در جمهوری اسلامی، هر روز یک جشنواره مثل علف سبز
میشود چون نازپرورده های ولی فقیه برای اینکه به لفت و
لیسی برسند باید به ظاهر یک کار وشغل هم داشته باشند
وساده ترین کارها جشنواره چرخانی است.
میزان این جشنواره ها انقدر زیادشده که حسابش از دست
رژیم هم در رفته. اما دو جشن هست که به حساب خودشان
ویترین تبلیغاتی رژِیم است یکی جشنواره مثلا بین
المللی فجر که بیشتر مکانی برای داد وستد با جشنواره
های خارجی وزد وبند با مدیران این جشنواره هاست .یکی
دیگر جشن سالیانه خانه سینما که ویترین تبلیغات داخلی
آخوند هاست. امسال این جشن چنان با رسوایی برگذار شد
که مطبوعات وسایت های خود رژیم هم نتوانستند ساکت
بمانند. قبل ار آغار برنامه رسمی ،مراسم بزرگداشت چند
سینماگر از آن جمله بهرام بیضایی برگزار شد. در
گزارشی که برایتان ار سایت سینمای ما جدا کرده ایم هیچ
اشاره ای به این مراسم قبل از تقسیم جوایز نمیشود .
البته رژیم وقتی موقعیت های خارج از ایران پیش می آید
یادش میرود که بهرام بیضایی هم فیلمساز است حتا برای
داوری کن هم بازیگر خودی نیکی کریمی را صادر می کند
.اما در مراسمی این چنینی که نه انعکاس دارد ونه
اعتبار یاد بهرام بیضایی می افتد. این که چرا بهرام
بیضایی که جوایز فجر را با نامه ای شهامت آمیز پس
فرستاد ، می پذیرد در چنین برنامه های بی هویتی از او
تجلیل شود مربوط به خودش است . اما اینرا می دانیم که
ج. اسلامی تشویق وتوبیخ هایش بی حساب وکتاب نیست. ایا
برنامه ای برای تخریب چهره بیضایی تدارک دیده اند؟
باید منتظر ماند. اما گزارش سینمای ما از مراسم جشن
خواندنی است ما عین گزارش را بدون هیچ تغیر در متن
وعینا نقل می کنیم تاکید های ما وعلایم ! با تغیر رنگ
مشخص شده است.
سینمای ما - صوفیا نصرالهی:
پیش از ورود
البته از همان اول همه می دانستیم که برگزاری جشنی به
این وسعت و بزرگی، آن هم برای اولین بار در این مقیاس
و در جوار برج میلاد حتما با مشکلاتی رو به رو خواهد
شد اما راستش دیگر فکر نمی کردیم که این مشکلات
حتی قبل از ورود به محل
برگزاری مراسم و از ابتدای اتوبان همت خودشان
را نشان دهند. آن شب بین ساعت 6 تا 8 اگر در اتوبان
همت بودید با صحنه ی عجیبی از ماشین های سرگردان رو به
رو می شدید که مجبور شده
بودند اتوبان را خلاف بروند!!! خب دلیلش هم
ساده بود.این اولین بار بود که در چنین جایی مراسمی به
این بزرگی برگزار می شد و خیلی از مردم ورودی برج
میلاد را بلد نبودند و در
کارت ها هم هیچ آدرسی ذکر نشده بود. درست است
که برج میلاد از پروژه های ملی ماست که همه آن را می
شناسند ولی این دلیل نمی شود که همه آدرسش را هم بلد
باشند!
ورود
بالاخره کسانی که در ورودی و جای پارک پیدا کردند و
توانستند وارد حریم برج میلاد شوند، دیدند که برگزاری
مراسم در چنین جایی ارزش صبر کردن دارد،البته اگر
تعداد مهمانان با صندلی ها
هماهنگ بود. !جعیت انقدر زیاد بود که همان اول
تقریبا مطمئن شدیم پذیرایی در کار نخواهد بود!البته نه
این که مسئولان از آن شانه خالی کرده باشند.نه! ولی
مشخص بود که لااقل نیمی از
هفت هزار نفر افطار نخواهند کرد!و همین هم شد.
چون صندلی ها به اندازه کافی
نبود و مردم ترجیح دادند به سمت محل برگزاری
هجوم بیاورند که
حداقل مجبور نشوند تا نیمه شب سرپا بایستند که باز هم
بخت با خیلی ها یاری نکرد.
ساعت 9 شده بود ولی جمعیت هنوز می آمد و هیچ
جای خالی هم دیده نمی شد و مانده بودیم که با این
وضعیت مراسم کی قرار است شروع شود. گروه کر هم که از
ساعت9 خیلی دقیق روی
صحنه آمده بودند آنقدر ایستادند که آخر خسته شدند و
همان جا روی سن تا نشستند
تا زمانی که نوبتشان شود!
شروع شد
با این همه ی این اوصاف خیلی هم برای شروع مراسم معطل
نشدیم!
ساعت 9:30 شده بود که
سرود جمهوری اسلامی ایران پخش شد و همه ایستادند و
با قرائت قرآن و
سخنان امین تارخ دوازدهمین جشن خانه سینما رسما آغاز
شد. تارخ کوتاه از عملکرد خانه سینما سخن گفت و این که
آن ها تنها دو ماه فرصت
داشتند که پنج جشن برگزار کنند که همگی هم بزرگ
و باشکوه بودند. پس از سخنان تارخ کلیپی پخش شد که در
آن افرادی چون حجت الاسلام زم، محمدمهدی حیدریان، سیف
الله داد، صمدی و بهشتی سخن گفتند که همگی پیش از این
عهده دار مسئولیتی مرتبط با خانه سینما بودند و البته
سینماگران خاطرات بسیار خوبی از آن ها دارند.
مجری
قبلا این طور شنیده بودیم که قرار است امسال مجری در
کار نباشد. اما متاسفانه چنین نشد و حسین پاکدل اجرای
مراسم را برعهده داشت. او
بامزه نیست و وقتی هم سعی می کند بامزه باشد
اوضاع را خراب تر می کند. در جشنی که طولانی است و با
تاخیر هم شروع شده و مهمانان آن هم روزه داران گرسنه و
تشنه هستند به جای این که مدیریت زمان درستی انجام دهد
که تا آخر مراسم مردم خسته نشوند و احیانا جشن را ترک
نکنند، نه تنها از مهمانان نمی خواهد که کوتاه صحبت
کنند بلکه خودش از همه بیشتر حرف می زند و باعث کشدار
شدن و طولانی تر شدن مراسمی می شود که یک جمله ی بامزه
هم در آن ردوبدل نشده است. همین جا به همه ی متولیان
مراسم سینمایی اعلام می کنیم که آقای پاکدل مجری مناسب
جشن های سینمایی نیست! باور کنید وقتی حسین پاکدل از
دبیر جشن، امین تارخ، می خواست که در رثای شکیبایی
یادداشتی بخواند یا بعد از آن شعری دکلمه کند جماعت
خسته از عصبانیت مانده بودند چه کنند!آخر ساعت
از 11:30 هم گذشته بود و
هنوز هیچ یک از جواز اصلی داده نشده بود.
باز هم موسیقی و بقیه برنامه های جنبی
امسال دیگر جشن خانه سینما در این زمینه سنگ تمام
گذاشته بود و یک گروه موسیقی کامل و تمام عیار در تمام
مدت مراسم روی سن بود. امسال به جای این که آهنگی ضبط
کرده باشند که بعد از اعلام نام برندگان پخش شود، هر
بار گروه کر نوری
قطعه ای را اجرا می کردند: "صدا، دوربین، حرکت!صدا،
دوربین، کات!" چون این جشن در آستانه ی سی امین سال
پیروزی انقلاب اسلامی برگزار شد، در ابتدای مراسم گروه
موسیقی سرود "بهاران خجسته باد"!!! اجرا کردند همراه
با کلیپی از روزهای اول انقلاب که خب شروع خوب و انرژی
بخشی بود. اجراهای بعدی با علیرضا قربانی بود که
خواننده خوبی است ولی دیشب اصلا با گروه موسیقی هماهنگ
نبود و به نظر می رسید که می خواهند زودتر کار را تمام
کنند که حق هم داشتند!اما مشکل دیگر این بود که قربانی
سه قطعه اجرا کرد(این را هم متذکر شویم که در یک جشن
سینمایی لزومی ندارد که سه قطعه آوازی پخش شود آن هم
از یک خواننده!) و خلاصه هر سه ی این قطعات هم از
سریال های تلویزیونی بودند:" مدار صفر درجه و شب دهم".
خب اگر قرار است اجرایی برای یک جشن سینمایی داشته
باشیم معقول است که یا چیز تازه ای باشد یا مربوط به
یک فیلم سینمایی باشد اما اجرای قطعات سریال های
تلویزیونی(هر چقدر هم موفق) بی ربط به نظر می رسد.
برنامه ی جنبی دیگری هم که تدارک دیده بودند یک
پرفورمانس و اجرا بود با عنوان :" صلح و دوستی"
!!!گفتند شعار دوازدهمین جشن است کارجدیدی بود و اگر
خیلی خسته نبودی می توانستی از آن لذت ببری.
برای مراسم امسال کلیپ های متعددی ساخته شده بود که
فرصت نشد تا همه شان پخش شود. از کلیپ آماده سازی
محوطه ی برج میلاد برای مراسم بگیرید تا به سنت اسکار
کلیپ درگذشتگان. مشکل خستگی بود یا کمبود جا یا گرسنگی
یا خود کلیپ ها که مردم حتی برای کلیپ درگذشتگان و
برای خسرو شکیبایی هم آن گونه که باید و شاید ابراز
احساسات نکردند. البته در میان کلیپ ها، کلیپی که
اختصاصا برای شکیبایی ساخته شده بود فرق داشت. یعنی
شکیبایی و فیلم هایش آنقدر تاثیر گذارند که حتی تکه
هایی از آن ها در یک کلیپ چند دقیقه ای هم جماعت را
ساکت می کند و قلبشان را به طپش در می آورد. کلیپ را
دیدیم و فهمیدیم چقدر دلمان برای شکیبایی تنگ شده است.
جوایز دهندگان و جوایز گیرندگان و تریبون آزاد!
این قسمت هر سال دریغ از
پارسال شده است. حالا می گوییم کسی که جایزه می
گیرد هیجان زده می شود و نمی تواند درست صحبت کند(گرچه
دوستان هنرمندند و لااقل بازیگران که باید در اجرا کمی
هم بداهه کاری داشته باشند!) اما برای کسانی که قرار
است جایزه بدهند هیچ توجیهی وجود ندارد
که انقدر بیمزه، بدون شور و
حتی بدون فکر روی صحنه می آیند. همان جا روی
صحنه تصمیم می گیرند چند کلامی بگویند که رفع تکلیفی
شده باشد. که اگر قرار بر این است پیشنهاد می کنم سکوت
کنند و فقط جایزه را بدهند تا جماعت هم خوشحال تر
شوند. این دیگر کمبود و مشکل برگزارکنندگان نیست که
عادت کرده این از آن ها گله کنیم یادمان باشد این مشکل
از خودمان است. خلاصه ی همه ی حرف ها:
اکثر سینماگران از حال بد سینمای ایران سخن گفتند و
دعا کردند!!! دوباره
سینمای ایران را سرپا و در اوج ببینیم. برای اصغر
شاهوردی دعا کردند که در بستر بیماری است.
رخشان بنی اعتماد از مقاومت سینماگران!برای نگه داشتن
سینما سخن گفت.
بابک حمیدیان پس از گرفتن جایزه از دیگر کاندیداهای
نقش مکمل تشکر کرد و قدم نورسیده پژمان بازغی را تبریک
گفت.
دختر گوهر خیراندیش به جای مادرش روی صحنه آمد تا
جایزه اش را بگیرد و مریلا زارعی هم به خواسته ی
خیراندیش روی صحنه آمد تا متنی را از طرف او بخواند که
نه ما و نه دیگران اصلا و ابدا از آن سر در نیاوردند.
نه بامزه بود و نه آموزنده بود.
داریوش فرهنگ هم تصمیم گرفت از تریبون استفاده کند و
درباره ی تلویزیون و سریال های زیرخط فقرش صحبت کرد.آن
هم بی هیچ مناسبت و
پیش زمینه ای!
پویا شکیبایی روی صحنه رفت تا جایزه ی بهترین بازیگر
نقش مرد را از طرف پدرش بگیرد. همه به احترام شکیبایی
از جا بلند شدند. پویا گفت:" همیشه دلیم می لرزید که
اسم کاندیداها را که می خوانند اسم پدرم جزوشان هست و
برنده می شود یا نه امشب هم دلم لرزید هم اسم پدرم بود
اما خودش دیگر نیست."
امین تارخ از سه نفر برای برپایی این مراسم تشکر
کرد:"منوچهر شاهسواری، منوچهر شاهسواری و منوچهر
شاهسواری."
و علیرضا شجاع نوری گفت که:" از ماه غافل نشوید که
امشب تمام رخ در جشن ما شرکت کرده است."
بهترین قسمت مراسم
امسال هم مانند پارسال بهترین قسمت مراسم آخرش بود. یعنی
جایی که پاکدل خداحافظی کرد و به اشتباه گفت که
گروه کر نوری به همراهی ارکستر زهی پارسیان الان قطعه
ی نیایش را اجرا می کنند و بعد هم آتش بازی. اما گروه
موسیقی اول" یه شب مهتاب" را خواندند و همه را به شور
آوردند و بعد از آن آتش بازی بود و قطعه ی نیایش.
موخره
این برج میلاد ما واقعا زیباست به خصوص اگر شب باشد و
آتش بازی و ماه شب چهارده و هنرمندانی که عاشق کارشان
هستند و فقط همین به آن ها انرژی می دهد تا باقی
بمانند.
منبع خبر : سینمای ما
جمعه,29 شهریور 1387 - 2:59:35 |