. چند نکته دربارهٔ مناظره تلویزیونی ام در برنامه (آنتن)
همراه با بسیاری دیگر، منِ کوچکِ تبعیدی هم سخت باور دارم که مافیای اصلاحات باعث بقای این رژیم جنایت بوده و بی هیچ تردیدی با صادق هدایت بزرگ هم صدایم آنجا که به اعتراض می نویسد: "جایی که منجلاب گه است حرف از اصلاح زدن خیانت است…" اما به رغم این مخالفت عمیق و ریشه ای هرگز خواهان خاموشی یا حذف مخالفان عقایدم، از جمله مدافعان اصلاحات، نبوده و نیستم.
چرا که عمیقا باوردارم "آزادی" واقعی "همیشه "آزادی مخالف" ماست و الا آزادی خودمان و همفکرانمان دیگر آزادی نیست و فقط امتیاز یک گروه یا اکثریت غالب است که تنها نتیجهاش دیکتاتوری است نه رهایی- نتیجه ویرانگری که بارها و بارها در وطن مصیبت زده و دیکتاتور پرورمان شاهدش بوده و هستیم و نیازی به دور زدن بیشتر این چرخه باطل نداریم …
در عوض خواسته همیشگی من و بسیاری دیگر " فرصت برابر" دادن به تمامی گروهها و باورها از جمله "سرنگونی طلبان" بوده است که بدون قید و شرط بتوانند عقاید و نظراتشان را "آزادانه" با مردم در میان بگذارند.
چرا که متاسفانه در تمام مدت پس از نمایش انتخابات بیشتر تریبونهای غربی و رسانههای فارسی زبان شان در اختیار کامل اصلاح طلبانِ از حکومت و کشور رانده شده قرار گرفت بدون کمترین امکانی برای مخالفانِ واقعی تمامیت رژیم اسلامی.
(هرچند همین امر به خوبی باعث شد این جناح شکست خورده در جنگ قدرت درون نظام در این چند سالِ "اپوزیسیون تقلبی" خارج نشین شدن با تلاش در حذف و خاموش کردن هر صدای مخالف حتا در غرب، ثابت کنند که آنها هم مانند جناح سیاه بر قدرت "آزادی" را -چون نفت ایران- فقط برای خودشان، اطرافیان و لابیهاشان می خواهند به رغم تمام شعارهای فریبکارانه قشنگ شان چون "آزادی بیان"، "دموکراسی"، "حقوق اقلیتها" و "دگر اندیشان"…)
اینبار اما در فرصتی کوتاه، ولی مغتنم، دو زن به عنوان نماینده دو تفکر بسیار متفاوت از هم "امکان برابر" یافتیم که باورهامان را "آزادانه و بدون سانسور" بیان کنیم
که قضاوت نهایی می ماند بر عهده مخاطب هوشیار….
بدون شک بر خلاف ادعای برخی از هواداران اصلاح رژیم اسلامی در خارج از کشور- و در تضاد کامل با شیوه سانسور و سرکوب این باند وا مانده از قدرت- هرگز خواهان حذف باور مخالفم (و در این مورد خانم بارلاس که هیچ آشنایی قبلی با ایشان نداشتم -یاهر فرد و گروه مخالف دیگری) نبوده ام و فقط نظرم را "آزادانه" بیان کردم همانطور که ایشان "آزادانه " نظراتشان را مطرح کردند.
که بی هیچ تردیدی با ولتر هم عقیده ام آنجا که
شجاعانه می گوید :
"موافق آنچه میگویی نیستم ولی تا پای جان از حق بیان نظرت دفاع خواهم کرد"
و کلام آخر آنکه بسیار خوشحالم فرصتی یافتم تا صدای کوچکی باشم برای آن گروه ازمردمان دربند بی صدایی که خواهان سرنگونی تمامیت این ماشین جنایت بوده و هستند و سرمست میشوم وقتی میشنوم گفتههای از دل بر آمده ام توانست لبخندی هر چند کوتاه بنشاند بر لبان یک مادر جگر گوشه اعدام شده در سالهای خونین -نه طلأیی- دیکتاتوریِ خمینی/موسوی…
……….
با فروتنی بسیار سر فرود می آورم در برابر تمامی شما نازنینان و همه مهر و حمایتی که نثارم کردید -که باید اعتراف کنم مرا بسیار غافلگیر کرد- امید که لایق این همه دوستی و عشق باشم…
به امید آزادی وطن اشغالیمان…
آخرین دیدگاهها