ویژه نامه ی نشریه سینمای آزاد همراه با قیام مردم
ایران
و
درراه
سرنگونی کلیت نظام پوسیده جمهوری اسلامی
•تمجید
سعید امامی از محسن مخملباف،نماینده ویژهی موسوی /کروبی، محبوب
پارلمان اروپا و...
•
به جای سر مقاله نقل از یادداشت روز سایت دیدگاه
وقتی آقای بازیگر هم شبه جشنواره فجر را بایکوت می کند!
شواهد وحوادث نشان می دهد که رژیم جمهوری اسلامی هر روز وهر
لحظه به سقوطش نزدیک می شود. هر دو باند غالب ومغلوب رژیم از
خیزش مردمی مضطرب اند هر دو می دانند که خواست نهایی مردم
نابودی کلیت رژیم جهل وجنون وجنایت است. مردم بیدار شده آیا
زیر بار میروند که آینده خودرا با یکی از باند های درون این
نظام پوسیده گره بزنند؟.سیستم جمهوری اسلامی به مانندیک چاه
فاضل آب میماند بنیان گذاران،طراحان،ومعماران این نظام مقدس هم
فضولات این چاه. چطور می توان تصور کرد که بخشی از فضولات از
گند وعفن درون چاه بی نصیب مانده باشند؟ بله دو جناح اختلافشان
عمیق است و چه بهتر.
موسوی وکروبی هم درست می گفتند که اگر احمدی نژاد را رهبرعظیم
الشان -تا 6 ماه پیششان- انتصاب کند چیزی نمیگذرد که رژیم به
سرا شیب سقوط کشانده خواهد شد واگر از این زاویه به انتصاب
مجدد دلقک وملیجک بارگاه خلیفه مسلمین نگاه کنیم این انتصاب به
مردم کمک کرد تا بهانه های ا ولیه را برای آغاز جنبش نوین بدست
آورند واز مرحله وحشت از فاشیست مذهبی عبور کنند این اتفاق
،مهم وسرنوشت ساز بود. اما باند حاکم که باند دیگر را پس زده
هم یک دست و متحد نیست. آنها هم با هم در نبردند واین خاصیت
نظام های مافیایی است که نظم دیکتاتور های کلاسیک راهم نمی
تواند برقرار کنند. سران مافیا دایم همدیگر را حذف می کنند.
حتا آدمهای درون مافیا نیز تامین جانی ندارند. هم اکنون با همه
شاخ وشانه ای که سران فتنه !و سران ضد فتنه! برای هم می کشند
،چانه زنی از بالا هم ادامه دارد با این نیت که به شکلی کلیت
نظام را نجات دهند فقط بحثشان اینست که نظام با یک بال به عمر
نکبت بار خودادامه دهد ویا بال دیگر را- بعد از عذر خواهی
سرانشان- دوباره به خود وصل کنند .دار ودسته غالب هم از یک
دیدگاه واحد پیروی نمی کنند. بخشی ،مجازات موسوی/ کروبی/ خاتمی
را طلب می کنند ( باند امنیتی حسین شریعتمداری) وبخشی دیگر می
پندارد با ساخت وپاخت با موسوی حرکت مردم کنترل خواهد شد( دار
ودسته رضایی و شرکا) جناح مغلوب یا همان سبز الهی ها هم یک دست
وپیوسته نیستند.
گنجی
خودش مدعی رهبری است،مهاجرانی ،کدیور دارودسته دیگری تشکیل
داده اند. مخملباف وسازگارا که خودشان را مفتخر به بندگی موسوی
کرده اند این امیدرا دارند که شیطان بزرگ وشیطانگ ها بدون
اینکه از گذشته وسرمایه گذاریشان روی اصلاح طلبان ورشکسته درس
عبرت بگیرند ناجیشان باشند. اینان هزینه هنگفتی را برای جا
باز کردن لابی های سبز پوش شده متقبل شده اند وهزینه های
تظاهرات وبرنامه های متفاوت را بعهده می گیرند ورادیو تلویزیون
های دولت های غربی در خدمتند وسایت های به ظاهر مستقل نظیرروز
اون لاین و پیک نت تقویت می شوند تا از وفاداران نظام البته در
باند دوم خردادی آلترناتیو بسازند. تریتا پارسی ها وهوشنگ امیر
احمدی ها هم که با سیستم کار می کنند چه احمدی نژاد در نقش
رئیس جمهور ظاهر شود چه خاتمی چه رفسنجانی. اما دلال ها کارچاق
کن های فرهنگی / هنری که سالها از رژیم تغذیه می کردند ماسک
سبز الهی به چهره گذاشته اند وشده اند خبر سازوخبر رسان ارتجاع
سبز ،حساب پس نمیدهند که هیچ اگر رویشان بدهیم ما را باز خواست
هم می کنند. اینها میخواهند این چنین وانمود کنند که همه
سینماگران شیفته جمهوری اسلامی هستند وبمانند موسوی وخاتمی
کروبی تنها دغدغه شان اینست که احمدی نژاد به اندیشه مترقی
خمینی کبیر! صدمه میزند.
همین ها که در دوران اول ریاست جمهوری احمدی نژاد زیر عنوانین
مردم فریب کانون های فرهنگی اپوزیسیون هم ازامکانات مادی کشور
های میزبان بهره می بردند هم صادرات هنری. فرهنگی جمهوری
اسلامی را رشد می دادند وبا وزارت ارشاد صفار هرندی هم رایطه
پنهان حتا آشکار داشتند حالا هم که دیگر از بودجه هنگفتی که به
سبز سیدی تعلق میگیرد لقمه ای به سویشان پرتاب می شود اگر
اینان واقعا به مینی هیتلر به قول دکتر ! نوری زاده -تیر خلاص
زن -ودولتش اعتراض ذاشتند چرا تا کنون وهیچگاه صحبت از تحریم
جشنواره زجر نمی کردند ؟اماحالا که نون خور شبه اصلاح طلبان
سبز پوش شده اند چنین وا نمود می کنند که همه سینماگران سبز
الهی شده اند .میخواهند برای سینماگران وهنرمندان حکومتی هم
شناسنامه سبز الهی صادر کنند. در یاداشت روز این بار به یک
نمونه بسنده می کنم ودر مقالات دیگر به موارد دیگر تاکید وتوجه
خواهم داشت.
در یکی دو هفته ی اخیراین عنوان به عنوان خبر مهم سینمایی مطرح
بود.
«عزتالله انتظامی از پذیرش داوری جشنواره فيلم فجر عذر خواست»
!
وقتی به عنوان مطلب نگاه می کنید یک باره این تصور به ذهنتان
می رسدکه نکند آقای بازیگر حکومتی ناپرهیزی کرده و جلوی این
شبه جشنواره قد علم کرده وبا شهامت جشنواره ای که برگزار کننده
اش یک دولت جنایت کار است را پس زده است. البته آدم کمی هم
تعحب می کند چطور آقای انتظامی یکی دو سال گذشته که وزارت
ارشاد احمدی نژاد در سفارت ایران در پاریس یک برنامه تجلیل
برای او ترتیب داد با افتخار در آن برنامه حضور پیدا کرد واز
دست مبارک سفیر جمهوری اسلامی تقدیر نامه وپلاک مخصوص گرفت اما
حالا با شهامت جشنواره فیلم فجر را تحریم می کند برای اینکه
خیلی در انتظار نمانید اصل خبر را بخوانید:
«عزتالله انتظامی، بازیگر سرشناس تئاتر و سینمای ایران از
پذیر ش داوری بیست و هشتمین جشنواره فيلم فجر عذر خواهی کرده
است. آقای انتظامی به خبرگزاری ایلنا گفت: بعلت بیماری قلبی و
جراحی پا قادر به پذیرفتن عضویت در هیات داوران نیست. او
افزوده همچنین چون در فیلمی با عنوان "چهل سالگی" بازی کرده
است که قرار است این فیلم در جشنواره نمایش داده شود، او نمی
تواند عضو هیات داور ان باشد.
عزت الله انتظامی همچنین گفته است: چون دوران نقاهت را سپری
می كند كاملا درجريان اخبار و رويدادهای سينمايی نيست، اما
معتقد است كه جشنواره فيلم فجر متعلق به سينماگران است و بايد
فضایی فراهم شود كه اهالی سينما در آن حضور مطلوب پيدا كنند»
آفرین به این شجاعت! . ملاحظه فرمودید دلال ها وکارچاق کن های
هنری /فرهنگی برای آقای بازیگر حکومتی شخصیت مبارز وضد حکومت
ساخته اند. واقعا از مردمی که جلوی گلوله ایستاده اند و خون
پاک جوانانشان خیابان های ایران را رنگین کرده خجالت نمی کشند
که میخواهند این اطلاعیه مبهم راکه با چند عذروگواهی ودلیل
پزشگی همراه است را بایکوت شبه جشنواره فجروجشن های دهه زجر
قالب کنند؟
هزاران درود وافتخار بر شما باد که در تداوم 6 ماه مبارزه
خونین با رژیم جنایتکار ج. اسلامی در روز 6 دی با چنان جسارت
وشجاعت انقلابی با نیرو های سرکوبگر رژیم بر خورد کردید که ضعف
وزبونی آن نیرو ها در مقا بل گوشه ای از قدرت زایل ناپذیر شما
به همگان نشان داده شد..
فقط رژیم نترسیده، مسعود بهنود هم می نویسد "دلهره دارم".
(وبلاگ شخصی بهنود، 28 دسامبر) چرا؟ چون مردم به بهانۀ عاشورا
به خیابان ها ریختند و نشان دادند که مصصم اند با دست خالی هم
شده کاری کنند تا توپ و تانک و بسیجی و کهریزک واقعا بی اثر
شود. بهنود تنها نیست، و بیشک حرف دل همۀ آن لیبرال ها و اصلاح
طلبانی را می زند که از آغاز جنبش جاری چنین تبلیغ کرده اند که
این جنبش ذاتأ "غیرخشونت آمیز" است، همان اهداف اصلاحات طلبی
را دنبال می کند، و ابدا شیوه های انقلابی را اتخاذ نخواهد
کرد. به رغم این تبلیغات، اتخاذ شیوه های انقلابی برای پیش روی
جنبش اجتناب ناپذیر است، و در دو ماه اخیر سیر عینی جنبش با
سرعت فراینده ای این حقیقت را نشان می دهد: 13 آبان، 16 آذر، 6
دی. در برابر سیر واقعی جنبش چه می توانند بکنند؟ راه چارۀ
سیاسی ای ندارند، این است که از احساسات شان حرف می زنند و پند
اخلاقی می دهند.
برای آنها که سابقۀ بهنود را می شناسند خالی از تفریح نیست که
شاهد باشند او از اوج قلۀ اخلاق نگران سقوط تودۀ مردم به بی
اخلاقی شود: "ما شکست خوردیم. اهل مدارا و تسامح شکست
خوردند... امیدوار بودیم که دیگر دادمان را با مشت و گلوله
نستانیم... آیا قرار است نسل امروز... از همان راه بگذرد؟ راست
بگویم دلهره دارم." یک لحظه فرض کنیم که واقعا بهنود چنان از
خشونت بیزار است که با دیدن اعتراضات خشونت آمیز خیابانی هر
معیار سیاسی و اجتماعی دیگری در چشم او رنگ میبازد. آری، یک
لحظه فرض کنیم که، گاندی که سهل است، اصلا خود عیسی مسیح در
کالبد او حلول کرده و آقای بهنود جز اشاعۀ مهرورزی و محکوم
کردن خشونت رسالتی ندارد. سوال این است: چرا این روحیۀ مسیحایی
وقتی مردم قربانی خشونت هستند هیچگاه نمی جنبد؟
موارد خشونت سیاسی رژیم به کنار، گیرم مسیحای ما نیز حکومت را
حق امپراتور می داند. اما وقتی کارگران سنندج را، از زن و مرد،
به جرم برگزاری جشن اول مه به تختۀ شلاق بستند چرا صدایی از
بهنود در نیامد؟ وقتی کارگران خاتون آباد را، که تنها جرم شان
این بود که نمی خواستند شغل شان را از دست دهند، به گلوله
بستند بهنود کجا بود؟ آیا سوء تغذیه، تحصیلات ناقص، محرومیت از
بهداشت و فرهنگ برای چند میلیون کودک که تنها جرم شان این است
که در خانواده ای با دستمزد زیر خط فقر به دنیا آمده اند خشونت
نیست؟ آیا یادآوری وضعیت نیمی از جمعیت ایران واقعا لازم است؟
آن میلیون ها زن و مردی که شش ماه است این جنبش توده ای را با
شجاعتی که جهانیان را خیره کرده به جلو رانده اند برای پایان
دادن به همین خشونت ها برخاسته اند. گلایۀ بهنود از "خشونت"
این جنبش درست مثل این است که کسی قربانی تجاوز را به سبب سیلی
ای که به گوش متجاوز زده محکوم کند.
واقعیت این است که بهنود نه مسیح است و نه گاندی، و موعظۀ ضد
خشونت او ابدا از فلسفۀ اخلاق مایه نمی گیرد، بلکه کاملا هدفی
سیاسی دارد. مسأله این بود و هست که نه فقط موسوی و کروبی و
خاتمی و جبهۀ مشارکت ایران اسلامی هدف شان حفظ رژیم است، بلکه
لیبرال های سکولار و جمهوری خواه ایران نیز که پارلمان و
انتخابات سرلوحۀ برنامه شان است، در جنبش جاری استراتژی شان
این است که تعرض را صرفا متوجه دولت احمدی نژاد کنند ولی خامنه
ای را از آماج حملات مردم خارج کنند. (مثلا نگاه کنید به
قطعنامۀ جمهوری خواهان ایران؛ یا نوشته های چند ماه اخیر بیژن
حکمت در سایت اتحاد جمهوری خواهان ایران؛ یا مصاحبۀ عزت الله
سحابی در همان سایت با عنوان "مایل نیستیم نظام فرو بپاشد"، که
از بخت بدشان انتشارش مقارن با روزی بود که در خیابان های
تهران و بسیاری شهرها مردم درگیر نبرد تن به تن با نیروهای
نظامی و امنیتی و اوباش سپاه و بسیج بودند!)
با 13 آبان و عمومیت یافتن شعار مرگ بر خامنه ای و مرگ بر
ولایت فقیه روشن شد که به زیر کشیدن رژیم جمهوری اسلامی هدف
استراتژیک جنبش است. و با 6 دی برای هر ناظر شکاکی هم روشن شد
که برای رسیدن به این هدف استراتژیک جنبش می رود تا راه
انقلابی را اتخاذ کند. سیل خروشان جنبش لیبرالیسم ایران را در
امواج خود غرق کرده است. از لحاظ سیاسی حرفی ندارند و ورشکسته
اند، این است که موعظه های اخلاقی بناچار جای محوری در تبلیغات
شان پیدا کرده است.
بیش از ده سال است که ترجیع بند تبلیغات ضد سوسیالیستی
لیبرالیسم ایران این بوده که مارکسیست ها ایدئولوژیک هستند و
می خواهند طرح های مکتبی خود را به جامعه تحمیل کنند؛ ولی
لیبرال ها تجربه گرا هستند، از واقعیت حرکت می کنند، به خواسته
و آراء مردم، هرچه باشد، احترام می گذارند، و این اثبات
دموکرات منشی آنهاست. شش ماه جنبش توده ای نشان می دهد که قضیه
درست برعکس است: این مارکسیست ها بوده اند که با تکیه بر
دستگاه فکری شان توانسته اند منطق عینی جنبش را بشناسند و
شعارها و استراتژی انقلابی خود را بر مبنای خواسته ها و تحرک
عینی تودۀ مردم طرح کنند. و این لیبرال ها بوده اند که با
توجیهات فکری نامنسجم و ناقص، اسیر پندارهای ایدئولوژیک خود
بوده اند و اهداف و استراتژی کاملا ذهنی ای را تنها در انطباق
با آرزوهای مکتبی خود در جنبش تبلیغ کرده اند. امروز هم که
جنبش آشکارا به راهی می رود که نادرستی تبیین لیبرال ها از
خواسته ها و حرکت تودۀ مردم را نشان می دهد، بجای اینکه
"دموکرات منشی" به خرج دهند و آراء مردمی که در خیابان ها با
پاهای خود رأی داده اند را بپذیرند، مردم را سرزنش اخلاقی می
کنند و دلهره گرفته اند! برای امثال بهنود من (با الهام از
برتولت برشت) پیشنهاد بهتری دارم: چرا این مردم را منحل نمی
کنید و مردم دیگری را بجایش انتخاب نمی کنید؟!
•
خطر اعدامهای گسترده توسط جانیان حاکم را جدی بگیریم(بهروز
سورن)
... واضح است که جنایت و سرکوب خصیصه همیشگی و برجسته حکومت
اسلامی بوده است و دست پروردگان آن امام جلاد هنوز اهرم های
سرکوب و ارعاب را تنها نشان ارتباطی با مردمی میدانند که
هرروزه بر خواستهای بر حق خود پافشرده و مرعوب ابزار فشار و
دستگاه جهنمی آنان نمی گردند.
پر واضح است که غلیانهای اخیر اجتماعی و شورش و قیام مردمی سر
اشتی با حاکمیت این جمهوری ننگین ندارند و سلاح ارعاب عمومی را
دیگر وقعی نمیگذارند. حاکمیت اما در صدد ایجاد رعب و وحشت از
نوع دیگری است و پیاپی با طرح و تصویب قوانین خود ساخته و
خودانگیخته درصدد آن است که به کشتار وسیع جوانان زنان و مردان
پاکباخته کشورمان سایه ای قضائی بیافکند.
هم اینرو و با تکیه بر گستردگی بازداشتها و تراکم اعتراضات
میکوشند تا با طرح و تصویب و سرعت بخشیدن به مراحل قضائی و
تسریع طرح اجرای احکام اعدام ها دوره ای از اعدامهای سراسری
را پی ریزند. کنش اعتراضی و عمومی مردم و روند رادیکالیزه شدن
آن تا کنون نشان داده است که دیوار ارعاب و وحشت از ابزار
سرکوب رژیم حاکم شکسته شده است و تنها واکنش حاکمیت برای خفه
کردن این اعتراضات میتواند در ابعادی بس گسترده و با بازداشت
حبس و شکنجه و اعدام صورت پذیرد.
نا گفته پیداست که جمهوری اسلامی همواره برای بقای سلطه ننگین
خود بر ایجاد رعب و وحشت و بتبع آن دست یازی به وسایل کشتار
گسترده اتکا داشته است و امروزه نیز بیش از گذشته پایه های
لرزان حاکمیت خود را با خروش عمومی مردمی در عرصه خیابانها لمس
میکند.
اعدام فعالین سیاسی و محکومیت بسیاری از آنان به مجازات اعدام
تحت لوای محارب و غیره از جمله تلاشهائی هستند که آغاز شده و
میتواند در سکوت جامعه بین الملل و اپوزیسیون جمهوری اسلامی
ابعادی بس فاجعه آمیز بخود گیرد. تنها در کردستان 17 حکم اعدام
صادر شده است و بیم آن میرود که هر لحظه شاهد انتشار خبر اجرای
آن باشیم.
در خواست برخورد قاطعانه تر با تظاهرکنندگان و معترضین به نظم
حاکم پیش درآمد اقدامات وحشیانه تر با مردم بجان آمده از ستم
سیاسی و اجتماعی است و میتوان انتظار داشت که حرکات و اعتراضات
خیابانی همراه با تدارک زره پوشهای چینی در اینده با واکنشهای
خصومت آمیز تر نیروهای سرکوب رژیم همراه گردد.
صرفنظر از اینکه کدام ابزار و زره پوش میتواند در برابر کوکتل
مولوتوف دوام بیاورد اما یک نکته حائز اهمیت است که اعمال
خشونت از جانب رژیم نمیتواند در دراز مدت با واکنش مسالمت آمیز
مردم همراه گردد. نگاهی به تصویر زیرین گویای آغاز فازی جدید
از مقابله مردمی در برابر ابزار سرکوب و وحوش حاکم است.
موج جدید و خشونت گرای جمهوری اسلامی که نظامی گری دستگاه
قضائی را فزاینده تر در بر دارد میتواند با کنش همبسته
ایرانیان در داخل و خارج کشورمان در امتداد همراهی با
رادیکالیزه شدن امواج اعتراضی موجود روبرو شده و آثار تخریبی
انسانی آن را به حداقل ممکن کاهش دهد.
پیوسته و همبسته در برابر آمال و انگیزه های غیر انسانی حاکمان
بایستیم.
•سینماگران سینمای جمهوری اسلامی همچنان به
نظام مقدس وفادارند!
اسامی چند فیلم از 26فیلم سینمای ایران( ج. اسلامی )بیست و
هشتمین جشنواره! فیلم فجر(زجر
)
"آل"
به کارگردانی "بهرام بهرامیان" و تهیه کنندگی "علی معلم"
"به
رنگ ارغوان" به کارگردانی "ابراهیم حاتمی کیا" و تهیه کنندگی
"سیدجمال ساداتیان" (بشرا فیلم
)
"ترانه
کوچک من" به کارگردانی "مسعود کرامتی" و تهیه کنندگی "سعید
شاهسواری"
"تسویه
حساب" به کارگردانی "تهمینه میلانی" و تهیه کنندگی "محمد نیک
بین"
"چهل
سالگی" به کارگردانی و تهیه کنندگی "علیرضا رئیسیان"
خواب های دنباله دار" به کارگردانی "پوران درخشنده" و تهیه
کنندگی پوران درخشنده
"سنگ
اول" به کارگردانی "ابراهیم فروزش" و تهیه کنندگی سیما فیلم
شب واقعه" به کارگردانی "شهرام اسدی" و تهیه کنندگی " سیداحمد
میرعلایی"
لک سلیمان" به کارگردانی "شهریار بحرانی" و تهیه کنندگی "مجتبی
فرآورده"
"یک
گزارش واقعی" به کارگردانی "داریوش فرهنگ" و تهیه کنندگی
"منوچهر شاهسواری"
گنج روان" به کارگردانی امین اصلانی و تهیه کنندگی محمدرضا
اصلانی - مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی
نخودی" به کارگردانی جلال فاطمی و تهیه کنندگی فرشته طائرپور
"نزدیک
تر از آشنا" به کارگردانی رضا سرکانیان به تهیه کنندگی مرکز
گسترش سینمای مستند و تجربی (تولید مشترک ایران ، فرانسه و
آلمان)
صد سال به این سال ها" به کارگردانی سامان مقدم و تهیه کنندگی
مرتضی شایسته
ناسپاس" به کارگردانی حسن هدایت و تهیه کنندگی سید محسن جاهد
نطر ما:
سایت مرتبط با شبه اصلاح طلبان -روز اون لاین- میخواهد چنین
القاء کند که سینماگران سینمای جمهوری اسلامی در حمایت از سبز
الهی ها جشنواره امسال فجر که به مناسبت سالگرد استقرار رژیم
منفور جمهوری اسلامی است تحریم کرده اند در صورتیکه اسامی ای
که در این سایت زیر عنوان تحریم کنند گان منتشر شده مربوط به
کسانی است که اصلا فیلم جدید نداشته اند. می بینید تهمینه
میلانی که خودش را قیلمساز فمینیست معترض جا زده بود. با
افتخار آرایشگر شبه جشواره فجر این دوره شده است.
•بیانیه
كانون روزنامه نگاران و نویسندگان برای آزادی به مناسبت روند
مقاومت واعتراض های مردم ایران در نخستین روزهای زمستان 1388
تجاوز وحشیانه
ی رژیم جمهوری اسلامی به صفوف آزادیخواهان، نتیجه
ی منطقی تشدید فضای سركوب، سانسور، ارعاب، شکستن قلم¬ها
و بستن زبان¬هاست.
حمله¬ی
وحشیانه به مردم بی¬گناه
در کوچه و خیابان و مدرسه و دانشگاه و کارخانه، همچنان ادامه
دارد. اگر امروز آزادیخواهان و مخالفان در زندان و تحت بازجویی
قرون وسطایی، در شرایط غیرانسانی بسر می
برند، دیری نخواهد پایید که نیرو و اراده¬ی
مردم تار و پود زندان
ها را درهم کوبیده و مبارزان را به میان خود بازخواهند
گردانید.
در روزهای اخیر، مقاومت شجاعانه
ی مردم در سراسر نقاط ایران گسترش یافته است. روز ششم دی ماه
1388، برابر با 27 دسامبر 2009، مردم ایران بسیار هوشمندانه،
عاشورا و مراسم هفتم درگذشت منتظری را بهانه کردند و به کوچه و
خیابان¬ها
ریختند و نفرت و اعتراض خویش را به نظام جمهوری اسلامی با
فریاد "مرگ بر دیکتاتور" بار دیگر به نمایش گذاشتند. از سوی
دیگر ابزار سرکوب نظام، همچون سگ
های هار به دستور خامنه
ای و احمدی
نژاد، این دو جنایتکار ولایت فقیه و جمهوری اسلامی، به مردمی
که خواستار آزادی، دمکراسی و حقوق انسانی هستند، حمله
ور شدند. مردم بپاخاسته¬ی
ایران دریافته
اند که حقوق و آزادی¬های
انسانی آنها بدون هزینه به دست نخواهد آمد و به خوبی فهمیده¬اند
که حاکمیت روحانیت، هرگز حاکمیت مردم را برنمی¬تابد
و نظام استبدادی جمهوری اسلامی هرگز صدای صلح و دوستی را
نخواهد شنید و به همین دلیل، عوامل رژیم، ابتدایی¬ترین
خواسته¬ی
مردم را با زور و تجاوز و سرکوب عریان پاسخ می
دهند. اگر تا چند روز پیش، مردم ایران پس از انتخابات، برای
جلوگیری از خشونت و ضرب و شتم و زندان و کشتار، با خیزش
اجتماعی خویش مقاومت را به حمله ترجیح می¬دادند؛
امروز پاسخ حمله را با حمله می¬دهند
و بسیجی¬ها
و پاسداران و لباس شخصی¬های
مزدور نظام را با قدرت مردمی خویش به عقب می¬رانند.
حرکت و خیزش مردم ایران در اقشار مختلف و در بسیاری از شهرهای
کوچک و بزرگ ایران لحظه به لحظه در حال گسترش است. این بار
اما، مردم در جای جای کشور ایران به خیابان¬ها
ریخته¬اند
و باورمندانه خواستار بر زمین زدن نظام جمهوری اسلامی
هستند.
به گواهی تاریخ، هیچكدام از جنایت¬كاران
علیه بشریت نه تنها نتوانستند آزادی اندیشه و بیان را از پای
درآورند، بلكه این اندیشه و بیان است كه ادامه¬ی
زندگی ننگین آنها را متوقف ساخته است.
كانون روزنامه نگاران و نویسندگان برای آزادی از حقوق همه¬ی
مردم که در سراسر ایران بپاخاسته¬اند
و برای آزادی و رهایی مبارزه می¬كنند،
حمایت كرده و از همه¬ی
روزنامه¬نگاران،
مسئولان و دست¬اندرکاران
سایت¬ها
در داخل و خارج از كشور می¬خواهد
تا در این شرایط حساس برای هرچه بهتر انجام دادن وظایف خود
یعنی روشنگری و اطلاع رسانی و مبارزه با سانسور، نیروهای مؤثر
و برنامه¬های
عملی خود را همساز و هماهنگ سازند.
كانون روزنامه نگاران و نویسندگان برای آزادی
7 دی ماه 1388، برابر با 28 دسامبر 2009
•
سلول های مکتوب
زیبا کرباسی
کجای باران را بگیریم نریزد
اشکی برای این گاز های اشک آور نمانده برادر
خونی برای ریختگی در جوبهای جنوب کمی شرق
آیین مرده خوری دراجرای شهری....
سیدضیاء هاشمی نسبت به شرکت ندادن فیلم ساخته
شدهاش در جشنواره فیلم فجر امسال اعتراض کرد.
مدیر عامل سابق خانه سینما به خبرنگار
«تابناک»، گفت: متأسفانه بنا به دلایلی که از سوي هیچ یک از
نهادهای مسئول اعلام نشده است، فیلم «زمهریر» از شرکت در
جشنواره فیلم فجر امسال باز ماند.
نظر ما
:
لابد دیگر تحریم کنندگان هم از همین قماشند!
•
در دار الخلافه اسلامی بازیگر سینمای جمهوری اسلامی بارحیم
مشایی شام خصوصی صرف می کند!
اسفندیار رحیم مشایی با هدیه تهرانی دیدار کرد. مشایی که اخیرا
به دنبال انتصابش به عنوان رئیس کمیسیون فرهنگی دولت، به فرد
اول تصمیم گیر برای مسائل فرهنگی کشور تبدیل شده است، چندی پیش
با حضور جنجالی خود در خانه هنرمندان از نمایشگاه عکس هدیه
تهرانی بازیگر نام آشنای سینما دیدن کرد و شام را مهمان وی
بود. عکس این ملاقات در ماهنامه رویش منتشر شده است.
•
اختلاف جانشین بر حق مخملباف (ده نمکی )با بازیگرحاضر در مراسم
تنفیذ!( شریفی نیا)
سینمای ما - وقتي خبر ساخت سريال تازه مسعود دهنمكي (دارا و
ندار) پيچيد، همه كساني كه به تماشاي دو سري اخراجيها نشسته
بودند، از اين بابت مطمئن بودند كه بازهم دهنمكي بازيگران
زياد و سرشناسي را به سريال خود خواهد آورد. همين اتفاق هم
افتاد، دهنمكي توانست از بازيگران زيادي براي مجموعه خود
استفاده كند. بدون شك همه فكر ميكردند تا حضور محمدرضا
شريفينيا هم در اين مجموعه قطعي خواهد بود و او بهعنوان يكي
از بازيگران اصلي كار و همينطور مسئول انتخاب بازيگر حضور
خواهد داشت اما چندي بعد خبر رسيد كه اين مجموعه بدون حضور
آچارفرانسه سينماي ايران ساخته خواهد شد و خبري از محمدرضا
شريفينيا نيست،. بايد بدانيد كه تنها علت اين عدم همكاري مجدد
اين دو، دعوا و مشاجرهاي است كه با هم داشتند..
•وقتی
سازنده جنایت مقدس برای حافظان نظام،بقای اصل ولایت، تلاشگران
بازگشت به اندیشه مترقی امام راحل اخترام عمیق قایل است.
جنبش سبزی که برای استقرار دموکراسی در ايران آغاز و با حمايت
معنوی تمامی آزادانديشان جهان روبرو شده ريشهایتر از آن است
که در دست "عقلای قوم" به بازی گرفته شود. چهرههای شاخص اين
جنبش در ايران نيز تا کنون بر پيمانشان با مردم ايستادهاند و
راهی برای رژيم اسلامی جز عقب نشينی باقی نگذاشتهاند
من از آن دسته کسانی نيستم که باور دارند انسانها تغيير
نمیکنند و اگر کسی روزی در موضع معينی قرار داشت هرگونه تغيير
موضعش را تاکتيکی يا رياکارانه میدانند. اگر اينگونه بود
احترام عميقی برای آقايان ميرحسين موسوی و مهدی کروبی قائل
نمیبودم و شخصيتی چون زندهنام آقای منتظری را يکی از
چهرههای کمياب تاريخ سياسی ايران نمیدانستم..
نطر ما:
البته علامه زاده یادش می رود که محمد خاتمی که نور ایمان را
در دل او تاباند واکبر گنجی که اروز می کند فقط کمی مثل او
باشد دوست وارزشمندش محسن سازگارا که هم یاد کند.
•بیانیه
ده نمکی، اکبرعبدی، حجت الاسلام پناهیان
«ای خمینی (ره) کبیر، سلام خداوند و صالحان درگاهش بر تو باد.
ای آموزگاری که بر صفحه بلند عزت تاریخ ایستادهای. سلامت
میگوییم و در قلب شیدائیمان مأوایت میدهیم و آزادترین
ترانههای رها شده از ورای سیمهای خاردار، میلههای سیاه و
سیاهچالههای ستم در دوران طاغوت را دوباره نثارت میکنیم. ما
در سایه دستان امن مخلص و پر از ایمان و آزادیخواهی تو و خلف
صالحت مأوا داشته و نام داریم و در نزد پروردگار عالمیان، با
عشق به راه تو، روی سپید و آبرومندیم».. برخی کسانی که زمانی
در کشتزارهای خرد، برای استقرار اسلام، استقلال و آزادی و
خداترسی تو را ای خمینی (ره) کبیر همراه بودند دیگر از محاسبات
رستاخیز خویش غافل گشته و بر طبل بازگشت از دلیل و برهان ایمان
خود میکوبند و آگاهانه یا ناآگاهانه آب در آسیاب فرعونیان
زمان میریزند سرزمینی که منقش به شلاق تاریخی استعمار و طاغوت
و استکبار بود، به یکباره چگونه از خاکستر چند صد ساله تحجر و
ستم قد برافراشت و با شعلههای گرم خورشید ولایت و وحدت جان
گرفت و دوباره روئید و بر بلندای قله عزت و ایمان و استقلال و
آزادی دنیا ایستاد.: یُریدون ان یطقوا نورالله بافواههم و یابی
الله الا ان یتم نوره و لو کره الکافرین (سوریه توبه آیه 32)،
که ما کاشف رازهای دفتر عشقیم و تشنه نصرت خداوند».
سایرامضاءکنندگان این بیانیه عبارتند از: جهانگیر الماسی،
پرویزشیخ طادی ، محمد صادق آذین، محسن علیاکبری، حسن نجاریان،
اسماعیل سلطانیان، اسرافیل علمداری، عباس قلیچلو، کورش زارعی،
مجتبی بیطرفان، نسرین نکیسا، سعیده عرب، سیدمهدی فرخپور،
اسماعیل حاجحیدری، روحانگیز شمس، علی درخشی، محمد هاشمپناه،
وحید یامینپور، محمود عالیشوندی، مقیمی، معطری، محمدرضا
داودنژاد ، علیرضا لرستانی، عباس سالاروند، روحالله برادری،
مرتضی شاهکرمی، زینال ایزدپناه، خلیل عقاب، افشین چگینی،
پیرحیاتی، مصطفی پورحامدی، محمد اکبرزاده و...
نطر ما: ملاحظه می کنید هر دوباند حکومت، غالب ومغلوب بنده
جلاد بزرگ تاریخند. این ها سینماگران حامی باند غالبند که این
روز هانانشان در روغن است.
•
در دار الخلافه اسلامی بازیگر سینمای جمهوری اسلامی بارحیم
مشایی شام خصوصی صرف می کند!
اسفندیار رحیم مشایی با هدیه تهرانی دیدار کرد. مشایی که اخیرا
به دنبال انتصابش به عنوان رئیس کمیسیون فرهنگی دولت، به فرد
اول تصمیم گیر برای مسائل فرهنگی کشور تبدیل شده است، چندی پیش
با حضور جنجالی خود در خانه هنرمندان از نمایشگاه عکس هدیه
تهرانی بازیگر نام آشنای سینما دیدن کرد و شام را مهمان وی
بود. عکس این ملاقات در ماهنامه رویش منتشر شده است.
روز12 بهمن سالروز ورود امام خمینی (ره) می باشد و اینان با
تبلیغ که در جهت خدشه دارکردن جنبش سبز براه انداختن با پاره
کردن عکس حضرت امام.
لذا در سالروز بازگشت ایشان به ایران می توان بر بام ها الله
اکبر گفت و یا اس ام اس فرستاد و یا هر شکل از اشکال دیگری که
دیگران پیشنهاد می کنند استفاده کنیم تا بگوئیم که چگونه
اینان انقلابی را که ایشان آن را رهبری کرد به بیراهه کشاندند.
نطر
ما
:
خجالت هم نمی کشند. اینها که آبرویی ندارند که ترس از آبرو
ریزی داشته باشند.
•اریک
رومر هم خاموش شد.
دو شنبه پیش اریک رومر کارگردان و ﻣﻨﺘﻘﺪ بزرگ فراﻧﺴﻮﻯ در۸۹
ساﻟﮕﻰ درگذشت. رومر یکی از بارزترین و با ﻧﻔﻮﺫ ترین
ﺷﺨﺼﻴﺖهای سینمای فرانسه بود. ﻣﻨﺘﻘﺪ در مجله ﺟﻨﺠﺎﻝ آفرین کایه
دو سینما مولف کتابهایی در باره ﻫﻴﭽﮑﺎﮎ و ﻣﻮﺭﻧﺎﻭ او همچنین
یکی از ﭘﻴﺸﺮﻭﺍﻥ سبک موج نو کشورش بود. ولی اگر همه در ﺍﻫﻤﻴﺖ
او اتفاق نظر دارند همه در باره فیلمهای خود او یک طور فکر
نمیکنند و در حالی که بعضی فیلمهای او را پر از ﻂﺮﺍﻭﺕ یک
سبک ﺷﺨﺼﻰ دور از قراردادهای رایج میدانند دیگران آنها را
فاقد حرکت، ضرب٬ ﺭﻳﺘﻢ و سر زندگی میدانند و ﭘﻼﻥهای بلند او
را خسته کننده و دیالوگهای او بیش از اندازه فاقد ﺣﺴﺎﺳﻴﺖ
ﺗﺼﻮﻳﺮﻯ سینمایی مییابند.
•آقای
گنجی، آن گنجی که یافت می نشود، آنم آرزوست. ( علی دروازه
غاری)
طبق معمول ساعت ۵ صبح از خواب بیدار شدم. اینترنت را که چک
کردم کلی ایمیل داشتم. تیتر یکی از آنها سریع جلب توجهم کرد.
رفیق خوبم سارا نوشته بود: "علی اینو حتما گوش کن". با شوق
بازش کردم. مصاحبه یی بود با اکبر گنجی تحت عنوان:
"پاسخ اکبر گنجی در مورد عضویت او در سپاه پاسدران، در پاسخ به
پرسش رادیو سوئد."