کارگردان:
علیصمدی احدی، سناریو: علیصمدی احدی، آرنه نولتینگ، موزیک
متن: علین. آسکین، فیلمبردار: برنهارد یاسپر، بازیگران: نوید
اخوان(محسن طاهری)، آنا بوگر(آنا برگ هائم)، ولفگانگ اشتومپف(
برگ هائم-پدر)،اوا ماریا رادو(برگ هائم-مادر), میشاییل
نیاورانی(پدر محسن)، پرشات مدنی(مادر محسن) و دیگران، محصول
۲۰۰۹ آلمان، زبان: آلمانی، زمان: ۱۰۶ دقیقه.
علیصمدی
احدی با فیلم مستند تکان دهندهاش بنام "بچههای گمشده"، که در
باره کودکان سرباز در اگاندا بود، به شهرت رسید. هیچکس فکر
نمیکرد که فیلم بعدی او یک کمدی رمانتیک در باره یک مرد ایرانی
در کلن و زنیاز اهالی دهیدر آلمان شرقی باشد. سالامی علیلکم
شامل تمام آنچیزهاییست، که در بچههای گمشده نبود: رنگارنگ،
بیآزار و در عین حال جذاب و دوست داشتنی.
محسن، جوان ایرانی که در آلمان بزرگ شده، در اواخر بیست سالگی
بدون دوست دختر هنوز نزد پدر و مادرش زندگیمیکند. پدر محسن
قبل از انقلاب در ایران افسر رتبه پائینی در ارتش بوده،
ولیهمه جا خود را به عنوان یک ژنرال معرفیمیکند. او بعد از
ترک ایران در آلمان به شغل قصابی روی آورده. محسن در قصابی به
پدرش کمک میکند و قرار است که در آینده مغا زهرا به تنهایی
اداره کند، در حالی که او اصلا طاقت دیدن کشتن و سلاخی گاو و
گوسفند را ندارد. او بیشتر دوست دارد بافتنی ببافد تا این که
با حیوانات سر و کار داشته باشد. زمانیکه پدر محسن به خاطر
حمل و دفن غیر قانونی آشغالهای گوشتی پروانه کسبش را از دست
میدهد، محسن به عنوان تنها پسر خانواده حاضر میشود با وجود
بیعلاقه گی به این شغل اداره قصابی را به عهده بگیرد. یک
فروشنده مشکوک لهستانی به محسن چند راس گوسفند میفروشد.
گوسفندانی که محسن خود باید از لهستان به آلمان بیا ورد. در
بین راه بر اثر خرابی ماشین مجبور به توقف در دهیدر آلمان
شرقیمیشود. در ده کارخانه نساجی وجود داشته، که بعد از
اتحاد دو آلمان بمانند بسیاری از کارخانجات دیگر در آلمان
شرقیتعطیل شدهاند. با از کار افتاده گی کارخانه ده بیشتر به
مکانی مرده بنظر میآید. جاییکه مردمانش هم نسبت به غریبهها
روی خوشینشان نمی دهند. درست در همین ده محسن عاشق آنا دختر
مکانیک میشود، که در آلمان شرقیسابق قهرمان رشته پرتاب وزنه
بوده. از آنجایی که آنا گیاهخوار است، محسن به او به دروغ
میگوید، که کارخانه دار است، و از پشم گوسفندان فقط برای
کارخانه نساجی استفاده میکند. از این لحظه به بعد اهالی ده
به ناگهان صد و هشتاد درجه تغییر کرده، و نسبت به محسن مهربان
میشوند. چرا که آنها در محسن کسیرا میبینند که میتواند
با سرمایه گذاری کارخانه تعطیل شده در ده را دوباره راه
اندازی کند. و بیشتر از آن: پدر آنا یکدفعه هیچ مخالفتی با
پیوند محسن با دخترش ندارد.
دروغ کوچک محسن باعث امیدی بزرگ در اهالی ده و شور و شوق
دوباره آنها میشود. درست در لحظه یی که محسن قصد جمع و جور
کردن قضایا و گفتن حقیقت به آنا را دارد، مرسدس پدر محسن از
راه میرسد.......
سالامی علیکم یک کمدی سرگرم کننده است که به همه کلیشهها و
پیش داوریهای ممکن میپردازد. در این رابطه فیلم خود را فقط
به برخورد فرهنگیما بین آلمانیها و ایرانیها محدود نمی کند،
بلکه به روابط بین آلمان شرقیها با آلمان غربی ها، رابطه بین
مردان و زنان و همچنین رابطه پدر و مادرها با بچههایشان
میپردازد. "یک خارجیهر چیباشه، بهتر از یک نفر از آلمان
غربیه". جملهای که از دهان پدر آنا در میاد، زمانی که او به
اتفاق همسرش با محسن آشنا میشوند. سالامی علیکم همچنین
نگاهیبه دشمنی با خارجیها، مهاجرت و مشکلات داخلی آلمان
دارد. متاسفانه فیلم از این پیشتر نمی رود و علاقهای هم به
تجزیه و تحلیل این کلیشه ها و پیشداوریها نشان نمیدهد. بلکه
فقط آنها را بطور متوالی و پشت سر هم، آنطور که ما از شوهای
کمدی تلویزیون میشناسیم، به نمایش میگذارد. چیزی که بعد از
مدتیکسل کننده میشود. بعلاوه داستان فیلم هم طوری است، که
تماشاگر میتواند همه چیز را پیش بینیکند. در مقابل این ضعف
دراماتیک نقطه قوت سالامی علیکم در صحنه پردازی آنحداقل در
نیم ساعت اول است. مسئلهای که فیلم را کاملا جذاب و سرگرم
کننده میکند. بندرت در یک فیلم آلمانی دیده شده که همزمان در
یک اثر از شیوههای متفاوت روایتی (نقاشی، کارتون، تصاویر
واقعی) استفاده شده باشد. هر چند معلوم نیست که به چه
دلیلیبرای این و یا آنصحنه از این و یا آنسبک نمایشی
استفاده شده. با این وجود میتوان گفت که سکانسهای در خواب،
صحنههاییکه از دید شخصییتهای داستان باز گو میشود، جملاتی
که از فیلمهای وحشتناک نقل قول میشود و دست آخر رقصهای شاد
به سبک فیلمهای هندی، همه و همه بطور فکاهی و یا حتی میتوان
گفت طنز آمیز به تصویر کشیده شده اند که باعث به وجد آمدن
تماشاگر میشود.
نقطه اوج فیلم ولیبازی ولفگانگ اشتومپف در نقش پدر آنا و
میشائیل نیاورانی در نقش پدر محسن است. آنها هرکدام به تنهایی
بار کمیک بودن فیلم را میتوانستندبه دوش بکشند، ولیحضور و
بازی مشترکشان به سالامی علیکم ارزش دیگری میبخشد. محسن و
آنا هم با وجود ناهمگونی جثهای به عنوان یک جفت طبیعی و قابل
باور هستند. نوید اخوان و آنا بوگر انتخابهای بسیار مناسبی
برای این نقشها بودهاند. در مجموع میتوان به سالامی علیکم
به عنوان اولین فیلم داستانیعلیصمدی احدی نمره قبولی داد و
از آنبه عنوان اثری که آرزش دیدن دارد یاد کرد.
پیام فیلم شاید در مستقل بودن هوییت فرهنگیافراد در جامعهای
چند فرهنگیباشد. در پایان هم احدی بمانند قصهای خوش و صحنه
پردازی به سبک رقص بالیوودی خطابهای در طرفداری از
زندگیمسالمت آمیز و مدارا جویانه در کنار هم را به نمایش
میگذارد. علاوه بر آن فیلم هر گونه حسرت گذشته خوردن را به
باد استهزا میگیرد: اینجا آلمان شرقیها، که در حسرت از دست
رفتن سوسیالیسم هستند و در آنجا یک پدر ایرانی که از زمان شاه
به عنوان دوران طلایی" یاد میکند.
|