کپی کامل فیلم انقلاب اکتبر کار ایزنشتاین کارگردان خلاق سینمای شوروی

 
 
آخرین دقایق پوتمکین، یعنی هنگامی که کشتی شورشی از برابر توپ‌های ناوگان تزاری می‌گذرد بی‌آن که گوله‌ئی به‌سوی آن شلیک شود، لحظهٔ اوج یک تجربهٔ عاطفی ناب و زندهٔ بی‌همتا است. با این همه، رابطهٔ اجزاء با کل اثر در فیلم بعدی آیزنشتاین، یعنی اکتبر، (که آن را در انگلستان و ایالات متحده به‌نام ده روزی که جهان را تکان داد – می‌شناسند) به‌طریقی کم و بیش متفاوت طرح‌ریزی شده است.اکتبر که در سال ۱۹۲۸به‌یادبود دهمین سالگرد انقلاب اکتبر ساخته شد، ماجرای فرار کرنسکی، حمله به‌کاخ زمستانی، و پیروزی بلشویک‌هاست. کارگردان در نمایش این رویدادهای بزرگ که عمدتاً از دیدگاه توده‌ها، یعنی قهرمانان جمعی این ماجرای بزرگ، دیده‌ می‌شود، از اصل تمرکز که راهنمای ساختن پوتمکین بود، دور شده است. اما او این اصل را در انتخاب رویدادها به‌کار گرفته است: هر فصل، هر تصویر، هر نما به‌تشدید و افزایش تأثیر فیلم کمک می‌کند. موثرترین نمونه صحنه‌ئی است که در آن پل معلق را برمی‌چینند تا راه را بر تظاهرکنندگانی که می‌کوشند از مرکز شهر به‌محلات کارگری بگریزند ببندند. در این صحنه اگر توجه به‌مردم و تلاش‌شان به‌فرار متمرکز می‌شد، ساخت فیلم یک ساخت معمولی می‌بود. اما آیزنشتاین تأثیر مورد نظر خود را در این حادثه نمی‌جوید، و نیز توجه‌اش را به‌افراد شرکت‌کننده در آن حادثه متمرکز نمی‌کند بلکه پل معلقی که به‌آهستگی بالا می‌رود، بارها در مرکز توجه قرار می‌گیرد و بدین‌ گونه ریتم حرکت فرار مردم چندین بار قطع می‌شود. در یک سر نیمهٔ پل جسد یک دختر، و در سر دیگر نیمهٔ دیگر یک گاری و یک اسب افتاده است. دوربین هر بار از زاویه‌های متفاوتی به‌آن‌ها توجه می‌کند، تا بالا رفتن پل را نسبت به‌نماهای قبلی نشان دهد. عاقبت، همین که پل کاملاً برچیده شد، اسب به‌رودخانه می‌افتد، گاری به‌پائین می‌غلتد، و جسد دختر که از فاصلهٔ بسیار دوری دیده می‌شود، با صدای چندش‌آوری به‌پائین می‌افتد. آنگاه نمائی که دو نیمهٔ پل را نشان می‌دهد، ناگاه، به‌نمائی از چشم سنگی یکی از ابوالهول‌هائی که در ساحل گذاشته‌اند، برش داده می‌شود.