ایمیل هایی از جوانان کنجکاو و
جستجوگر داخل ایران به دست ما می رسد که مشتاقند در باره جنبش
سینمای آزاد در ایران
(1347/1357 )
بیشتر بدانند ما از این شماره اسنادی را که در اختیار داریم به
تدریج منتشر میکنیم. جا دارد از همراهی فرجهان میری برای تنظیم
و انتشار این اسناد سپاسگذاری کنیم.
*حرف
ها و نظرها درباره سینمای آزاد، فیلم ها و کارهایش
روزنامه کیهان ـ 22/7/1355 خانم میهن بهرامی
نگاهی تازه به سینمای آماتور ایران
سینمای آزاد ما در واقعیت خودش جزئی از یک پدیده فرهنگی است که
باید تلخیص، پرورده و بارور گردد. پدید آمدن یک سازمان و اداره
آن به وسیله افراد علاقمند و آگاه و تهیه وسائل فنی ـ هرقدر هم
که مختصر باشد ـ راهی درست در رسیدن به این منظور است.
اما فیلم های هشت در ایران اکنون چهره های مشخصی پیدا کرده
اند. چهره هایی که به آسانی شرایط و نیاز و گرایش ذهنی و
بارهای عاطفی و اجتماعی سازنده ایرانی را نشان می دهد. فیلمساز
آماتور در اینجا به مفهوم عنوان خویش کاملاً آشنا نیست. سینمای
ما، همان طور که تا امروز هم نتوانست خود را از تأثیرهای بازار
و سلیقه های عمومی آزاد نگهدارد، بر فیلمساز آماتور نیز این
تأثیر را می گذارد که به نوعی سینمای «مفید» را پیش چشم داشته
باشد. اثبات یا نفی مسأله در اینجا مورد نظر نیست، مسأله آنست
که فیلمساز آماتور در دید خودش یگانه نیست و همواره باری از
تأثیرها را به دوش می کشد.
نگاهی به چند فیلم جشنواره
در فیلم «شاید همین دیار خسته» با عنوانی شاعرانه و جذاب،
فیلمساز در گسترده اماکن قدیمی و کوچه های کهنه و باریک
سرگردانست. مدتی از قالی بافی تصویر گرفته و از پیرمردی که روی
قالی نشسته و بعد در میان خطوط بخاری و طاقچه طرحی خاص یافته،
از پشم بافی خوشش آمده و مدتی فیلم گرفته است. و صحنه پیرمرد
را دوباره تجدید کرده که از جا بر می خیزد و برای نماز به مسجد
می رود و باز گردش دوربین روی نماها، از گنبدها، از درون سوراخ
های خرابه تاریک به بیرون روشن، از این زاویه، از آن کنج، از
بالا، گردش دورانی، بعد برای حصول به یک ربط قصه وار پسر بچه
ای را انتخاب کرده که مهر نمازی را از مسجد می دزدد. حرکت فرار
بچه، سه بار تکرار می شود و بعد مهر را به طرف گنبدی پرتاب می
کند. مهر به سقف گنبدی می خورد و از سوراخی به آب انبار می
افتد که زنی از آن آب انبار آب بر می دارد و بر قبری می ریزد.
البته شاید فیلم نامه در اصل موضوعی را دنبال می کرده، اما
تراکم تصاویر از نماهای متفاوت و شیفتگی فیلمساز به تکرار این
نماها اثر را از خلوص و روشنی دور کرده است.
اما بعد نکته ای که بسیار جالب توجه است، کار کسانی است که از
همین ابتدای راه «غریزه سینما» دارند. خاکباران «عیاری» از این
نمونه هاست. و با وجود آن که عرصه چنین فیلم هایی برای پرورش
داستان بسیار محدود است، ظرافتی که در حصول امکان یک فاجعه در
«رود زهر» از همین کارگردان نهفته است دلیلی در تأیید این
امیدواری است که از میان این گروه ها فیلمسازان خوبی به آینده
سینمای ایرانی افزوده شود.
در القاء فکر با تصویر و دانستن این که صدا و شکل در چه نقطه
هایی به کمک هم تقویت می شوند و بیان یک فکر ظریف اگر چه بسیار
باریک و زنانه باشد، فیلم «گذشته های متروک» است.
در
شناسایی موقعیت تصویرها، نمادهای جداگانه و رابطه ای که
فیلمساز به کمک این نمادها، به تماشا کننده القاء می کند، «تم
و واریاسیون» از احمد ضابطی، اثری با ارزش است. اما آنچه که
فیلمساز ایرانی را به طرز قاطعی از همکاران خارجی اش جدا می
کند، گرایش ذهنی به «مقید» بودنست.
از مجموعه فیلم های عرضه شده در جشنواره فیلم هشت، این قید به
آسانی پیدا می شود ولی اشکال و دلایل آن بر شمردنی نیست.
نمونه ای از آزادی خالص، در یک دید منفرد از تصاویر، «مربع های
موزیکال» است. در بدو امر به نظر می آید که استفاده فیلمساز از
این نوع کار، یک بازی ساده و آسان با مربع و مثلث های رنگین
است.
ترکیب شکل ها و توهم حرکت در این ترکیبات همراه با موسیقی
نزدیکترین راه به سینمای آزاد است.
حالا
که جشنواره داریم از هر نوع هشت یا سی و پنج به خاطر دست زدن،
تأیید هیئت ژوری یا موجودیت جشنواره به فکر کشتن وقت یا ارضاء
کنجکاوی با بازی دوربین نباشند.
مهرانگیز کار 5/7/1355
پرهیز از فرهنگ تعارف آمیز
نیروی داوری به همان اندازه که در جشنواره های داخلی در خطر زد
و بندهای گروه های کاسبکار است، در جشنواره های بین المللی
علاوه بر رو در رویی با خطر بند و بست بازی، ممکن است در گرداب
فرهنگ تعارف آمیز عامه فاسد شود. نیروی داوری، هنگامی به این
پرتگاه فرو می افتد که تحت تأثیر فرهنگ تعارف آمیز عامه بخواهد
تمام دستجات و گروه ها و بخصوص گروه وابسته به کشور میزبان را
از خود خرسند و راضی نگاهدارد. در این ورطه! نیروی داوری به
نوعی نیروی دوست یابی تغییر موضع می دهد و فقط به کار ویرانگری
بنیادهای فرهنگی می آید و بس.
هیأت داوران بین المللی که به داوری دومین جشنواره فیلم های
هشت و سوپر هشت نشست چون به حقارت های ناشی از زد و بندهای بین
المللی و تبعیت از فرهنگ تعارف آمیز تن نداد، داوری را به
سامان رسانید. اگر گروه داوران سعی می داشت به زور و ضرب سفسطه
بازی و بر اساس پیشداوری (نه داوری)، خانم یا آقایی را به نام
سازنده «بهترین فیلم به معنای مطلق» بر سر زبان ها بیندازد، از
فلسفه ی برگزاری جشنواره فاصله می گرفت و همین که سوت پایان
مسابقه وا می دمید، بازی تمام می شد و خون مسابقه در رگ ها می
خشکید و تنها نتیجه ی ماجرا صفحات گرسنه نشریاتی بود که همواره
دهان خود را برای بلعیدن عکس ها و خبرهای متعلق به قهرمانان
قلابی گشوده اند...، و جهان پر می شد از اسم و رسم یک موجود
تازه نمایشی که چون به ناحق انتخاب می شد، کمترین نقشی در
تکامل تولید فیلم های هشت و سوپر هشت جهان ایفا نمی کرد. هیأت
ژوری همچنین زمان حال را از لحاظ غنای فرهنگ سینمایی جوان ها
نپسندید و نپذیرفت که آینده نیز به جرم گذشته محکوم به خشکسالی
فرهنگی شود. از این رو بود که نخواست از فرهنگ تعارف آمیز کشور
میزبان، جوان های نوپا را که هنوز سوار بر دوربین های سنگین و
چرخان گرانقیمت استودیوهای بزرگ نشده اند و هنوز خود را به هنر
و فرهنگ کاسبکارانه نفروخته اند بفربید و با اعطاء عنوان قلابی
«خوب به معنای مطلق» غرور بی جایی را در وجود پاکیزه شان بارور
کند و آن ها را در دایره فرهنگ عامه و زندگی تعارف آمیز هنری
از تکامل باز دارد. هیأت داوران که توانست از تمام عوامل
ایستای فرهنگی فاصله بگیرد، به جای شرکت در انواع مصاحبه های
کلیشه ای، یک سلسله پیشنهادات اصلاحی برای برگزارکنندگان به جا
گذاشت و کشور میزبان را ترک کرد.
روزنامه کیهان:
«
خاکباران» ساخته کیانوش عیاری، بهترین است.
و اما فیلم «خاکباران» از ایران. این فیلم که ساخته ایست از
کیانوش عیاری بی گمان در زمره فیلم های خیلی خوب این جشنواره
است. آنچه که در این فیلم و بیشتر فیلم های ایرانی جشنواره جلب
توجه می کند دید انسانی و عاطفی کارگردان است که نگاه در زندگی
آدم هایی دارد که در کوران هیاهو به چشم نمی آیند.
تنهایی
و مرگ دو مقنی که یکی بیرون و یکی داخل چاه به کندن مشغولند و
صدای نفس هایشان بی شباهت به صدای زنگدار حرکت چرخ چاه نیست،
مورد نظر کیانوش عیاری است و در توجیه مفاهیم ذهنی خود تا
اندازه زیادی موفق است.
روزنامه اطلاعات: 21/7/1355
فیلم «رود زهر»، نقطه درخشانی در جشنواره
«رود
زهر» ساخته کیانوش عیاری نسبت به کار قبلی وی «خاکباران» به
مراتب بهتر و سنجیده تر ساخته شده بود.
سابقه کار کیانوش عیاری، نشانگر وضعیت و موفقیت خاص او در
زمینه سینمای هشت است. شیوه کار و محتوای فیلم هایش در جهت
درست با هدفی مشخص بوده است. در زندگی آدم های فیلم های او، یک
نوع زندگی سخت و کند جریان دارد. همیشه آدم های فیلم هایش با
دلشوره و عدم اطمینان به آینده زندگی می کنند و همیشه هم فیلم،
پایان تلخی دارد. امتیاز کار عیاری اتخاذ این تم های مشترک
است. «رود زهر» داستان دو ماهیگیر است که از راه صید ماهی
قاچاق، روزگار می گذرانند، و دلهره ی دستگیر شدن دارند. ترسی
که آدم های خاکباران نیز به نوعی گریبانگیرش بودند، چنین به
نظر می آید که در «رود زهر» جای آدم ها با ماهی ها عوض می شود
و این آدم ها هستند که صید می شوند.
«رود زهر» نیز همچون «خاکباران» یک رشته تصویرهای زیادی و
تأکیدهای غیر ضروری دارد با این حال این فیلم از «خاکباران»
بهتر است.
روزنامه اطلاعات: 21/7/1355
می نویسد: «در زمینه فیلم های خارجی، همچنان تجربه دستاویزی
شده بود تا تعدادی فیلم های سردرگم و گنگ به نمایش درآیند.»
(مربع های موزیکال) تجربه ای در حرکت بخشیدن به خطوط هندسی بود
که به یاری موزیک می شد تحملش کرد و بیش از این چیزی برای
ارائه نداشت. (شت) از مکزیک تنها به یاری تکنیک خویش توانست
تماشاگر را نگهدارد وگرنه به سبب سردرگمی در القاء مفاهیمش،
ناموفق می نمود.
(زمان تغییر یافته) از کشور پرتقال تجربه ی سطحی و شعارگونه ای
بود در تلفیق عکس های جنگ با تصاویر زنده که ظاهراً می خواست
به نوعی بیان سیاسی، اجتماعی از طریق ربط دادن این عکس ها با
وضعیت کنونی و ترس انسان امروز از عواقب جنگ، دست یابد، این
محتوا قربانی نگرش ساده لوحانه فیلمساز شده بود.
مهاجران
فیلم (مهاجران) از ایتالیا چون فیلم های مستندی که از این کشور
به نمایش درآمد، در نمایش تصویرش صداقت داشت و درگیر تجربه های
به اصطلاح «هشتی» نشده بود. فیلم کند و کاوی بود در زمینه
زندگی مهاجرانی که برای یافتن کار به ایتالیا مهاجرت می کنند و
در این راه موانع بسیاری را پیش روی خود دارند.
صحنه ی آخر این فیلم که انتظار مهاجران پیر و جوان در ایستگاه
راه آهن تصویر شده بود حاوی همدلی انسانی فیلمساز با این طبقه
محروم بود.
ناتزاره
از همین کشور فیلم مستند دیگری با نام (ناتزاره تغییر نمی کند)
یا (ناتزاره به دریا می رود) به نمایش درآمد که خصوصیات فیلم
قبلی را داشت، نگاهی بود به زندگی عده ای از مردم ساحل نشینان
ایتالیایی که از طریق صید ماهی زندگی خود را تأمین می کنند،
ضرب کندی که فیلمساز با تأثیر از زندگی این آدم ها، به فیلم
خود بخشیده بود در ترسیم زندگی یکنواخت و خالی از شور و هیجان
این آدم های فقیر و زحمتکش نقش مهمی داشت و در این راه موسیقی
متن گرچه با فیلم مناسبت داشت اما نقشش بیشتر پوشاندن ضعف های
تدوین فیلم بود.
فیلم در بخش های متفاوتی ساخته شده بود که هربخش، زندگی طبقه
ای خاص از این افراد را در بر می گرفت.
ادامه دارد...
|