آقای زکریا
هاشمی بازیگر پناهنده یا کبابی فیلم پرواز انقلاب!
جمعه
11مرداد،
اول اوت،
آقای «زکریا هاشمی» میهمان برنامه میز
گردی با شمای
voaبود.
موضوع بحث کتابی بود در باره جنگ خمینی با صدام یا به قول
حکومتی ها -جنگ تحمیلی- که آقای هاشمی به عنوان خبرنگار درآن
حضور داشته اند. اماآقای هاشمی در دقایق آخربرنامه یکباره
میزند به سحرای کربلا پای مطلبی از من را به میان می کشد
وانتقاد از من که چرا گفته ام او ،میهمان جشنواره ی فجر بوده
وبه این حد هم بسنده نمی کند ومعتقد است من به بهروز وثوقی
طفلک !هم نا سزا گفته ام و...
در باره آقای وثوقی، من بعد از چند مصاحبه متوالی که ایشان با
روزنامه حکومتی انتخاب داشتند مطلبی نوشتم وقبل ازانتشار برای
خودشان هم ارسال کردم تا اگرجوابی دارند آنرا هم همراه با نظرم
منعکس کنم که هیچ واکنشی تا کنون نشان نداده اند. نه من، نه
آقای وثوقی وکیل وصی نمی خواهیم .
دوم در باره خود ایشان
سالها پیش، شاید 10 سال پیش، در هفته نامه
سینما چاپ ج. اسلامی یک
مصاحبه ازایشان چاپ شده بود که در این مصاحبه آقای زکریا هاشمی
از فساد واعتیاد که دامن گیر پناهندگان شده نالیده بودند
.البته این ادعا هم مطرح شده بود که خودش وخانواده اش از این
فساد دور مانده اند. من با استناد به همین مصاحبه مطلبی تنظیم
کردم . آقای زکریا هاشمی بعد از چاپ آن نوشتار به من تلفن
گلایه آمیز کرد ومن در همان موقع تاکید کردم که اگر آن گفتکو
کذب است ،تکذبب کنند من خودم تکذیب نامه ایشان را تکثیر می
کنم. اما ایشان اقدامی نکردند. آیا آقای هاشمی به جمهوری
اسلامی سفر نکرده اند؟ -البته آقای هاشمی خیلی واضح نمی گوید
که مسافردارالخلافه بوده است ویا نه؟ ایابامطبوعات جمهوری
اسلامی مصاحبه نداشته اند؟اگر جمهوری اسلامی از قول ایشان
مصاحبه ساختگی منتشر کرده چرا همان موقع با صراحت تکذیب
نکردند؟.اما آقای زکریا هاشمی چه به دارالخلافه سفر کرده باشد
یا در تبعید مانده باشند ،قبل از همه این کارها، همان زمان که
در پاریس پناهنده سیاسی بودند. در فیلم پرواز انقلاب بازی کرده
اند. توضیح اینکه گروهی از جمهوری اسلامی،مرکب از فریدون
جیرانی- فیلمنامه نویس-،داودرشیدی-بازیگر،صدرعاملی-کارگردان-
به پاریس آمدند وفیلمی از اقامت امامشان در نوفل لوشاتو
ساختند. آقای زکریا هاشمی پناهنده سیاسی در این فیلم به گفته
خودش در نقش یک کبابی ظاهر شده است.این فیلم با نفرت مردم
مواجه شد،انگارفقط یکبار از سیمای جمهوری اسلامی پخش گردید.
آیا شرکت ایشان در آن فیلم هم شایعه بوده است؟
در برنامه«
میزگردی با شما» اگر کسی یک کلام به خانم شیرین عبادی که به
شیعه اثنی عشر ی و پیروی از نظام ولایت فقیه افتخار هم می
کند کوچکترین انتقادی بکند حرفش را قطع می کنند، چون خانم
عبادی در استودیو نیستند نمی شود در باره ایشان صحبت کرد. اما
چطور هر کس این امکان را می یابد که
از
میکروفن برنامه میزگردی... برای بی اعتبار کردن مقالات من تنها
به قاضی برود؟
دکتر سینمای
آزدایخواه!؛ جشنواره
ی زجرو بی
شرمی ما
آقای دکتر! بهمن مقصود لو( چرا همه رابط ها دکتر هستند؟ اخیرا
سر دلال معروف محمد حقیقت هم در برنامه ی میز گردی با شمای ویس
امریکا با عنوان دکتراشرکت کرده است است.) بعد از ده سال که
مرتب در جشنواره سینمایی فجر افتخار حضور داشت. چون از باند
خاتمی تغذیه میکرد با تغیر شرایط به نوعی عذرش را خواستند واین
آقای دکتر دوزیستی دوباره به اپوزیسیون پیوست ودر مصاحبه با
رادیو صدای ایران لوس آنجلس جمهوری اسلامی مهربان را رژیم
جنایتکار حمهوری اسلامی نامید . من همان وقت به رادیو ی مذکور
که این چنین نان خوران به نرخ روزاز میکروفونش برای نقش عوض
کردن بهره گرفته بودند اعتراض کردم .البته در همان
رادیو،برنامه سازی که با جمهوری اسلامی وکلیتش در می افتاد
-سرانجام هم جوی فراهم کردند تا استعفا بدهد وبرود-پیشنهاد داد
که من هم در برنامه جدا گانه ،نظرم را بدهم .من در صورتی این
دعوت را می پذیرفتم که روی در روی آقای دکتر سینما ماسک تظاهر
از چهره اش برداشته شود که او البته زیر بار نرفت، منهم ضرورتی
ندیدم که در غیبت خودش مسایل را مطرح کنم.
آقای دکتر ! مقصود لو بعد از خاموشی احمد محمود به قصد سوء
استفاده از خوش نامی این نویسنده و بهره برداری شخصی ،فیلمی سر
هم کرده وبعنوان«زندگینامه احمد محمود» اینجا وآنجا نمایش می
دهد. در نخستین نمایشش در لندن در کانون مرتبط با فرخ
نگهدار.آقای مهاجرانی هم میهمان بود که در وسط برنامه با بهره
از تاریکی سالن به جمع تماشاگران افزوده شد.آیا این آقای
مهاجرانی از مقامات همان رژیم به قول مقصود لو جنایت کار نبود
؟ آیا همین آقای دکتر مهاجرانی سنگسار را حکم الهی که باید
اجرا شود نمی دانست وآیا همین مهاجرانی فتوای قتل سلمان رشدی
به فرمان امام جنایتکارشان را به حق ندانست؟ مقصودلو قبل از
ارایه این فیلم درزمانی که به دارالخلافه هم مرتب سفر می کرد
ادعا کرد میخواهد از هنرمندان در تبعید مستند بسازد از جمعی از
هنرمندان تبعیدی تصویر هایی ضبط کرد. برای من هم که قبلا در
ماجرای اختلاف او و مسلم منصوری از حق مسلم دفاع کرده بودم
بوسیله داریوش شکوف *پیام فرستاد که با اینکه نسبت به او جفا
کرده ام اما به خاطر ضبط تاریخ سینمای ایران در تبعید حاضر است
از خطای!! من صرف نطر کند و با من هم گفتگو داشته باشد. البته
داریوش هم معتقد بودکه خوب است دعوت را بپذیرم ومن جوابی دادم
که امیدوارم عینا به او منتقل شده باشد ،این جواب من بوده به
احسان آقای دکتر!
«من حاضرم در گمنامی مطلق بمانم اما جلوی دوربین بهمن مقصودلو
ظاهر نشوم» اما بعداز گذشت سالهاسرنوشت آن فیلم چه شد؟این
گفتگو ها وتصاویر چرا در دوربین آقای دوزیستی بایگانی شده است؟
آقای مقصود لو به دعوت نشریه شهروند که آماده ارائه اینگونه
پروژه هاست با فیلم احمد محمود به تورنتو می رود که البته مسیر
خوبی را برای تبلیغ روی خودش انتخاب کرده، شهروند برای لانسه
کردن امسال مقصود لو انتخاب شایسته ایست.اما او خودش را
کارگردان فیلم شاملو هم می داند ،یعنی چه؟ مگر در فیلم شاملو
مسلم منصوری بعنوان کارگردان ومقصود لو تهیه کننده معرفی نشده
اند؟گویا در جواب این سئوال که چرا آقای دکتر فیلم احمد شاملو
را که مسلم منصوری بعنوان کارگردان در آن حضور دارد را اینطرف
وآنطرف می برد ود ر هر برنامه هم کلی اتهام علیه مسلم منصوری
هم مطرح می کند ؟ جواب داده است:
به مسلم لطف کرده( نقل به مضمون) که نامش را بعنوان کارگردان
در فیلم حفظ کرده است!! تا حالا کجا دیده اید که کسی فیلمی را
کارگردانی کند از سر لطف دیگری را کارگردان معرفی کند وخودش هم
همان فیلم با هما ن تیتراژ را دور شهرها بچرخاند.
نمیخواهم وارد
این بحث بشوم که اصلا مقصود لو کارگردان نیست استعداد او برای
کار چاق کنی خیلی فراتر ار توانایش برای فیلم سازی است .اگر
تفاوت او با مسلم منصوری را میخواهید درک کنید کافیست به سایت
مسلم منصوری سری بزنید. نمونه کارهایش را ببینید به خصوص مستند
/ داستانی ی زیبای
terivalمحاکمه-را
(داستان آقای متینی که یک گروه آماتور فیلمسازی در اطراف
وارمین را اداره می کندواین گروه را سرانجام پاسداران رژیم
متلاشی میکنند )
ایا مقصود لو تا حالا توانسته است فیلمی بسازد که حتا یک لحظه
اش از جذابیتی در حد کارهای انسانی مسلم منصوری برخوردار
باشد؟
www.moslemmansouri.com
بعد ایشان کلی اندر خواص هنر و مقایسه کارهای احمد محمود با
داستایوفسکی، نقد وبررسی مشکلات فرهنگی ایرانیان از گذشته تا
حالا ،گنده گویی های بی سرو ته می کند تا می رسد به آنحا که
تیغ حمله اش متوجه معدود کسانی می شود که در این سالها علیه
صادرات فرهنگی جمهوری اسلامی وکیارستمی -سمبل حمایت از ارتجاع
حکومت ملایان -نوشته اند وگفته اندو سخنانشان بر دل خیلی ها
نشسته وموقعیت دلالهای فرهنگی / سینمایی را متزلزل کرده است.
آقای دکتر می فرماید:
«کسی
مثل آقای کیارستمی میرود در فستیوال کن جایزه میگیرد،
میگویند دولت جمهوری اسلامی پول داده به هیأت ژوری!
خجالت بکشید!
کیارستمی یک هنرمند چندبعدی است. یک کسی اگر موفق بشود
همه تو سرش میزنیم. آقا دزدیه، بلد نیست
و...»
چرا دکتر مقصود لو که انقدر شهامت ناگهانی پیدا کرده که رژیمی
که ده سال با وزارت ارشادش لاس می زده را جنایت کار مینمایاند
اما انقدر شهامت ندارد نام کسانی که ماهیت پلید ج. اسلامی
وکارگردانان حکومتی را شفاف کرده اند (دیگر،شگرد های رژیم و
دلالهایش، مدیران بند وبست چی جشنواره ها به خصوص ژیل ژاکوب
مدیر کن که سالهایکی از جوایز اصلی را برای خوش رقصی برای
فیملسازان سینمای کلخانه ای رزور می کرد،امری شناخته شده است )
وبدین خاطر باید خجالت بکشند را قید نمی کند؟ مگر آقای هوشنک
گلمکانی مدیر ماهنامه فیلم چاپ تهران به صراحت نگفت که -ما
در کن سهمیه داشتیم؟
خجالت را نشریه شهروند باید بکشد که یک واخورده ورانده شده را
ارج می گذارد ویا ما؟خجالت را باید کسانی بکشند که به هنکام
صحبت امثال مقصوذلو به اوفرصت می دهند از کیارستمی که با وقاحت
اعلام کرد که با نخل طلای کن توانست به جنایت رژیم در کافه می
کونوس سرپوش بگذارد دفاع کند ویا معترضین به مماشات غرب با
رژیم تروریست ومافیایی ج. اسلامی ؟ مقصود لو خود در پایان از
دو صفت مشترک شاملو/ احمد محمود دم میزند ومی افزاید:
ولی در یک صفتی
این دو تا خیلی مشترک بودند. صفت انسانی را میگویم. هر دو
سازشکار نبودند. این دو با هیچ کس سازش نکردند و هر دو
آزادیخواه بودند. این دو تا صفت بارز و بسیار مهم است که این
دو تا را به هم نزدیک می کند»
آیا آقای دکتر ما ، ذره ای از این صفات در خود سراغ دارند؟
+ داریوش شکوف فیلمساز ونقاش مقیم برلین ،آلمان است . فیلم 7
پیشخدمت را با آنتونی کوئین ساخت که به اکران عمومی در
نیامد-در فیلم 7 پیشخدمت بهمن مقصود لو هم دخالت داشت.
*بارهم پروژه
تیره گان این بار سینما در تیره گان وباقی قضایا
با این که نمایش
فیلم های جشنواره ای ج. اسلامی در جشنواره ها مجاز و
در داخل
ممنوع است اما مقامات حتا در این حد هم به تیرگان اعتنا نداشته
اند و نخواسته اند که فیلمهای فستیوالی
شان در
مجلسی که فقط در حد کمک به ماست مالی پرونده یک جنایت برایشان
مطرح است بسوزانند. بهمین دلیل می بینید اکثر کارهای ارایه شده
قدیمی است که با مجوز وزارت ارشاد به ویدئو کلوب ها راه یافته
است .
مثلا کیارستمی
حتا فیلم مردود شده اش در کن
–شیرین
-
را حاضر
نشد به اینحا بفرستد تا
لااقل
تماشاگران دلشان خوش باشد جدیدترین کار یکی از
برجسته
ترین برجستگان سینمای ج. ا.
را که در جشنواره ی کن 2008،
تلخ کام ماند، رویت کرده اند. برای این که در این مورد هم مثل
موارد دیگر نظرمان را با سند همراه کنیم به گزارش عارف محمدی
یکی از رابط های سینمای جمهوری اسلامی و
همکار
وفادار شهروند توجه می کنیم. او در گزارشش در مورد نمایش کپی
های دست چندم کهنه در
جشنواره و
به خصوص
درخت گلابی از خود سلب مسئولیت می کند و
عدم همکاری بنیاد فارابی در ارسال این فیلم-
و
بلاتکلیف نگه داشتن
مسئول
در تهیه نسخه مناسب تر در زمان مناسب
را بهانه می
آورد -
اصل مطلب
را می شود در شهروند خواند-
حامیان برنامه
یکی بود... که اصلا منکر هر نوع تماس برگذارکنندگان با مقامات
ج.
اسلامی می شدند. اما حالا عارف محمدی برای تبریه خودش در بخش
بی سر و
ته
سینمایی که حتا سر
و
صدای
تماشاگران سینمای صلواتی
را در آورده است از
عدم همکاری فارابی و
ارشاد
مینالد
(در این
مورد هم من در
یکی از مقالاتم نوشتم که کار رژیم های مافیایی حساب و
کتاب
ندارد یک وقت دیدی،
کل برنامه
را خواباندند) و
اصلا وقتی
تا حالا ادعا می کردند بامقامات رژیم تماس ندارید، دیگر گلایه
ازعدم همکاری چه معنا دارد؟.
البته
عارف محمدی نمیخواهد همراهانش را خیلی ناراحت کنند و
این
اَشفتگی را
امری عادی
در همه برنامه ها مینمایاند. آیا برنامه ای با 250 پرسونل و
با دلار
های فراوان و
بعد از 3
سال مداوم کار نباید قادر باشد یک فیلم را با کیفیت تکنیکی
قابل تحمل نمایش دهد؟ وقتی مسئولین برای بخش سینمائی بساطشان
با فارابی (بازوی اجرایی وزارت ارشاد احمدی نژآد برای خارج از
کشور) در تماس بوده اند چطور می شود باور کرد برای تنظیم بخش
های دیگر مستقل عمل کرده اند؟
به عقیده من
سهمیه ای که برای تیره گان در نظر گرفته بودند بیشتر مربوط به
قسمت هنر های تجسمی و
موسیقی و
تئاتر و
ادبیات...
می شود (آیدین آغداشلو،
گروه
لطفی، آتیلا پسیانی...)
البته گویا آقای پسیانی
بر
اساس
فرمان وزارت ارشاد اجازه مصاحبه هم نداشته است (این
را می
گویند یک برنامه مستقل بدون دخالت ج. اسلامی!).
اینان ادعا داشته
اند وقتی برنامه ای را اعلام کرده اید که ازحضور حتمی افراد
مطمئن بوده اید. اما بر خلاف ادعایشان لیست میهمانان سینمایی
را دایم بعد از اعلام تغیر داده اند اما این تغییرات را در
سایتشان اعلام نمی کردید.
چرا؟
داریوش مهرجویی و
رخشان بنی
اعتماد چرا اسمشان در سایت بود و
خودشان
نیستند ؟ میدانم که گفته اند اینان همزمان میهمان جشنواره ای
دیگر بوده اند. از دو حال خارج نیست:
یا بدون
اطلاع آنها نامشان اعلام شده، یا بعد از کسب موافقت. اگرموافق
بوده اند چرا نیامده اند؟ اینها چطور ناگهانی فهمیدند که
همزمان در جشنواره دیگری هستند و
چرا
جشنواره های بیگانه را به جشنواره ای که میخواهد هویت گمشده
مان را بما برگرداند و
برای
ایجاد حس اعتماد به نفس، بر
پا می شود
ترجیح می دهند؟
یعنی
برنامه ریزان نمی دانندجشنواره ها از خیلی قبل برنامه هایشان
را مشخص و
میهمانانشان را تعیین می کنند؟ جالب تر اینکه عکس آقای
کیارستمی و
عینک
گانگستری اش بدون اینکه حضور داشته باشد زینت بخش تابلوی
همه با هم فستیوال شده
است؟
-بله
می دانیم ایشان باردیگر خواب نما شده که کارگردان اپرا هم
هستند.( دست پخت اپرایشان چنان پرت بود که سر وصدای حتا
مطبوعات بی خبر ار پشت پرده قضایا را هم در آورد وبی ،بی ،سی
هم محبور به اعتراف شد)ولی مگر می شود تا چند روز پیش ندانند
همزمان با این برنامه،
باید شاهکار اپرایی شان هم به روی صحنه بیاید؟ بلیط اپرا را
معمولا از چند ماه پیش میفروشند چطور کارگردانش از روزهای
اجرا، بی خبر است ؟
نه جانم
از اول هم قرار نبود استاد سرافراز کند. من هم در مقاله« آش یک
ملیون دلاری» همین اتفاق را پیش بینی و
اعلام
کردم.
نتیجه
همان شد که من گفتم. من همچنین در مطلبی در بخش زیر ذره بین
تار نمای سینمای آزاد
نوشتم که تقوایی هم نخواهد آمد. حالا فستیوال اعلام می کنید وی
به هنگام اخذ ویزا متوجه می شود پاسپورتش مفقود شده. من از کجا
می دانستم که پاسپورت جناب تقوایی مفقود خواهد شد، نکند پیشگو
شده باشم و
خودم هم
نمی دانم؟ البته اگر گزارش بی،
بی،
سی را که
به برنامه های جمهوری اسلامی شاخ و
برگ هم می
دهد معیار قرار دهیم، تماشاگران بیشتر جذب کباب کوبیده و
نور
خورشید و دریا و
زیور آلات
و
صنایع
دستی شده بودند و
در
تفریحات آخر هفته میخواستند سرگرم باشند. بی. بی،
سی حتا
اشاره ای به محتوای برنامه ها نمی کند فقط برایش حضور مداح
آخوندها، لطفی مطرح است و
بس اما
اپوزیسیون خارج ازکشور که در برنامه شرکت داشته اندچی ؟ قبل
یا بعد از برنامه هایشان چه کردند؟
آیا اشاره
ای به قتل وجنایت های رژیم نمودند؟
آیا
اشاره کردند که این رژیم بیش از صد نفر مخالف خود را در خارج
ترور کرده است و
اگر هم
میخواستند اعتراضشان را فقط به هنرمندان ترور شده محدود کنند
خب به قتل فجیع فریدون فرخ زاد اشاره می کردند. همانگونه که
لطفی خواست که دولت کانادا تسهیلاتی برای هنرمندان خمینی فراهم
کنند اینان هم از دولت کانادا می خواستند که درمورد پرونده فتل
زهراکاظمی دفاع از پرونده مذکور را فدای مقاصد اقتصادی نکند.
آیا
جمع اینان بیانیه ای لااقل در ارتباط با رفتار غیر انسانی ج. ا.
با دانشجویان و
در همین
روزها صادر کردند تا ما تفاوتشان را با هنرمندان صادراتی
دریابیم و
یا چون
برنامه فرهنگی بوده این اقدامات گناه کبیره محسوب می شده است؟
نشریه سینمای
آزاد هر 15 روز یکبار منتشر می شود ومقالات ونوشته ها در
اعتراض به خیمه شب بازی رسواشده رژیم در تورنتو همچنان ادامه
دارد . بعد از انتشار شماره 18 چند مطلب دیگر هم برای ما
ارسال شده. با این یاد آوری که هرچند گروها ی سیاسی به خصوص
گروه هایی که در کنفرانس برلین فعال بودند تنهایمان گذاشتند
امامینو حمیلی ار حکمتیست ها بطور منفرد همراه شد. وبابک از
چریک های فدایی خلق با نام سازمانیش صدای اعتراض را رسا تر
کرد. .مجله ماهانه مستقل روشنگر ویژه نامه ای منتشر کرد .بهر
حال به همت جمعی محدودبا دستان خالی با اراده ای مصمم یک
پروژه عظیم به شکست کشانده شد. واین در س بزرگی برای حرکت
های بعدی هم خواهد بود.
اما چون
سایت ریشه ها بطور پیوسته جریان این پروژه را تعقیب کرده
ونوشته هائی که بعد از شماره 18 منتشر شده راهم نقل کرده است.
خوانندگان ما میتوانند برای اطلاع از همه مطالب منتشر شده در
این مورد با نشانی زیرمراجعه کنند.
http://www.nadersani.net/MainFarsi.html
*چه توان کرد...؟
سروده ای از م.
سحر
با
دیدن تصویر
دخترک زیبا که شاخهء گل سرخی روی تصویر پدر مقتول و جوان خود
گرفته است از خود پرسیدم «چه می توان کرد؟» و از ذهنم گذشت :
« من جدا و تو جدا ،چه توان کرد؟»
و سپس شعر زیر نوشته شد.
پس با یاد: یعقوب مهر نهاد که همچون بسیاری از جوانان وطن ،
جوان افتاد!
م.سحر
چه توان کرد .... ؟
من جدا و تو جدا چتوان کرد؟
خفقان حلقهء ما چتوان کرد؟
زین اسارت گِله با کِتوان بُرد؟
دست بسته ست به پا، چتوان کرد؟
عقل بسته ست به دین ، چتوان گفت
گرگِ جهل است رها چتوان کرد؟
تخت بر منبر و منبر درکاخ
واعظان هرزه دُرا چتوان کرد؟
همه چون پنجره ها حنجره ها
بسته بر روی صدا ، چتوان کرد؟
کار در دستِ «امام» است و«ولی»
نیست در دستِ خدا، چتوان کرد؟
نغمه ای نیست که درنایی نیست
مگر از غم به نوا ، چتوان کرد ؟
خرمنی نیست که در آتش نیست
هیزم از ما و شما ، چتوان کرد؟
وطن سوخته آئینهء ماست
درغم ِ سوخته ها چتوان کرد؟
به جز از چون و چرا کرد کسی؟
به جز از چون و چرا چتوان کرد؟
هرکه بر مرکب خویش است سوار
ره نداند به کجا ، چتوان کرد ؟
دسته ای بسته برآخور دل و دین
بسته را غیر چَرا چتوان کرد؟
جـَرگه ای سوده به دندان جگری
با جگرخوارِ جفا ، چتوان کرد؟
جمعی از دوست گریزد به عدو
وز ملالت به دغا ، چتوان کرد ؟
اینچنین است زمان ، چتوان بود ؟
وینچنین است فضا ، چتوان کرد؟
این میان هستی انسان هیچ است
سخن از شاه و گدا چتوان کرد؟
سخن از دین و زبان چتوان گفت ؟
جنگِ مُچ بند و قبا چتوان کرد ؟
صد و اندی شد و آزادی ما
نشد از بند رها ، چتوان کرد ؟
نشد از بند رها بندی ِ ما
بهر این بندی ِ ما چتوان کرد ؟
دشمنی شیوهء همراهی نیست
به جز این شیوه ترا چتوان کرد؟
ما فرو بستهء یک زنجیریم
بهر این زخم ِ به پا چتوان کرد؟
درد ، هربارفزونترمان کـُشت
نک به تدبیرِ دوا چتوان کرد ؟
چه توان دید ؟ کرا باید دید ؟
چه توان کرد؟ روا چتوان کرد؟
جان انسانیت از غم فرسود
بهر فرزندِ خدا چتوان کرد؟
بهر فرزند خدا کودک و پیر
به جز از ذِکر و دُعا ، چتوان کرد؟
ناسزاوار فراوان بوده ست !
کاری اما به سزا چتوان کرد؟
وطن ازفردِ شما غمگین است
جمع گردید که تا چتوان کرد!
م. سحر پاریس13.8.2008
http://msahar.blogspot.com
*کانون فرهنگی
پیوند برگذار می کند
20
سپتامبر در زاربروکن-آلمان- سمینار یک روزه
Am: Sa. 20. September 2008
Im: Theater Blauer Hirsch- Saargemünder Str,11
Tel:
0681 – 584 99 49
Info:
0681- 33 471
مینا احدی – برونوشیرا – سهراب خوشبوئی – ایرج مصداقی – گیسو
شاکری -بصیرنصیبی
در آستانه سی یومین سال فاجعه
نزدیک به سی سال است که اروپا و امریکا چشم به روی جنایت های
پنهان و آشکار جمهوری اسلامی بسته اند.
با وجود اینکه سران جمهوری اسلامی به خاطر طراحی قتل های خارج
از کشور دردادگاه میکونوس محکوم شده اند،نه تنها هیچ اقدام
اساسی ای برای مقابله با این رژیم انجام نشد،بلکه هر روز نیز
دامنه همکاری های فرهنگی و اقتصادی با یک رژیم تروریست افزایش
یافته است.
هم اکنون هم اگر بتوانند بلند پروازی های اتمی حکومت را محار
کنند. بدون توجه به این واقعیت که رفتار های غیر انسانی جمهوری
اسلامی در هیج نقطه دیگری در دنیا سابقه ندارد(شکنجه واعدام
زنان باردار، نوجوانان زیر18 سال ،حبس ونگداری کودکان به همراه
مادران دستگیر و شکنجه شده شان در سراسر زندان های ایران و...)
برای دوام حکومت اسلامی از هر نوع کوششی دریغ نخواهند داشت.
در کشوری که صادر کننده نیمی از نفت دنیا است، مردمش برای
تامین مخارج روزانه یا مجبور به فروش اورگانهای خود می شوند،
ویا به فحشا تن درمی دهند.طبق گزارشات رسمی جمهوری اسلامی سن
فحشا به 13 سال رسیده است.
در این میان چند سالی است که رژیم برای بقای خود ونمایش چهره
ای دمکرات و آزادی طلب ازطریق بخش فرهنگی سفارتخانه ها و با
پشتیبانی برخی از رسانه های خارجی به تبلیغات گسترده ی فرهنگی
ِ هنری و سینمائی در خارج از کشور دست زده است. و حتی برخی از
بازیگران سرشناس اروپایی و امریکائی نظیر شون پن و ژولیت بینوش
با سفر به جمهوری اسلامی خود به مبلغان رژیم ارتجاعی و
واپسگرای جمهوری اسلامی مبدل شده اند. واین زمانی است که عفو
بین الملل اعلام میدارد که سرکوب ،زندان و شکنجه درایران هر
روزابعاد گسترده تری می یابد.
کانون فرهنگی پیوند سعی دارد که در سمیناری یک روزه به همراهی
شش سخنران بتواند ابعاد این مسایل را از زاویه های متفاوت
بشکافد و در جلسات پرسش وپاسخ به سئوا لات میهمانان جواب گوید.
nasrin118@hotmail.com
Nasrin Behjou Tel: (0681) 33471 –Fax (0681) 5891603
*برنامه
کامل جشنواره ی هنرهای نمایشی ایران در تبعید پاریس
انجمن
هنر در تبعید برگزار می کند:
نهمین
جشنواره تئاتر و هنرهای نمایشی ایران در تبعید (گوهر مراد)
(با
هدف معرفی هنرمندان مهاجر یا تبعیدی، از ملیتهای مختلف)
از
سوم تا بیست وششم اکتبر در دو تئاتر :
-
Art
Studio Théâtre
120
bis rue Haxo,
75019 Paris
Métro Télégraphe
ou Porte des Lilas (ligne 11)
-
L’Espace
Quartier Latin
37,
rue de
Tournefort 75005 Paris
Métro Place
Monge (ligne 7)
بخش نخست ازسوم تا پنجم اکتبر در :
Art Studio Théâtre
120
bis rue Haxo,
75019 Paris
Métro Télégraphe
ou Porte des Lilas (ligne 11)
جمعه 03 اکتبر
ساعت 30: 20
ـ گشایش جشنواره ( ویژه میهمانان جشنواره با دعوت قبلی ) :
معرفی جشنواره
ـ بخشی از نمایش (کمدی موزیکال) حسن کچل، نویسنده و کارگردان
: کاظم شهریاری(فرانسه)
ـ کنسرت موسیقی
ـ پذیرایی
شنبه 04 اکتبر
ساعت 00: 19 روخوانی نمایشنامه "پائیز زودرس" از کاظم شهریاری
ورود آزاد
ساعت 30: 20 نمایش کامل "حسن کچل" (کمدی موزیکال)
یکشنبه 05 اکتبر
ساعت 00: 19 نمایش کامل "حسن کچل" (کمدی موزیکال)
بخش دوم، سوم و چهارم فستیوال، از دهم تا بیست وششم اکتبر در :
L’Espace Quartier Latin
37,
rue de
Tournefort 75005 Paris
Métro Place
Monge (ligne 7)
جمعه 10 اکتبر
ساعت 00: 19 "سکوت عروس خانم"، کارگردان ژان کلود سیونیکو،
بازیگر : ژیل مارتن، کمدی(فرانسه)
ساعت 00: 21 "سرزمین موعود"، کارگردان : آنا کوتیس نوشته و
بازی: شهراز شاکری و آنا کوتیس (به فارسی و فرانسه)، ماجرا های
یک دختر جوان ایرانی در گذر زندگی ، نگاهی طنزآمیز و پیش بینی
نشده بر جامعه و زندگی غربی امروزی ، (کمدی)
شنبه 11 اکتبر
ساعت 00: 19"سرزمین موعود"، کارگردان : آنا کوتیس نوشته و بازی
: شهراز شاکری و آنا کوتیس (به فارسی و فرانسه)
ساعت 00: 21 " هنر، واقعیت و سیاست" نوشته هارولد پینتر،
(روخوانی نمایش) ... با اجرای : گی کامبرولنگ و پولین تنان
(فرانسه) ، بحث و گفتگو پس از نمایش
یکشنبه 12 اکتبر
ساعت 00: 15 "اسب شگفت انگیز " نوشته : استفان مالتر، کارگردان
: قلیسی فابر،(کمدی موزیکال) ، نمایش برای کودکان، با بازی
استل اُوبریو و استفان مالتر(به فرانسه)
ساعت 00: 17 " داستان های فتنه" ، نمایش کودکان، نویسنده و
کارگردان : فتنه ( داستانها به زبان فرانسه و ترانه ها به
زبان فارسی)
ساعت 19:00 " پرتره یک بچه گمشده" برداشتی از "اعماق تئودور
داستایوفسکی"، با بازی موریس اودبر، اریک میلوک، استفانی پیرون
، پدرو ویانا (فرانسه)
جمعه 17 اکتبر
ساعت 00: 19 " هنر، واقعیت و سیاست" نوشته هارولد
پینتر،(روخوانی نمایش) ...با اجرای : گی کامبرولنگ و پولین
تتان (فرانسه) ، بحث و گفتگو پس از نمایش
ساعت 00: 21 "سکوت عروس خانم"، کارگردان ژان کلود سیونیکو،
بازیگر : ژیل مارتن، کمدی (فرانسه)
شنبه 18 اکتبر
ساعت 00: 19 شعر و موسیقی با دکتر رؤیایی ، شعر با موسیقی
(فرانسه و فارسی)، پذیرایی از میهمانان
ساعت 00: 21 "عروسی شیرین"، کارگردان : سیمین متین (تئاتر به
زبان فرانسه و فارسی)، از آلمان با بازی بیتا مجتهدی، مرتضی
مجتهدی، آزیتا حیدری، استلا مونوگنیس، بابک مجتهدی، نور و صدا
: آرین نمایش بازگو کنندهی خاطرات حقیقتی از عشق دختری جوان
در جامعهای مسلمان است.
یکشنبه 19 اکتبر
ساعت 00: 15 " نمایش مجدد "عروسی شیرین"، کارگردان : سیمین
متین از آلمان
ساعت 00: 17 "قمار در محراب"، سروده های محمد جلالی (م. سحر)،
به کارگردانی و بازیگری: محمد جلالی (م. سحر)، اریک میلوک و
پدرو ویانا، نمایش شعر و موسیقی (فرانسه و فارسی)
ساعت 00: 19 " داستان هفت پیکر نظامی"، نمایش داستان و شعر و
موسیقی با نقالی گیلدا شاهوردی (فرانسه و فارسی)
ساعت
30: 20 پسرک قرمز برداشتی از نوشته احمد مدنی، کارگردان :
حمیدرضا جاودان، با بازی ماری لو وازل و حمید رضا جاودان
جمعه 24 اکتبر
ساعت 18:30 " پرتره یک بچه گمشده" برداشتی از "اعماق تئودور
داستایوفسکی"، با بازی موریس اودبر، اریک میلوک، استفانی پیرون
، پدرو ویانا (فرانسه)
ساعت 20:30 " داستان هفت پیکر نظامی"، نمایش داستان و شعر و
موسیقی با نقالی گیلدا شاهوردی (فرانسه و فارسی)
شنبه 25 اکتبر
ساعت 19:30 " جرم معنا ندارد" (کمدی درام، موزیکال) ،
کارگردان : سیروس کفایی، از هلند (فارسی)
یکشنبه 26 اکتبر
ساعت 16:00 نمایش مجدد " جرم معنا ندارد "(کمدی درام ،
موزیکال) ، کارگردان : سیروس کفایی، از هلند
ساعت 30: 18 مراسم اختتامیه فستیوال، نمایش شعر و موسیقی با
کاظم شهریاری (فرانسه و فارسی).
- هم زمان با جشنواره، نمیشگاهی از مجسمه های سولین ـ وان
رحیمی، دایر خواهد بود.
امكان هرگونه تغییری در برنامه هی جشنواره، بدون اعلام قبلی
وجود دارد.
*از پذیرفتن كودكان زیر چهار سال، معذوریم ( بری كودكان بالی
چهار سال داشتن بلیط ورودی ضروری است).
** ورودیه عادی : 14 یورو/ ویژه : 8 یورو كودكان و دانشجویان
و غیر شاغلین با ارائه كارت، از تخفیف ویژه برخوردارند. (
كارت اشتراك برای 4 نمیش :(عادی : 35 یورو/ ویژه : 25یورو
*** به دلیل محدودیت جا (كوچكی سالن ) حتما جی خود را از قبل
تهیه كرده و حداقل نیم ساعت قبل از شروع برنامه، در محل اجری
نمیش، به گیشه مراجعه بفرمیید
تلفن هی جشنواره :
07 68 12 09 06 / 16 20 42 45 01
**** لطفا از آوردن دوربین عكاسی و فیلمبرداری خودداری
فرمیید.
***** بلیط ورودی تعویض و پس گرفته نمیشود.
E-
mail: artenexil@free.fr
Site:
www.artenexil.net/B2.htm
|