You should install Flash Player on your PC

زیر ذره بین / شماره 16

 آرشیو

 خانه نخست

     

سر انحام واژه تبعید در تورنتو هم کشف شد!

 

برنامه هایی که در خارح از کشور برگذار می شود و مستقیما وابستگیش به سفارت اعلام می شود، وضعیت مشخص دارد. مثل برنامه ای که سفارت ج. ا. در پاریس برای بزرگداشت عزت الله انتظامی برگذار کرد. اینها اتفاقا برنامه های کم خطر تری هستند، اما برنامه هایی که ادعا ی استقلال دارند. مثل جشنواره ی دور نزدیک در برلین که چرخاننده ی اصلیش عباس معروفی بود وبرنامه یکی بود ویکی نبود تورنتو  میتواند عواقب جبران ناپذیری به بار بیاورد .مطبوعات وسایت های اینترنتی که مرز بندی قاطع با ج. اسلامی وجلوه فروشی های فرهنگی / هنری اش دارند وقتی برنامه ای با شرکت هنرمندانی که سالهاست از مواهب حضور یک حکومت فاشیستی / مذ هبی بهره می برند بزگذار می شود. خب طبیعی است که بخواهند نکات مبهم را باز کنند وبشکافند -این بدان مفهوم نیست که هرکس در ایران امروز کار می کنند، حتما آلوده است- اما هنرمندانی هستند که رفتارشان،کارهایشان واعمالشان طی 30 سال حکومت خمینی دیگر عیان شده است.

 سینمای آزاد یک تارنمای سینمایی در تبعید است ،باید و وظیفه دارد محتوای برنامه هایی این چنینی که اهداف اصلیشان می تواند زیر پوشش اشاعه ی فرهنگ وهنر،نزدیکی قلبها، بازگشت  به هویت، تقویت اعتماد به نفس ایرانیان پنهان بماند باخوانندکانش در میان بگذارد و از مسئولین بخواهد نکات مبهم را حواب گویند،  مسئولین نیز وظیفه دارند جوابگو باشند . من در مقاله ای با عنوان «آش یک ملیون دلاری» مخاطبم خانم ماریا صبای مقدم سخنگوی برنامه مذکور بود واین مطلب را به آدرسی که در سایت خودشان درج شده بود هم ارسال کردم. اما هیچ جوابی هنوز از خانم ماریا دریافت نکرده ام ، انگار واژه ی سخن نگو!برای رفتار ایشان مناسب تر باشد.

 آنچه به نام شرح برنامه، درنشریه ی حامیشان – شهروند-نقل شده بود یک انشاء بود که میتوانست هر انشاء نویسی سرهمش کند وزیر هر نامی منتشر شود. اگر اینها ریگی به کفش ندارند چرا یک کنفرانس مطبوعاتی باز وبدون قید وشرط وآزاد برای حضور هر کس برگذار نمی کنند؟ اگر چنین جلسه ای تشکیل شود من چندین سئوال کلیدی  دارم در بار ه نحوه خروج فیلم و هنرمندان از ایران وهمراه با صد ها سند ومدرک مربوط به کارنامه هنرمندانی که از ج. اسلامی صادر شده اندویک مورد ابهام برانگیزدیگر را هم مطرح می کنم چرا اکثر هنرمندانی که زیز عنوان مهاجر در این برنامه حضور دارند ویا برای فجر برنامه می برند ویا برای  فجر برنامه می سازند ویا میهمان وزارت ارشاد بوده اند. برای نمونه  جعفر والی، سعید پارسا ،سعید شنبه زاده ویا مثل دریا دادور که برای دولت احمدی نژاد در تالار وحدت نغمه سر می دهد.

بله من همه مسایلم را با ایمیل برای طرح در آن جلسه میفرستم اگر جواب اینان برحق باشد وبرنامه ریزان کوچکترین تماس، با مقامات وزارت ارشاد وفارابی نداشته باشند واگر نظر های من در باره ی هنرمندان خمینی که آرایشگر این خیمه شب بازی هستند. بی اساس باشد ونظر های دیگران که تا حالا به نحو گسترده ای  منتشر شده هم مغرضانه که به نفع برنامه گذاران مذکور ،من وهر معترض دیگر را رسوا می کنند وبرنامه شان پر رونق تر می شود.

اینان هفته پیش برنامه هایشان را اعلام کرده اند حالا کاری نداریم که اصل پروگرام،« هیاهوی بسیار برای هیچ »است ودرمورد بخش سینمایی برنامه هم می شود گفت اکثر فیلمهایی که وزارت ارشاد در اختیارشان گذاسته قدیمی است ومی شود از ویدئو کلوب سرکوچه هم اجاره کرد.با وجود جو آلوده به ویروس آخوند ها در تورنتو بازهم وحشت دارند که نکند بساطشان بی مشتری بشود اکثر برنامه هارا مجانی برگذار می کنند.

 اول من بخشی از برنامه منتشر شده را کپی وتکرار می کنم چون در موردش کمی حرف دارم:

«هنرهای تجسمی: مقدمه ای بر نمایشگاه "هنر امروز ایران"توسط فیروزه اطهاری-همسر آغداشلو- سخنرانی افتتاحیه توسط آیدین آغداشلو "هنرمند در تبعید، هنرمند درخانه"

عجب ! نفهمیدیم چی شد؟مدافعان اینها که میگفتند که اصلا در کانادا کسی واژه ی تبعید را نمی شناسد همه فقط یک واژه واحد را به کار می گیرند –مهاجر-.اگر بخواهید  علت  این  چرخش ناگهانی را در یابید خیلی نیاز به تامل نیست فقط توجه کنید که قبل ار انتشار مطلب من با عنوان «آش یک ملیون دلاری»- 28 آوریل 2008 - نه برنامه ریزان ونه شرکت کنندگان اصلا این واژه را کشف! نکرده بودند. با معیار های آنها -هنرمند در مهاجرت، هنرمند درخانه- باید عنوان سخنرانی استاد هنرهای تجسمی باشد، اما خب وقتی با اشاره و تاکیدی که روی واژه تیعبد ودلیل پرهیز برنامه ریزان هنرهای صادراتی از این واژه شد دیگر چاره ای نبود جز اینکه اینها بپذیرند که متوجه بار سیاسی واژه تبعید بوده اند. اما اگر کسی فضولی نمیکرد کاررا آنچنان که موردنظرشان بود به انجام می رساندند ،حالا هم مسئله ای نیست کار را به کاردان سپرده اند. استاد آغداشلو که بلد است چطور قضیه را مطر ح کندکه آخوند آزار نباشد. اصلا قرار نیست هیج هنرمند تبعیدی ای هم در این بحث شرکت داشته باشد. خود استاد می بر د و می دوزد. کسی هم نخواهد پرسید:

 استاد مگر خود شما نبودید که راه می افتادید دور دنیا وهنرمندان را تشویق به بازگشت به دارالخافه میکردید؟ اگر استادمنکر شوند این سند را هم داریم که کوشش های ا و را در این زمینه مینمایاند.

« اینکه( منظور اردشیر محصص است ) صبحها از خواب بیدار می شود نیم ساعت راه میرود،بعد شروع می کند به نقاشی تا آخر شب،بعدش هم میخوابد، زندگی اجتماعی محدودش می توانست درملایر وکنگاور هم بگذرد ، فرقی نمی کرد. ماهنامه آدینه شماره 49»

ایا چنین شخصی صلاحیت دارد  چنین مباحثی رابیطرفانه مطرح کند؟

جمهوری اسلامی چند نسل بعد از خودش را میخواهد آلوده کند؟

بارها اشاره کرده ایم که رژیم جمهوری اسلامی در اوایل استقرارش دایم رژیم پیشین را ملامت می کرد که پول مملکت را خرج چند فستیوال - شناخته ترینش جشنواره حهانی فیلم تهران، جشن هتر شیراز- کرده است / بماند که آخوند ها خود جمال امید وبهرام ری پور -معاونین هژیر داریوش- را پشت پرده مامور شکل دادن وچرخاندن جشنواره بی خاصیت فجر کرده بودند که بعداز گذشت 27 سال صدایش حتا در همان مناطق شمالی تهران هم به سختی شنیده می شود.اینان حتا درهمان روزهای اول انقلاب کارمندان عادی ی بخش فنی تلویزیون را به جرم سیم کشی جشن هنر به کمیته های پاک سازی سپردند. همین رژیم میزان جشنواره هایش بحدی است که مطبو عات حکومتی هم قادر نیستند یک رقم دقیق از تعدادشان ارائه دهند. اما جدیدترین جشنواره شان- دست هاي كوچك دعا- عنوانش و هدفش فقط می تواند.نشان دهدکه چه ذهن های علیل وچه موجودات حقیری سرنوشت یک ملت را به دست گرفته اند.

نیاز نیست تفسیری به این خبر بیفزائیم فقط اصل خبر را بخوانید:

«دست هاي كوچك دعا» با حضور كودكان 10 كشور و مسئولان و بزرگان ديني كشورهاي آذربايجان، افغانستان و ايران امروز ششم تيرماه در تبريز برگزار مي شود.

اين جشنواره با موضوع دعاهاي كودكان زير 12 سال در هنگام تحويل سال توسط حوزه هنري استان آذربايجان شرقي برگزار مي شود.

آثار برگزيده در آينده در قالب كتاب منتشر خواهند شد

 

وبگردی

رابطه مشکوک حزب توده و کیارستمی و حافظ شیراز

 در یک فرصت محدودی که دست داد در چند تا وبلوگ که داخل ایران منتشر می شودگشتی زدم . این وبلوگ ها به خاطر وسعتشان، قدرت کنترل را از واواک صلب کرده اند. این مطلب کوتاه از وبلوگ محمد لزرغلامي نظرم را جلب کرد با هم بخوانیمش:

«کیارستمی سال ۵۸ یعنی یک سال بعد از انقلاب فیلمی ساخت به نام "قضیه شکل اول ُ قضیه شکل دوم"... قضیه از این قرار بود که دانش آموزی سر کلاس مزه پرانی می کند و کلاس را به هم می ریزد و معلم در جست و جوی فرد خاطی ۵ نفر را از ته کلاس بیرون می کند و به آن ها می گوید کسانی که کار آن ها نبوده به نوبت داخل کلاس شوند تا فرد خاطی بیرون بماند. دوربین پنج دانش آموز را نشان می دهد که بدون هیچ عکس العملی بیرون کلاس ایستاده اند. از اینجای فیلم یک سلسله مصاحبه واقعی و مستند شروع می شود با این سئوال که " این بچه ها در قبال این قضیه چه عکس العملی باید از خود نشان دهند؟" مصاحبه شونده ها آدم های جالب بودند . به اسامی دقت کنید: آیت الله خلخالی ، قطب زاده ، احسان طبری (رئیس حزب توده) ، کمال خرازی ، یک روانشناس کودک و ... . هر کدام از این آدم ها در جوابشان شخصیت خودشان را رو می کردند.مثلا خلخالی می گفت که خیر باید باهم همبستگی داشته باشند تا فلان و احسان طبری با همان حس توده ای خودش جواب می داد و مثلا قطب زاده با همان پیپ گوشه لبش به شکل روشنفکرانه ای! پاسخ داد . در نهایت هم دوربین یکی از دانش آموزان را نشان داد که با سرپایین وارد کلاس شد و فیلم تمام شد.

بعد از ساخت فیلم کیارستمی در یک جمعی به عده ای گفت که این فیلم را ساختم تا نشان دهم یکی از این آدم ها نگفت من تخصصی راجع به این موضوع ندارم و نظر نمی دهم! همه نظر می دادند.

همه این ها را گفتم که بگویم آقای کیارستمی یادش باشد یک روز توی یک جمعی گفته بود که چرا همه راجع به همه چیز نظر می دهند. آقای کیارستمی شما و حافظ و روایت و انتخاب و مصرع شکنی و فصل بندی؟

نگاشته شده در 20:7به قلم محمد لزرغلامي »

 

 یک سند برای ضبط در آرشیو سایت سینمای آزاد

  من در مقاله «آش یک ملیون دلاری »نوشتم :

«در این نوع برنامه ها برای انتخاب چهره های شاخص داخل ایران سراغ هنرمندانی می روند که بین باندهای حکومتی میچرخند .گاه به این باند وگاه به آن باند ویا هر دو باند متصل هستند. آیا هنرمندی که کلیت این رژیم منحوس را نپذیرد از غربال کمیته برگذاری به سلامت عبور کرده است؟»

 نحوه تنظیم برنامه ی یکی بود ویکی نبود واسامی هنرمندانی که برجسته نامیده شده اند نشان می دهد که آنچه من گفتم ،یک واقعیتی ملموس بوده است. ما لیست هنرمندانی که در دوران انتصابات ریاست جمهوری، زیر عبای رفسنجانی خزیدند را عینا نقل می کنیم .ایا مردم را تشویق به شرکت در بازی های مسخره رژیم کردن و آنها را به طرف باند خاتمی / رفسنجانی/ کروبی کشاندن ومبلغ رفسنجانی این دزد ، قاتل وتروریست بین المللی شدن حمایت از باند های حکومتی معنا نمی دهد؟ مگر وابستگان ج. اسلامی در سایت ها و رادیو تلویزیون ها خارح از کشور جز این می گفتند ومی گویند وجز این میخواستند ومیخواهند؟ خانم سخنگوی یکی بود... به ما بگویید کدام مدعو از داخل ایران مستقل و جدا از باند های حکومتی انتخاب شده است؟اکر کمی دقت کنید در می یابید هنرمندان برگزیده جشنواره از این لیست و لیست های مشابه انتخاب شده اند.

«بیش از دویست تن از هنرمندان و دست‌اندرکاران سینما و تئاتر کشور، حمایت خود از اکبر هاشمی رفسنجانی را در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری اعلام کردند.

به گزارش «پایگاه خبری فیلم کوتاه» مجید مجیدی، ابراهیم حاتمی کیا، احمدرضا درویش، مجتبی راعی، رضا میرکریمی، محمدرضا هنرمند، سعید حاجی میری و کمال تبریزی در بیانیه ای اعلام کردند: هم اینک جمهوری اسلامی ایران، متکی بر آرمانهای مقدس الهی، تجارب ارزنده تاریخی، پشتوانه بیکران مردمی، چشم انداز نوینی را در حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود پیش رو دارد. بدنبال حضور چشمگیر و مسوولانه‌ی ملت ایران در انتخابات بیست و هفتم خرداد، صحنه‌ای دیگر از یک خیزش ملی برای انتخاب نهایی ریاست جمهوری اسلامی ایران از میان دو نامزد محترم و مردمی فراهم شده است.

حافظه جامعه‌ هنری و فرهنگی ما شهادت می‌دهد که در کنار معلم بزرگ عظیم‌ترین انقلاب قرن، مدیری پرورش یافته است که همواره در سخت‌ترین مقاطع، نقش بسزایی در راهبری نظام جمهوری اسلامی ایران ایفا نموده و دوشادوش رهبر معظم انقلاب از تلاش همه جانبه خویش برای استفاده از تمامی ظرفیت‌های متنوع کشور عزیزمان دریغ ننموده است.در این زمانه‌ خطیر، در تندباد حوادث و در عرصه‌ متلاطم جهانی،‌ ملت ایران نیاز به مدیری خادم و با تجربه در عرصه‌ اجرایی کشور دارد که دوران آزمون و خطای خویش را سپری نموده باشد و با استفاده از فرصت طلایی فاصله گرفتن از مسوولیت‌های اجرایی و با مرور غیرمتعصبانه عملکرد گذشته و کسب شناختی عمیق‌تر از همکاران سنتی خویش، بتواند در عصر حاضر، ملت رشید ایران را که اینک در پرتو توسعه و بلوغ چشمگیر سیاسی خویش یقینا تمامی اعمال و رفتار حاکمان را بدقت زیر نظر دارند مدد رساند. ولینعمتانش را قدر بداند، مناسب‌ترین مسیرهای توسعه را رصد کند، فرهنگ ساده زیستی را رواج دهد و ایجاد رفاه در پرتو استقرار عدالت اجتماعی را سرلوحه برنامه‌های خویش قرار دهد.

در ادامه این نامه آمده است: چنین مدیریتی قطعا می‌بایست فرهنگ را زیربنا و بستر اصلی تمامی تحولات اجتماعی دانسته و در غنا بخشیدن به اندیشه و آرمانهای فرهنگی جامعه اهتمام ورزد. همچنین با فراخوان افراد کارآمد، با نشاط و مردمی، جوان و خویش فکر، طریق اعتدال را در پیش گیرد و پیمودن مدارج توسعه را وجهه‌ی همت خویش قرار دهد.امیدواریم با حضور قریب‌الوقوع شما در راس مدیریت دولت نوین جمهوری اسلامی، انتظارات ملت شریف و نجیب ایران اسلامی جامه‌ی عمل بپوشد.

همچنین گروهی دیگر از هنرمندان سینمای ایران نیز با انتشار اطلاعیه ای ، با امید به شکوفایی هرچه بیشتر سینمای ملی ایران و ارتقاء شرایط برای رشد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و صنعتی ایران بزرگ با در نظر گرفتن شرایط خطیر کنونی در دوره دوم انتخابات ریاست جمهوری ، اعلام کردند به پرچم‌دار صلاح و اصلاح جناب آقای علی اکبر هاشمی رفسنجانی رای می‌دهیم.

این سینماگران عبارت اند از: محمد مهدی دادگو، مرتضی شایسته، رسول صدرعاملی، محمدحسین فرح‌بخش، هوشنگ نورالهی، سیروس تسلیمی. مجید مدرسی، عبدالله علیخانی، محمد بانکی، اصغر بانکی، داریوش بابائیان، سید محسن وزیری، علی سرتیپی، منوچهر زبردست، علی آشتیانی‌پور، حمید اعتباریان، سیدجمال ساداتیان، حبیب‌الله صحرانورد، منصور مزینانی، علی مزینانی، غلامحسین بلوریان، حمید مدرسی.‌مصطفی شایسته، ناصر تقوایی، فریدون جیرانی، ابراهیم وحیدزاده، محمدرضا اعلامی، محمد زرین دست، اصغر رفیعی جم، فرج حیدری، مصطفی آلادپوش، ابراهیم شیبانی، آرش معیریان، رحیم رحیمی‌پور، ایرج قادری، رضا بانکی، بیژن امکانیان، جمشید مشایخی، خسرو شکیبایی، مجید مظفری، امین حیایی، محمدرضا گلزار، مریلا زارعی، مهتاب کرامتی، عاطفه رضوی، هدیه تهرانی، پرستو صالحی، محمدرضا شریفی‌نیا، نگار فروزنده، الناز شاکردوست، ایرج نوذری، حمید گودرزی،‌ مهناز افشار، ‌حسام‌الدین نواب صفوی، کوروش تهامی، شهرام حقیقت دوست، شیلا خداداد، نیلوفر خوش خلق، رضا داودنژاد،‌ میلاد صدرعاملی، حبیب رضایی،‌ الهام حمیدی، شیرین بینا، بهزاد جوان بخش، مهشید افشارزاده، شهره لرستانی، پژمان بازغی، رضا ایران منش، محمد صالح علا، مهدی سلوکی، اندیشه فولادوند، حدیث فولادوند، ترانه علیدوستی، سعید نیک‌پور، رضا رویگری، فرهاد قائمیان، پیام قاسم خانی، علی عابدینی، قطب‌الدین صادقی، کامبیز دیرباز، صالح میرزا آقایی، پیمان جعفری،‌الیزابت امینی، مهدی صوفی، یونس صباحی، آیدین ظریف، علیرضا شمس، برزو ارجمند، امین زندگانی، امید زندگانی، چکامه چمن ماه، مازیار میری،‌شاهد احمدلو، انوشیروان ارجمند ،حامد بهداد، رضا رخشان، مهدی کرم‌پور (اسامی بعدی متعاقبا اعلام خواهد شد).

جمعی از دست‌اندرکاران تئاتر ایران نیز با اعلام اینکه امروز، ایران ما در آستانه یکی از مهمترین و سرنوشت‌سازترین انتخاب‌های تاریخی خود قرار گرفته است و این مهم ما را با تاملی ژرف درباره‌ آنچه که تامین کننده‌ ارزش‌های بنیادین این ملت سرافراز است فرا می‌خواند طی بیانیه ای آوردند: بی‌تردید در چنین شرایطی همگرایی خردمندان و تدبیر جمعی ایرانیان -علی‌رغم  رنجش های موجود  در صیانت از حریم و حرمت خود و دفاع از آزادی تضمین کننده حیات سرفرازانه‌ ما در پهنه گیتی است. از این رو ما جمعی از خانواده تئاتر ایران به رغم مشکلات بسیاری که طی سالیان سال آن را بصورت مختلف بیان کرده و همچنان هم حقوق هنرآفرینان این عرصه تامین نشده است، در این لحظه خطیر تاریخی همگام با ملت بزرگ و شریف ایران در دفاع از "عدالت، توسعه‌پایدار، تولید فرهنگ عقلانی،‌ محرومیت زدایی، رفع هرگونه تبعیض"، و همه آنچه که انسان ایرانی را در تعیین سرنوشت خود مختار می‌سازد،‌و با توجه به میثاق نوین آقای هاشمی رفسنجانی در تامین مطالبات به حق ملت ایران، حمایت خود را از ریاست جمهوری ایشان اعلام کرده و همه ملت و فرهیختگان و دلسوزان و ترقی خواهان این مرز و بوم را به مشارکت در این انتخابات دعوت می‌کنیم.

عزت‌الله انتظامی ،حمید سمندریان ،بهروز غریب‌پور ،ایرج‌راد ،هادی مرزبان،هما روستا، فرهاد آئیش، حمید مظفری، محمد یار احمدی، نادر برهانی مرند، محمد یعقوبی، کوروش نریمانی، لاله تقیان، سهراب سلیمی، صدالدین شجره، چیستا یثربی، افسانه ماهیان، اصغر همت، کیومرث مرادی، نرگس هاشم‌پور، حسین مهکام، حسین کیانی، فرزانه کابلی، دکتر کمال‌الدین شفیعی، بهروز بقایی، جواد پیشگر، داود فتحلعی بیگی، آزاده انصاری، ایوب آقاخانی، محسن علیخانی، پیام دهکردی، سیامک صفری، جواد ذوالفقاری، مسعود عابدین‌نژاد، محمودرضا رحیمی، پریدخت عابدین‌نژاد، رضا صابری، محمد حاتمی، حسین فرخی، عادل بزدوده، محمدحسین ناصر بخت، مسعود سمیعی، حمید لیقوانی، منوچهر شجاع، فریبرز قربانزاده، رضا شیرمرز، آشا محرابی، مریم اقبالی، علی پاکدست، بنفشه توانایی، مهدی سلطانی، محمود طیاری، رضا صمدپور، شیوا مسعودی، پیمان شریعتی، حمید رضا هدایتی، مهدی مکاری، علی ابوالخیریان، زندیش حمیدی، محمد فرشته‌نژاد، هومن برق نورد، فهمینه امن زاده، علی‌ بی‌غم، خسرو احمدی، فرزاد معافی، غلامرضا حامدی‌خواه، موسی الرضا حامدی خواه، پانته‌آ حمید خانی، نصرالله قادری، منصور فارسی، عزت‌الله مهرآوران، شعید شاهپوری، عباس جهانگیریان، حسن کریمی، سیروس مهد‌پور، محمدعلی بخشنده، فرزانه ارسطو، ماشاءالله عباسیان، قدرت‌الله دلاوری، زهرا رفیعی گیلوائی، نسیم ادبی، افسانه زمانی، حجت‌الله سید علیخانی، آناهیتا اقبال‌نژاد ،امیر غفارمنش، کرامت رودساز، نرگس امینی، ولی الله شیراندامی، مهرداد ابوالقاسمی، سعید تشکری، علیرضا مجیدی، هدی صباغی، حمید صفایی، فرهاد شریفی، امیر آتشانی، کریم اکبری مبارکه، جواد زیتونی، ساسان مهرپویان، محمد برومند، آزاده سهرابی، نیما رئیسی، رویا میرعلم، لادن سید کنعانی، آرش پارساخو، مسعود باستین، بنفشه توانایی، امیر دلاوری، فرهنگ ملک، مرجان احمدی، کاوه قاسم‌لو ،عباس غفاری، علی عباسی، هدایت هاشمی، سیدمهرداد ضیائی، فرامرز بهنود، فریدون محرابی، بابک والی، برزو ارجمند، پرویز بزرگی، بهار ارجمند، فریبا رئیسی، رامسین کبریتی، مسعود پاکدل، مهرداد رایانی مخصوص، احمد سپاسدار ،سعید داخ و محمد حیدری از جمله این هنرمندان تئاتر هستند.

روز گذشته نیز جمعی ازهنرمندان نقاش، مجسمه ساز، گرافیست، عکاس،طراح ، کاریکاتوریست تصویرگران،نگارگران و سایر هنرمندان تجسمی حمایت خود را ازهاشمی رفسنجانی در دور دوم انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری اعلام کرده بودند.( این اسامی در اختیار ما نیست)

 

یک اطلاعیه ازسازمان 8 مارس

دست حراست و کمیته انضباطی دانشگاهها  از دختران دانشجو کوتاه!

 

دختر شجاعی از دانشگاه زنجان، با خطر کردن فریاد اعتراض هزاران دختر قربانی تعرض جنسی "حراست" و کمیته های انضباطی دانشگاه شد. او با این شجاعت، نیشتری بر دمل چرکین نظامی زد که محیط دانشگاه را صحنه تاخت و تاز شبکه مخوف "استادان" حکومتی علیه دانشجویان کرده است. 

این دختر دانشجو مانند هزاران دختر دانشجوی دیگر، به بهانه تخطی از حجاب اسلامی و دیگر ارزش های اسلامی، چندین بار به کمیته انضباطی دانشگاه فراخوانده شده بود و می رفت که از دانشگاه اخراج شود. خفاشان حکومتی که در دانشگاه ها بساط پهن کرده اند، خوب می دانند که حکم اخراج دختر دانشجو چون حکم مرگ وی است. پس با تهدید به اخراج، از آنان باج خواهی جنسی می کنند. ننگ و نفرت بر آنان باد! آقای مددی در مقام معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه زنجان از این دختر دانشجو تقاضای مابه ازای جنسی می کرد تا مانع ستاره دار شدن او شود. بسیاری از دختران دانشجو از  شدت آزارهای جنسی کمیته های انضباطی و اداره حراست دانشگاه دست به خودکشی می زنند. اما این بار، این دختر دانشجو  راه حل را در خودکشی جستجو نکرد.

هر چند دانشجویان دفتر تحکیم که وابسته به جناحی از حکومت اند تلاش کردند از این حرکت برای مقاصد سیاسی خود استفاده کنند اما ورود گسترده دانشجویان دانشگاه زنجان به میدان اعتراض و عدالت جوئی و تنبیه متجاوزین، واقعه ای بسیار مهم بود و صحنه را عوض کرد. این دختر شجاع و دیگر دانشجویان نشان دادند که در جمهوری اسلامی، دانشگاه نه تنها مرکز آزادی و شکوفایی علم و دانش نیست؛ بلکه تبدیل به مرکز تعرض به حقوق دانشجویان و سوء استفاده جنسی از دختران دانشجو شده است. در واقع، دانشگاه که طی سال های اخیر پذیرای بیشترین تعداد دانشجویان دختر بوده است، تبدیل به یکی از اماکن ناامن برای آنان شده است! 

دامنه تاثیر عمل جسورانه این دختر دانشجو، گسترده است. در دل بسیاری از مقامات و نهادهای مرتجع دانشگاهی هراس افتاده است. مقامات قضائی و امنیتی فوری دست به کار سرکوب شده اند تا مبادا اینگونه ابتکار عمل های جسورانه فراگیر شده و به برچیده شدن بساط سلطنت مخوف استادان حکومتی و حراست و کمیته های انضباطی در دانشگاه ها بینجامد. این رسوایی بزرگ، ماهیت به غایت زن ستیز جمهوری اسلامی را نشان داد؛ کاری که با  صدها عریضه نویسی و یک میلیون امضا و شکایت بردن به درگاه حاکمان ممکن نبود.  این دختر دانشجو به همراه سایر دانشجویان، اجرای عدالت و مجازات متجاوزین به حقوق و شان انسانی دختران را به عهده گرفتند: "گناهی" که دادستان زنجان آن را نابخشودنی اعلام کرده است. مقامات قضایی قصد دارند با مجازات این دختر دانشجو، مانع ورود دختران دیگر به میدان مقاومت فعال شوند. در صورت موفقیت آنان، خفاشان دانشگاه با فراغ بال به تعرضات خود علیه دانشجویان ادامه خواهند داد. پس باید با این توطئه مقابله کنیم.

ما از همه دانشجویان دختر و پسر، از خانواده های آنان، و فعالین جنبش های اجتماعی دیگر می خواهیم که  به یک جنبش گسترده برای آزادی این دختر دانشجو دامن زنیم. جنبشی که  آغاز مبارزه برای برچیدن بساط  اداره حراست و کمیته های انضباطی از دانشگاهها شود. با حمایت گسترده برای آزادی این دانشجوی دختر، مبارزه  هزاران دختر دانشجو برای رهایی از جور و ستم کمیته های انضباطی و حراست دانشگاه را تقویت کنیم.

سازمان زنان هشت مارس (ایران – افغانستان)

2تیر 1387 – 22 جون 2008

www.8mars.comom 

om  zan_dem_iran@hotmail.c 

من نمیدونستم این برنامه ها کار رژیمه

 با سروده ی زیبای هادی خرسندی به نقل از اصغر آقا بخش زیر ذره بین را می بندیم. / http://www.asgharagha.com 

این سروده ی عامیانه به هیچ کس و به هیچ زمان و مکان خاص مربوط نمیشود بلکه بسیار کسان را در بسیار زمان ها و مکان ها به طور عام در بر میگیرد.

بعضیا میگن که اینها کار ساواماست، باشه

کار ساوامام باشه، باز غیر مستقیمه!

من برای ملتم قاطی شدم با این حکومت!

جان جفت بچه ها-مَم، بار اول آخریمه

------------------------------------------------------

 

من نمیدونستم این برنامه ها کار رژیمه

فکر کردم لابد این رسم و رسومات از قدیمه

 

گفتم اول، کار خیر و امر فرهنگه خلاصه

یا به منظور کمک کردن به اطفال یتیمه!

 

من که دیدم آمده اون تارزن با تار و تنبک

فکر میکردم حراج زخمه و مضراب و سیمه

 

من که دیدم عکس و تفصیلات ارباب قلم را

شادمان بودم از اینکه اسم اونا توی تیمه

 

شاعرانی دیدم اونجا هم ز داخل هم ز خارج

گفتم این جشنی-ست که هر شاعری در آن سهیمه

 

وقتی از من هم پذیرائی شد و دعوت به اونجا

مطمئن بودم که فستیوالشون خیلی عظیمه

 

بعد دیدم اون کسی که جشن را آماده کرده

مثل قاری های قبراق قم و شابدولعظیمه

 

بعد دقت کردم اینکه توی هر نطقی که میشه

اول هر جمله بسم الله رحمان الرحیمه

 

من از اول چیزهائی دستگیرم شد ولیکن

با خودم گفتم که تحریکات شیطان رجیمه

 

نیم کاسه روی کاسه دیدم اما شاد بودم

چونکه میدیدم که توی کاسه یک قدری هلیمه!

 

با جنایات رژیم البته که خوب آشنایم

این رژیم عین عذابه، اون عذابش هم الیمه

 

روز و شب من فکر اون بیچاره های بی پناهم

غصه شونو خیلی-َم خوردم الان شیش سال و نیمه

 

راستش غمگینم از اینکه چرا هم-میهن من

بابت آدمکشی ها متصل در خوف و بیمه

 

پس اگر یک خرده دولت ژست فرهنگی بگیره

این به نفع ملتی هستش که در میهن مقیمه!

 

بعضیا میگن که اینها کار ساواماست، باشه

کار ساوامام باشه، باز غیر مستقیمه!

 

من برای ملتم قاطی شدم با این حکومت!

جان جفت بچه ها-مَم، بار اول آخریمه

 

ضمناً-نَم منت نمیذارم سر بیچاره ملت

ششهزار سال عمر داره، پس خودش حتماً فهیمه!

 

با براندازی مخالف نیستم اما چه فایده

این مخالفخونی ما آفتابه خرج لحیمه

 

سست عنصر هم نبودم جون هرچی مرده اما

از شما پنهون نباشه یک کمی وضعم وخیمه

 

از مبارزهای سازشکار بیزارم همیشه

این منم تنها کسی که پاش بیرون از گلیمه

 

من مبارز بودم و هستم، شما هم شاهد، اما

مغز خر هم گاه گاهی تابع عقل سلیمه

 

تازه خیلی هم اگه پاپی بشین میگم دوباره

من چه میدونستم این برنامه ها کار رژیمه!

 

----------------

تورنتو - 31 خرداد 87 - 19 ژوئن 2008