همزمان با هیجدهم تیرماه، سالگرد قیام دانشجویان
هموطنمان، نمایش فیلم طلای سرخ ساخته جعفر پناهی در
پایتخت کانادا آغاز شد. برخی از رسانه های کانادایی به
ستایش از فیلم پرداخته و در جایی جسارت سازنده فیلم،
جعفر پناهی را با فیلمساز مستقل آمریکایی مایکل مور
مقایسه کرده اند؟! این در حالیست که چندی پیش جعفر
پناهی جلسه داوری فستیوال یونان را به خاطر آنچه "
توهین به مسوولان کشورش" می داند ترک کرده و مایکل مور
در بحبوحه درگیری دولتمردان کشورش در کارزار جنگ عراق،
ضمن محکوم کردن جورج بوش، ئیس جمهور کشورش در شروع
جنگی بی دلیل او را عامل کشتار هزاران غیر نظامی عراقی
و نظامیان آمریکایی می داند و در این شرایط بحرانی
هرگز از" توهین کردن به مقامات کشورش" ابا ندارد
و
حال باید پرسید وجه تشابه این دو فیلمساز در کجاست؟
همزمان
با نمایش فیلم طلای سرخ اطلاعیه ای از سوی " کانون
هنری ایرانیان آزایخواه- شاخه کانادا" منتشر شد و پیش
از آغاز نمایش فیلم در اختیار تماشاگران قرار گرفت که
متن آن در زیر می آید:
دوست
سینمادوست؛
به
دیدن فیلم طلای سرخ می روید؟!
پیش
از دیدن فیلم و دل سوزاندن برای مردمی که به گمان شما
از فشار فقر و اوضاع نابهنجار اجتماعی دست به جنایت می
زنند، خوب است بدانید که:
-
کشور هفتاد میلیونی ایران یکی از ثروتمندترین کشورهای
دنیا از لحاظ منابع معدنی است و در ردیف بزرگترین
صادرکنندگان نفت و گاز دنیا قرار دارد. دیکتاتوری
مذهبی حاکم بر ایران که پس از قیام مردمی 1357 با
کشتار هزاران هزار مبارز راه آزادی قدرت را در دست
گرفت در طی نزدیک به سه دهه با کشتار و سرکوب مردم زیر
ستم سرزمین افسانه ای ایران، به غارت دارایی های کشور
پرداخته و در حالیکه حاکمان مذهبی ایران در ردیف
ثروتمندترین رهبران دنیا قرار دارند، هفتاد درصد از
جمعیت ایران زیر خط فقر زندگی می کنند و برای تهیه
غذای روزانه با مشکلات جدی دست به گریبان هستند.
-
اینروزها و همزمان با نمایش فیلم طلای سرخ مصادف هستیم
با سالروز قیام دانشجویی 18 تیر 1378 که هزاران
دانشجوی ایرانی علیه حاکمان مذهبی، قوانین دیکتاتوری و
نبود آزادی و دموکراسی یکصدا فریاد مرگ بر حکومت
استبدادی سر دادند و قیام خودجوش آنها توسط حکومت و
رئیس جمهور مدعی آزادی بیان و گفتگوی تمدنها به خاک و
خون کشیده شد و پس از آن همه ساله در سالگرد آن قیام،
رژیم ایران در داخل کشور به سرکوب دانشجویان پرداخته و
در خارج نیز با نیرنگی تازه قصد منحرف ساختن اذهان
عمومی از جریان مبارزات دانشجویی را دارد، یکسال با
کنسرت خانم گوگوش، سال دیگر با به مسلخ فرستادن لاله و
لادن و تحت الشعاع قرار دادن اخبار بین المللی با هدف
منحرف ساختن نگاه رسانه های غربی به سرکوب دانشجویان و
امسال هم با نمایش فیلم هنرمند معترض جناب جعفر
پناهی(؟!!)
-
ناگفته پیداست، سینمای ایران که در این سالها به عنوان
سینمایی با مضامین انساندوستانه مطرح شده است نقشی
اساسی در رنگ و لعاب دادن به چهره هیولایی آدمکشان
حاکم بر ایران داشته و دارد و یکی از ابزارهای رژیم ضد
بشری برای ارتباط برقرار کردن با جوامع غربی است. دهها
فیلمی که در این سالها با نمایش فقر و بدبختی زنان و
کودکان ایرانی به تماشاگر حساس غربی همواره ترحم آنان
را برانگیخته، هرگز به دلایل و ریشه اصلی فقر و
نابسامانی اجتماعی جامعه امروز ایران نپرداخته و هرگز
در مقابل حکومتی که با کشتار و سرکوب و دزدی، نزدیک به
سه دهه بر قدرت باقی مانده قرار نگرفته بلکه همواره در
کنار آن بوده و همزمان نام معترض و مستقل را هم یدک
کشیده است!
اگر
این فیلمها ساخته سینماگران مستقل و معترض هستند و
اجازه نمایش در داخل کشور پیدا نمی کنند پس چگونه است
که هزینه ساخت شمار قابل توجهی از این فیلمها توسط
دولت، تلویزیون وابسته به حکومت و دفاتر تهیه کنندگی
وابسته به سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات رژیم تامین
می شود؟!
طبیعی
است فیلمی که با هزینه دولت و سفارش وزارت اطلاعات
رژیم ساخته شود هرگز حق ندارد که به ریشه معضلات نزدیک
شوند آنها فقر و رنج و درد و بدبختی زنان و جوانان
ایرانی را نشان می دهند اما دلیل آنرا شرایط بد جهانی
و بحران اقتصادی ناشی از آن می دانند! و هرگز مسوولان
محترم(؟!) کشورشان را به خاطر ناکارآمدی آشکار مخاطب
قرار نمی دهند.
-
آقای جعفر پناهی زمانیکه کارگردان مستقل قرقیزی در
فستیوال یونان، سینما و سینماگران امروز ایران را با
سینما و سینماگران دوران فاشیسم در آلمان مقایسه می
کند، جلسه داوری را به اعتراض ترک می کند با این ادعا
که به مقامات کشورش توهین شده است(!) همان مقاماتی که
در دادگاههای آلمان به عنوان تروریست و عامل جنایت
میکونوس شناخته شده و تحت پیگرد قانونی هستند. همان
مقاماتی که با در اختیار گذاشتن پول و اسلحه از
تروریست بین المللی حمایت می کنند و با حمایت از
طالبان در افغانستان و شیعیان جنوب لبنان و امروز عراق
نقش عمده ای در بی ثباتی منطقه خاورمیانه دارند. همان
مقاماتی که اعدام مخالفین حکومت اسلامی را واجب شرعی
دانسته و در میادین شهر، طنابهای دار بر گردن
آزادیخواهان می اندازند.
-
مقایسه مضحک و غیر منطقی فیلمسازان سینمای آخوندی با
مایکل مور بیشتر به توهین به هنرمند مستقل و جسوری چون
مایکل مور می ماند.
در
بحبوحه جنگ عراق و زمانی که دولت آمریکا در مخمصه ای
غیر قابل انتظار گرفتار آمده است کارگردان متعهدی چون
مایکل مور با ساخت فیلم مستندی سیاستهای غلط دولت جورج
بوش را عامل اصلی جنگ و کشتار در عراق و فقر، بیکاری،
نا امیدی و بحران اقتصادی در داخل آمریکا دانسته و با
اعتراض شدید به عملکرد حاکمین کشورش ارتباط مخفیانه
آنها را با سران تروریست بین المللی از جمله طالبان در
سالهای گذشته زیر سوال می برد.
پرسش
اینجاست، کدام یک از این سینماگران به ظاهر مستقل و
ایرانی در طی سالهای جنگ ایران و عراق حتی فیلم کوتاه
مخفیانه مستندی ساخت که نشان دهنده مقصر بودن حاکمان
مذهبی ایران در به درازا کشیدن جنگ ایران و عراق باشد
که باعث ویرانی کشور و کشته شدن هزاران هزار جوان
ایرانی شد؟
کدام
فیلمساز امروز معترض از ارتباطات پشت پرده امثال
رفسنجانی با کمپانیهای بین المللی تولید اسلحه پرده
برداشت؟!
کدام
کارگردان ایرانی سرداران سازندگی در ایران را مورد
سوال قرار داد که چرا فرزندان خودشان را به جبهه های
حق علیه باطل نمی فرستند! ( آنگونه که مایکل مور
نمایندگان سنا را مورد سوال قرار داد) و کدام فیلمساز
ایرانی اشاره ای به ثروتهای افسانه ای رهبران به ظاهر
روحانی ایران در خارج از مرزهای ایران و سرمایه
گذاریهای کلان آنها در کشورهایی چون دوبی، سنگاپور و
کانادا کرد؟!
به
جای همه اینها فیلمسازان ایرانی با نمایش سطحی زندگی
رقت بار کودکان گرسنه ای که برای رفتن به مدرسه به طور
مشترک از یک جفت کفش استفاده می کنند ترحم جهانی را
برانگیخته و کاسه گدایی آخوندها را به سراسر دنیا برده
پول جمع کرده تا برای بچه های پابرهنه ایرانی کفش
بخرند. اما هیچ کدام از این کارگردانها در هیچ جشنواره
جهانی اعلام نکرد که اگر فرزندان کشور ثروتمند ایران
بدون کشور مانده اند و با شکم گرسنه به خواب می روند
نه بر اثر فقر و بحران اقتصادی جهانی بلکه به خاطر
ناکارآمدی رژیمی است که تنها هدفش غارت ایران و نابودی
و تحقیر ایران و ایرانی است. هیچ فیلمسازی اشاره نکرد
که کودکان ایرانی نیازی به ترحم و دلسوزاندن مخاطبان
غربی نداشته و ندارند. چرا که بخشی از میلیاردها دلار
سپرده سران رژیم اسلامی در بانکهای غربی نه تنها
کودکان پابرهنه ایران بلکه تمام کودکان پابرهنه آفریقا
را صاحب کفش خواهد کرد.
-
جعفر پناهی به کرات در مصاحبه هایش مدعی می شود که
فردی سیاسی نیست و با سیاست کاری ندارد و تنها بعنوان
یک فیلمساز قصد به تصویر کشیدن فاصله فاحش طبقه فقیر و
ثروتمند جامعه و عوارض ناشی از آنرا دارد. او هیچگاه
اشاره نمی کند که عامل بوجود آمدن این فاصله و بالا
رفتن تکان دهنده آمار جرم و جنایت و فقر و فحشا در
ایران تنها به دلیل نادیده گرفتن خواستهای کشور جوانی
است که هفتاد درصد جمعیت آن زیر سی سال است و برای دست
یابی به نیازهای اولیه زندگی اش باید تلاش بی حاصل
دائمی را تا فرسودگی و افتادن به دامان فساد و جنایت،
کابوس وار دنبال کند بدون امید به یافتن راه نجات …
چرا که حتی هنرمند به ظاهر مستقل و معترضش نیز با طفره
رفتن هوشیارانه از بیان عامل اصلی فقر و رنج و درد و
بدبختی یک ملت در بند که ناشی از حکومتی ارتجاعی و
فاسد است مناسبات غلط اجتماعی، عوامل فرهنگی،
مردسالاری و مشکلات خانوادگی را علل اصلی اوضاع تاسف
بار جامعه امروز ایران دانسته و حتی اگر در فیلمهایشان
دخترکانی را نشان می دهند که در خیابان به دنبال مشتری
می گردند، آنرا معضلی اجتماعی خوانده و هرگز به نقش
حکومت اسلامی که از سویی زنان را به خاطر عشق آزاد
سنگسار می کند و از سوی دیگر در اداره و هدایت باندهای
قاچاق دختر بچه های ایرانی به روسپی خانه های کشورهای
عربی نقش محوری دارند، اشاره ای جزئی نیز نمی کنند و
حتی هر زمان مسوولان عزیز حکومتی - که هزینه ساخت
فیلمهای مستقل آقایان را متحمل می شوند- زیر فشار
سیاسی جهانی قرار می گیرند هنرمندان فیلمساز با حضور
در فستیوالهای فیلم مطرح بین المللی با جوایز متعددشان
اذهان جهانی را از زیر سوال بردن چهره کریه حکومت
آدمکش حاکم به افسون سینما منحرف می سازند.
-
آنچه روشن است آنکه امروز مردم آزادیخواه ایران پس از
نزدیک به سه دهه مقاومت در زندان حاکمان دیکتاتور
اسلامی، یکصدا خواهان سرنگونی حکومت مذهبی هستند و در
فردای آزادی و آبادی سرزمین افسانه ای ایران، شکنجه
گران، بازجویان و چماق داران دیروز و سینماگران امروز
همچون محسن مخملباف ها، احمدرضا درویش ها، بهروز افخمی
ها تا امثال کیارستمی ها و جعفر پناهی ها و … که زیر
نقاب سیاسی نبودن از بیان حقایق شانه خالی کرده( اما
در واقع با ساختن فیلمهای خنثی و جشنواره پسند، حرکت
کاملا سیاسی و هدایت شده ای را دنبال کرده و باعث بقای
چند سال بیشتر رژیم جنایت شدند) در مقابل وجدان بیدار
جامعه پاسخگوی عملکرد خیانت بارشان خواهند بود.
زنده باد آزادی
کانون هنری ایرانیان آزادیخواه
18
تیر 1383
kanoon_honari@hotmail.com |