حرف ها و نظرها درباره سینمای آزاد، فیلم ها و کارهایش
گذشته های متروک
«گذشته های متروک» از ایران ساخته «مژگان منیعی» شاید از
این بابت به جشنواره راه یافته بود که یک فیلمساز مؤنث
کارگردان آن بوده، زیرا که این فیلم هیچ امتیازی بر دیگر آثار
به اصطلاح تجربی و بی مصرف خارجی نداشت، حتی دید زنانه و حس
ظریفی را هم القاء نمی کرد تا لااقل از این جهت متفاوت به نظر
آید. قصد فیلمساز مستندی بوده درباره گذشته ی مملکت ما با
تأکید بر عکس های قدیمی دوره های گذشته «مثلاً قاجاریه».
این فیلم دقیقاً روالی بی منطق داشت. در ریتم و مونتاژ این
فیلم، همانند فیلم های مستند قراردادی، ذوق و خلاقیتی به کار
نرفته بود.
گرگو به ماه میرود
«گرگو به ماه میرود» از هلند یک فیلم تجربی ساده است راجع به
کودک خیال پردازی که در خواب می بیند به ماه سفر کرده است.
فیلم از بیان ساده و سالمی برخوردار است و می تواند فیلمی دوست
داشتنی برای کودکانی باشد که مسأله شان تنها رفتن به ماه است و
غم نان ندارند
میسپلن
«میسپلن» فیلمی بود از بلژیک که با همه چیز از جمله
ادبیات شوخی کرده بود اما به گونه ای مغشوش و عاری از گرمایی
که فیلم طنزگرا در خود دارد. نتیجتاً فیلم در حد یک شوخی بیمزه
باقی مانده است.
به کلاغ پیر بگو
آخرین فیلم ایرانی روز چهارم، فیلمی بود ساخته «رشید داوری» با
نام «به کلاغ پیر بگو»، از این فیلمساز در جشنواره پیشین
سینمای آزاد فیلم «رویا» به نمایش در آمده بود.
او به همان تم قبلی اش یعنی آشتی دادن واقعیت و رویا که خصیصه
ذهنی مبهم کودک است، پرداخته اما متأسفانه در ارائه کارش گامی
فراتر از کار قبلی اش نرفته است. «داوری» می بایست علت شکست
خود را دقیقاً در این مسأله بجوید که یک مسأله کودکانه را مطرح
کردن با یک فیلم کودکانه ساختن فرق دارد. هرچند فیلم «به کلاغ
پیر بگو» حرفش را به راحتی بیان می کند.
جوانان 6/8/1355
و اما فیلمسازان سینمای آزاد تهران در هشتمین جشنواره رکودی بی
سابقه و نوعی عدم تحرک را نشان دادند که همه را به تعجب
واداشت. امکانات، وسایل لازم و مسائل دیگر که معمولاً در ساختن
فیلم مؤثر است در هر پایتخت بیش از شهرستان ها به چشم می خورد
ولی متأسفانه آنچه باید به دنبال آن گشت و جستجو نمود فکر و
اندیشه است و اینکه چگونه مسأله را به بیان سینمایی درآورد.
در این میان نباید از فیلم «پاپلی جان» ساخته رسول نجفیان
فیلمساز تهرانی غفلت کرد.
«پاپلی جان» خط مشخصی از نظر داستانی ندارد ولی هدفش کاملاً
مشخص است. فیلمساز از ابتدا با جزئیاتی پراکنده و با طنزی نیش
دار از میان رفتن فرهنگ اصیل و جایگزین غلط فرهنگ های ناشناخته
را که موجب بیراهگی است نشان می دهد.
روزنامه اطلاعات 27/7/1355
اگرچه نظریات متفاوتی درباره فیلم «گذشته های متروک» ساخته ی
مژگان منیعی در مطبوعات به چاپ رسید معهذا خبرنگار روزنامه
اطلاعات در جریان برگزاری جشنواره با مژگان منیعی به صحبت
نشست.
فیلمساز در باره ی خودش و فیلمش حرف می زند...
فیلم «گذشته های متروک» برای من یادآور یک خاطره است. من،
همیشه برای زمانی که از دست می رود و لحظاتی که زود می میرند
متأسف هستم. در واقع برای خودم و برای همه آدم هایی که در چنین
لحظاتی زندگی می کنند متأسفم، فیلم قصه ندارد، مستند است. سعی
شده رابطه گذشته با زمان حال و مسایلی را که از دست داده ایم
مطرح کنم فیلم برداری را در سه خانه قدیمی انجام دادم، خانه
هایی که امروز متروک شده اند، سعی کردم گذشته های این خانه ها
و زندگی را که در این خرابی های متروک وجود داشته به وسیله
خنده ها و به وسیله صدای پا و حرکت دوربین در زاویه های مختلف
تصویر کنم، فیلم برداری، صدا و تکنیک های دوربین در فیلم ایراد
دارد. اما تم اصلی فیلم را که تجسم گذشته هاست دوست دارم.
آقای صادق عبداللهی نویسنده مجله
ستاره سینما در مقاله ای «در حاشیه ی جشنواره جهانی
سوپر هشت» و با عنوان «این جشنواره جهانی آن قدر جهانی شده اند
که زیر گوششان را نمی بینند» به دلیلی که در نوشته شان خواهید
خواند از سینمای آزاد گله کرده اند، معهذا در همین شماره مجله
مطلب دنباله داری در باره فیلم های جشنواره به قلم آقای احمد
کریمی چاپ شده است که فیلم ها را بررسی می کند:
سه روز پیش یعنی دوشنبه بیستم مهرماه، دومین جشنواره جهانی
سوپر هشت و هشتمین جشنواره سینمای آزاد ایران به میمنت و
مبارکی و با ریاست پر کیاست حضرت بصیر نصیبی پایان گرفت و
جهانی را مکیف فرمود!
بنده از چیزهای جهانی خیلی لذت می برم. دوستان دیگر هم
همینطور، حضرت بصیر نصیبی هم ایضاً!
خوانندگان جهانی آدم را سرحال می آورند، هنرپیشگان جهانی
اعتبار آدم را محکم می کنند. روزنامه نگاران جهانی به آدم
اتکاء به نفس می دهند... خلاصه این که هرچیز که جهانی باشد، به
جهانی می ارزد! پس غیرجهانی ها (یعنی داخلی ها) این وسط چکاره
اند؟
جشنواره جهانی فیلم. جشنواره جهانی سوپر هشت. جشنواره جهانی
آواز. جشنواره جهانی ... یعنی ما جزو «جهان» نیستیم؟ منظورم
برو بچه های مجله ی خودمان است!
جشن هنر می آید و میرود و هیچ مقامی یادش نمی آید که یک مجله ی
هنری هم در این مملکت منتشر می شود.
جشنواره جهانی فیلم می آید و میرود و هیچ آبی از آب تکان نمی
خورد و خبرش توی ستاره سینما چاپ نمی شود. چرا نمی شود؟ چرا
بشود؟ مگر کارت دعوتی رسید که خبرنگار ما نرفت و خبرش را
ننوشت؟
جشنواره جهانی سوپر هشت آمد و رفت و برو بچه های ما بلیط
خریدند (نمی دانم، شاید هم از کسی مفتی گرفتند!)
نگاهی به لیست داوران جشنواره سوپر هشت بکنیم:
1 ـ فلانی... روزنامه نگار آمریکایی
2 ـ فلانی... روزنامه نویس بلژیکی
3 ـ فلانی... روزنامه نگار انگلیسی
4 ـ فلانی... روزنامه نگار ایتالیایی
5 ـ آیدین آغداشلو... نقاش ایرانی
6 ـ کامران شیردل... فیلمساز ایرانی
یعنی ما روزنامه نگار سوپرهشت فهم نداریم!؟
یعنی آقای بصیر نصیبی (که به قولی خودساخته است) یادش نمی آید
که ما هم خبرنگار هنری داریم که اقلاً بیاید و گزارش تهیه کند
و عکس ایشان را چاپ کند!؟
یعنی ما سینماگر تحصیل کرده و خودساخته ی دیگر نداریم که
جشنواره های جهانی ترتیب بدهند و ما را هم برای جهانی شدن دعوت
بکنند؟ دوستان جشنواره ترتیب می دهند و دوستان دیگر را دعوت می
کنند، آن وقت می نشینند و گله می کنند که چرا فلان جا، درباره
جشنواره ما چیزی نمی نویسند؟
منظورم همین یک جشنواره نیست، تمام جشنواره ها و فستیوال ها و
غیره و غیره است.
مجله تماشا شماره 252
سوپر هشت در ایران یک جنبش نمونه
«روبر مالانگ رو» داور هفتمین جشنواره سینمای آزاد و سردبیر
مجله سینمای بلژیک بعد از بازگشت به بروکسل در مجله خود درباره
سینمای آزاد ایران و سینمای آماتور ایران به تفصیل صحبت کرد که
ترجمه آن در مجله تماشا چاپ شد. نظر به اهمیت مطلب مذکور آن را
از مجله تماشا نقل می کنم.
در 1969 (1348) جوانی مشتاق سینما، به نام بصیر نصیبی، در
تهران گروه سینمای آزاد را تأسیس کرد. بصیر نصیبی که منتقد
سینما و دستیار برادر فیلمسازش نصیب نصیبی و خود سازنده دو
فیلم 16 میلیمتری بود، یکباره به امکانات سوپر هشت در کشوری در
حال توسعه چون ایران پی برد.
هدفش از نامیدن گروه سینمای آزاد، تأکید بر همه چیزهایی بود که
او و دوستانش را از قراردادها و یکنواختی های سینمای ایران جدا
می کرد. محصولات سینمای 35 میلیمتری ایران که از لحاظ کمیت
حائز اهمیت است، تقلیدی است از همه کلیشه های سینمای تخیلی
خاور میانه، چه لبنانی، چه ترک و چه مصری.1
در مقابل آنچه که بصیر نصیبی می خواست برپا سازد، شکوفایی
سینمایی جوان،مستقل، آزاد از فشارهای تجارتی و موجه واقعیت های
ویژه سرزمینش بود. سوپر هشت به مناسبت سهولت استفاده، بهای
ارزان و توزیع آسان، وسیله مطلوب این ادراک جدید سینمایی به
نظر می آمد. بصیر نصیبی خیلی زود توانست علیرغم وسایل محدود و
مختصر آغاز کار، ساخت فیلم هایی را موجب شود که تماشاگران
ایرانی از 1348 به بعد در فستیوالی که هرساله در تهران برگزار
می شود، می بینند. این نخستین فیلم های سوپر هشت بهتر از هر
خطابه تئوریکی تصویر زنده چندین اندیشه بود:
ـ به تماشاگر ایرانی نشان می داد که سینما وسیله بیانی کاملاً
جداگانه است.
ـ می قبولاند که استعداد هیچ ارتباطی با اندازه کادر فیلم
ندارد.
ـ ثابت می کرد که اندازه سوپر هشت می تواند به سینمایی جدی و
شناخته شده به عنوان جدی در جهان، راهگشا باشد.
این علاقه به زودی به شکل کمک مادی سازمان رادیو تلویزیون ملی
ایران متجلی شد.
حمایت تلویزیون در عمل به این ترتیب خلاصه می شود:
ـ تلویزیون همه وسایل لازم فیلم برداری، صدا گذاری و مونتاژ
فیلم های سوپر هشت، شامل دوربین، ضبط صوت، ادیتال، میز مونتاژ،
موویولا، پروژکتور و غیره را در اختیار سینمای آزاد می گذارد.
این وسایل هر ساله تجدید می شوند تا سینماگران از آخرین پیشرفت
های تکمیلی فنی بهره مند شوند.
ـ تلویزیون کارهای مختلف لابراتواری فیلم ها را برعهده می
گیرد.2
ـ تلویزیون تسهیلات لازم را برای تأسیس مراکز سوپر هشت در همه
شهرها ایجاد می کند.
ـ تلویزیون هر هفته نیم ساعت برنامه از فرستنده شبکه در اختیار
سینمای آزاد می گذارد. مسئولیت محتوای این برنامه که شامل
نمایش فیلم یا قطعاتی از فیلم ها، مصاحبه، دستورات فنی و غیره
است، با خود گروه سینمای آزاد می باشد.
محبوبیت این برنامه قابل ملاحظه است چرا که هر هفته حدود 200
نامه از تماشاگران خود دریافت می کند. باید تأکید کرد که کمک
تلویزیون ابداً به استقلال سینمای آزاد لطمه ای نمی زند و موجب
قبول هرنوع سانسوری از طرف آن نمی گردد. اداره کنندگان گروه،
تصمیمات لازم خود را در کمال آزادی می گیرند.
عملکردی مهم
برای آن که دقیق تر صحبت کرده باشیم، از ارقام کمک می
گیریم. این ارقام همه کسانی را که در اروپا و ایالات متحده،
خود را تاکنون در زمینه سوپر هشت پیشقدم می دانند، به اندیشه
فرو خواهد برد.
گروه سینمای آزاد در حال حاضر در 13 شهر ایران گسترده شده
است: تهران، مشهد، اهواز، خرم آباد، همدان، اصفهان، بندرعباس،
رضائیه، تبریز، شیراز، کرمان، آبادان، اراک.
چهار شهر دیگر هم به تازگی به این لیست پیوسته اند که تعداد
مراکز سوپر هشت را به 17 می رسانند. در طول هفت سال، تعداد کل
فیلم های ساخته شده 8 میلیمتری با کمک سینمای آزاد، به 919
فیلم می رسد! (به طور متوسط سالی 131 فیلم).
تهران طبیعتاً سهم عمده را در این میان دارد(348 فیلم) ولی با
این حال شهری با اهمیت درجه دوم مثل اهواز هم 146 فیلم به وجود
آورده است.
پس عدم تمرکز فعالیت های سوپر هشت موضوعی واقعی است. حاصل
کلام، اصلی که راهنمای سینمای آزاد است، این است که ابتکار و
پیشقدمی باید از خود پایگاه مورد نظر برخیزد. سر جنبان محلی
است که به تهران مراجعه می کند و می خواهد که یک شعبه سینمای
آزاد را در شهر خود برپا کند. اگر حداقل تضمین ارائه بدهد،
وسایل در اختیارش گذاشته می شود. بعد از شش ماه نتیجه کارهایش
بررسی می شود. اگر رضایتبخش باشد،چراغ سبز برای ادامه کار و
کمکی بیشتر دریافت می کند. اگر اشتباهات و مسامحه هایی باشد،
سعی در تصحیح آن به عمل می آید. و در همه موارد سعی می شود که
از تصمیمات یک جانبه و راه حل های دیکته شدنی از بالا خودداری
به عمل آید.
1354، نقطه عطف
در پاییز 1354 (اکتبر 75) هفتمین فستیوال سینمای آزاد در
تهران برگزار شد. برای اولین بار، در این مراسم نه تنها فیلم
های ایرانی، بلکه آثاری از ایالات متحده، انگلستان، فرانسه،
بلژیک و سوئیس هم نشان داده شد. سازمان دهندگان فستیوال، با
اطمینان از اینکه سوپر هشت پدیده ای جهانی شده است، خواستند به
فستیوال جنبه بین المللی ببخشند. این تمایل در جریان فستیوال
های آینده روشن تر از این هم تجلی خواهد کرد. در هرحال ناظران
توانستند چنین برداشت کنند که فیلم های ایرانی، به سهولت
قادرند با محصولات خارجی مقایسه شوند. تنها یک مثال کافی است:
فیلمی مثل «آن مرد اسب دارد» از ناصر غلامرضایی (برنده جایزه
اول فستیوال) خبر از وجود فیلمسازی می دهد که به سلطه ای کامل
بر زبان سینمایی رسیده است. چنین آثاری نسبت به آینده سینمای
سوپر هشت ایجاد امیدواری می کند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ البته به استثنای چند فیلمساز مستقل که فرصت دیدار آثارشان
در اروپا به دست آمد.
2ـ ملاحظه می شود که نبودن دستگاه تله ـ سینمای سوپر هشت مانع
از آن نشده که تلویزیون ملی ایران فیلم های هشت میلیمتری را در
برنامه خود بگنجاند. آن هم از سال ها پیش (دستگاه های تله
سینمای سوپر هشت سفارش داده شده است و به زودی واصل خواهد شد)
برعکس مورد بلژیک، در ایران نقص و مانع فنی، دستاویز جلوگیری
از ورود سوپر هشت به تلویزیون نشده است.
|