقب ماندگی حضور فعال دارد این خود امر مهمی است. بودند وهستند رقصنده ها ،نوازندگان ،خوانندگان وبازیگران، کارگردانان که به محض اینکه رژیم در باغ سبز نشان داد به سویش پر کشیدند ویا اگر صلاح ندانستند که به دارالخلافه سفر کنند ویا راهشان ندادند از همین جا در برنامه های مشترک با هنرمندان صادراتی حضور یافتندوبرهنر سانسور مهر تائید گذاشتندویا رفتار وکارهایشان را به گونه ای تنظیم کردند که در نهایت رژیم از آن بهره می برد. آرام از لطمه ای که سفر ها ی متوالی ایرانیان به دارالخلافه به تداوم مبارزه علیه حکومت ارتجاعی وپوسیده قرون وسطایی می زند گلایه دارد. کسانی هستند که در کلاس های او آموزش رقص می بینند اما به محض اینکه راه به ج اسلامی می یابند دیگر در کلاس های رقص حاضر نمی شوند چون میترسند که این رفتار مانعی برای سفرشان به دارالخلافه باشد. عده ای شاید میخواهند این واقعیت مخفی بماند که مقابله به یک رژیم ارتجاعی یک وظیفه انسانیست واجتماعی نه فقط یک وظیفه سازمانی مرتبط با گروه های سیاسی و برای اینکه روحیه سازشکار خود را پنهان کنند به بهانه شرکت در یک برنامه هنری، همنشین جیره خوران ارتجاع می شوند. فیلم لیلا قبادی وحرف های آرام بیات به این دلایل وبهانه های پوچ جواب می دهد. آرام بیات خود درکاری با عنوان سنگ وخاکستر و انسان خشنونت روی بدن زن را طراحی کرده است. اما آنچه به چذابیت بیشتر قیلم کوتاه FORBIDDEN SUN DANCE رقص خورشید ممنوع کمک می کند. تصویر برداری ،مونتاژ واستفاده به جا از دوربین وسرانجام ساختمان درست فیلم است، کار اکثر آغازگران سینما از طولانی بودن بی مورد رنج می رد و اما فیلم قبادی از این نقص مبراست. هر تصویر آنقدر میماند که نیاز هست وقتی حرفش تمام شد جایش را به تصویر بعدی می دهد.این چنین است که فیلم، تماشاگر را خسته نمی کند و بین تماشاگران و فیلم رابطه وکشش ایجاد می شود. گفتکو با آرام در طول زمان فیلم تقسیم شده وسئوال ها وجواب ها کوتاه است اما مفهوم وخواست کارگردان ورقصنده درکوتاه ترین صحنه هابه وضوح بیان می شود. بازگشت به گذشته، بازگشت به دوران انقلاب ، صحنه های اعتراض زنان به حجاب در اوایل انقلاب …همه این صحنه ها در حد مورد نیاز به هنگام مونتاز در جای مناسب قرار گرفته است.
 نخستین کار لیلا قبادی تولد یک فیلمساز را نوید می دهد. به امید تداوم کارش وامید اینکه دیگر جوانان جستجوگر درهر رشته از هنر که فعالیت می کنند بیاد داشته باشند این نظر رقصنده هنرمند آرام بیات را که درجمهوری اسلامی به انسان بودن انسان توهین می شود وقتی آدم را شلاق میزنند این انسانیت است که شلاق میخورد.
وبا آرزوی او همراه شویم رقص در میدان آزادی تهران
 
* آنچه از حرفهای آرام بیات نقل کرده ام نقل به معنا است.
 
فیلم را در بخش فیلمها وویدئوهای وبسایت ما ببینید
 

Print Friendly, PDF & Email