سالگرد فاجعه ای که جمهوری اسلامی با سوزاندن تماشاگران فیلم در سینمارکس آبادان آفرید

بصیر نصیبی
ستار لقایی،زال زاده، تئاتر سینما رکس آبادان کار پرویز صیاد، و سالگرد فاجعه ای که جمهوری اسلامی با سوزاندن تماشاگران فیلم در سینمارکس آبادان آفرید.
اگر این نظام هیچ جنایت دیگری هم مرتکب نمی شد،اگر آن اعدامهای بدون محاکمه اوایل انقلاب را انجام نمیداد، اگر آن فجایع خونین در کردستان،بلوچستان، ترکمن صحرا ،آذربایجان،خوزستان، بلوچستان، لرستان، و… در کارنامه اش ضبط نشده بود واگر پروژه ننگین وغیر انسانی اعدام های دسته جمعی در سال های 60 و67 وقتل عام نیرو ها وافرادی با گرایش چپ را به اجرا نمی گذاشت واگر جنایت هایش را ادامه نمی داد وحشیانه به دانشگاهها حمله نمی کرد واگر سال 88 جنبش مردمی را سرکوب نمی کردو …واگر فقط همین جنایت سینما رکس آبادان برگ سیاه کارنامه ج. ا بود همین یک مورد کافی بود که مردم در یابند نظامی که برای ساقط کردن سریع ترنظام پیش جمعی بیگناه ، از زن ومرد وپیر و جوان وبچه را می سوزاند وبه خاکستر تبدیل می کند چه آینده ای را برای مردمی که به اسارت گرفته طراحی کرده است؟
حدود ساعت ۲۱:۴۵شب بیست و هشتم مرداد طبق آمار دقیق 630نفر از کسانی که به تماشای فیلم گوزن‌ها در آخرین سانس به سینما رفته بودند در آتش سوختند.
سینما در زمانی دچار آتش سوزی شد که در حال نمایش فیلم گوزنها، ساخته مسعود کیمیایی بود که خود دل به جمهوری خمینی سپرده بود واین گرایش به ارتجاع مذهبی را هنوز هم همراه خوددارد.
 سایت ویگی پدیا نوشته است:
در سال ۱۳۵۹فردی به نام حسین تکبعلی‌زاده خود را به مقامات معرفی کرد و اقرار کرد که عامل جنایت او بوده‌است. او به همراه همدستانش دستگیر و پس از هجده جلسه محاکمه به اعدام محکوم و تیرباران شد. در جریان محاکمات مشخص شد که او که فردی معتاد و بیکار بود، هیچ وابستگی به رژیم شاه نداشته و به خیال خود این حرکت انقلابی را در جهت پیشبرد مقاصد انقلاب انجام داده بود. واین درحالی است که بعدازحادثه سینما رکس آبادان درسال 1357در سال های بعد هیچ گونه یادی از کشته شدگان ویا تحقیقاتی درمورد این فاجعه نه در صدا وسیما ونه درروزنامه های ایران منتشر نشد
 اما آیا این شخص سرخود چنین جنایتی را مرتکب شد؟ تمام شواهد ومدارکی که بعدا افشا شد حکایت از این دارد که مجری ویا مجریان این جنایت راآخوند های حامی خمینی نعلیم داده بودند وبعد وقتی قضیه داشت لو میرفت هر کس که می توانست سرنخی از اصل ماجرا رابدست دهد بسرعت تیرباران کردند تا این جنایت را سرپوش یگذارند.
 سالها پیش پرویز صیاد در شرایط تبعید   با هر زحمتی که بودبا بهره از اسنادی که بدست آورد یک کارنمایشی مهم ویک تئاتر مستند را با بازیگران حرفه ای به صحنه آورد که تمام ماجرا های مرتبط با این جنایت را شکافت وبعد همین نمایش را به ویدئو تبدیل کرد ودر یک تور اروپایی به نمایش گذاشت این تئاتر خود سندی معتبراست که این جنایت هولناک را به نحوی موثر وتکان دهنده بازسازی می کند.
 آیا در آن جو آلوده به ویروس آخوند ها هیچ کس نبود که بتواند به دست داشتن آخوند ها در این جنایت لااقل شک ببرد؟
 ستار لقایی روزنامه نگاری که در کیهان تهران کار میکرددر مقاله ای که در سایتش منشر شده است چنین می نویسد:
.«..زال زاده مطابق معمول، بعد از پایان کارش، سالن تحریریهء روزنامه را ترک کرد، اما یک ساعت بعد، باز گشت. چهره اش سخت برافروخته می نمود. آمد و روی صندلی کنار من نشست. همهء همکاران من متوجه حالت غیر عادی او شدند. تقریباً بیشتر خبرنگارها رفته بودند. فقط دکتر سمسار (سردبیر روزنامه)، معاونین اش، دبیران سرویس ها، کادر فنی و همکاران من در صفحات داخلی روزنامه، طبق معمول، مانده بودند و کار می کردند. همکارم هادی سیف که متوجه حالت غیر عادی زال زاده شده بود، از او پرسید: حالت خوبست.
زال زاده فریاد زد: نه.
و چنان بلند فریاد کشید که همهء نگاه ها به سوی ما، جلب شد. دکتر سمسار، مدیر عامل و سردبیر روزنامه، با شنیدن صدای زال زاده، از پشت میزش بلند شد و به طرف سرویس ما آمد. لحظه ای ساکت ایستاد و به زال زاده چشم دوخت. زال زاده شروع کرد به گریستن. دکتر سمسار به من نگاه کرد. با نگاهش از من پرسد که «این را چه شده است؟» من نمی دانستم چه اتفاقی افتاده است. از زال زاده پرسیدم: مسئله ای پیش آمده است؟
هق هق گریست و گفت: خبر را نشنیدید؟ خبر سینما رکس را.
خبر اول روزنامه مربوط به آتش سوزی سینما رکس بود و من از یکی از همکارانم خواسته بودم که، به همراه عکاس، به منظور تهیهء گزارشی از ماجرای آتش سوزی، شبانه به آبادان بروند. ما نمی دانستیم چه اتفاقی افتاده است و چرا سینما آتش گرفته است؟ مقامات دولتی هنوز در این مورد اظهار نظری نکرده بودند، ولی ده ها ناشناس به دفتر روزنامه، به قسمت خبری، تلفن زده بودند و گفته بودند که «سینما رکس، یک فیلم سانسور نشده را نمایش می داده است و ساواک سینما را آتش زده است
زال زاده معتقد بود که پشت پردهء فاجعهء سینما رکس اهدافی سیاسی نهفته است و اظهار آمادگی کرد که به جای همکار من به آبادان برود. و همان شبانه، به همرا عکاس راهی آبادان شدند. ساعت 2 بعد از ظهر تلفن زد و نخستین گزارش اش را برای دستیار من دیکته کرد. تمام شب رانندگی کرده بود و نخوابیده بود. سخت عصبانی بود. عکاس روزنامه به من گفت «زال زاده، بعد از دیدن سالن سوختهء سینما، چند بار استفراغ کرده است». موقعی هم که گزارش را دیکته می کرد، چند بار بر سر همکارم، جیغ زده بود. او روز بعد به تهران باز گشت. روحیه اش بسیار بد بود. از چند نفر اسم می برد که در آتش سوزی سینما دخالت داشته اند. شخصی به نام حسین تکبعلی زاده، آیت الله جمی و رشیدیان. او به صراحت به من گفت که آتش سوزی کار روحانیون بوده است. …
زال زاده دنبالهء ماجرا را پی گرفت و بعدها اعترافات تکبعلی زاده نشان داد که او درست تشخیص داده بوده است(نقل از وب سایت ستار لقایی)
به گفته ی ستار لقایی زال زاده قصد داشت دست نوشته هایش در باره این جنایت را با عنوان واقعیت سینما رکس منتشر کنند اما وی جواب گستاخیش را از نظام مقدس گرفت او را ربودند وبه قتل رساندند . چه بسا با آگاهی واواک از قصد زال زاده طرح ترورش به اجرا در آوردند .
ستار لقایی خود با تاسف بسیار چند سال پیش در گذشت همین سند مهم که ستار نقل کرده نشان میدهد که همان زمان برای جمعی به خصوص روشنفکرانی که به آقا دل سپرده بودند مشخص شده بود که طراح ومجری این جنایت خود آخوندها هستند اما چون زال زاده جرات وشهامت بیان واقعیت را نداشتند.
 نام ویادزال زاده وستارلقایی گرامی باد.
بصیر نصیبی
 19 .8 .2012