اول توضیح ما را بخوانید:
*سینمای آزاد سالهاست در باره ی بازیگر منفوری با نام محمد رضا
شریفی نیا هوشدار میدهد، چه آنگاه که دستیار وبازیگر فیلمهای
داریوش مهرجویی بود (مهرجویی پروپاکاندا فیلم موسوی را ساخت)
وچه آنگاه که در فیلم ننگین فرزند صبح بازی کرد (این فیلم
زندگینامه امام جماران است و کار بهروز افخمی سازنده
پروپاکاندا فیلم کروبی) چه در این سالها که به بهانه جمع آوری
اعانه برای یک کار انسانی ! به سوئد دعوت می شد وبا استقبال
اپوزیسیون! مواجه می شد. - آخرین بار در یک برنامه مشترک با
جعفر پناهی همراه با دست و تشویق حضار شرکت کرد- درهمه این
موارد ما تذکردادیم اما کو ،گوش شنوا؟مطلب مهم وآگاهی دهنده
ایرج مصداقی را در ارتباط با وی بخوانیدو ما یادآ وری می کنیم
شریفی نیا تنها سینماگری نبود که به خدمت آخوندها در آمد حتا
درروزهای نخست قیام مردم 600 تای آنها در اطلاعیه ای سرکوب
حکومت را تائید کردند که اسامیشان در شماره قبل چاپ شد .در
همان مراسم کذایی تنفیذ هم جهانگیر الماسی کنار شریفی نیا
نشسته بود.
*در خبرها آمده است که شرکت محمدرضا شریفی نیا در مراسم تنفیذ
حکم ریاست جمهوری احمدی نژاد توسط خامنه ای باعث شد صفحه ی او
در فیس بوک بسرعت خالی شود. بی مناسبت ندیدم تا نگاهی به سابقه
ی او که تلاش می شود مخفی نگاه داشته شود بیاندازم.
محمدرضا شریفی نیا در سال 1334 در خانواده ای مذهبی متولد شد و
تحصیلات خود را در مدارس علوی، قدس، موسوی و کمال ادامه داد و
در رشته تربیت بدنی از دانشگاه فارغ التحصیل شد. اما هیچ گاه
به کار در رشته تحصیلی اش نپرداخت. شریفی نیا پیش از انقلاب و
در سال های اولیه پس از انقلاب به ادبیات کودکان روی آورد و
چندین کتاب از او انتشار یافت. وی همچنین در نقاشی و عکاسی
برای کتاب هم در این سال ها فعال بود و در طراحی جلد چند کتاب
و کارهای گرافیستی نیز مشارکت داشت. وی پیش از انقلاب در زمره
ی شاگردان و علاقمندان مهدوی کنی، مطهری و شریعتی بود و در
جلسات سخنرانی شریعتی و فخرالدین حجازی و ... شعر دکلمه می کرد
و به همین خاطر عضو گروه سرودی بود که هنگام ورود خمینی به
ایران پای پلکان هواپیما سرود «خمینی ای امام» سروده حمید
سبزواری «ملک الشعرای» جمهوری اسلامی را اجرا کرد. شریفی نیا
در آن روز به عنوان فرد اول گروه سرود، مسئولیت دکلمه این شعر
را به عهده داشت.
محمدرضا شریفی نیا پس از پیروزی انقلاب با توجه به جو سال های
57 تا 60 که کمتر روشنفکری حاضر بود نامش در ردیف هواداران
آخوندها بیاید به هواداری از شریعتی گرایش پیدا کرد و راه خود
را از مطهری و مهدوی کنی جدا کرد. او به واسطه فعالیت های
فرهنگی که داشت مدتی اسمش سرزبان ها افتاد. اما همین برایش
موجب دردسر شد و در جریان سرکوب خونین دهه 60 به خاطر هواداری
از شریعتی و در ارتباط با نشریه لوح دستگیر و پایش به اوین باز
شد.
با پرونده سنگینی که لاجوردی برایش ساخته و پرداخته کرده بود
مدتی زیر حکم اعدام قرار داشت اما به سرعت در هیئت یک تواب دو
آتشه به خدمت شکنجه گران و لاجوردی در آمد و علاوه بر خبرچینی
و همکاری اطلاعاتی با زندانبانان به خاطر اعتمادی که به او می
رفت و تخصصی که داشت در چاپخانه اوین مشغول به کار شد. وی در
دوران زندان نیز در حالی که زندانیان بسیاری از ملاقات نیز
محروم بودند یک پایش در زندان بود و یک پایش در مرخصی.
شریفی نیا به خاطر خدماتی که به لاجوردی و دادستانی انقلاب
اسلامی ارائه داد ابتدا به حبس ابد محکوم شد و بعد از چند عفو
در سال 65 از زندان آزاد شد.
در آن سال ها مسئولیت چاپخانه زندان اوین با رضا تبریزی (1)
بازجو و شکنجه گر شعبه هفت اوین بود و کارهای اجرایی آن زیر
نظر شریفی نیا انجام می گرفت.
چاپخانه اوین در آن ایام زیر نظر روابط عمومی دادستانی انقلاب
اسلامی مرکز اداره می شد که مسئولیتش با احمد احمد بود. (2)
روابط عمومی دادستانی انقلاب اسلامی در کنار کار اصلی اش یعنی
تنظیم اطلاعیه های دادستانی انقلاب اسلامی مرکز، به چاپ و
انتشار کتاب هایی می پرداخت که حاوی بعضی مصاحبه هاو میزگردها
و همچنین بخش هایی از برگه های بازجویی افراد بود. این کتاب ها
و جزوات با نام «کارنامه سیاه» و ... علیه سازمان مجاهدین خلق
انتشار می یافتند. هدف این کتاب ها رفع اتهام از دادستانی
انقلاب اسلامی و جنایت های انجام گرفته از سوی آنان بود. تا آن
جا که به خاطر دارم 6-7 کتاب به فارسی و انگلیسی توسط روابط
عمومی دادستانی انقلاب اسلامی مرکز و یک کتاب توسط سازمان
تبلیغات اسلامی انتشار یافت. طراحی روی جلد، کارهای گرافیکی،
صفحه بندی ، تنظیم مطالب و کارهای فنی و محتوایی این کتاب ها
توسط محمدرضا شریفی نیا انجام می گرفت و تنها تایید نهایی آن
قبل از انتشار با بازجویان و مسئولان دادستانی بود.
شریفی نیا پس از آزادی از زندان به واسطه ی همسرش آزیتا حاجیان
(3) به سینما راه یافت. البته او در این زمینه تجربیاتی پیش از
انقلاب داشت. زمینه آشنایی او با کار سینما و تاتر بر می گردد
به سال های آخر دوران شاه و پس از انقلاب که همراه با آزیتا
حاجیان و ... یک گروه تاتری درست کرده بودند و به ارائه کارهای
مذهبی زیر نظر مهدوی کنی و مطهری می پرداختند. مهم ترین کار آن
ها «نسل آواره» نمایشی بود راجع به آوارگی فلسطینی ها که در
تاتر شهر به روی سن رفت.
شریفی نیا در سال 70 اجازه بازی در سریال امام علی را یافت و
پس از آن به سینما راه یافت و پله های ترقی را به سرعت پیمود.
از جمله نقش های که او در آن بازی کرد می توان به نقش یک عنصر
اطلاعاتی در فیلم «مکس» اشاره کرد که بخاطر نزدیکی به
بازجویان و عناصری اطلاعاتی در اوین بخوبی از عهده ی آن بر
آمد. نقش مرد هرزه و دو زنه نیز کارآکتری بود که وی به خوبی از
عهده ی اجرای آن بر آمد. با شایعاتی که بعدها حول و حوش او
پدید آمد ظاهرا تجربه های فردی نیز در ارائه موفقیت آمیز این
نقش مددکارش شده بود. در فیلم دایره زنگی تلاش می شود تسلط
پلیس و دستگاه امنیتی به رخ بیننده کشیده شود. حضور او در
سینما تنها به نقش آفرینی در جلوی دوربین ختم نمی شود بلکه از
دستیاری کارگردان تا انتخاب هنرپیشه و ... همه چیز به او ختم
می شود. شریفی نیا در مورد حضورش در فیلم فرزند صبح که راجع به
زندگی خمینی است می گوید:
«اولین باری كه بهروز افخمی برای ایفای نقش حاج سید احمد
خمینی با من صحبت كرد، عنوان كرد كه حاج حسن آقا، نوه امام
(ره) علاقهمند است كه من نقش پدر ایشان را بازی كنم. من به
لحاظ بازیگری خیلی علاقهمند به بازی در نقشهای شخصیتهای
معاصر نیستم، اما این بار موضوع فرق میكرد .
به خاطر اینكه خانواده امام (ره) خواسته بودند این كار را من
انجام دهم، بازی در این نقش را پذیرفتم. چرا كه ادای احترام به
خانواده امام(ره) برایم مهمتر از ایفاق نقش بود .»
http://www.sharifiniaa.blogfa.com
شرکت او در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری احمدی نژاد
جدای از تعلق خاطرش به این یا آن شخص به نظرم بر می گردد به
ابن الوقتی او و تلاش برای پاک کردن پرونده ای که نزدیکان
احمدی نژاد دو سال پیش برایش ساخته بودند و به خاطر آن مدت ها
زمزمه ی ممنوعیت فعالیت او در سینما نیز شنیده می شد. سال
گذشته نیز شریفی نیا تلاش کرد دل احمدی نژاد را به دست بیاورد
و در مصاحبه با رضا رشید پور گفت:
«من شنیدم که یک خبرنگار خارجی از آقای احمدی نژاد سوال کرده
که چهره شما زیبا نیست و به درد ریاست جمهوری نمیخورد، ایشان
هم پاسخ داده که اگر به درد ریاستجمهوری نمیخورد به درد
نوکری مردم که میخورد. این جمله مرا تکان داد و اگر قبل از
انتخابات شنیده بودم حتما به ایشان رای میدادم.»
http://www.fardanews.com/fa/pages/?cid=50688
موضوع
بر می گشت به گزارش سایت «رجا نیوز» در مورد فعالیت های شریفی
نیا. در گزارش این سایت که بعدها در نشریه صبح صادق ارگان سپاه
پاسداران نیز انتشار یافت آمده بود:
« محمدرضا شریفی نیا که در بسیاری از فیلم ها علاوه بر بازیگری
در قالب دستیار کارگردان و انتخاب بازیگر، ایفای نقش می کند،
با تشکیل یک مافیای انحصاری، ورود بازیگران جدید را در کنترل
خود گرفته و به سوء استفاده های مالی و اخلاقی می پردازد.» رجا
نیوز مدعی شده بود که شریفی نیا «معرفی بازیگران مرد برای
ایفای نقش در سینما را مشروط به پیش پرداخت اولیه ۸-۷ میلیون
تومانی کرده است. همچنین بازیگران زن، علاوه بر این پیش پرداخت
با صراحت شگفت انگیزی به تن دادن به مسائل غیراخلاقی برای
پیشرفت سریع تر دعوت می شوند! این شبکه مافیایی به دلیل ارتباط
گیری با اغلب کارگردانان، بر سینمای کشور مسلط شده است. ادامه
حیات این شبکه در حالی صورت می پذیرد که تاکنون خبری از برنامه
احتمالی مسئولین سینمایی برای شکستن این حلقه فاسد و برخورد با
این بازیگر منتشر نشده است. »
http://eiona.co.cc/fa/1388/05/14/2184
ظاهرا ترفند شریفی نیا برای نزدیکی به احمدی نژاد و ماست مالی
کردن پرونده مزبور کارساز واقع شده است
چرا که در پی اعتراضات مردمی نسبت به حضور وی در مراسم تنفیذ،
سایت سحر نیوز در خبری با عنوان «شریفی نیا آماج حملات
كودتاچیان مخملی»
نوشت:
«پس
از آنكه این چهره شاخص سینمایی در مراسم تنفیذ حكم احمدی نژاد
در بیت رهبری حاضر شده است مورد نفرین و عتاب جریان كودتای
مخملی قرار گرفته و
تهدیدها و تخریبها به سمت وی سرازیر شده است. در یكی از
ایمیلهای تخریبی و توهین
آمیز كه علیه وی ساخته و پخش شده ضمن توهین به شریفی نیا،
سینما و هنرمندان به
تحریم وی تشویق می شوند . »
http://saharnews.ir/view-6074.html
چنانچه
ملاحظه می شود پس از حمایت شریفی نیا از احمدی نژاد و شرکت او
در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری که با بایکوت وسیع چهره های
سیاسی و مذهبی رژیم مواجه شده بود، اتهامات نظیر «مافیای
انحصاری»، « سوء استفاده های مالی و اخلاقی»، « مسائل
غیراخلاقی»، « حلقه فاسد» «تواب منافقین» و ... فراموش شده و
شریفی نیا تبدیل به «چهره شاخص سینمایی» می شود و از او در
برابر «نفرین و عتاب» افراد وابسته به «جریان کودتای مخملی»
حمایت به عمل آمده و نسبت به ارسال «ایمیلهای تخریبی و توهین
آمیز» علیه وی شکایت می شود!
نکته جالب این که بریده نشریه صبح صادق ارگان سپاه پاسداران که
تا روز 17 مرداد 1388 در آدرس
http://eiona.co.cc/fa/1388/05/14/2184
موجود بود شب گذشته برداشته شد تا رد پای سپاه و رجا نیوز در
پرونده سازی قبلی برای شریفی نیا پاک شود. آخر زشت بود که فردی
با چنان توصیفاتی که روزنامه ارزشی سپاه پاسداران از او کرده
بود به حضور «رهبر معظم انقلاب» برسد و جزو میهمانان مراسم
«عبادی سیاسی» تنفیذ باشد. اما خوشبختانه این خبر همچنان در
نشریه «عبرت های عاشورا» دو هفته نامه ای که در نماز جمعه پخش
می شود در آدرس زیر موجود است.
http://irandoosty7.parsiblog.com/Archive47425.htm
نوع برخورد جریان های حامی احمدی نژاد با محمدرضا شریفی نیا
نشان دهنده میزان صداقت آن ها در طرح شعارهایشان است.
ایرج مصداقی 18 مرداد 1388
Irajmesdaghi@yahoo.com
www.irajmesdaghi.com
پانویس:
1- رضا تبریزی پس از فراغت از کار بازجویی و شکنجه گری اگر
اشتباه نکنم در یک دوره به ریاست فدراسیون کوهنوردی رسید.
2- احمد احمد از وابستگان سابق گروه حزب الله و بعدی مجاهدین
در سال 55 در درگیری خیابانی با ماموران ساواک هدف چندین گلوله
قرار گرفت و دستگیر شد. اما به خاطر ضدیت اش با نیروهای مترقی
و چپ پس از مداوا بدون آن که به دادگاه برده شود به دستور
ساواک از زندان آزاد شد تا به مبارزه با مجاهدین و نیروهای چپ
بپردازد.
3- آزیتا حاجیان متولد
۱۳۳۶ در
تهران و
لیسانسیه بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای
دراماتیک است. او فعالیت هنری خود را در سال ۱۳۵۴
با نمایش «خورشید خانم آفتاب کن» آ غاز کرد و از دیگر فعالیت
های او در زمینه تئاتر می توان به «بهرام چوبینه»، «ژاندارک»،
«نسل آواره»، «نمایش بی کلام»، «دایره گچی قفقازی» و ...
اشاره کرد.
پس از سرکوبی خونین دهه 60 وی نیز مدتی دستگیر شد. نمی دانم
دوران زندانش چقدر طول کشید اما شنیده ام دخترش مهرآوه در
زندان به دنیا آمد. از میزان صحت این خبر اطلاعی ندارم. وی پس
از آزادی، ممنوع التصویر بود تا در سال 68 در فیلم دزد عروسک
ها کار محمدرضا هنرمند در سینما حضور یافت و زمینه حضور همسرش
محمدرضا شریفی نیا را نیز به وجود آورد. گفته می شود در سال
های اخیر وی از شریفی نیا جدا شده است.
|