اطلاعیه ای اواخراکتبر روی سایت ها آمد ومورد توجه قرارگرفت با
عنوان دوستداران سینمای ایران. قصد ونیت چنین اطلاعیه هایی
آنقدر گویا ست که نیاز نیست روی بند بند آنها تامل کنیم من هم
به اشاره ای گذرا به محتوای این بیانیه بسنده می کنم
.اماسرنگونی طلبان حامی سینما ی نظام جمهوری اسلامی می توانند
با مشاهده نام من بالای مطلب همان قضاوت های همیشگی یشان
راتکرار کنند، ( عقده ای،دشمن هنرمندان ،سوراخ دعا گم کرده،
سیاه وسفید بین ودیگرواژه هایی از این دست که سالها برعلیه خط
مشی من تکرار شده است ) و باکی نیست خورشید همیشه زیر ابر نمی
ماند اگر جنبش مردم ما برعلیه کلیت نظام جمهوری اسلامی بار
دیگر توسط شبه اصلاح طلبان سبز پوش شده مصادره نشود. دور نیست
زمانی که این نظام فاسدبه سقوط کشانده شودواگر حکومتی مردمی به
روی کار بیاید وپرونده های آنها که با کارشان ،رفتارشان ،بقای
این جباران را باعث شده اندگشوده شود آن زمان معلوم خواهد شد
قضاوت ما حق بود ویا حمایت های آنها از سینمای گلخانه ای .
*سابقه بیانه نویسی سینماگران
بعد از ترفند پیشین رژیم برای رهایی از سقوط حتمیش در خرداد 86
وگشودن دکان اصلاح طلبی . رژیم خودش را به دو بخش خوب وبد
تقسیم کرد حضور سینماگران هم در برنامه های تبلیغاتی /سینما یی
( خیمه شب بازی های انتخاباتی وساختن پرو پاکاندا فیلم از خیمه
شب بازی ها)متداول شد.
درطی این سالها اینان با حرکت بین باندهای حکومتی آب ونانشان
مهیا بود . بخش سینمای روشنفکرانه بیشتر از امکانات باند اصلاح
طلب تغذیه میکردند وسینماگران فیلم فارسی ساز اسلامیزه شده وصل
بودند به دار ودسته موسوم به محافظه کار و... اما خیزش مردم
معادله شکل گرفته را بهم ریخت همان سرگردانی و وحشت از سقو ط
قریب والوقوع که سران رژیم وحتا خودی های حذف شده از قدرت بدان
گرفتار شده اند دامن فیلمسازان رژیم را هم گرفته است.
*امضاء کنندگان اطلاعیه
خانواده سینما در ایران جمع چند هزار نفره هستند واگر بخواهیم
در چهار چوب نام های همین اطلاعیه هم مسایل را بررسی وفقط
دررفتار فیلمسازان تامل کنیم تعداد اینان هم هر چند ارقام
دقیقش را ندارم کمتر از400 تا 500 نام نباید باشد ( در جمع
اخیر سریال سازان هم حضور دارند) تا حالا رسم چنین بود به
هنگام خیمه شب بازی ها ،هر باند ، 200 تا 300 اسم را ردیف می
کرد. اما چر افقط 40 تا پذیرفته اند پای بیانیه اخیرامضا
بگذارند؟ نمی شود گقت که فقط به این ها برای جلب امضاء مراجعه
شده است.حتم باید داشت به سراغ تک تکشان رفته اند. اما بدلایل
متفاوت وگاه نا مشخص نتوانسته اند میزان امضاء چشم نوازی را
فراهم کنند.
چرا مجید مجیدی، داریوش مهرجویی ،کامران
شیردل،اصلانی،بهمن فرمان آرا،مسعودکیمیایی،تهمینه میلانی،
ابوالفضل جلیلی،مهدی صباغ زاده،فریدون جیرانی،خسرو سینایی
،پوران رخشنده، مرضیه برومند.بهمن قبادی
; بهروز افخمی،حاتمی کیا،و... غایب
هستند؟ بخشی از صاحبان امضاء ها که اصلا نامی در سینما نیستند
(محسن امیر یوسفی ، علیرضا امینی ، حبیب الله بهمنی، رهبر
قنبری، عبدالرضا کاهانی ، منوچهر مصیری- مهرداد فرید،عباس
رافعی...)تا حالا هم نشنیده بودیم که خطایی کرده باشند که حالا
وحشت داشته باشند که برایشان دولت کودتا مشکل ایجاد کنند؟نام
اینها بیشتر برای قابل توجه نمایاندن تعدادمعترضان به بیانیه
اضافه شده است.
چند تای اینها هم که با من ودر سینما آزاد همراه بوده اند(
محمد علی سجادی ، کیانوش عیاری ، ناصر غلامرضایی ، مجید قاری
زاده ...) که سالها ست فعالیت فیلم سازی ندارند یا در صدا
وسیمای ضرغامی سریال میسازند. یا بیکارند وکار های متفرقه می
کنند. بهر جهت فیلمی آماده نمایش ندارند که دغدغه اکرانش را
داشته باشند.
حالا اصل بیانیه را بازخوانی کنیم.
*دوستداران سینمای ایران!
«سالنهای سینما بعضی از فیلمهای ما را نشان نمیدهند و
بسیاری از فیلمها با محدودیت به نمایش در میآیند؛ و هیچ
قانونی از ما پشتیبانی نمیکند. جریانی بین ما و شما فاصله
انداخته است. این جریان خواستار حاکمیت پول و سرمایه است و هر
کس برای این حاکمیت فیلم نسازد، در نمایش عمومی با شگردهای
بازاری تنبیه میشود. در شرایط کنونی، ملاک برای نمایش عمومی
یک فیلم ، فیلمساز آبرودار و فیلم آبرومند نیست. میخواهند
سینمای مستقل را حذف کنند و یا حداکثر لطف کنند و در گلخانه
نگه دارند.
علاقهمندان به سینمای ایران!
ما این فیلمها را برای شما و به عشق شما میسازیم.
رودررویی مستقیم با مردم حق هر سینماگری است و نیز حق مردم است
که فیلمهای متفاوت ببینند؛ اما انحصارطلبی راه را بسته است.
اگر ساز و کارتولید و پخش ونمایش در این سینما اصلاح نشود. و
اگر در نمایش فیلمها عدالت اقتصادی و فرهنکی اعمال نشود، باید
بزودی شاهد حذف سینمای مستقل ایران باشیم.
سعید ابراهیمیفر - محمد احمدی - سعید اسدی - سیروس الوند-
محسن امیر یوسفی - علیرضا امینی - محمد بزرگ نیا - رخشان
بنیاعتماد - فریال بهزاد - حبیب الله بهمنی - بهرام بیضایی -
کامبوزیا پرتوی - کیومرث پوراحمد - ناصر تقوایی - قاسم جعفری -
محمد حسین حقیقی - منیژه حکمت ـ عزیزالله حمیدنژاد - اکبر
خواجویی - علیرضا داودنژاد - ابوالحسن داودی - احمد رضا درویش
- امیرشهاب رضویان - عباس رافعی - علی ژکان - محمد علی سجادی -
سیامک شایقی - پرویز شهبازی - یدالله صمدی ـ کیانوش عیاری -
ناصر غلامرضایی - مهدی فخیم زاده - اصغر فرهادی ـ ابراهیم
فروزش - مهرداد فرید - مجید قاری زاده - رهبر قنبری - ایرج
کریمی - عباس کیارستمی - عبدالرضا کاهانی - منوچهر مصیری -
خسرو معصومی - نادر مقدس - محمد متوسلانی - اصغر هاشمی - محمد
رضا هنرمند»
خب این بیانه در این شرایط چرا منتشر می شود؟ آیا این
سینماگران شرایط امروز ایران را نمیدانند؟ البته بعید میدانیم
اینان توی خیابان ها و دوشادوش مردم جنگیده باشند اینگونه
اطلاعیه نویسان در پای کولر وبخاری می لمند وبیانیه صادر می
کنند. اماآیا نشنیده اند که مردم با دست خالی به مصاف درنده خو
ترین نظام دنیای معاصر آمده اند؟ نشنیده اند که دختران و پسران
با چه شهامتی جلوی گلوله پاسدار ها ایستاده اند وبرخلاف توصیه
موسوی وکروبی نه فقط گلی تقدیم پاسداران ودیگر فرمانبران
نکردند بلکه به مقابله ستایش آمیز با گشتابو های اسلامی
برخواستند. همین مردم میدانستند که اگر به هنگام پائین کشیدن
عکس رهبر دستگیر شوند شکنجه وتجاوز و اعدام در انتظارشان است
اما نهراسیدندو تصویر رهبر عظیم الشان! را پاره کرده اند و به
آتش کشیدند. مردمی که اراده کرده اند که نظام را سرنگون کنند
چرا باید دل نگران مشکل نمایش فیلم های عباس کیارستمی باشند که
به هنگام انتصابات دوره قبل از ملیجک دربارخامنه ای ستایش کرد،
عین نامه اش را بخوانید.
«آقای احمدینژاد، برای من دلايل بسيار سادهای وجود دارد که
تو را بيشتر از او(هاشمی رفسنجانی) دوست دارم. تو برای من
يادآور سال ۵۷ هستی. در آن زمان اخلاق، آرمان و از خودگذشتگی
برای تغيير زندگی مردم مفاهيمی انتزاعی نبودند؛ چيزهای طبيعی و
جزيياتی زنده از روحيه و عملکرد ميليونها جوان معتقد و سالم و
راستگويی بودند که میخواستند از انقلاب فرصتی فراهم آورند تا
طبقهی محروم جامعه شرايط بهتری برای زندگی داشته باشند. بعد
از بيست و چند سال نگاه که میکنم به وضوح آن اعتراض را همراه
با افسردگی درونی تو را درک میکنم. تو همچنان بیدروغ «ما»ی
سال ۵۷ را زنده میکنی. من تو را دوست دارم چون نمیتوانم به
خودم راست نگويم که میدانم آنچه میگويی راست میگويی.عباس
کیارستمی»
از این گذشته مگر کیارستمی ودیگر فیلمسازان آرایشگربرای نمایش
در ایران فیلم می سازند که حال مردم دست از مبارزه با این
جانیان بر دارند وهمه ذهن و فکرشان متوجه عدم نمایش کارهای
کیارستمی وبرخی فیلمهای دیگران باشد؟
البته آنچه در این بیانیه بدان استناد می شود بخش کوچکی است از
واقعیت سینما در زیر سلطه رژیم غیر انسانی جمهوری اسلامی اما
این اطلاعیه چرا چند ماه بعد از حذف شبه اصلاح طلبان از قدرت
منتشر می شود وچرا در 30 سال گذشته سینماگران ضرورتی نمی دیدند
تا بر علیه همین رفتار هایی که در این اطلاعیه مطرح شده اعتراض
کنند؟یعنی سینما در ایران همه چیزش درست وسرجایش بودو درست
لحظه ای که خیمه شب بازی گردانان اعلام می کنند که ولی فقیه
اراده چنین فرموده است که نام احمدک از صندوق در آید. یکباره
سینماگران دریافتند که درجمهوری اسلامی بی قانونی هایی مشاهده
می شود( یعنی قبل از حذف شبه اصلاح طلبان قانون حاکم بوده است)
الان هم نگران هستند که مبادا سینمای مستقل آسیب ببیند. کدام
سینمای مستقل؟ مگر سینمای جمهوری اسلامی مستقل بوده است که
حالا این جمع نگران آسیب دیدنش هستند؟ من سندی به شما ارایه می
دهم از وضعیت سینما در رژیم اسلامی در سالها پیش که شبه اصلاح
طلبان هم در قدرت سهم داشتند .به این سند توجه کنید :
«...ازنظارت بر مراحل فیلمنامه گرفته تامنطبق کردنش تا سرحد
امکان بر موازین سنتی واین که فیلم چه بگویدوچه نگوید. پیچیده
نباشد، سر راست باشد.تلخ نباشد زیاد شیرین هم نباشد ،تیره
نباشد.خوشبین مثبت نگر باشد.تنشی نشان ندهد...کی بازی کند. کی
بازی نکند.کی صدا برداری کند.وکی فیلمبرداری نکند. کی بد جنس
بازی کند کی خوش جنس...کی چگونه چهره آرایی شود که جلب توجه
نکند.کی تصویر درشت نداشته باشد. کی اسمش اول نوشته شود. کی
نوشته نشود. به کی وام بدهند به کی ندهند. به کی بلا عوض
بدهند.به کی اصلا جواب ندهند.به کی مواد خام بدهند وکی مشکل
خودش است...دست آخر که فیلم با همه ی رعایت هاوخود خوری ها از
این بلایا جست تازه آغاز بازبینی است نه یک بار. نه دوبار ودر
هر مرحله-البته نه برای همه .و این که از فیلم کی حمایت بشودو
کی بسوزد.کدام فیلم به خارج برود وکدام نرود...حجاب؟ جدی که
نگفتید... حالا دیگر جهان هم با حجاب آشتی کرده است....» بهرام
بیضایی ایران نامه سال چهاردهم تابستان 96.
خب آیا 14 سال پیش سینمای جمهوری اسلامی با خصوصیاتی که بهرام
بیضایی بیان می کند ،مستقل بوده که حالا در دولت کودتایی ،
امنینی و نظامی متوقع باشیم که استقلالش را حفظ کند؟
اتفاقا یکی از امضاء کنندگان این بیانیه -علی ژکان- خیلی سال
پیش فیلم مادیان را ساخت سانسورچیان ریاست جمهور های قبلی تا
آن حد که میتوانستند آزارش دادند و 20 سال هم نگذاشتند کار کند
اما در دوران دکتر !احمدی نژاد مهر ورز! هم فیلم چهره به چهره
را ساخت هم درفجر همین دوران به هنگام وزارت صفار هرندی قاتل
به فیلم او جایزه هم دادند.
به این جمله بیانیه هم توجه کنید:
«علاقهمندان به سینمای ایران! ما این فیلمها را برای شما و
به عشق شما میسازیم»
اگر کسی از عباس کیارستمی یکی از امضاء
کنندگان همین بیانیه بپرسد تو کدام فیلمت را برای مردم وبه عشق
مردم ساختی؟ کدام فیلم تو در ایران نمایش داده شد؟ تو حتا
فیلمهایت را با موافقت و همکار ی خود مقامات در همان فجر هم
نمایش نمی دهی مبادا واکنش منفی مردم به موقعیت فیلم برای
جشنواره ها لطمه بزند. مردم آیا ده، شیرین،طعم گیلاس ودیگر
کارهایت را دیده اند؟ آیا تو از امتیاز های حکومتی بیشترین
بهره را نبرده ای. ایا یک فرم
feremاز
فیلم هایت را مردمی که از کیسه آنها فیلمهای تو ودیگر
فیلمسازان سینمای گلخانه ای ساخته می شود رویت کرده اند؟
جالب است بیانه ای از سینماگران با ادعا همراهی با مردم منتشر
شود اما هیچ اشاره ای به جنایت های این چند ماه رژیم نمی شود
از محتوای این اعتراض نامه چنین استنباط می شود که دل نگرانی
اکثر اینان شایعه حذفشان بعداز دوره دوم ریاست جمهور قلابی
دکتر! احمدی نژاد است. خب اگر به تقلید از موسوی ودار دسته اش
دولت کنونی را کودتایی نمی نامیدند ،همچون دوره اول انتصاب این
مردک کارشان را ادامه می دادند حالا در مخمصه قرار نمیگرفتند.
تهمینه میلانی به موقع ادعا کرد آنچه از قولش تلویزیون های
بیگانه گفته اند کذب محض بوده واماننامه گرفت .محید محیدی بعد
از ساختن پروپاکاندا فیلم موسوی به حضور رهبر شرفیاب شد وخطایش
بخشیده شد. بهروز افخی یار وهمراه شیخ اصلاحات ترجیح داده است
که فعلا در کانادا بمانند وبرای تبعیدیان ! کارگاه فیلم علم
کند. ( امضای این سه پای بیانه نیست)
اما ما به اینان اطمینان می دهیم که دولت کودتایی! هم نیاز به
سینمای گلخانه ای دارد . مگر ندیدید که چطور مقامات ارشد همین
دولت رئیس آکادمی اسکار را به جمهوری اسلامی کشاندند و همینطور
جمعی از سینماگران را همین روزها به هولیود فرستادند وقول داده
شده بزودی سینمای جمهوری اسلامی به بولیود هم مرتبط شود . چرا
اصغر فرهادی فیملساز سر براه هم به جمع نگران ها پیوسته است؟
او که فیلم به خاطر الی اش را هم در جشنواره ها شرکت داده اند
هم شورای انتخاب دولت کودتا به آکادمی اسکار معرفی اش کرده است
حالا هم دایم در مطبوعات حکومتی تبلیغ می کنند که او یکی از
شانس های اسکار 2010 است. عجب قدرنشناس هستند بعضی از اینها!.
همین طور جواد شمقدری مسئول امور سینمایی دولت مهرورز کودتایی
دستور فرموده است به خواست سینماگر ان عزیر! معترض توجه بشود.
«متن نامه معاونت سينمايي به شرح ذيل است:
جناب آقاي سيد عليرضا سجادپور، مدير كل محترم ارزشيابي و
نظارت سينماي حرفهاي، سلام عليكم، جمعي از سينماگران خوب
!کشورمان طي بيانيهاي به دوستداران سينماي ايران، نگرانيهايي
را با موضوع عدم شانس اكران فيلمهاي مستقل بيان كردهاند و
خواستار نوعي قانونگذاري شدهاند، لذا شايسته است جلسهاي با
نمايندگان اين جمع جهت دريافت راه حل و پيشنهادهاي آنان برگزار
نماييد. بديهي است اين معاونت و دوستداران سينماي ايران منتظر
دريافت نتايج اين ديدار خواهند بود» به نقل از سایت سینمایی
/حکومتی سینمای ما
چندان بعید نیست رهبر معظم در یک جلسه دیدار
دیگر شرکت بفرمایند ومراسم عفو دسته جمعی خاطیان در حضورآن
مقام برگذار شود مجید مجیدی هم که دیدار های دیگر را برنامه
ریزی میکرد همچنان خادم بارگاه خواهد بود و سینماگران محترم
فرصت خواهند داشت درسالگرد انقلاب شکوهمند اسلامی وجشنواره
پر برکت فجر حضور یابند - امکان برای توبه هم فراهم است- اجر
دنیوی واخروی نیز در انتظارشان.آمین یا رب العالمین
بصیر نصیبی9 نوامبر 2009 زاربروکن.آلمان
www.cinemaye-azad.com
* نظرات خوانندگان پیک یران
نوشته شده در تاريخ بيستم آبان ۱۳۸۸ برابر با
يازدهم نوامبر ۲۰۰۹ ، 12:29:46 توسط
cyrus
اقای محمود علیزاده چون خیلی هم نترس تشریف
دارند! ضمن یک حمله ابکی به رژیم اسم و اسم فامیل خودرا هم
داده اند!. ولی بعد همان سخنان اخوند پسند که خیلی ها قبل از
ایشان بارها نوشته اند و بعد هم دیدیم که خودشان سر از بارگاه
خلیفه در اوردند در اینجا تکرارمیکنند!. اولا اینکه اقای بصیر
نصیبی در زمان شاه اغار گر سینما ازاد بود که یک سینمای مستقل
بود و مخالف سانسور که این خودش یک مبارزه با رژیم شاه بود.
دوما اینکه اگر اقای بصیر نصیبی در این رژیم به دنبال جا و
مقام بود که خب میتوانست در ایران بماند و خیلی خیلی بیشتر و
بالاتراز انهائی که وجدان ندارند وبرای ان رژیم کار میکنند جا
و مقام بگیرید . نه اقای عزیز: شما همه را مثل خودتان می بینید
. اقای بصیر نصیبی یک هنرمند مردمی ومترقی و ازادیخواه هستند.
نوشته شده در تاريخ بيستم آبان ۱۳۸۸ برابر با
يازدهم نوامبر ۲۰۰۹ ، 03:51:51 توسط
amin
آقای محمود علیزاده، شما به " زاویه " بحث
آقای بصیر نصیبی چیکار داری؟ چه فرقی میکند این زاویه حاده
باشه یا منفرجه، و یا حتی ۹۰ درجه. محتوای حرفهایش را دریاب.
نوشته شده در تاريخ بيستم آبان ۱۳۸۸ برابر با
يازدهم نوامبر ۲۰۰۹ ، 03:25:13 توسط بنفشه یزدانی امریکا
آقایی که با نام محمود علی زاده امضاء کرده اید اصلا فرض کنیم
همه ادعای شما در باره بصیر نصیبی درست باشد. ایا او بعد از 30
سال امکان ندارد تغییر کرده باشد ؟ من تا حالاندیدم که به اسم
شما مطلبی علیه مخملباف که دستش به خون آلوده است نوشته شده
باشد .هم اکنون رهبر سبزپوشان موسوی است که کشتار وحشتناک سال
67 مسو لیت مستقیم داشت شما وامثال شما چرا او را پذیرفته اید
وپشت علمش سینه میرند؟. بصیر نصیبی مسوول سینمای ازاد بود
والان هم هست وهمان کارها را می کند. این سینماگران که چون
نصیبی قدرت در زمان شاه داشت حالااز او فاصله گرفته اند چه
کسانی هستند؟ اسمشان چیست؟ خودشان زبان ندارند. نه شما به هر
دلیلی نمی خواهید پرونده اینان گشوده شود. شما علیه
وزیراطلاعات شاه داریوش همایون که الان هم می گوید رژیم باید
بمانند چه موضع ای گرفته اید. نصیبی در قدرت بود یا همایون ؟
یکی ار هم دوره های نصیبی عباس کیارسنمی است. که در دعوا های
باندهای سینمای جمهوری اسلامی بهمن قبادی دارد پنبه اش را
میزند. اگر واقعا مخالف استبداد وارتجاع هستید شایعه سازی برای
نصیبی وهمفکرانش کمک به بقاء رژیم است هوشیار باشی
نوشته شده در تاريخ بيستم آبان ۱۳۸۸ برابر با
يازدهم نوامبر ۲۰۰۹ ، 02:01:19 توسط محمود علیزاده
وقتی از حکومت های استبدادی و آزادی کش
میگوییم جمهوری اسلامی هم یکی از آنهاست و نه تنها ترین حکومت.
همانگونه که جکومت بهلوی هم حکومتی ضد مردم و آزادی کش بود.
بنابراین درجه ازادیخواهی انسانها در این نیست که امروز در
مورد جمهوری اسلامی چه میگویند. بلکه در نحوه جسارت در
اعتراضاشان نسبت به همه اینگونه حکومت های مشابه است. بصیر
نصیبی در دوران شاه نه تنها کلامی در اعتراض به آن سانسور
وحشتناک و نظارت هار قرون وسطایی نداشت که حتی یک سد و مخالف
جدی در مقابل سینماگران معترض آندوران بود.چون نمیخواست
جایگاهش را از دست بدهد.دقیقا به همین علت بسیاری از سینماگران
حتی اگر مخالف جمهوری اسلامی هم باشند حاضر به همراهی با بصیر
نصیبی نیستند. این وسط انقلاب شد و طبیعتا برخی از سیستم حذف
شدند. بنابراین بحثهای امروز بصیر نصیبی عمدتا از زاویه مباحث
رانده شدگان از قدرت است و هیچ ربطی به دفاع از ازادی ندارد
نوشته شده در تاريخ نوزدهم آبان ۱۳۸۸ برابر
با دهم نوامبر ۲۰۰۹ ، 15:46:49 توسط شکوفه
آقای پ.ا چرا این چنین ناآگاهانه به آنها که سالهاست مقابل این
رژیم ددمنش ایستاده اند اتهام باند بازی می زنید؟ شما این مطلب
را نخواسته اید به دقت بخوانید. نصیبی اسامی همه سینماگرانی که
بیانیه صادر کرده اند نقل کرده ونام بهرام بیضایی هم در میان
انها هست ونصیبی باارائه سندی از او حضور بیضایی را هم بزیر
سوال می برد. ایا باید همه چیز را راحت الحلقوم کرد از خودتان
هم کمی مایه بگذارید اگر نصیبی باندی داشت ونمیخواست نام
بیضایی را در میان این نام ها بیاورد مثل ملیون ها ایرانی
وهزاران تبعیدی خب اصلا این بیانیه رابررسی نمیکرد. ایا کسی
غیر ار او با این جمع فرصت طلب برخورد کرد؟
نوشته شده در تاريخ نوزدهم آبان ۱۳۸۸ برابر
با دهم نوامبر ۲۰۰۹ ، 12:43:28 توسط
cyrus
با درود فراوان به هنرمند مردمی اقای بصیرنصیبی که کاسه لیسان
رژیم که بنام هنرمند ! مشهور شده اند وتا حال جز بقای رژیم
فاشیستی اسلامی هیچ غلطی نکرده اند را مرتب افشا میکند . درود
بر ایشان
نوشته شده در تاريخ نوزدهم آبان ۱۳۸۸ برابر
با دهم نوامبر ۲۰۰۹ ، 12:12:08 توسط بصیر نصیبی هم سکوت کرد.
متأسفانه آقای نصیبی هم سالهای سال سعی کردند
بهرام بیضایی را یک استنثاء قلمداد کنند و در ستایش "مبارزه و
مقاومت" ایشان چه مبالغه ها و چه قلمفرسایی ها که نکردند،
متأسفانه نصیبی هم به گرد خودش باندی بوجود آورد که فرهنگ
مبتذل مرید و مرادی و نوچه بازی را نسبت به نامهایی دامن می زد
و هر کسی هم که در این باند نمی خواست باشد انگ هواداری از
اصلاح طلبان و یا سازشکاری می خورد. به هر حال بیضایی بخاطر
گذشته مذهبی و خانوادگی اش (به جرم بهایی بودن) در مقاطعی تحت
فشار بود، اما ایشان هم هیچ بیشتر از بقیه نسبت به سانسور
حکومتی و حذف همکارانش مقاومت نشان نداد مضافا برا اینکه هر
وقت خواستند حلوا حلوایش کنند با کله به طرف جشنواره ها و
بودجه های دولتی و حمایتهای وزارت ارشادی دوید. همیشه از
سانسور به عنوان "اختلاف سلیقه" حرف می زد و مسئله عرف مردم را
پیش می کشید تا از حرف زدن در باره ی سانسور سیستماتیک و سرکوب
دولتی خلاص شود. بیضایی بواقع در دولت احمدی نژاد خوب امکانات
گرفت و خودش هم علنی گفت که کارش سانسور نشده، در حالیکه
دیگرانی بودند که حذف و محروم شدند، نصیبی درباره همه اینها
سکوت کرد. *************** پ ا : اسم يادتان نرود در غير
اينصورت منتشر نخواهد شد.
نوشته شده در تاريخ نوزدهم آبان ۱۳۸۸ برابر
با دهم نوامبر ۲۰۰۹ ، 06:03:37 توسط
shahroodi
آقای نصیبی از معدود منتقدین سینماست که سالها خون دل خورد
وساکت نماند. آن زمان که مخالف دولت باصطلاح اصلاحات بودن مد
نبود٬ ایشان به افشاگری روشنفکران خائن می پرداخت. مانند تمامی
اپوزیسیونهای خواهان براندازی چه تهمتهاوکنایه ها که به او
نزدند. این مرد بزرگ خم به ابرو نیاورد وهمانطور که خودش
گفته:دور نیست زمانی که این نظام فاسدبه سقوط کشانده شودواگر
حکومتی مردمی به روی کار بیاید وپرونده های آنها که با کارشان
،رفتارشان ،بقای این جباران را باعث شده اندگشوده شود آن زمان
معلوم خواهد شد قضاوت ما حق بود ویا حمایت های آنها از سینمای
گلخانه ای . درود بر شماواسدی ها وخرسندیها و صیادها که خیلی
ساده راه را از بیراهه تشخیص داده وهمواره کل رژیم را نشانه
گرفته اید
نوشته شده در تاريخ نوزدهم آبان ۱۳۸۸ برابر
با دهم نوامبر ۲۰۰۹ ، 05:03:10 توسط كشكساب
بنده گمان ميكنم در موقع ضرور.زبانم باندازه
تند است.و چون خوب اين رذائل هنرمندمعرفى شده توسط ولايت كثيف
فقيه را.خوب باندازه اراذل سرتيپ و سرلشگر معرفى شده توسط
خامنه اى دزد ميشناسم.باخواندن اين متن لازم ميدانم.آفرين
بفرستم كه بجا و بموقع تعفن اين منجلاب را آشكار نمود.باديدن
نظر(سينمايك و دو)چون حرف دل مرا خيلى بهتر از من نوشته دو
آفرين ميفرستم.و به شرف و پشتكار زحمتكشان پيك ايران سه
آفرين.كه اين ضرورت امروز جامعه را براى پيشگيرى از فريب
قشرجوان.چاپ نمود.چقدرعالى گفته:هروقت لازم است سياست
گريزو......ميشويد.آفرين.
نوشته شده در تاريخ هجدهم آبان ۱۳۸۸ برابر با
نهم نوامبر ۲۰۰۹ ، 19:19:59 توسط سینما دو
هر وقت لازم است سیاست گریز می شوید، به صادق ترین مبارزان، به
صادق ترین انسانهای متعهد و سیاسی، به فیلم و هنر سیاسی فحش می
دهید، هر وقت لازم است سیاست زده می شوید و یاد هنر متعهد می
افتید. اصل این است که نام شما به عنوان فلان و بهمان و ....
مدام درشت شود. حالا به یک بهانه ای، یک بار برای اینکه به
جشنواره نرفتید، یک بار برای اینکه به جشنواره رفتید. والله
تماشاگر می فهمد تماشاگر نادان نیست. فیلمهایتان هر بار توخالی
تر و ضعیف تر و بدتر از قبلش می شود و اداهاتان و ادعاهایتان
بیشتر و بیشتر. سر و ته کارتان هم همان ایدئولوژی عظمت طلبی
پان ایرانیسم است و نه چیزی بیشتر! حالا تازه "ضد سرمایه" هم
شدید؟! شما اول بروید یاد بگیرید و بفهمید که "سرمایه" یعنی
چه، چه فونکسیونی دارد ، چه سیاستی دارد، بعد علیه اش بیانیه
بدهید. حرفی بزنید که در دهانتان جا بگیرد. شمایی که یک عمر
علیه چپها گفتید و آنها را مسخره کردید، تحریف کردید دیگر این
حرفهای "چپ چپ" یعنی چه؟ والله مردم خر نیستند، می فهمند جریان
چی هست. قرار است به بهانه جنگ با "بازار" و "سرمایه" با
حاکمیت آشتی کنیم؟ درست است یا نه؟
نوشته شده در تاريخ هجدهم آبان ۱۳۸۸ برابر با
نهم نوامبر ۲۰۰۹ ، 19:18:46 توسط سینما یک
سرمایه یعنی چه؟ این بیانیه 46 دروغگو است.
دروغگوها همه شما با رژیم در تمام این سالها کار کردید! همه
تان! تا زمانی که مطرحتان کردند ، به فستیوال فرستادنتان و جشن
تولد برایتان گرفتند صدایتان در نیامد، رفتید با بودجه دولتی
جواز گرفتید و نمایش ساختید، از وزارت ارشاد دولت احمدی نژاد
حمایت گرفتید. آقا تو یکی که عاشق احمدی نژاد بودی!!! هیچ چیز
نگفتید، هیچ کدامتان در مقابل این همه جنایت هیچ چیز نگفتید!
از اختلاف سلیقه و ... شتر دیدی ندیدی ها اما فراوان گفتید.
شرم کنید! بروید یک گوشه ای حداقل زندگیتان را بکنید و این همه
مانورهای توخالی ندهید. بخدا مردم می فهمند، مردم آنقدر نادان
نیستند که شما فکر می کنید. تو همان فجر خاک توسری رفتید از
پفیوزترین و کثیف ترین آدمها جایزه گرفتید، بارها همکارانتان
را در همان جشنواره ها حذف کردند، صدایتان در نیامد. مهم این
بود که مطرح بشوید و نامتان سر زبانها بیافتد، این همه جوان
گمنام با استعداد زیر دست وپا له شدند و حذف شدند چون که کاسه
لیس شما نبودند، چون اهل نوچه بازی نبودند. این مردم فقط از
جمهوری اسلامی نمی خورند از شما هم می خورند. تنها غمتان نام
خودتان بود.
|