من طی سالهای طولانی اقامتم در تبعید جشنواره و سمینار های
بسیاری را در آلمان و حتا شهرهای دیگر اروپا خود برگزار کرده
ام و یا در کار اداره آن دخالت مستقیم داشته ام و یا در حد
توانم برای اجرای بهتر برنامه همراه بوده ام. به جرات می توانم
بگویم که جشنواره سینمای مقاومت ایران درتبعید برلین از معدود
جشنواره های در تبعید بود که نه تنها با موشکافی و مته به
خشخاش گذاشتن هم نمی شود ایراد اساسی به نحوه اجرای آن گرفت،
بلکه امتیاز های ویژه ای داشت که اگر نگویم در میان جشنواره
هایی که تاکنون برگزار شده بی سابقه بود میشود به کم سابقه
بودن آن تاکید داشت. من در این گزارش به این موارد اشاره ای
گذرا خواهم داشت.
*سپردن کار به دست نسل جوان
طی سالهای تبعید نسل قدیم سینماگر یا خسته شد واز حرکت ایستاد
ویا در اکثر مواردکار هایش از شور وحال نسل نو تهی بود. این
نخستین جشنواره بود که اداره جشنواره را هم نسل امروز بعهده
گرفت. دو دختر جوان غزاله نصیبی حقوق دان و وکیل که دارد دوره
دکترای حقوق را می گذراند ویانا کمتر دانشجوی رشته روانشناسی و
دوستانشان با تاثیر گرفتن از جنبش مردم ایران به ر یسک مهمی
دست زدند، ارگانیزه ی یک جشنواره فیلم در برلین پایتخت آلمان
که در محاصره عوامل وحامیان رنگارنگ رژیم است که حالاماسک سبز
الهی به چهره زده اند و در تلاشند تانظام پوسیده جمهوری اسلامی
را با علم کردن کروبی ،خاتمی،موسوی، ونظایرشان از سقوط محتوم
نجات دهند. مدیر برلیناله که خود دست در دست آخوند ها دارد
هنوز هم برای چهره سازی ج.ا تلاش میکند. سال پیش فیلم سفر های
احمدی نژاد را برای رعایت دمکراسی! نمایش داد وامسال میخواهد
نوعی برای رفیع پیتز که وزارت ارشاد احمدی نژاد معرفیش کرده
شخصیت معترض بسازدوداوران را رنگ کند. بله در این جو است که
این دو دختر جوان بدون هیچ پشتوانه وتجربه در این زمینه، کار
برنامه ریزی وانتخاب فیلم را آغاز و به انجام رسانیدند.
*حضور مردم کشورهای میزبان در جشنواره های سینمای ایران در
تبعید
این یک وافعیت انکار ناپذیر است که جلب کشور های میزبان در
جشنواره های سینمای در تبعیداثر مهمی در شناخت مردم این کشور
ها نسبت به چهره بدون روتوش جمهوری اسلامی تواند داشت. اگر
سینمای جمهوری اسلامی توانسته است از طریق مدیران زد وبند چی
فستیوال ها، سینمای آرایشگر را سینمای معترض غالب کند یک دلیل
عمده اش نا آشنایی مردم جهان با سینمای ایران در تبعید وکوشش
های سینماگران تبعید ی است. بی رودر بایستی بگویم ما تاکنون در
زمینه جلب کشور های میزبان موفق نبودیم.انتقاد را از خود آغاز
کنم ، جشنواره هایی که من خود در ارگانیزه آن دخالت مستقیم
داشته ام هم تا کنون موفقیتی در این زمینه مهم نداشته اند. اما
جشنواره سینمای ایران در تبعید برلین این سد را شکست. به خصوص
جوانان آلمانی با اشتیاق تماشاگر این برنامه بودند ودر ساعت
های آخر شب که دیگر جمعیت خیلی از ظرفیت سالن بیشتر می شد مردم
تا نزدیک پرده نمایش روی زمین نشسته بودندو با کنجکاوی وعلاقه
تماشا گر فیلم های جشنواره بودند.
* نطم برنامه ها و مسایل تکنیکی
این دیگر انگار به یک سنت تبدیل شده است که برنامه هابی که به
نوعی ایرانیان در تنظیم آن دخالت دارند با تا خیر آغاز وپایان
بیابد ،مشکل تکنیکی حتما تماشاگر را بیازارد ،بلند گو صوت
بکشد. واگر جشنواره فیلم باشد، تصویر قطع وصل شود، نور فیلم نا
مناسب باشد .فیلم ها دایم در پرژکتور نمایش گیر کند و پاره
شود. حرف هم بزنند جواب آماده داریم:
خب شرایط تبعید است دیگر باید به همه این نواقص ساخت . اما
این جشنواره از معدود جشنواره هایی بود که برنامه سر ساعت آغاز
وپایان یافت. وقت های تنظیم شده برای سخنرانی ها، میز گرد ها
،گفتگو با فیلمسازان حاضر در برنامه به دقت کنترل میشد. هیچ
فیلمی به دلیل مشکل تکنیکی متوقف نشد .تماشاگران بدون این که
این مسایل روی تمرکزشان تاثیرمنفی بگذارد در فضای آرام فیلم ها
را تما شا کردند.
*استقبال دور از انتظار
زمان برگزاری این جشنواره بدترین وضعیت جوی در برلین بود، با
سرمای 20 در جه زیر صفر که مردم جز برای کارهای ضروری از خانه
بیرون نمی آمدند. خیابان های برلین تبدیل به یک شهر اسکیمو
نشین شده بود. موفقیت برنامه این چنینی در این هوا امری تعجب
برانگیز بود. حتا جشنواره هیچ اتکایی به رادیو تلویزیون های
فارسی زبان غربی که تماما در برلین خبر نگار دارند، نداشت.
این وسایل مثلا ارتباط جمعی! از پوشش خبری جشنواره خوداری
کردند. (اما در عوض مطبوعات و رادیو های مستقل آلمانی برای
خبررسانی این رویداد همراهی وهمکاری کردند) اخر الان این ها
همه عبای سبز سیدی به تن کرده اند، اگر این برنامه به شکلی روی
خوش به سبز الهی های موسوی چی نشان می داد حضور آنان قطعی
وحتمی بود. موفقیت این جشنواره نشان داد اگر برنامه ای بتواند
بین مردم جای باز کند حتا اگر همه رادیو تلویزیون ها وسایت های
حسابگر و ذدولتی علیه اش موضع بگیرند به قلب مشتاقان سینما
رخنه خواهد کرد. جشنواره با مواضعی روشن علیه کلیت نظام در حال
سقوط جمهوری اسلامی کارش را آغاز و به انجام رسانید.
ساعت 3 بعد از ظهر 22 ژانویه غزاله نصیبی برای خوش آمد گویی به
روی صحنه آمد. او نحوه برگزاری برنامه را تشریح کرد و همچنین
یاد آوری کرد که نمایشگاه نقاشی ژاله پورهنگ نقاش سرشناس
ایرانی مقیم برلین هم همزمان با جشنواره بر پا خواهد بود ،به
خاطر محدود بودن جا، امکان اینکه نمایشگاه در سالن جداگانه
تشکیل شود وجودنداشت وسالن نمایش را با کارهای ژاله تزئین کرده
بودند.
بعد از خوش آمد گویی غزاله در صحبت هایی که من پیرامون سینمای
ایران در تبعید داشتم تا آنجا که فرصت اجازه میداد موقعیت
سینمای ایران در تبعید ومسایل و مشکلاتش را مطرح ویاد کردم از
فیلمسازان ایرانی مقیم برلین. ار مستند ساز خوب مهر انگیر
دابویی ،مدیر فیلمبرداری رضا دابویی که چند سال است در زمینه
سینما فعالیت نمی کنند. از رامین مولایی فیلمبردار اکثر کارهای
سهراب که سال گذشته در برلین خاموش شد،از سینماگر صاحب سبک
ایرانی سهراب شهید ثالث که اکثر دوران تبعیدش را در برلین
زندگی وکار کرد. ازآرمان نجم که در این جشنواره هم همکاری
صمیمانه داشت. ازرحمان میلانی که فیلم اسب های دریایی را در
برلین ساخته است . همین طور زدوبند کسلیک مدیر برلیناله با
جمهوری اسلامی را باذکر دلیل شکافتم با تو جه با حضور گسترده
آلمانی زبانان در برنامه ، امید اینکه این گونه فاش گویی ها ی
صریح ومستقیم بتواند تاثیر خودش را برای شناسایی چهره مدیران
این چنین جشنواره ها نزد آلمانی های مترقی به جای بگذارد.
در
سینمای ایران در تبعید بیش از 400 فیلم ساخته شده که به خاطر
محدود بدون زمان جشنواره عملا امکان نمایش بیش از 16 فیلم وجود
نداشت به خصوص همزمانی جشنواره با خیزش مردمی میبایست انتخابی
مناسب شرایط صورت می گرفت، غزاله ویانااین گونه عمل کردند اما
بازهم بودند فیلمهایی که مناسب این شرایط هم بودند اما فرصت
نمایششان فراهم نشد. برای نمونه فیلم طولانی افشاگرانه یک نمای
ساده کار یوسف اکرمی.
در نهایت این فیلمها نمایش داده شد
یک لحظه برای آزادی(آرش ریاحی )،محاکمه،زنان تن فروش،جنگ
زدگان،3 فیلم از کانون حمایت از سینمای زیر زمینی در ایران
(مسلم منصوری) ، پوست غریبه( آنجلینا ماکارونه) ،بازگشت به
وطن-(آرمان نجم)-درختی که بیاد می آورد(مسعود رئوف) اسب های
دریایی( رامین میلانی )تا زمانی که آزاد شویم( لیلا قرایی )
یاد واره ی سهراب شهید ثالث همراه با نمایش فیلم سینمایی
بلوغ .با یاد رامین مولانی همراه با یک مستند / گزارش (
آرمان نجم )،رقص ممنوع (لیلا قبادی) فحشا زیر حجاب(ناهید
پرشون) رقص زیر ملافه سفید(عیسی وندی) .
جشنواره با فیلم زیبای محاکمه ساخته مسلم منصوری آغاز شد(
غزاله در مصاحبه اش با سایت سینمای آزاداشاره می کند امکان
مالی جشنواره این اجازه را نمی داد که مسلم منصوری ،مسعود رئوف
، لیلا قبادی سینماگرانی که مقیم کشور های دور دست هستند را
دعوت کنند وآثار اینان بدون حضور خودشان . نمایش داده شد).
انتخاب این فیلم برای افتتاح جشنواره انتخابی مناسب بود به
نوعی خط مشی جشنواره با نمایش محاکمه برای تماشاگر مشخص شد.
« آقای متینی یک نویسنده وکارگردان محلی است در دهکده ای اطرا
ف ورامین . متینی خود کارگر کوره پز خانه است.او و گرو هش با
یک دوربین ساده 8 میلیمتری کار می کنند وهمه امکاناتشان حد اقل
است اما اینان در یافته اند که نباید برای کسب اجازه انتشار
کتاب ویا ساخت فیلم از وزارت ارشاد تقاضای مجوز کنند. اما
رژیم همین گروه آماتور محلی را هم تحمل نمی کند و پاسداران
حمله می کنند . متینی را بازداشت وگروه را متلاشی میکنند...»
وبعد از حرفهای من ،فیلم بازگشت به وطن کار آرمان نجم نمایش
داده شد
این فیلم کوتاه آرمان نجم که از ساختمان سینمایی خوبی هم
برخوردار است به زهرا کاظمی تقدیم شده است. آرمان خود در
حرفهایش بعد از نمایش فیلم اشاره می کند که زهرا کاظمی با
اجازه دولت خاتمی واعتماد به دوم خردادی ها به جمهوری اسلامی
سفر کرددر دولت خاتمی دستگیر و شکنجه و به او تجاوز شد وبه
قتل رسید...
فیلم مهم درختی که بیاد می آورد از مستندساز توانامسعود رئوف
هم در همین روز نمایش داده شد وبه شدت بر تماشاگران اثر گذاشت
(برای تماشای مصاحبه های مسعود رئوف به آرشیو یوتیوب مراجعه
کنید
http://www.youtube.com/watch?v=8LojEVLwAzE
وآخرین فیلم روز نخست اثر بیاد ماندنی آرش ریاحی برای یک لحظه
آزادی بود ( ویژه نامه نمایش فیلم آرش آرشیو سینمای آزاد
http://www.cinemaye-azad.com/archive/archive115.htm
)
به هنگام نمایش فیلم آرش کمبود جا به شدت بیشتری حس میشد ولی
به سرعت با همکاری مسئولین سینما جمعیت جا به جا شد وتما
شاگران، تماشاگریکی از تاثیر گذار ترین فیلم های جدیدسینمای
ایران در تبعید بود ند وبعد از نمایش فیلم ،آرش ونوید اخوان
بازیگر فیلم که دیگر چهره شناحته شده ومحبوبی است که علاوه
براینکه بازیگرحوبیست خواننده هم هست به روی صحنه دعوت شدند
.مدتها با تماشاگران مشتاق بحث وگفتگو ذاشتند. نحوه کار با
بچه هادر این فیلم خیلی برای تماشاگران مهم بود ، آرش نحوه
کار با بچه ها را در فیلم ومقررات بازی بچه ها در فیلم ها را
برای بینندگان باز کرد. نمایش فیلم برای یک لحظه... پایان
دلپذیری برای برنامه شب اول بود واز تماشاگران دعوت شد که
بحث هایشانرا در یکی از کافه های نزدیک مکان نمایش ادامه
دهند...
روز شنبه 23 دسامبر از ساعت ده صبح برنامه روز دوم آغاز
شد. برنامه های صبج معمولا با تماشاگران کمتری برگزار میشود.
اما به هنگام نمایش فیلم پوست غریبه هم سالن کاملا پر بود به
خصوص حضور وصحبت آنجلیکا ماکارونه کارگردان فیلم (نقدو نظر
فرهاد مجدآبادی در باره این اثر را در آرشیو سینمای آزاد
بخوانید) که نخستین بار بود دعوت یک جشنواره سینمای ایران در
تبعید را پذیرفته بود به اشتیاق مردم افزوده بود .
برنامه ی بعد از ظهر با فیلم داستانی مستند. رقص روی ملافه
آغاز شد این فیلم بازگوی خاطرات تلخ یک نقاش ایرانی در تبعید
است که نزدیک ترین دوستش را ج. اسلامی سنگسار کرده است. شیوه
کار این فیلم به کار های تجربی نزدیک است. کارگردان فیلم نیز
خود نقش مقابل نقاش را بازی می کند...
* تا زمانی که آزاد شویم. فیلم/ گزارش بعدی است . که وضعیت
زنان افغانستان بعد از اشغال امریکا ومتحدانش را تصویر کرده
است . نمایش این گزارش از نظر همبستگی با مردم درد کشیده
افغانستان نیز انتخاب به جایی بود. بعد از نمایش فیلم لیلا
قرایی که از استکهلم برای حضور در این جلسه به برلین آمده بود
با تماشاگران صحبت کرد ووضعیت کنونی زنان ودختران افغانی را
تشریح نمود.
بعد از نمایش این فیلم از تماشاگران دعوت شد که عصرانه را
میهمان جشنواره باشند. فیلم حجاب زیر نقاب بعد از عصرانه به
نمایش در آمد.این کار نا هید پرشون اثری شناخته شده است. به
خصوص که ناهید خود هم از استکهلم برای شرکت در جلسه به برلین
آمده بود. طبیعی است که حضور کارگردان ، به جلسه نمایش شور
بیشتری می دهد . استقبال ازاین فیلم هم همانطور که انتظار
میرفت خوب بود. بعد از نمایش هم بیشتر سئوال ها پیرامون سرنوشت
زنان تن فروشی بود که در این فیلم شرکت داشته اند. اما من
مسئله بازگشت ناهید به ایران در دوران فریب ونیرنگ خاتمی را
پیش کشیدم وناهید جواب داد که دوره اول خاتمی بعد از سالها
به ج. اسلامی سفر می کندوبرای فیلمبرداری از دوزن از ورارت
ارشاد اجازه می گیرد اما دو زن تن فروش محور قصه فیلم او می
شوند ولی او با مجوز قبلی موفق میشود کار فیلمبرداری راتمام
کند. اما خشم مقامات بعد از آماده شدن ونمایش فیلم درخارج
برانگیخته میشود . پاسپورت او را توقیف می کنند به شرطی که
دیگر فیلم در ج. اسلامی نسازد واین ماجرا را درجای دیگر بازگو
نکند پاسپورتش را بر می گردانند. البته جشنواره نمیتواند نقش
دادگاه را بعهده بگیرد شایسته این که گفته های فیلمسازان معیار
انتخاب های جشنواره در تبعید باشد ،ناهید هم تا زمانی که نمایش
کارش در ایران ممنوع وخودش ممنوع الوروداست که یک
سینماگرتبعیدی محسوب می شود.
فیلمی
که قبل از میز گر د نمایش داده میشود تولد نام دارد. غزاله قبل
از نمایش این فیلم توضیح می دهد که این فیلم از وزارت ارشاد
مجوز ساخت ونمایش دارد با روال کار جشنواره هماهنگ نیست ودر
ارتباط بامیز گرددر برنامه گنجانیده شد ( این فیلم با پیشنهاد
شادی امین وتوسط خود او برای بحث در میز گرد انتخاب شده بود )
فیلم از نظر سینمایی هم کاری کم ارزش است. از نوع کارهای بی بی
سی پسنداست، به نظر می رسد که بیشتر سازندگان به این اندیشده
بوده اند طور ی کار را بسازند که هم رژیم را تیغ بزنند هم
اینجا مشتری جمع کنند. در فیلم در هر فرصت از مبتذل ترین
آهنگهای رایج بهره گرفته میشود ونهایت هم تبلیغ میشود که به
برکت اندیشه تابناک امام قاتلشان ایران امرور بهشت دو جنسیتی
هاست!! تماشاگر فستیوال همچنین تفاوت کار های ممنوع در
جمهوری اسلامی ویک کار تبلیغاتی با مجوز را به رای العین
دیدند.
بعد از این فیلم وقبل از آغاز میزگرد با شرکت. نسرین امیر
صدقی،شادی امین،گلرخ جهانگیری.وصبا فرزان. با بوفه گیاهی در
کانتین
Regenbogen Fabrikازهمه
تماشاگران پذیرایی شد .
عنوان...
Leben als Menschen zweiter Klasse – Frauen, Homosexuelle
und Transsexuelle im Iran
برای میز گرد انتخاب شده بود وسخنرانان هر کدام با توجه به
تخصسشان زیر این عنوان بحثشان را ارائه دادند. این فرصت در
اختیار تماشاگران هم بود تا با هر کدام از شرکت کنندگان میز
گرد سئوال مورد نظرشان را در میان بگذارند. این بحث مهم می
توانست ساعت ها به طول بیانجامد اما باید برنامه بعدی آغاز
میشد. دراین میز گرد هم طوری مباحث جمع بندی شد تا تاخیری در
ادامه برنامه پیش نیاید. مارتینا هارتونگ از
Hans-Böckler-Stiftung (HBS)
اداره میز گرد را به عهده داشت (تمام برنامه ها دو زبانه بود
فقط میز گرد به زبان آلمانی تشکیل شد)
آخرین فیلم شب دوم فستیوال . رقص ممنوع نخستین کار لیلا قبادی
سینماگر ایرانی در تبعید بود که محتوای فیلم در باره رقصنده ای
است که در ایران کلاس های رقصش را تعطیل میکنند( آرام بیات )او
به ناچار ایران را ترک می کنند به کانادا می آید سعی می
کندهنر رقص های محلی را با ایجاد کلاس های رقص،با آموزش جوانان
حفط کند.آرزویش اینست که روزی در میدان آزادی گروهش ( گروه
خورشید)برنامه رقصشان را ارائه دهند آرزویی که دیگر تحققش یک
رویا نیست .این فیلم وموضوع آن خیلی برای آلمانی ها جذاب بود
چند تماشاگر آلمانی مشتاق بودند تا با لیلا قبادی وکارهایش
بیشتر آشنا شوند ( نقد ونطر من در باره این فیلم آرشیو سینمای
آزاد
http://www.cinemaye-azad.com/archive/archive97.htm
بعد از نمایش آخرین فیلم، تماشاگران برای شرکت در بحث ونوشیدن
به یک کافه دعوت شدند.
*نخستین فیلم قبل از ظهر روز آخر جشنواره اسب های دریایی
ساخته رامین میلانی بود. میلانی این فیلم را در برلین ساخته و
آماده نمایش کرده بود اما تا کنون نمایش عمومی در این شهر
نداشت. هم تماشاگران این نمایش بیش از ظرفیت سالن بودند،هم
اکثر بازیگران فیلم که مقیم برلین بودند در این نمایش حضور
یافتند و استقبال گرمی از آنها شد.رامین میلانی خود همجنس
گرا ست و محتوای فیلمش هم در باره همجنسگرایان مرد ایرانی است
مسئله ای که علنی کردنش تابو محسوب می شد. رامین همینطور از
بازیگرانش که بدون دستمزد در این فیلم بازی کردند سپاسگذاری
کرد. نقد این فیلم در آرشیو سیمای آزاد.
http://www.cinemaye-azad.com/archive/archive112.html
نخستین
برنامه بعد از ظهر وقبل از نمایش فیلمهای مسلم معرفی سینمای
زیر زمینی بود . چون چند سال اخیر مرتب نام سینمای زیر زمینی
را میشویم وکمتردر باره نحوه آغاز وشکل گیری این نوع سینما
حرفی زده شده من در این گزارش خلاصه حر فهایی را که پیرامون
این نوع سینما در برلین بیان کردم را باز گو می کنم :
«سینمای زیر زمینی ،آوانگارد ،پیشرو ،تجربی ،سینما حقیقت واژه
هایی هستند که نوعی سینمای معترض را تداعی می کنند.مایا درن از
پیشگامان سینمای زیر زمینی است اومتولد روسیه بود که در
نیویورک در رشته علوم سیاسی ژورنالیسم و ادبیات انگلیسی در س
خواند ازدنیای شعر دریچه ای به سوی سینما گشود .آشنایی او با
الکساندر حمید مستندساز چک، منجر به ساخته شدن فیلم پایهای
سینمای تجربی امریکا بهنام کابوسهای بعدازظهرشد. شرلی کلارک
، جک اسمیت و اندی وارهول مشهور ترین فیلمسازان آوانگارد
امریکایی بودند. در فرانسه در سال 1947 گروه پاریسی متاثر از
«آرتور رمبو» ، «نیچه» و «دادا» بود. آنها ، فیلمهای تجاری
آرشیوی را قطعه قطعه میکردند، میتراشیدند، و بر روی آنها
نقاشی میکردند
مک لارن تکنیک نقاشی دستی روی فیلم را بر اساس موسیقی متن، با
فیلم «یک فانتزی» در سال 1949 به کمال رساند.
اما در امريکا در برابر سينمای سرمايه، جوانان راديکال که نمی
خواستند با جريان متداول سازش کنند مکتبی را بنيان گذاشتند که
به سينمای زير زمينی مشهور شد، فيلمهای آنها نه فقط از جنبه
محتوا با سينمای متداول متفاوت بود بلکه شيوه های تکنيکی رايج
را هم بدور ريختند، خيلی از نظم ها و قرار داد های متداول که
در مدرسه های سينمايی می آموختند برای آنها ارزشی نداشت، بخش
عمده ای از سينمای زير زمينی که يکی از شاخه ها ی سينمای تجربی
است به ساخت ونمايش فيلمهای سياسی تمايل داشت «استن ون دربيک
»امريکايی که يکی از پايه گذاران اين نوع سينماست، بيشتر شيوه
های اين نوع سينما را تجربه کرد و ارايه داد. فيلمهای سياسی
وندر بيک مثل ملاقات سران (ملاقات خروچف وکندی) فيلم ضد جنگ وی
نقش مرگ که به باستر کيتون و چارلی چاپلين اهدا شده، کارهای پر
سروصدايی بودند .
سینمای سیاسی وسینمای معترض هم با توجه به شرایط ومحیط کار
شکل متفاوتی به خود می گیرد. سینماگران شیلیایی یعد از سقوط
آلنده با کودتا امریکایی ژنرال پینوشه شرایط سختی پیدا کردند،
جمعی از آنان متواری ودر کشور های اروپایی پخش شدند. تعدادی
اسیر شدند .یا مامورین امنیتی سر به نیستشان کردند.در این چنین
جوی ایجاد ورشد سینمای زیر زمینی امری اجتناب ناپذیر است.اما
در فرانسه هم سینمای معترض وسیاسی در سال های 60 رشد قابل
توجهی کرد. گروه گودار/ تروفو که «کایه دو سینما»ی آن زمان
پایگاهشان بود سینما گرانی معترض بودنداما اینان ضرورتی نمی
دیدند به کار های مخفی وزیر زمینی رو بیاورند. البته نحوه
تهيه اين نوع فيلم در کشور هايی مثل ايران امروز خوب خيلی فرق
دارد با سينمای امريکا حتی در سالهای 60 ، برای رشد هنر غير
مجاز و معترض در ايران بايد راه سختی را پيمود .
کسانی که به فرمانهای وزارت ارشاد وقعی نمی گذارند و دوربينشان
ميخواهد تصاوير واقعی از آلودگی های اجتماعی را بنماياند طبيعی
است که زندگيشان با خطر آميخته است ...
ودر قسمت دوم حرفهایم تا آنجا که فرصت اجازه میداد محتوای
کارهای زیر زمینی مسلم منصوری را بررسی کردم...
دیگر به ساعات پایانی برنامه ها نزدیک می شدیم. یک گزارش
تصویری که آرمان نجم با یاد رامین مولایی هنرمند ومدیر
فیلمبرداری اکثر کارهای سهراب شهید ثالث ساخته بود پخش شد.
همسر مولایی هم برای حضور در برنامه دعوت شده بود که ازجشنواره
به خاطر یاد بودی که برای رامین برگذار شد تشکر کرد. بعد از
صحبت های کوتاه آرمان نجم در باره رامین وسهراب شهید ثالث .
فیلم بلوغ یکی از کارهای درخشان سهراب که در سالهای اولیه
خروج از ایران در آلمان ساخته شده بود نمایش داده شد وجشنواره
سینمای ایران در تبعید بعد از 3 روز تلاش بی وقفه به پایان
رسید و از تماشاگران در همان سالن نمایش پذیرایی شد...
شایسته است ضمن سپاس از همراهی مطبوعات ورادیو های مسقل
آلمانی وتماشاگران آلمانی ی جشنواره. از فیلمسازانی که
کارهایشان نمایش داده شد ازشرکت کنندگان در میزگرد از همکاران
صمیمی سینما ,HBSو
که بودجه برنامه را تقبل کرد ،از ژاله پورهنگ که تابلو هابش
را در اختیار جشنواره گذاشت. از رامین رمضایی که بروشور حرفه
ای جشنواره را طراحی کرد از ایرانیانی که تمام روزها وشب های
جشنواره همراه ما بودند سپاسگذاری شود. اینان صدا ی راستین
ایرانیان تبعید بودند وهمراه مردم بپا خواسته ایران.مردمی که
اراده کرده اند کلیت نظام آدمخوار ج.ا را با همه دار ودسته ها
،باند ها وجناح هایش سرنگون کنند.
بصیر نصیبی.12 فوریه 2010 زاربروکن. آلمان
www.cinemaye-azad.com
|