اول نقد ونظر پرویز را بخوانید:
زنا ن بدون مردان، عنوان اصلی:
Women without Men,
کارگردان: شیرین نشاط، فیلمنامه: شیرین نشاط، شجاع آذری،
فیلمبردار: مارتین گشلاخت، تدوین: جورج کراگ، جای رابینوویتز،
جولیا وید والد،.....، موزیک: ریو چی ساکاماتو، بازیگران:
شبنم طلوعی(مونس)، پگاه فریدونی(فائزه)، آریتا شهرزاد(فخری)،
اورسی تت(زرین)، بیژن دانشمند(عباس)، شهرنوش پارسی پور(پا
انداز)
محصول: ۲۰۰۹ آلمان، اتریش، فرانسه، زبان اصلی: فارسی، زمان:
۹۵ دقیقه
زنان بدون مردان اولین فیلم سینمائی شیرین نشاط است، که تا قبل
از این به عنوان هنرمند عکاس و خالق آثار ویدئویی به شهرتی
جهانی رسیده بود. نشاط این فیلم را بر اساس رمانی به همین نام
نوشته شهر نوش پارسی پور ساخته. رمان زنان بدون مردان برای
اولین بار در ایران حدود بیست سال پیش منتشر شد , و بعد از آن
هم دیگر اجازه چاپ دریافت نکرد . پارسیپور که در حال حاضر در
آمریکا در فقر شدید مالی بسر میبرد و همچنین در اثر مشکلات
روحی و روانی به انزوا و گوشه گیری کشیده شده، در این اثر
داستان پنج زن را در سالهای ۱۳۳۰ به بعد و به خصوص در دوران پر
تلاطم نخست وزیری مصدق، تظاهرات علیه شاه و بعد کودتای بیست و
هشت مرداد روایت میکند. او که در جمهوری اسلامی چهار بار به
زندان رفت، عنوان کتابش را به عنوان اثری متقابل با کتابی از
ارنست همینگوی به نام مردان بدون زنان که حاوی داستانهای
کوتاه و در سال ۱۹۲۷ به چاپ رسید، انتخاب کرد. نشاط ولی در
فیلم فقط به چهار شخصییت کتاب میپردازد، و مهدخت، زن پنجم
رمان که در پایان تبدیل به درختی میشود، را از داستان حذف
کرده. نشاط در این باره میگوید، که سرنوشت مهدخت را در فیلم
بین چهار زن دیگر تقسیم کرده و به نظر او که قبل از هر چیز حفظ
محتوای جادویی و تخیلی رمان در فیلم برایش مهم بوده، تبدیل
مهدخت در انتها به یک درخت به عنوان پایانی قوی و اثر گذار
باعث میشد که در فیلم شخصییتهای دیگر و سرنوشت آنها به
حاشیه رانده شوند.
مونس که در اولین سکانس فیلم با پریدن از پشت بام خود کشی
میکند، زنیست جوان و علاقه مند به مسائل سیاسی. اما برادری
دارد به شدت مذهبی که او را مدام با سر کوفتهایش و اینکه چرا
او تا به حال ازدواج نکرده مورد آزار و اذیت قرار میدهد. و
دست آخر بر اثر زور گوییهای وی دست به خود کسی میزند. ولی
به طور تعجب انگیزی و بدون هیچ مقدمهای در اواسط فیلم دوباره
جان میگیرد و سر از همکاری با حزب توده در میآورد. برای
نشاط زنها بعضی وقتها این هستند و بعضی وقتها آن. ولی در
اکثر موارد و همانطور که در عکسهایش و کارهای ویدئویی اش
شاهد هستیم، اکثرا به عنوان قربانی ظاهر میشوند. فقط فخری
مسنترین زن داستان موفق به آزاد کردن خود از بند وابستگی
میشود. او شوهرش را، که ژنرال ارتش است و در خانه هم بمانند
پادگان فقط دستور میدهد، ترک میکند و ساکن خانهای با
عمارتی قدیمی در بیرون از شهر میشود. این خانه در باغی
بزرگ قرار دارد که مه جاری در آن با درختانی بلند و تو در تو
حالتی جادویی به آن میبخشند. در آغاز فیلم هم دوربین به
مثابه ماری در درون این باغ سحر آمیز میخزد و در آن
میچرخد. این باغ که ترکیبی ست از بهشت و جنگل جادو بعد از
فخری پناهگاهی هم میشود برای زرین، زنی روسپی که دیگر قادر
به تّن فروشی نیست، و همچنین فائزه که بعد از اینکه مورد تجاوز
قرار میگیرد، توان بازگشت به خانه را ندارد.
آنها
با کمک یکدیگر باغ را سر و سامان داده و دشت خشک مجاور آن را
به مرور به گلزاری با گلهای رنگارنگ تبدیل میکنند. در این
مدت مونس دوباره زنده شده تبدیل به هوادار فعال حزب توده شده،
و شبها با دیگر هواداران در کوچههای شهر اعلامیه پخش میکند.
باغ که به غیر از باغبان مهر بان هیچ مردی در آن رفت و آمد
ندارد، مکانی است ماورای سیاست و تاریخ. پناهگاه و گریزگاهی که
فقط زنان به آن راه دارند. ولی با تصمیم فخری برای بر پا کردن
جشنی در باغ با دوستانش که بیشتر از محافل روشنفکری و یا هنری
هستند، زمان آرامش و بدون دغدغه برای زنان در این ماوای دور
دست به پایان میرسد. نماد این انتها درختی است تنومند که
بناگاه و با وجود هیچ بادی شکسته و با صدایی مهیب از پنجره به
وسط اتاق میافتد، در حالی که فخری و فائزه در حال انتخاب
لباس برای شب جشن هستند. ولی تنها این باغ و گلزار مجاور آن
نیست که رو به زوال میرود. همزمان با آن حال جسمانی زرین هم
هرروز بد تر شده و او که بطرزی جادویی با درختان و گلهای باغ
پیوند خورده به مبارزه مرگ و زندگی کشانده میشود.
بزرگترین قابلییت و در عین حال بزرگترین مشکل زنان بدون مردان
تصاویر آن هستند. تصاویری زیبا، پر احساس و پر شور ولی همزمان
رویایی و پر زرق و برق. سکانسهای مربوط به تظاهرات در خیابان
اغلب خالی از رنگ هستند، در حالی که در صحنههایی شدت رنگها
اغراق آمیز میشوند. نشاط تبحّر خود در تصویر سازی را به کرات
در فیلمش به اثبات میرساند، ولی چیزی که اثر او فاقد آن
است، یک روایت داستانی خوب و منسجم در قالب فیلم است.
شخصییتهای مرد در این فیلم همگی بصورت کلیشهای ظاهر میشوند.
آنها یا مذهبی متعصب، ارتشی دیکتا تور مآب و یا تجاوز گر
هستند، که فقط در پی اعمال قدرت میباشند. در طرف دیگر مرد
باغبان را میبینیم که به مانند فرشتهای فقط خوش قلب و
مهربان است. فقط شخصییت فخری با بازی جاندار آریتا شهرزاد است
که دارای عمق و ژرفای یک کاراکتر سینما ئیست.
شیرین نشاط در اغلب مصاحبههایش در رابطه با فیلمش گفته که
برای او و گروه سازنده فیلم که همه تقریبا ایرانی بوده اند،
بار سیاسی فیلم هم اهمییت زیادی داشته و آنها قصد داشتهاند که
با توجه به وضعییت خاصی که از یک سال پیش در ایران جریان
دارد، با این فیلم سهم کوچکی در جنبش آزادی خواهی مردم ایران
داشته باشند. آنها در صدد بوده اند که خلاف پروپاگاندای
حاکمان اسلامی در ایران را که همیشه سعی در نشان دادن
ایرانیان به عنوان مردمانی عمیقا مذهبی هستند، و اینکه تمام
جنبشهای صورت گرفته در آن کشور فقط انگیزههای مذهبی داشته
را به معرض دید بگذارند. نشاط همچنین میگوید، که هدف او نشان
دادن جامعه ئیست که از افراد سکولار و همچنین آگاه تشکیل شده،
که در راه مبارزه برای حق تعیین سرنوشت خود همچنین خواهان
ارتباط با دنیای آزاد هستند. تاکید نشاط در این رابطه بخصوص
روی زنان و مبارزه آنها علیه ستمی که به آنها میرود بوده.
شاید از این زاویه بتوان گفت که زنان بدون مردان قبل از اینکه
خواسته باشد یک روایت سینمائی باشد، بیشتر به یک تاریخ نگاری
تصویری مبدل گردیده.
در
رابطه با سرکوب و ستم زنان در ایران علیرغم گفتههای سازنده
فیلم باید گفت، که فیلم در این مورد هم ناموفق بوده. همه زنهای
فیلم اغلب در حال گریه کردن هستند و مخالفت و ستیز آنها با
شرایط حاکم هیچ حاصلی ندارد. برای اکثر آنها تنها راه رهایی از
وضع موجود خود کشی ست. سؤال اینجاست که ناله و زاری و خود کشی
چه ربطی با مبارزه و ستیز با ستم و سرکوب دارد؟ نشاط فیلمش
را به همه کسانی که جان خود را در راه مبارزه برای دموکراسی و
آزادی در ایران از دست داده اند، تقدیم کرده. ولی تماشاگر غیر
ایرانی در رابطه با وقایع بیست و هشت مرداد، انتخاب مصدق،
کودتا و اینکه اصلا خواستههای مصدق و مخالفان او چه بوده هیچ
نوع اطلاعاتی دریافت نمیکند. به تمام این اتفاقات در طول
فیلم فقط با سه چهار جمله که بیشتر هم به شعار میمانند،
اشاره میشود. در فیلم صحنههای تظاهرات خیابانی بدفعات دیده
میشود، که بعضاً هم حالت تکراری به خود میگیرند، ولی به
نظر میآید که برای کارگردان فقط لحظههای زیبایی شناسی (esthetic)
این اعتراضات جالب بوده. هر چند با قصد ساختن یک فیلم خوب
نمیتوان فیلم خوبی ساخت، ولی زنان بدون مردان به خاطر
تصاویر زیبایی که شیرین نشاط افریده، به ارزش تماشایش
میارزد.
*نظر سردبیر سینمای آزاد درباره شیرین نشاط و شهرنوش پارسی
پور.
خوانندگان
همیشگی سینمای آزاد راه وروش ما رادر برخورد با سینمای جمهوری
اسلامی وهنرمندانی که با کار ورفتارشان در جهت حفظ نظام فاسد
جمهوری اسلامی اکثراخواسته وگاه نا خواسته حرکت می کنند می
شناسند. برای ما هنرمندانی ارزش واعتبار دارند که علاوه بر
برخورداری از استعداد وخلاقیت هنری بامردمی که بپاخاسته اند تا
بساط ظلم وستم نظام مرتجع وآدمخوار جمهوری اسلامی را برچینند
همدل وهمراه باشند. ما میدانستم شیرین نشاط زن هنرمندی است
وکار سینمایش هم ارزش مطرح شدن دارد اما وقتی او شال سبز سیدی
بگردن می بندد،یعنی خواستهایش راتا حد اندیشه عقب مانده موسوی
وکروبی محدود کرده وخود به نوعی برای بقای نظام وبازگشت به
اندیشه خمینی جلاد با شبه اطلاح طلبان هم نظر شده است. این
چنین بود که از درج خبر مربوط به فیلم او صرفنظر کردیم تا
اینکه فیلم در آلمان به اکران آمد ودوست وهمراه ماپرویز صدیقی
که نقد هایش در باره ی فیلم های روی پرده سینما در آلمان را
قبلا خوانده اید فیلم خانم نشاط را بررسی کرد ومقاله اش در
اختیار ما قرار گرفت.
همین طور این فیلم بر اساس داستانی از شهرنوش پارسی پور ساخته
شده ما تا تاکنون در باره کار های شهرنوش هم حرفی نزده بودیم
اما من شهرنوش را بیشتر خیلی ها که سنگ او را به سینه میزنند
می شناسم از سالهای جوانی او وخودم ،شهرنوش ،قصه نویسی بود که
علاوه برتوانایی در نگارش قصه، دید هنری وسیعی داشت . در نهمین
جشنواره جهانی سینما ی آزاد که در تهران برگذار کردیم یکی از
دوران این جشنواره بود که 3 روز قبل از آغاز جشنواره، گرفتار
ساواک شد ونتوانست در جلسات داوری شرکت کند. آشنایی من با
شهرنوش از زمانی بود که او شهرت محدودی داشت. چون شهریار برادر
او از آغاز شکل گیری سینمای آزاد به ما پیوسته بود من علاوه بر
شهریار با دیگر اعضای خانواده اش هم آشنا شده بودم. بی شک
شهرنوش یکی برجستگان ادبیات معاصر است. امامن با رفتار او و
نزدیکیش به دار ودسته خاتمی وشبه اصلاح طلبان حکومتی وبرخی
دیگر از رفتار هایش نظیر تائید صیغه مسئله دارم. بسیاری از
مشکلات روانی که الان شهرنوش با آن دست بگریبان است. مصائبی
است که کلیت نظام ج. اسلامی به او ارمغان گردانیده است. در
شرایطی که شیرین نشاط بر اساس داستان شهرنوش فیلمش را ساخته
،خود شهرنوش هم یکی از بازیگران فیلم است وما نقد ونظر در باره
این کار را چاپ می کنیم نیاز بود که این یاد آوری را هم به نقد
همکارمان اضافه کنیم.
سردبیر
|