اصطلاح
«عوضی» به دو معنا به کار برده می شود. من در اینجا هر دو معنا
را توضیح می دهم تا خواننده خود تصمیم بگیرد که اغلب نویسندگان
مستخدم سایت وزیر ارشاد اسلامی سابق در ایالات متحده آمریکا از
کدام دسته هستند.
یک تعریف ممکن است شامل حال گروهی که اشتباها خود را جای
روزنامه نگار، طنزپرداز، تحلیل گر سیاسی و سرانجام تئوریسین
جنبش سبز جا می زنند، بشود و تعریف دیگر شامل کسانی که در قالب
ناسزا ، مردم آنها را خائن، بی شعور، نان به نرخ روز خور،
چماقدار سابق، و… به شمار می آورند.
امروز ابراهیم نبوی در سایت جرس که برخی آن را «کیهان سبز» می
خوانند، نوشته ای با عنوان «عوضی ها» درج کرد و من و همه کسانی
را که با اشغال مسالمت آمیز سفارت جمهوری اسلامی همدلی کرده
بودیم با همان ادبیات سخیف هدف گرفت، این نوشته پاسخی ست
فراخور همان نوع ادبیات.
نبوی نوشته است «عوضی ها» یی که به سفارت ایران (این سفارت
ایران یعنی جایی که شما دائم در آن بیتوته می کنید نیست، سفارت
جمهوری اسلامی است) در هلند حمله کردند «نه انقلابی اند، نه
مخالف حکومت اند، نه جزو نیروهای جنبش سبز اند، نه سلطنت طلب
اند، هیچ کدام نیستند، فقط یک مشت موجود بی فکر و رهبری طلب
هستند که می خواهند جلب توجه کنند و از این مسیر آبروی یک جنبش
بزرگ اجتماعی را هم می برند»
شیوه منطق و استدلال واضع دکترین «اسب تراوا» بهتر از این
نیست، یعنی گروهی که مخالف حکومت یا انقلابی نیستند بی هیچ
دلیل آشکاری به قول وی به سفارت «حمله می کنند»!
و بعد هم تکلیف شان را مشخص کرده که این ها جز نیروهای جنبش
سبز هم نیستند، این اظهر من الشمس است که جنبش سبزی که شما
روشنفکر و رهبرش باشید همان بهتر که چنین پیروانی نداشته باشد.
به گمان نبوی این افراد تنها در پی جلب توجه بوده اند و حتی
آبروی جنبش بزرگ اجتماعی موسوی که بزرگترین دستاوردش تا به
اینجا دعوت عام برای شرکت در یک «نمایش انتخابات» دیگر بوده،
را هم می برند.
باید پرسید که آبروی این «جنبش» تا به حال چه بوده است که با
یک اعتراض در سفارت جمهوری اسلامی برده می شود؟ اگر این جنبش
شما آبرویی داشت آن وقتی که در کمال وقاحت و ساده لوحی، گوسفند
وار در برابر همین سفارتخانه ها صف کشیدید و به مشروعیت نطام
جمهوری اسلامی رای دادید و معترضان را ریشخند کردید، آبرویش را
از کف داد.
و اساسا چه بهتر که آبروی این جنبش شما با چنین اعتراضاتی از
بین برود وقتی نهایت تدبیر و درایت شما سر از «اسب تراوا» در
می آورد که یک فرصت بی نظیر را از دست جنبش مردم می رباید! و
کسانی شما را نفوذی و عامل وزارت اطلاعات برای خاموش کردن
اعتراضات می خوانند.
نبوی سپس چنین ادامه می دهد: «می گویم ” عوضی” ها و مقصودم
انقلابیونی است که انقلاب کردن را از راه دور دوست دارند، اگر
بنا به شهامت باشد، لابد باید این انقلابیون کفش و کلاه کنند و
به ایران برگردند و مثل بسیاری از آنها که در اعتراض به حکومت،
به خیابان می روند، با دولت استبدادی بجنگند، اما انقلابی
عوضی، یا انقلابی قلابی کسی است که شهامت جنگیدن ندارد، به
همین دلیل خودش را تندتر از همه انقلابیون نشان می دهد. او به
قلب حکومت حمله می کند، ولی نه در تهران، بلکه در لاهه، او
توسط پلیس دستگیر می شود، ولی نه توسط وحشی های جمهوری اسلامی،
بلکه توسط پلیس مودب و تمیز هلند، او به زندان می رود، ولی نه
در کهریزک، بلکه در زندانی تمیز در قلب هلند. انقلابی قلابی
چنین است.»
نبوی برای آنکه عده ای هوادار نوجوان ش را که کتاب خواندن را
دوست ندارند سر موضع نگه دارد، همان مهملات همیشگی سبزها را
ردیف می کند و خودش را به کوچه علی چپ می زند!
مثلا نمی گوید زمانی که «انقلابیون» گروه گروه به فتوای امام
خمینی ش تیرباران می شدند، خودش کجا بود؟ من آدرس ش را بلدم،
وزارت کشور جمهوری اسلامی!
نبوی نمی گوید که این «انقلابیون» جان بدر بردگان شکنجه ها و
قتل عام های دهه شصت به دست همکاران خودش در وزارت اطلاعات و
وزارت کشور هستند که اکنون همان همکاران رسانه های اصلاح طلب
را می گردانند!
نبوی نمی گوید که این «انقلابیون» هر لحظه آماده برگشتن و
گذشتن از مرزها هستند اما عوضی های اصلاح طلب ما در عافیت
نشسته اند و هر از چند وقت در مهمانی سفارت و نمایش انتخابات
حضور بهم رسانده و تنور مشروعیت جمهوری اسلامی را گرم نگه می
دارند.
نبوی نمی گوید که زمانی که یک نوجوان چهارده ساله را به اتهام
داشتن یک برگ اعلامیه زیر شکنجه متلاشی می کنند و همان شبانگاه
بی هیچ دادگاهی پیکر نیمه جانش را به رگبار می بندند و حتی
نشان گور دستجمعی را هم به خانواده ش نمی دهند اما بابت پنج
گلوله، پنچ هزار تومان طلب می کنند او و امثال او کجا بودند؟
نخست وزیر محبوب امام شان کجا بود؟ رئیس مجلس و رئیس بنیاد
شهیدشان کجا بود؟ وزیر ارشاد و معاون وزیر اطلاعات شان چه می
کردند؟
نبوی نمی گوید که اغلب نویسندگان «کیهان سبز» در آمریکا نه
تنها رنگ زندان را ندیده اند بلکه حتی تجربه یک بازجویی
تشریفاتی ساده را هم ندارند، او نمی گوید که اگر هم کسی مانند
خودش زندانی شده با نوشتن توبه نامه و تن دادن به رذالت مصاحبه
تلویزیونی و اعترافات ساختگی علیه دیگران و لودگی از بند رهایی
یافته است و اکنون کنج عافیت نشسته است.
نبوی نمی گوید که در حالی که بسیاری از همین «انقلابیون»
سالها ممنوع الخروج بوده اند او و امثال او با ویزا و دعوتنامه
سوار هواپیما شده و محترمانه به خارج از کشور «صادر» شده اند!
نبوی نمی گوید که این «انقلابیون» زمانی که او در دفترش در
وزارت کشور نشسته بود و چایی و کشمش و کلمپه ش را می خورد و
برای سرکوب «ضد انقلاب» مانند همان اسب تراوا یش طرح و برنامه
می داد، جنگ شان را کرده بودند، آن هم وقتی که بهای همراه
داشتن یک اعلامیه سرب داغ بود.
«عوضی واقعی» چنین مهملاتی را برای گروهی نوجوان سبزالله به هم
می بافد!
نویسنده در استخدام سایت جرس سپس برای زهرآلود تر کردن نوشته
خود می افزاید: «عوضی ها جنس اصلی نیستند، کپی اند، رونوشتی
مخدوش که کارنامه شان را خودشان می نویسند، دوازده مدرک دکترا
دارند، اما دیپلم شان را نگرفته اند، از سن شش سالگی عضو
سازمانهای چریکی بوده اند، اما زمانی طرفدار مبارزه مسلحانه
شده اند که همه اجداد تاریخی شان دست از آن ماجراجویی ها
برداشتند. روزنامه نگارانی بسیار باسابقه اند، اما عجیب است که
تعداد مقالات شان در عصر درخشان روزنامه نگاری شان به تعداد
انگشتان دست نمی رسد. کمونیست های دوآتشه ای هستند که کلاه چه
گوارا هم برای سرشان گشاد است. وقتی کمونیست شده اند که همه
کمونیست ها در دیدگاه شان تجدید نظر کرده اند.»
متلک پراکنی نبوی البته آن چنان جاهلانه است که نیازی به پاسخ
ندارد اما شاید بد نباشد اشاره کنم که «عوضی های واقعی» کسانی
هستند که در همه دولت ها در ده جا کار می کردند و ده جا همزمان
«کارت ساعت» می زدند! عوضی ها کسانی هستند که وقتی مردم شعار
«مرگ بر جمهوری اسلامی» می دهند به دنبال «انتخابات» دیگری
هستند و وقتی مردم شعار «مرگ بر خامنه ای» و «مرگ بر اصل ولایت
فقیه» می دهند از شعارهای ساختارشکنانه اعلام برائت می کنند و
به تقدس اصل ولایت فقیه و اعلام بیعت با رهبرشان می پردازند.
عوضی های واقعی کسانی هستند که با سهیمه یا بدون کنکور به
دانشگاه رفتند و با ضرب و زور مدرکی گرفتند در حالی که بسیاری
از «انقلابیون» از ورود به دانشگاه و ادامه تحصیل محروم بودند،
عوضی های واقعی کسانی بودند که در دانشگاه چماقدار بودند و یا
سردسته «انقلاب فرهنگی» بودند و بعد به لطف دوستان روزنامه
نگار شدند و گاه هم که سنبه پر زور بود در روزنامه آن یکی جناح
طنازی کردند!
عوضی های واقعی نه پرنسیب دارند و نه اخلاق، عوضی اند و همیشه
دنباله روی قدرت!
نبوی در «عوضی نامه» ش نوشته است: «عوضی ها، از همه تندرو
ترند، آنها به خاتمی و موسوی فحش می دهند، چون خاتمی و موسوی
در موضع قدرت نیستند، اما از آنها نمی شنوید که کلمه ای علیه
خامنه ای و احمدی نژاد که در موضع قدرت اند چیزی بگویند. آنها
وقتی در سوئیس هستند، و همزمان با حضور احمدی نژاد و مرتضوی و
لاریجانی که تصویری مخدوش از واقعیت نشان می دهند، گم می شوند،
اما در سخنرانی اکبر گنجی حاضر می شوند تا او را به اتهام
اینکه سی سال قبل انقلابی بوده، محاکمه کنند. آنها فقط می
توانند ضعیف کشی کنند. آنها فقط می توانند در کشورهای دموکرات
چهره انقلابی بگیرند، آنها فقط علیه زندانیان شعار می دهند ولی
نمی دانیم چرا کاری به زندانبانان ندارند.»
مصرف داخلی این «عوضی نامه» فقط برای شستشوی مغزی سبزالله است
همانطور که وقتی خامنه ای آسمان و ریسمان را به هم می بافد و
همه چیز را به «توطئه دشمن» ربط می دهد تا ذهن حزب الله ش را
مطابق مشی خود «فرمت» کند.
والا چه کسی نمی داند که مخالفان جمهوری اسلامی مخالف هر دو
جناح و هر دو پادگان جمهوری اسلامی هستند و طبعا هیچ دریغی
ندارند که علیه خامنه ای یا علیه خاتمی- موسوی سخن بگویند.
نبوی تصور می کند که کسی به سایت ها، نشریات و رسانه های
اپوزیسیون واقعی یا مخالفان جمهوری اسلامی دسترسی ندارد و به
یمن فیلترینگ گسترده برادرانش، هر کسی هر چه او بگوید می
پذیرد؟
نبوی در روز روشن دروغ می گوید و منکر تظاهرات و اعتراضات
«انقلابیون» علیه حضور هر یک از مقامات جمهوری اسلامی در
سالهای اخیر در هر نقطه از جهان می شود و از این میان برای او
مهم این است که کسی به گنجی اعترض نکند!
عوضی های واقعی نه تنها دغلکارند بلکه مانند پینوکیو هنگام
دروغگویی دماغ شان هم دراز می شود!
نبوی سپس می نویسد: «عوضی ها، در زمانی که مردم آرام می روند
تا به مقصدشان برسند، تند می کنند و زمانی که همه مردم در صحنه
حاضر می شوند، به مهمانی رفقایشان می روند. عوضی ها در تهران
با یک متر سبیل می شوند چپ طرفدار دولت دیکتاتور که فقط علیه
زندانیان و مردم حرف می زنند، در هلند می شوند تندرو تر از
سبزهایی که بآرامی مقابل سفارت تظاهرات می کنند و مودبانه
اعتراض می کنند و در آمریکا می شوند منتقدین جدی خدا و پیغمبر»
.
با همین شیوه عوضی نامه می توان گفت: عوضی های واقعی زمانی که
مردم برای رسیدن به خواسته های دهها سال مبارزه برای آزادی و
حقوق دمکراتیک، موتور جنبش انقلابی را به حرکت در می آورند،
فرمان عقب گرد می دهند و به مهمانی سفارت می روند و علیه هر
کسی که در حزب آنها نباشد لجن پراکنی می کنند ولی وقتی مخالفان
اعتراضات مسالمت آمیز در برابر سفارتخانه ها برگزار می کنند به
آنها مارک «عوضی» و تندرو می چسبانند و در آمریکا می شوند جیره
خوار بنگاه های مختلف برای تامین هزینه حق التحریر دوستان و
شرکاء و تفریحات سالم و مسافرت های دائمی و البته نماز خواندن
پشت سر حاج آقا.
دو هفته پیش از «نمایش انتخابات» در یک مناظره آن لاین با نبوی
گوشزد کردم که این «انتخابات» نیست! نتیجه ش روشن است و فقط به
رژیم مشروعیت می دهد که مخالفان را از دم تیغ بگذراند اما عوضی
هایی مانند اصلاح طلبان فتوای شرکت در انتخابات دادند، حالا که
پس از ده ماه مردم، آشکار و روشن از اصلاح ناپذیر بودن رژیم و
لزوم سرنگونی آن سخن می گویند، عوضی ها باز از سازش و «دعوای
خانگی» و فراخوان برای شرکت در انتخاباتی دیگر حرف می زنند.
عوضی ها همیشه سد راه تغییر و دگرگونی زیربنایی هستند اما
همیشه هم چون برف در برابر خواسته های مردم آب می شوند»
بهرام بیضایی فیلمی دارد به نام «سگ کشی» پیشنهاد می کنم اگر
ندیده اید، ببینید!
http://www.iran-free.org/1388/12/19/a-oh
/
|