نخستین جشنواره تاتر ایرانی در فرانکفورت – ۱۵ تا ۱٧ ژوین ۲۰۱۲
گزارشی از سیمین متین
هنوز خبر افتتاح « تماشاخانهی تهران» از طرف کانون فرهنگی آینه در فرانکفورت به همهی ایرانیهای ساکن آلمان نرسیده بود که فرهاد مجدآبادی مدیر تماشاخانه، خبر نخستین جشنواره تئاتر ایرانی در فرانکفورت را منتشر کرد.
زمان برگزاری جشنواره – ۱۵ تا ۱٧ ژوئن ۲۰۱۲ – به نظر بسیار مناسب میآمد که خبری از کنسرتهای بهاری در دور و بر خودش نداشت و قبل از تعطیلات تابستانی انتخاب شده بود. پس برگزار کننده میتوانست منتظر استقبال قابل توجهای از طرف هنردوستان باشد.
پوستر جشنواره هنوز آماده نشده بود ولی دوستان تماشاخانه و دوستداران تاتر، خبر را دهان به دهان میچرخاندند و شاید facebook به facebook بگویم بهتر باشد. بالاخره پوستر و برنامهی جشنواره آماده شد و از حضور پنج گروه ایرانی از آلمان، انگلیس و فرانسه خبر داد.
نخستین جشنواره تاتر ایرانی در فرانکفورت را فرهاد مجدآبادی مدیر جشنواره، روز جمعه ۱۵ ژوئن ۲۰۱۲ در تماشاخانه تهران افتتاح کرد. او با گفتار کوتاهی دربارهی چگونگی شکل گیری جشنواره و همچنین چشماندازی به آینده تماشاخانه تهران، امید تداوم و گسترش فعالیتهای آن را، در همکاری هنرمندان و حمایت هنر دوستان دید و همچنین به نقش موثر این مشارکت و همکاری در راه گسترش آزادی فعالیت هنرمندان و حفظ استقلال مادی آنها، اشاره کرد.
جشنواره برنامههای هنری خود را با موسیقی ایرانی آغاز کرد. در این قسمت از برنامه رضا کاوه با تار، آواز رعنا امیرزاده خواننده موسیقی سنتی را همراهی میکرد. تحریرها و نوای خوش رعنا امیرزاده، نه تنها خاطره صدای قمر را در یادها زنده کرد بلکه توانست خاطرهی تازهای برای مهمانهای جشنواره بسازد.
هنردوستان در طی سه روز برگزاری جشنواره، شاهد اجرای یک نمایش موزیکال به زبان آلمانی و سه نمایش کمدی به زبان فارسی و یک نسخهخوانی پر ساز و آواز بودند.
اجراها:
خنده پارههایی از شگفتیهای روزمره ( اجرا به زبان آلمانی)
نویسنده، کارگردان و بازیگر: فرهنگ کسرایی
نوازنده گیتار: مسعود دریا
نمایش روایتی موزیکال از اتفاقهای روزمره است که نویسنده ماهرانه این روزمرهگیها را به کمک طنز به پرسش و پاسخی ذهنی تبدیل میکند. ذهنی که میتواند از آن من، تو و شاید او باشد. اینجا فرهنگ کسرایی بازیگر، با تسلط قابل تحسینی بر اجرا به زبان آلمانی، از غربت و غریبگی، سرزبان داری و بیزبانی، سردی و سردرگمی، بازی روزگار و کاغذ بازی، آزادی و آزردگی… خلاصه از همه چیز شکوه میکند. اما بدون اینکه فرصتی برای « خود دلسوزی» به خودش و یا تماشاگرش بدهد.
همراه با نوای گیتار مسعود دریا، راوی شعرهای نمایش را بر روی ملودیهای آشنای ایرانی میخواند و آنچنان با زیرکی این دو را بهم پیوند میزند که نزدیکی خودت را با زبان آلمانی و آلمانیها باور میکنی. باور میکنی که اگر رویت را از جایی که هستی برگردانی، میتوانی به اولین آلمانی که دیدی بگویی « حال داری بابا!». تعجب نکنید، این جمله قسمتی از نمایش است.
دلم میخواست در باره این نمایش بیشتر بنویسم اما این گزارش باید کوتاه باشد، پس به این کفایت میکنم که بگویم: نمایش «خنده پارههایی از شگفتیهای روزمره» دیدنی است و دیدنش را میشود به دیگران توصیه کرد!
آوای قو از طوی قوطی (به فارسی – از آلمان)
نویسنده و کارگردان: فرهاد مجدآبادی
بازیگران: علی کامرانی – حمید سیاح زاده – ستاره سهیلی
این نمایش چند سال پیش با بازیگران دیگری، اجراهای متعددی داشته ولی اینبار فرهاد مجدآبادی با تغییر دادن اندکی از متن و جانشین کردن نقش یک زن در نمایش، آن را برای جشنواره انتخاب کرده بود.
نمایش در باره سه دوست قدیمی است که بعد از بیست سال اقامت در آلمان، هنوز زندگیشان سر و سامان نگرفته است. یکی از آنها قصد دارد برای تغییر دادن اوضاع و احوال ناخوشایندش، از آخرین امکانی که به نظرش میرسد استفاده کند. او تصمیم گرفته تا در مسابقه تلویزیونی برای انتخاب سوپر استار شرکت کند و برای آمادگی شرکت در این مسابقه احتیاج به کمک دوستان خود دارد. اما اینکه آیا دوستانش او را یاری میکنند و یا میتوانند او را از این کار منصرف کنند، همه ماجرای نمایش است.
نابسامانی زندگی این سه دوست در شخصیتها و همچنین در رابطههایشان با هم تاثیر زیادی گذاشته است که بی تاثیر بر نمایش نیز، نیست.
با اینکه حمید سیاح زاده را تا کنون در نقشهای متفاوت از هم دیدهام ولی باور دارم که او در نقشهای کمدی میدرخشد.
فقط یک دقیقه ( به فارسی – از انگلیس)
نویسنده و کارگردان: داریوش رضوانی
بازیگران: سوسن فرخنیا – فرشید آریان – داریوش رضوانی
نمایش کمدی فقط یک دقیقه، نقش مهم و تعیین کننده « پول» را در روابط خانوادگی و جامعه امروزی نشان میدهد. البته شاید همهی خصوصیتهای شخصیتها و اتفاقهای این نمایش را یکجا نتوان در یک خانواده واقعی پیدا کرد ولی در ذهن نویسنده و بر صحنه تاتر همه چیز ممکن است.
نمایش «زن و شوهری» را نشان میدهد که سالها با آگاهی از دروغها و خیانتهای یکدیگر، در کنار هم ماندهاند. مرد تصمیم دارد، دارایی از دست رفتهاش را از زنش پس بگیرد. پس برای راضی کردن زن به اینکار، نیاز به جلب اعتماد او دارد. با صحنه سازی برای جلب اعتمادش، خود را عاصی از زندگی و آمادهی مرگ نشان میدهد. نمایش بر محور چگونه خودکشی کردن مرد و آنچه که ممکن است و یا باید بعد از مرگ او، برای زن پیش بیاید میچرخد.
اولین بار بود که سوسن فرخنیا را در یک نمایش کمدی میدیدم، آن هم در نقش زنی که به نظر من، نویسنده تمام سعی خود را بکار برده تا مورد بیمهری تماشاگر قرار بگیرد. ولی توانایی بینظیر سوسن فرخنیا در بازیگری، این نقش را برایم تبدیل به زنی جذاب و دوستداشتنی کرد که برای دیدن دوبارهاش منتظر اجرای بعدی میمانم.
یک روز در مرغزار عالم – برداشتی آزاد از منطق الطیر «عطار نیشابوری» ( از فرانسه)
نسخه خوانان: حمیدرضا جاودان – نیاز نواب
نمایش بازخوانی داستان معروف سفر هزاران پرنده برای یافتن سیمرغ و چگونگی رسیدن به آن است. راوی داستان حمیدرضا جاودان است. او با اینکه به نظر من از همه توان بازیگریش برای نقش راوی استفاده نکرده بود، ولی توانست در ارتباط با مخاطبش موفق باشد. در کنار راوی، نیاز نواب را میبینیم که به اجرای موسیقی و آوازش، شکل بازیگری میدهد. موسیقی و آواز او، از شعرهای نمایش شکل میگیرند و به کمک احساس تماشاگرش میآیند تا بتواند همراه پرندگان مهاجر در پی سیمرغ به پرواز دربیاید.
در این اجرا، نیاز نواب را هنرمندی جوان و برجسته دیدم که زیبایی طبیعیاش چشمگیر، صدای گرمش روحنواز و هنرش در نوازندگی چند ساز، حیرتانگیز است.
این اجرا با استقبال بسیار خوب تماشاگران روبرو شد و بسیاری از آنها را برای خواندن ادبیات کهن فارسی مشتاق کرد.
بعد از دیدن این نمایش بر لب خنده و در دل شوقی داشتم. نه فقط به دلیل استقبال پر شوری که از این نمایش شد، بلکه به دلیل دیدن جوانهای بر پیکرهی سالمند و باتجربهی تاتر ایرانی در تبعید.
شاید سالهاست که نیاز به جوانه زدن بر پیکره تاتر ایرانی در تبعید را احساس میکنم. جوانهای که بتواند در گسترهی آزادیی که در اختیار دارد، با زبان تازهای که میشناسد، اشک ریشه را به باغ جهان بپاشد. جهانی که خواسته و ناخواسته در آن پراکندهایم.
شاید بتوان همین پراکندگی جغرافیایی و یا کمبود مراکز فرهنگی و هنری مستقل برای ایرانیان را دلیلی بر از دستدادن فرصتهایی دانست، اما نباید آن را امری طبیعی شناخت و نباید به آن تن داد.
ایجاد و شرکت در بحث و گفتگو در هر جمع هنری، برای شناختن هر چه بهتر و بیشتر موقعیت هنر و هنرمندان ایرانی در تبعید، با هدف دستیابی به طرح راهکاری عملی، میتواند امیدوار کننده باشد.
جلسه بحث و گفتگو در مورد موقعیت تاتر ایران در تبعید که در آخرین روز گردهمایی و قبل از اجرای آخرین نمایش برگزار شد، فرصت خوبی بود برای همهی هنرمندان و هنردوستان که برای حال و آینده تاتر ایرانی در تبعید دلمیسوزانند. نتایج به دست آمده از گفتگوها را باید در کارهای آیندهی هنرمندان و بر صحنههای نمایشی جستجو کرد. جای خیلیها خالی بود!
بالاتر از خطر ( به فارسی – از فرانسه)
نویسنده و کارگردان: منوچهر نامور آزاد
بازیگران: بهی جنتی عطایی – منوچهر نامور آزاد
نمایش، داستان سادهی آشنایی و گذر از اتاق خواب زن و مردی مجرد است. اما این آشنایی وقتی سادگیش را از دست میدهد که مرد برای گذر از این اتاق خواب، در جستجوی راهی برای گریز است. تلاش مرد برای گریز که چندان هم آسان به نظر نمیرسد او را در شرایطی پیچیده و غیر قابل پیشبینی قرار میدهد. هر چه تلاش و پیچیدگی شرایط مرد بیشتر میشود، نویسنده به هدفش که خنداندن تماشاگر است بیشتر نزدیک میگردد.
مراسم اختتاميه نخستین جشنواره تاتر ایرانی در فرانکفورت روز یکشنبه ۱٧ ژوین ۲۰۱۲ بعد از اجرای آخرین نمایش، ابتدا با موسیقی ایرانی آغاز شد.
انتخاب مناسب و اجرای صمیمی و دلنشین رعنا امیرزاده و رضا کاوه، شور و حالی به یادماندنی به فضا بخشید و حسن ختام مناسبی برای برنامههای هنری جشنواره بود.
در جشن پایانی، از هنرمندان شرکت کننده و کسانی که در برگزاری نخستین جشنواره تاتر ایرانی در فرانکفورت سهیم بودند، با تقدیم شاخه گلی توسط فرهاد مجدآبادی قدردانی شد.
همچنین نگارنده – سیمین متین – از طرف همه شرکت کنندگان در جشنواره با دادن شاخه گلی به فرهاد مجدآبادی از زحماتش قدردانی کرد.
این جشنواره فرصتی ایجاد کرد تا دوستداران تئاتر ایرانی بتوانند بدون سفر به کشورهای انگلیس و یا فرانسه، نمایشهای گروههای ایرانی ساکن این کشورها را هم ببینند.
این گردهمایی برای هنرمندان تاتر ایرانی نیز فرصتی بود تا با ارایه نمایشهای خود بتوانند با یکدیگر، تبادل تجربه و اندیشه داشته باشند.
تماشاخانه تهران با اینکه زمان کوتاهی از افتتاح خودش میگذرد، توانست با کمک هنردوستان و همکارانی که دارد، در محیطی بسیار صمیمی و دوستانه، میزبان موفقی برای نخستین جشنواره تاتر ایرانی در فرانکفورت باشد. همگی خسته نباشید!
آخرین دیدگاهها