* دو مرداد ماه به دلیل قطع برق منطقه ، نمایشهای مجموعه تئاتر شهر به صحنه نرفتند !
*جمهوری اسلامی اتمی که پیشرفت های فن آوریش چشم دنیای حسود !را کور کرده است نمی تواندیک ژنراتوررا را ه اندازی کند!
*امکانات تنها سالن تئاتر در تهران را هم بدانید وعبرت بگیرید!!
* اصل خبر از ایستا
آرش عباسی ـ مدیر روابط عمومی مجموعه تئاتر شهر ـ با تایید این خبر گفت: فقط نمایش محیطی تئاترشهر اجرا شد اما دیگر نمایشها به دلیل قطع برق نتوانستند به صحنه بروند.
به گفته او، برق منطقه در ساعتهای اولیه شب قطع شده و احتمالا گیشه تئاتر شهر بلیتهای زیادی برای نمایشهای شب گذشته نفروخته است.
آرش عباسی در پاسخ به این پرسش که چرا در تئاتر شهر دستگاه ژنراتور نصب نمیشود تا دیگر از این مشکلات پیش نیاید به ایسنا گفت: دستگاه دیزل ژنراتور با هزینهی بسیار بالایی در مجموعه تئاتر شهر نصب شده است اما هنوز مراحل نهایی راهاندازی آن انجام نشده است.
او پروسهی نصب این دستگاه را پروسهای طولانی مدت دانست و اظهار امیدواری کرد: بزودی ژنراتور تئاتر شهر راهاندازی شود تا هنگام قطع برق بطور خودکار کار کند و اجراها تعطیل نشوند.
عباسی تاکید کرد: قطعا راهاندازی ژنراتور انجام شدنی است فقط بخش نهایی آن باقی مانده است که در حال انجام است.
در پی قطع برق مجموعهی تئاتر شهر، حسن باستانی کارگردان نمایش «آنتوان و مسافر کوچولو» با اظهار تاسف گفت: مشکل تئاتر شهر فقط ژنراتور نیست بلکه حتی سرمایش و گرمایش سالنها هم دچار مشکل است.
این کارگردان تئاتر گفت: از روز اول اجرایمان به تئاتر شهر اعلام کردم سرمایش تالار چهارسو دچار مشکل است اما با اینکه ۱۳ اجرا پشت سر گذاشتهایم هنوز یک پنکه اضافه نکردهاند.
وی اضافه کرد: تماشاگر ما از گرما کلافه است. مسئولان میگویند در حال اقدام هستیم در حالی که باید پیش از شروع فصل گرما این پیشبینیها را انجام میدادند تا امکانات به موقع به سالنها برسد اما با این تاخیر تا وضعیت سرمایش سالن درست شود وارد فصل سرما شدهایم.
باستانی ادامه داد: این مشکلات، مشکلات امروز تئاتر شهر نیست از دیرباز چنین وضعیتی وجود داشته چگونه است که برای مجموعهای به این قدمت تازه ژنراتور خریدهاند در صورتی که پیش از این هم دیدهایم برق تئاتر شهر قطع شده است و این بیمسئولیتیها باعث تاسف است.
این کارگردان تئاتر با اشاره به قطع برق منطقه که باعث تعطیل شدن بخش زیادی از نمایشهای تئاتر شهر شد یادآور شد: برق مجموعه حدود ساعت ۱۹ قطع شد. متاسفانه بلافاصله تماشاگران را از سالنها بیرون کردند، جالب اینجاست که ما در حال گفتوگو با مدیریت تئاتر شهر بودیم و قرار گذاشته بودیم کمی صبر کنیم اما در این فاصله مسئولان ورود و خروج تماشاگران، آنها را به بیرون از سالن هدایت کرده بودند.
باستانی با ابراز گلهمندی از این برخورد با تماشاگران متذکر شد: درست نیست تماشاگری که برنامهریزی کرده در ماه رمضان و با وجود گرمای هوا به تئاتر احترام گذاشته و برای تماشای آن بلیت خریده با چنین برخوردی روبرو شود. ما انتظار داشتیم از تماشاگران عذرخواهی و دلجویی شود اما متاسفانه نوعی برخورد شتابزده غیرفرهنگی اتفاق افتاد.
این هنرمند تئاتر در پایان گفت: ای کاش همه ما در قبال وظایفمان بیشتر احساس مسئولیت کنیم. همه این اتفاقات ناشی از این است که مسئولیتها به خوبی تعریف نشده است. مثلا از امروز باید به فکر تجهیز سالن برای زمستان باشیم نه اینکه چله زمستان به این فکر بیفتیم که گرمایش سالنها را سروسامان بدهیم.
مسعود موسوی کارگردان نمایش «به دهکده جهانی خوش آمدی، پینوکیو» را به صحنه میبرد اظهار امیدواری کرد: ژنراتور تئاتر شهر زودتر راه بیفتد تا اگر برق رفت ما با مشکلی مواجه نشویم و تئاتر ما همین اندک تماشاگرانی را که دارد از دست ندهد.
این کارگردان تئاتر گفت: از چند روز پیش از طریق مسئول روابط عمومی گروه تئاتر پژواک اجرای روز گذشته برای خبرنگاران و عکاسان در نظر گرفته شده بود و علاوه بر دوستان مطبوعاتی تماشاگران دیگر هم پشت در سالن بودند که متاسفانه به دلیل قطع برق منطقه اجرای شب گذشته ما تعطیل شد.
موسوی اظهار تاسف کرد: گروه ما باید بار دیگر برنامهریزی کند تا بتواند اجرایی را به دوستان مطبوعاتی اختصاص بدهد. از سوی دیگر تماشاگرانی که شب گذشته برای اجرای نمایش آمده بودند در هر تاریخ دیگری که برایشان ممکن باشد میتوانند نمایش را تماشا کنند.
کارگردان نمایش «به دهکده جهانی خوش آمدی، پینوکیو» که نمایشاش را ساعت ۱۹ در تالار قشقایی تئاتر شهر به صحنه میبرد یادآور شد: تقریبا ۲۰ دقیقه پیش از اجرای ما بود که برق قطع شد و تماشاگران پشت در سالن ماندند به هر حال امیدواریم ژنراتور تئاتر شهر زودتر راه بیفتد تا دیگر شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم.
لازم به ذکر است روز گذشته نمایش «گورگیر» که ساعت ۱۷:۳۰ در کارگاه نمایش به صحنه میرفت اجرایش را انجام داد اما نمایشهایی که اجرای آنها حوالی ساعت ۱۹ و بعد از آن بود، تعطیل شدند.
منبع: ایسنا
• کسی می آید که مثل هیچکس نیست!
*تنظیم تصاویر براساس این سروده فروغ فرخزاد
از ن.مرات
*کسی می آید یکی از سروده های مشهور فروغ فرخزاد است که بار ها تکه هایی از این سروده نقل شده اما تا آنجا که من ذهنم یاری می کند کسی این شعر را تحلیل نکرده است با اینکه برخی از قسمت های این شعر با نزول خمینی هماهنگ است وفروغ اصلا این دوره از تاریخ خونین ایران را ندیدآیا او پیشگو ویا غیبگو بود ویا این هماهنگی تنها یک اتفاق است ؟اما سبز شدن نام الله روی آسمان مسجد مفتاحیان وصورتی که از صورت امام زمان روشن تر است که می تواند کنایه ای بر رشد دوباره مذهب باشد که البته نمی تواند اتفاق معنایش کرد. چطور تقسم آب وپپسی با ادعای دروغ وفریبکارانه خمینی-مجانی کردن آب وبرق- اینقدر هماهنگ شده است؟ ن. مرات با تحمل زحمت بسیار برای یافتن عکسها ، با تیز بینی این شعر فروغ را با تصاویر تطبیق داده است. درآغاز سایت سینمای آزاد این کار را از زیر ذره بین عبور میدهیم.
متن و تصاویر را در قالب فایل پی.دی.اف بخوانید و ببینید (حجم فایل: 21,4 مگابایت)
– ملیجک های وزارت ارشاد در میان ما
از فیس بوک
– آش اینقدر شور شده که خودشان هم سر وصدایشان در آمده است!
یک گزارش مهم از چاپیدن از کیسه مردم باند های مافیا ی سینمایی ج.ابه برکت اختلافات درون باندی. (چند توضیح ما در داخل پرانتز است)
نقل از روزی نامهی امنیتی /حکومتی رجا نیوز، برادر دوقلوی کیهان شریعتمداری
همراهان ما ارسال کرده اند
سینما و تلویزیون ج.ا زن را چگونه میبینند؟!!
– این گزارش سایت های ضد انقلاب نیست، بلکه انعکاس بخشی از افتضاح ج. اسلامی در کن امسال است
فیلم را در حضور خانواده شهدا نمايش دهيد تا مشخص شود غیرتشان اجازه ميدهد مسعود بخشي و محمد آفريده سالم از سالن بیرون بیایند يا نه؟! (یعنی هر فیلم خودشان که خواست کامل نظام به خصوص حزب اله را جواب ندهد سازندگانش مضروب ومجروح وچه بسا به قتل می رسند)
سينماي ما- از زمان برگزاري جشنواره كن تا امروز، هر از گاهي با اشاره يا ادعا و انتقاد يك مدير سينمايي يا چهرههاي ديگر، فيلم «يك خانواده محترم» ساخته مسعود بخشي به تيتر رسانهةا تبديل ميشود و اكنون فيلم بدون نمايش حتي خصوصي در ايران، به فيلمي مطرح و پر سر و صدا و كنجكاويبرانگيز تبديل شده است. رجا نيوز در بخشهايي از تازهترين گزارش خود با تيتر " لطفاً «يك خانواده محترم» را براي خانواده شهدا نمايش دهيد!" درباره فيلم مطالبي مطرح كرده كه در زير ميخوانيد:
حدود يك ماه پيش، رجانيوز طي گزارشي با عنوان «وهن خانوادهي شهداء؛ همه قصهي فیلمی که سیمافیلم به کن برد!» براي اولين بار، با افشاي جزئياتي از داستان فيلم «يك خانوادهي محترم» – تنها نمايندهي سينماي ايران -ج.ا -در بخش دو هفته كارگردانان جشنوارهي كن- به اعتراض به اين فيلم موهن و سرمايهگذار اصلي آن – سيمافيلم – پرداخت. بازتاب اين گزارش به حدي بود كه مسئولين سيمافيلم ناچار شدند تا طي تماسي با رجانيوز مشاركت مالي خود در اين پروژه را تكذيب كنند و مدعي شوند كه حمايت سيمافيلم از فيلم «يك خانوادهي محترم» حمايت معنوي بوده است!
اين ادعاي سيمافيلم در حالي عنوان ميشد كه پيش از اين محمد آفريده – تهیه کنندهی «یک خانوادهی محترم»- در گفتگو با فارس، از پرداخت اقساط مبلغ قرارداد توسط سيمافيلم خبر داده بود: «اواخر سال گذشته (بهمن یا اسفندماه) برای درخواست قسط بعدی به سیما فیلم مراجعه کردیم که جناب آقای رحیمزاده گفتند یک نسخه راف کات باید ارائه شود. نسخه اولیه را که کامل نبود ارائه دادیم و با حضور آقای رحیمزاده فیلم را دیدیم. نکته عمدهای مطرح نشد و احساس کردم فیلم مسئلهای ندارد.» بدیهی است که اين اذعان به مراجعه براي دريافت قسط بعدي توسط تهيهكنندهي فيلم، خود تأييدي است بر حمايت مالي سيمافيلم و صداوسیمای جمهوری اسلامی از فیلم موهن «يك خانواده محترم».
اما جالبتر آنکه بعد از اعتراضات پرشمار به این فیلم -که عموماً نه از جانب مدیران دولتی و یا سینماگران طیف انقلابی منظورش حز ب الهی های دو آاتشه هست) که از سوی سینماگران معتدلی مثل «علی معلم»، «همایون اسعدیان»، «محسن علیاکبری» و … صورت میگرفت، محمد آفریده –تهیه کنندهی فیلم- در مصاحبهای با خبرگزاری مهر این انتقادها را جبههای، دور از انصاف و نوعی تبلیغات رسانهای دانست و اعلام کرد که «منتظر زمانی مناسب برای نمایش این فیلم برای جمعی از مدیران و منتقدان با حضور مسعود بخشی هستم تا در این شرایط با در نظر گرفتن جوانب انصاف صحبت درباره این فیلم انجام شود.»
از همین رو، رجانیوز با توجه به اینکه توقیف و دیده نشدن «یک خانوادهی محترم» را لطف بزرگ نظام در حق «محمد آفریده» میداند که سالهاست در ردههای مختلف مدیریت فرهنگی این نظام با عنوان یک مدیر انقلابی مشغول کسب آبروست و بارها و بارها فیلمهای موهن تهیه شده در نهادهای تحت مدیریت او، با حربهی توقیف به فراموشی سپرده شده و دیده نشده است، از این پیشنهاد تهیهی کنندهی فیلم مبنی بر اکران خصوصی آن به شدت استقبال میکند و در همین رابطه نکات زیر را گوشزد مینماید:
1- آقای آفریده اگر تا این حد به محتوای فیلم خود ایمان دارد، این فیلم را در سالنی با حضور «خانوادهی شهدا» به ویژه «خانوادهی شهدای دانشآموز» اکران نماید تا مشخص شود که غیرت این خانوادهها به او و «مسعود بخشی» اجازه خواهد داد تا از این سالن سالم بیرون بیایند یا نه!
2- دقیقاً همان نسخهای از فیلم پخش شود که در جشنوارهی کن نیز به نمایش درآمده است. طبیعی است حضور برخی از مدیران یا سینماگران حاضر در کن، میتواند مطابقت فیلم با نسخهی جشنوارهی کن را به راحتی مشخص کند.
گفتنی است که فیلم «یک خانوادهی محترم» روایتگر زندگی یک خانوادهی شهید است. مطابق داستان فیلم، فرزند دوازده سالهی این خانواده بعد از اینکه با پدر درگیر میشود و از او یک سیلی جانانه نوش جان میکند، آنقدر سرخورده میشود که تصمیم میگیرد به جبههها برود و همان جاها هم به شهادت میرسد! جالب آنکه در نمای بعدی، در یک تصویر آرشیوی حضرت امام (ره) را میبینیم که مشغول صحبت با رزمندگان است و به صورت کاملاً اتفاقی، همهی رزمندگان دور و اطراف او نوجوانان کم و سن سال هستند! به عبارت دیگر، کارگردان فیلم به صورت هوشمندانهای این مفهوم را القا میکند که اکثر شهدای کم سن و سال دفاع مقدس، تحت تأثیر یک بحران عاطفی کودکانه و خیرهسریهای خاص سن بلوغ راهی جنگ شدند!
در ادامهی فیلم (البته به صورت فلاش بک) میبینیم که پدر شهید بعد از شهادت پسرش، همسر داغدارش را به آسایشگاه روانی میفرستد تا خود با زن دیگری ازدواج کند! در این میان آرش، یکی از فرزندان این خانواده، به فرانسه میرود و مشغول تحصیل میشود. حالا با گذشت بیست و دو سال، آرش (با بازی بابک حمیدیان) در کسوت یک استاد دانشگاه از فرانسه به ایران برمیگردد و اوضاع "سیاه و کثیفی" که کارگردان از ایران زمین به تصویر کشیده است را از نزدیک رصد میکند. در واقع، او از «بهشت فرانسه» وارد ماجراهای خانوادهای میشود که بقیهی اعضای خانواده هم در شرارت و پلیدی و رانتخواری دست کمی از پدرشان ندارند. تنها فرزند معقول این خانواده، همین آرش است که مقیم فرانسه بوده و در این وطن آشفته بزرگ نشده است! لطفاً به این نام «فرانسه» و تصویر مثبت ایرانی مقیم فرانسه دقت کنید و بعد به یاد بیاورید که این فیلم تولید مشترک ایران و فرانسه است. البته توصیه میکنیم اصلاً ذهنتان به این سمت که «یک خانوادهی محترم» ممکن است سفارش فرانسه به یک مثلاً ایرانی برای تخریب خانوادهی شهدا باشد، منحرف نشود!
بگذریم از اینکه این فیلم بیشتر در هواداری از بعثیهاست( یعنی احمدی نژاد فیلم هودار بعث را به ژیل زاکوب قالب کرده است؟)تا رزمندگان ایرانی و آن چه که از فتح خرمشهر به مخاطب (نشان میدهد، التماس تعدادی عراقی مجروح و یک عراقی دو نیم شده به سربازان خشمگین ایرانی است! و نیز بگذریم از آن سکانس تاکسی که بیانات مقام معظم رهبری در حال پخش است! و آن بخش پایانی که به راهپیمایی بیست و پنج خرداد 88 اشاره میکند… ( توجه کنید که فستیوال کن برای خوش رقصی حتا فیلم با بیانات رهبر قاتل را نشان میدهد اما باز هم باندهای حکومتی ناراضی هستند)گذریم! همین که این فیلم به خانوادهی شهدا تا این حد توهین میکند، برای ما در قضاوت نهایی کافی است. فقط میماند یک سوال. چرا یک ایرانی باید چنین فیلمی بسازد؟
آخرین دیدگاهها