You should install Flash Player on your PC

سینما در سایت های دیگر (سایت هنر هفتم –ایران)

 آرشیو

 خانه نخست

سینما در سایت های دیگر (سایت هنر هفتم –ایران)

   NEXT 

کارگردان: لی تاماهوری. فیلمنامه: گری گلدمن، جاناتان هنسلی، پل برنباوم بر اساس داستان The Golden Man اثر فیلپ کی. دیک. موسیقی: مارک ایشام. مدیر فیلمبرداری: دیوید تاترسال. تدوین: کریستین چیمین. طراح صحنه: ویلیام سندل. بازیگران: نیکلاس کیج[کریس جانسون]، جولین مور[کالی فریس]، جسیکا بیل[لیز]، تامس کرتشمان[آقای اسمیت]، تروی کیتلز[کاوانا]، خوزه زونیگا[روی بال]، جیم بیور[ویزدام]. ٩٦ دقیقه. محصول ٢٠٠٧ آمریکا.

کریس جانسون صاحب توانایی شگرفی است، اما به خاطر داشتن همین ویژگی همچون فراری ها زندگی سختی را می گذراند. او قادر به دیدن حوادثی است که دقایقی بعد رخ خواهد داد، از این رو ماموران دولت به دنبال او هستند تا از توانایی کریس استفاده کنند. اما کریس شغلی کوچک به عنوان شعبده باز در لاس وگاس پیشه خود کرده و تصمیم دارد تا از چنگ آنها فرار کند. کریس از توانایی خود سر میزهای قمار برای برد بیشتر استفاده می کند و همین امر باعث می شود رد پای او توسط کالی فریس، مامور دولت کشف شود. کالی می خواهد برای یافتن محل بمب هسته ای که قرار است به زودی در لس آنجلس منفجر شود، از کریس استفاده کند. اما کریس از چنگ او می گریزد. در حین فرار با دختری به نام لیز آشنا می شود و در می یابد عشق حقیقی خود را یافته است. تروریست ها نیز که پی به وجود کریس برده و او را خطری بالقوه برای خود می دانند، تصمیم به کشتن او گرفته اند...

 فیلیپ کی. دیک از نویسندگانی است که داستان های علمی تخیلی اش الهام بخش کارگردان های بسیاری بوده و منجر به خلق فیلم های ماندگاری از قبیل بلید رانر، یادآوری کامل، گزارش اقلیت و پویش در تاریکی شده است. او در کنار ری برادبری، ایزاک آسیموف و رابرت هینلین از نام های برتر داستان های علمی تخیلی مدرن به شمار می رود و نویسنده ای است که برگردان سینمایی داستان هایش کار ساده ای نیست.دیک نویسنده ای رادیکال، انسان گرا و اصیل است که تنها به کاوش در پیامدهای فیزیکی تکنولوژی بسنده نمی کند، بلکه ابعاد فلسفی این پیامدها را نیز در نظر می گیرد. از این داستان های وی بر اصل پیشگیری تکیه دارد و گاه همچون گزارش اقلیت مخاطرات و راه یابی فساد در امر پیشگیری را نیز هدف می گیرد. بعد آخرین اقتباس از داستان های اوست که با سرمایه ای ٧٠ میلیون دلاری توسط یکی از زبردست ترین کارگردانهای هالیوود به فیلم برگردانده شده است.

 لی تاماهوری متولد ١٩٥٠ ولمینگتون، نیوزیلند تجربه ای طولانی و موفق در ساختن فیلم های تبلیغاتی و تلویزیونی به مدت یک دهه داد. اولین فیلمش Once Were Warriors در ١٩٩٤ جوایز زیادی از جشنواره های معتبر برای او به ارمغان آورد. فیلم دوم او Mulholland Falls یک درام جنایی خوش ساخت بود که در میانه دهه ١٩٩٠ او را به عنوان کارگردانی قابل اعتماد به تهیه کنندگان هالیوود شناساند. اما سومین فیلمش مرز نتوانست اقبال مالی چندانی کسب کند و ناچار چهار سال برای ساختن فیلم بعدی صبر کرد. عنکبوتی آمد بازگشت دوباره و موفقیت آمیز تاماهوری به صحنه بود که او را تا کارگردانی فیلمی از مجموعه باند به نام روزی دیگر بمیر رساند. اما xXx: State of the Union نیز با وجود بودجه ای ٨٧ میلیون دلاری نتوانست توقع سرمایه گذاران را برآورده کند و اینک بعد از دو سال تاماهوری با فیلم دیگری بازگشته که هنرپیشه پر کار و پولساز امروز سینمای آمریکا نقش اصلی آن را بازی می کند.

این یک اصل بدیهی است که سینمای هالیوود تا زمانی که شیره جان چیزهایی را که در اختیارش گذاشته می شوند، به تمامی مکیده نباشد از آن دست بردار نیست. قصه های دیک نیز در حال حاضر در زمره همین چیزها هستند و بعد با وجود کارگردانی خوبی تاماهوری ثابت کننده این ادعا است که با چه بی مبالاتی دستاورد دیک تبدیل به یک اکشن صرف شده است.

فیلم روی بی علاقگی کریس در همکاری با مامورین دولتی توقف چندانی نمی کند و بیشتر به نمایش فرارهای پر زرق و برق و چشمگیر او که توجه هر پلیسی را جلب می کند، دلخوش است. از طرف دیگر به نظر می رسد با وجود مامورین باهوشی چون کالی فریس، ضرورت استفاده از توانایی غیر عادی کریس متنفی است.

 اما توجه به این مسائل تماشاگر را از پیگیری قصه باز می دارد، پس منطق را فراموش می کنیم و به تعقیب حوادث عاری از هوشمندی ادامه می دهیم. فقط کافی است به شباهت های انکار ناپذیر بعد با پیرنگ داستانی فیلم Deja Vu که به تازگی اکران شد، توجه کنید تا برتری دومی را دریابید. Deja Vu در کنار نمایش ناتوانی قهرمانان داستان در پیشگیری از وقوع حوادث و نبود نیروهای غیر عادی در نزد آنان بر اعتماد یکسویه مامورین دولت به توانایی دستگاه های پیشرفته نگاهی کم و بیش انتقادی داشت، اما بعد قصه دیک را گرفته و آن را به فیلمی برای نمایش قهرمانی های نیکلاس کیج تبدیل کرده است. بازیگری که بعد از حضور در فیلم های معتبری چون ترک لاس وگاس، رد راک وست و.... تصمیم گرفت تا به بازیگر فیلم های اکشن و تجاری تبدیل شود و چند سالی است تلاش می کند تا این موقعیت را حفظ کند. شخصاً ترجیح می دهم او را در فیلم هایی مانند Adaptation ببینم و تا Ghost Rider!

این گفته ها درباره جولین مور نیز صدق می کند که از بازیگران خوب روزگار ماست و نیازی به حضور در پروژه هایی این چنینی ندارد و تاسف و افسوس بر تاماهوری که از راه خود در فیلم های اولش بسیار دور شده است. هفته های بعد فیلم های خوبی اکران خواهد شد، اما تا آن روز می توانید از این پروسه تبدیل طلا به مس دیدن کنید. بعد در حکم یک تفریح ارزان قیمت چیز بدی نیست، مشروط به آن که توقع تفکر و هوشمندی از آن نداشته باشید!

http://art7th.blogfa.com/8604.aspx