ستاره در وبلوگش نوشت
دوستانم را تنها گذاشتم!
سلام . من برگشتم
چهارشنبه شب برگشتيم.
من و 5 تا از ديگر دوستان
خيلي سخت بود كه تنها و با همان 5 نفر از اوين خارج شوم اما چاره نبود.
شايد باور نكنيد كه بيش از حد گيج و منگ شده ام. قبل از زندان گيج نبودم اما حالا پس از اين پانزده ماه كه خيلي سخت گذشت به من اكنون خنگ و گيج و حيران هستم و نميدانم چكار كنم
عزيزانم را آنجا گذاشتم و خودم آمدم بيرون…خيلي قسي القلب شده ام
چطور توانستم ناهيد خانم آن فرشتهء مهربان و دوست داشتني( خانم كفايت ملك محمدي )را تنها بگذارم تا در زندان بماند؟
من بقيه را گذاشتم در زندان بمانند و نتوانستم كاري مفيد برايشان انجام دهم…
مقدمه ی ما
وقتی ستاره وبلوگ نویس برایم نوشت که حکم محکومیش را به جریان انداخته اند ودر فرصت محدودی باید خودش را به اوین معرفی کند. با خود اندیشیدم چرا هیچ صدای اعتراضی به خاطر محکومیت این محکوم بدون جرم برنمی خیزد؟ البته دقایقی بعد جواب خودم را گرفتم، او زنی تنها ومستقل است ،به باند های حکومتی وصل نیست پس فراموش می شود. من یادداشت کوتاهی نوشتم وموقعیت اورا شرح دادم.دوست ومبارز راستین نادر ثانی نیز با مطلبی با عنوان« این آسمان میباید سرشار از ستارهها باشد! » در سایتش ریشه ها نوشت:
«در دیار دردزده ما بار دیگر ستارهای دیگر به قفس کشیده شد. این بار سخن از اشرف علیخانی جوان آگاه دیگری است که به "جرم" اندیشیدن، به بیان آوردن و بر روی کاغذ آوردن اندیش هايش به زندان انداخته شده است
اشرف علیخانی که تحت نام مستعار "ستاره" مینوشت در وبلاگ خود، "سبد سبد ستاره"، از جمله نوشته است
"دوست نازنین! اول اینکه هزارها زندانی سیاسی در زندانهای این مملکت هست و از رفتن من یا دیگری به زندان چرا باید غمگین باشی؟
دوم اینکه مگر خارج از زندان، آزاد هستیم؟ متاسفانه تمام ایران زندان شده.
سوم اینکه با دعا کردن کاری درست نمیشود که! من بنشینم از صبح تا شب دعا کنم که ای خدا از آسمون آزادی، امنیت، رفاه، صلح، عشق، برابری، صداقت، شجاعت و عقل و اندیشه سالم و به دور از خرافات برای این مردم بفرست! خدا گوشش به این حرفها بدهکار نیست !
یکی از درسهای تعلیمات دینیِ کلاس دوم ابتدایی را یادم هست، زمان شاه هم بود، این جمله در آن درس بود: از تو حرکت، از خدا برکت!
به هر حال متأسفانه در این مملکت حرف از آزادی زدن، حرف از رفاه زدن، حرف از حق و حقوق انسانی زدن جرم است و جریمهی آن زندان !»
*همراهی سایت گزارشگران وبهروز سورن
بعد از گرفتاری ستاره دوست وهمراه ما بهروز سورن مدیرسایت گزارشگران هم همت بسیار برای همراهی با این زن دردمند بکار بست ودر نتیجه، این اطلاعیه باتعداد امضاء هایی قابل توجه منتشر شد:
«ستاره– اشرف علیخانی را بجرم اندیشیدن و نوشتن احضار کردند, محکوم کردند و حکم را به اجرا گذاشتند. سه سال برای اندیشه اش, سه سال برای آزادگی اش میبایستی در قفس بماند. صدایش را کسی نشنود و خاموشی در پیش بگیرد. شکنجه و محرومیت از حقوق انسانی در انتظار اوست. در سکوتی بی جان و گمنام, اما با افتخار و سربلندی به زندان رفت. رنج و محنت اسارت و محرومیت را بجان خرید تا از حق زیست و اندیشه خود و مردم ایران دفاع کرده باشد. ستاره در آخرین دردنامه اش نوشت که: فریاد میزنم که حتا اگر در زندان مثل پسر داییم بمیرم اما تن به خفّت و بی شرافتی نخواهم داد
از آزادگی و سربلندی ستاره ( اشرف علیخانی ) دفاع کنیم. دفاع از اشرف علیخانی دفاع از آزادی و حرمت تمامی انسان هائی است که پرچم بیداری و آگاهی را در کشورمان در برابر شبح سیاه ظلمت و استبداد حاکم بر افراشته اند و تن به ذلت و سکوت نمی دهند»
از این فراخوان گزارشگران استقبال می شود وبسیاری از فعالان سیاسی ومخالفان ومبارزان علیه ج. اسلامی وموسسات فرهنگی، کانون های دفاع از زندانیان سیاسی، سایت ها و وبلوگ ها ورادیو های مستقل نیز این متن را امضا کردند وبه دو زمان انگلیسی وآلمانی نیز به نحو گسترده ای پخش شد.
*ستاره آزاد شد
جای خوشحالی است که ستاره آزاد شده است اگر اقدام جمع ما حتا یک روز هم از دوران زندان او کاسته باشد باز هم جای امیدواری است اما باید برای درمان این درد چاره ای اساسی اندیشید تا اینان بر قدرت باقی مانده باشند امید به رهایی واقعی امری محال است.
یادداشت کوتاه ستاره،بعد از آزادی در وبلگش منتشر شده است که با هم میخوانیمش
آخرین دیدگاهها