You should install Flash Player on your PC

 زیر ذره بین / شماره 12

 آرشیو

 خانه نخست

نیش چاقو وقلب حساس عباس کیا رستمی!!

 اول بخشی از خبری را  در ماهنامه فیلم شماره  377بخوانید

«….در یکی از صحنه ها( فیلم عیار 14)که با حضور کیارستمی درمسافرخانه( در سرعین) فیلمبرداری می شد قرار بود یکی از شخصیت های فیلم با بازی محمد رضا فروتن چاقویی از جیبش بیرون بیاورد، شهبازی( کارگردان) به احترام حضور کیارستمی از وی میخواهد تا تیغه چاقو را بیرون نیاورد اما…»

 توجه فرمودید که آقای کیارستمی میهمان است برای تماشای یک صحنه از فیلمبرداری، لحظه ای که باید به ضرورت نیاز صحنه یا مثلا طبق دکوپاژ فیلم. بازیگر نیش چاقویش را نشان دهد .کارگردان به بازیگر اشاره می کند که به احترام حضورکیارستمی بازی این صحنه راحذف کند. البته استاد موافقت نمی فرمایندوکار به روال متداولش ادامه پیدا می کند.

چون آقای کارگردان دلیلی ذکر  نکرده اند که چرا رویت نیش چاقو در فیلمی بی احترامی به استاد مسلم سینماست ما این تصمیم مهم را از چند زاویه ی متفاوت بررسی می کنیم، شاید دلیل را کشف کنیم.

 1/ استاد قلب رقیقی دارد واگر نیش چاقو را رویت کند حا لش آشفته می شود. این فرض به واقعیت تبدیل شدندش  توی یک سیستم مافیایی که از صبح تا شام هر کسی شاهد دهها صحنه رقت آور است کمی بعید می نمایاند واصلا کسی که قلبش را می دهد به احمدی نژاد ورایش را به رفسنجانی که نمی تواند دچار ضعف قلب! باشد.

واگر هم فرض ما درست باشد باز هم این سئوال بی جواب میماند چرا نیش چاقو توهین به استاد است؟ اگر استاد مشکل پزشکی داشتند می شد از حضورمبارکشان استدعا شود چند ثانیه چشمان نازنینشان را مسدود کنند.

 2/ فرض دوم ،نیش چاقو مثلا سمبل خشونت باشد وبا روحیه ایشان که نازیبایی های رژیم ج. اسلامی را تلطیف شده وزیبا می بیند سازگار نیست. اما اگر این سمبل بی احترامی به بیننده معنا می دهد خب چرا اصلا آقای کارگردان در سناریو گنجانیده است؟ وچطور بی احترامی به مردم مجاز است بی احترامی به استاد قدغن؟

3/ فرض سوم -چون جمهوری اسلامی برای انجام بخشی از ترور هایش از چاقو مدد می گیرد)سینه پروانه فروهررا چاقو شکافت . فریدون فرخ زاد را با چاقو تکه، تکه کردند، شاپور بختیار را با کارد آشپرخانه سر بریدند( کارگردان تصور کرده که استاد ممکن است با رویت نیش چاقو دچار عذاب وجدان! بشود. در این مورد هم باید اطمینان داد که این اتفاق نمی افتد. چون خودشان فرموده اند که مسیر راهش تا منزل از خیابانی میگذشته که یکی از شعبه های بیدادگاههای جمهوری اسلامی قرار داشته و همیشه چند نفر را در قل و زنجیر به نرده بسته بودند تا به نوبت دادگاهی!، کنند. ایشان مسیر خودشان را عوض می کنند واز خیابان دیگر عبور می فرمایند تا اصلا واقعیت های امروزی ایران را نبینند. بله ایشان اصلا نمی بینند که عذاب وجدان آزارشان بدهد وآن عینک دودی که همبشه به چشم دارند به طور سمبلیک مبخواهد همین روش را تداعی کند.

 ممکن است چند تا آدم های ضد انقلاب مغرض وحسود مثل من یک فرض چهارم را هم محتمل بدانند که آقای کارگردان جوان در تکاپویی موقعیت سازی برای فیلمش هست با توجه به اینکه استادکیارستمی استاد مسلم زد وبند های سیاسی / سینمایی هم هست خب می تواند جایزه ای در کن وسلوقون ودهکده های دیگر جهانی !برای فیلم جور کند همچنان که با سفارش استاد ،نیکی کریمی به فیلمسار مبدل شد ویکی دوتا فیلم کیارستمی گونه هم تحویل تشنگان هنر ناب داد. هرچند دیگر خود کیارستمی هم تاریخ مصرفش دارد تمام می شود( امسال فیلم شیرین او در جشنواره کن تلخ کام شد ) اما نیکی خانم هم بیشتر داور اندیشمند جشنواره هستند تا فیلمسار فمینیست اسلامی! ( از استاد همچنین در خواست می شود یک سکانس فیلم را کارگردانی کند که استاد می پذیرد وبه کارگردان اصلی بلافاصله الهام می شود که این سکانس شاهکارخواهد شد) اما به آقای شهریاری اطمینان می دهیم که جشنواره ها جایزه هایشان را به فیلمها نمی دهند بلکه به رژیم اهدا می کنند، همانطور که در این چند سال که مخملباف رابطه اش با حکومتش شکر آب شده هیچ امتیازی از هیچ جشنواره ای دریافت نکرده و مجبور است راش هایی را که در افغانستان گرفته را به اسم سمیرا ،حنا .میثم به این جشنواره واون جشنواره بفرسته تا این خانواده نابغه بکل فراموش نشوند)اگر یک روز سایه رژیم از سر کیارستمی ها دور شود همه امتیاز ها دود خواهد شد.آقای شهبازی هم باید دعا کنند رژیم همچنان پایدار بماند واختلاف جزئی اروپاو آخوندها بر سر مسایل اتمی حل وفصل شود تا سیل جایزه ها دوباره به سوی سینمای جمهوری اسلامی سرازیر شود در آن صورت حتما سهمی هم نصیب ایشان خواهد شد. (چون هنوز اتم بازی اروپا/ امریکا وآخوند ها به پایان خوش نرسیده خود عباس آقا را امسال اصلا از جشنواره کن حذف کردند. چه رسد به فیلم سفارش شده او) نمی خواهم برای این رفتار شهبازی واژه تملق را بکار بگیرم اما حیف است یک فیلمساز جوان به جای سعی در پیشبرد کارش بخواهد با وصل شدن به یک فیلمساز حکومتی.برای خودش موقعیت بسازد.

 حالا رژیم میخواهد حنا مخملباف را ترور کند!

من در باره مخملباف وخانواذه اش چند مطلب نوشته ام خلاصه کنم من هم معتقد نیستم که انسان تحول پذیر نیست . اما کسانی که متهم به قتل، شکنجه، هستند ودرساختن پایه های یک سیستم دیکتاتوری شرکت داشته اند، وخودشان از دل یک سیستم ارتجاعی که آدمخوری در ذاتش هست در آمده اندو حتا اگر متحول هم شده باشند. باید بابت رفتار هایی که بدان متهم هستند محاکمه شوند. بر اساس نظر شاهدان عینی مخملباف در گروه بلال حبشی به شغل شریف شکار انسانها مبادرت می کرده است البته تا وقتی رای صادر نشود این اتهام است. اما دیگر یک متهم را در صدر نمی نشانند وارج نمی گذارند . الان هم شرایط فراهم است که در یک دادگاه صالح ایشان جوابگو اعمال گذشته اش باشد وی مدعی است که قواعد دنیا امروز را پذیرفته است واز ترس جانش به فرانسه پناهنده شده چرا حاضر نیست قدمی برای رفع اتهام از خودش بردارد؟آن کس که حساب پاک است... البته خانواده را هیچگاه نمی توان به دلیل رفتار پدر یا مادرشان ماخذه کرد اما خانواده ی مخملباف به پدرشان و گذشته اش افتخار می کنند ،آن چنان پرورش یافته اند که مثل پدر بیندیشند. ورفتار کنند این چنین است نمی توانند جوابگویی اتهاماتی که متوجه پدر می شود نباشند.

 اخیرا سایت حکومتی انتخاب که گاهی به مخملباف نیشکی می زند ودلخور است که این یار وفادار انقلاب حالا کمی سرکش شده به ادعا های حنا مخملباف که مدعی است پاپا محسن بود که سینمای عاشقانه ج. اسلامی را رونق داد تاخته واضافه می کند:

«محسن مخملباف، از مخالفان جدی ساخت فیلم های عاشقانه بود و حتی در واکنش به فیلم ساده و غیر عاشقانه ی «اجاره نشین ها» ی داریوش مهرجویی، در نامه ای به معاون وقت سینمایی ارشاد نوشته بود «حاضرم به خود مین ببیندم و به همراه داریوش مهرجویی به جهنم بروم...»وی( حنا) در پایان، در حالی که تصور می کرد، یکی از سیاستمداران و نظریه پردازان خبره سیاست است، گفت: روزي که به ايران برگردم، شايد دستگير شوم. در ايران زماني که از خانه خارج مي شويد، نمي دانيد آيا بازخواهيد گشت يا خير» (نقل از سایت حکومتی انتخاب)

 توجه دارید که مهر جویی بعد از اینکه به وساطتت انتظامی از تبعید به جمهوری اسلامی برگشت داده شد. کمال وتمام در خدمت منافع رژیم حرف زد ،فیلم ساخت،سخنرانی کرد. وفیلم اجاره نشین ها هم که با اجازه خود رژیم ساخته شد ومشکلی هم با اداره سانسور رژیم نداشت. آقای مخملباف هم که در سال ساخت اجاره نشین ها ادعا داشت از دوران حزب الهی ش فاصله گرفته. اما میخواهد سازنده فیلمی که حکومتش هم بی خطر تشخیصش داده و روزی نامه اتتخاب هم او را ساده ارزیابی می کندرا ترور کند. همین حنا خانم ادامه داده که در ايران زماني که از خانه خارج مي شويد، نمي دانيد آيا بازخواهيد گشت يا خير؟

 البته حنا خانم نمی گوید از چه زمانی در ایران وقتی ار خانه خارج می شوید نمی دانید برمی گردید یا نه ؟چون پاپا جان مرتبط با باند خاتمی هستند هیچ بعید نیست این نا امنی از زمان روی کار آمدن احمدی نژاد در ایران اسلامی پدید آمده یاشد .مگر مجید شریف ،مختاری ، پوینده، همه آنها که در رژیم جمهوری اسلامی از خانه بیرون رفتند وبر نگشتند، در زمانی سر به نیست نشدند که آقا محسن با ج. اسلامی در صلح وصفا بود ایا آن زمان ترورشان اشکالی نداشت؟ و اون کسانی که پاپا محسن دستگیرشان می کرد و تحویل لاجوردی می داد . انسان نبودند؟ پدر نداشتند ،مادر نداشتند ؟ بستگانشان چشم انتطار بازگشتشان نبودند؟بله حنا خانم پا پا جان شما خود در پایه گذاری رژیمی دست داشت که مافیائیست وحکومت مافیایی همین است.مافیا خودش را هم حذف می کند .یک روز جوانان ایران که با اینان وایجاد یک سیستم ارتحاعی مخالف بودند اگر از خانه بیرون می رفتند نمی دانستند ایا به منزلشان برمی گردند ویا به اسارت پاپا محسن وهم فکرانشان گرفتار می شوند وامروز دختر آقای مخملباف ار همراهان سابق پدر جانش وحشت دارد وحق هم دارد . البته با یک تفاوت که آقای مخملباف از امکانات این رژیم خوب دوشیده است ،حالا با بهره از امتیاز بسیاری که دولت فرانسه در اختیار پایه گذاران چ.اسلامی قرار می دهد خوش میگذراند. اما دختران جوان ایران اسیر آخوندهای همزاد پا پا محسن، راه به جایی ندارند سفارتخانه کشور های غربی نیز در هایشان راقفل کرده اند.

 

 بهمن نیرومند، تئاترآیه های شیطانی و باند خوب جمهوری اسلامی!

در خبر بی ، بی ،سی میخوانیم

تئاتر "هانس اوتو" در پتسدام (نزدیک برلین پایتخت آلمان) اقتباسی از رمان "آیه‌های شیطانی" اثر معروف سلمان رشدی را روی صحنه برده است.

وقتی علی امینی تنها عضو حزب آقای بابک امیر خسروی میخواهد در باره نمایش آیه های شیظانی قضاوت کند می رود سراغ بهمن نیرومند، بهترین جایی که میشود این گفتگو را نشر داد شبکه بی ،بی سی است وبعد برای باز نشر همین گفتکو چه سایتی مناسب تر از ایران امروز مرتبط با باند فرخ نگهدار. بله آقای بهمن نیرومند در این گفتگو در نقش یک منتقد تئاتر ظاهر می شود آقای نیرومند که بیش از 40 سال است در اروپا ساکن هستند خوب می دانند که تئاتر یک هنر است که ایشان اگر هم منتقد مسایل سیاسی باشند دیگر سررشته از تئاتر ندارند. اما خوب وقتی  هدف رشد اسلام از نوع دوم خردادیش باشد باید سراغ چه کسی رفت جز بهمن نیرومند؟. علی امینی برای معرفی نیرومند به نقل چند سطر کوتاه بسنده می کند دیگر نمی گوید که او با خط سبز هایی که در دولت شرودر ماندند همراه شد وبرای ایجاد ارتباط باند خاتمی ودولت آلمان نقش مهمی داشت. کنفرانس جمهوری اسلامی در خانه فرهنگ های جهان را راه اندازی کرد ودر حرکت های دانشحویی همراه با خاتمی چیان برای سرکوب مردم به جان آمده همکاسه شد. حالا ببینیم با یک تئاتر که برداشتی از آیه های شیطانیست چگونه برخورد می کنند؟، فیلم فتنه که گویا  کار یک راست گرای پارلمان هلند بوده این بهانه را بدست حامیان ج. اسلامی داده است تا بخواهند زیر عنوان دفاع از باور های مردم حتا آزادی بیان در حدمجاز سرمایه داری غربی را هم محدودکنند. در مقدمه مصاحبه آمده است

 « اولین اجرای نمایش در ۳۰ مارس همراه با تدابیر شدید امنیتی برگزار شد. مأموران پلیس، از بیم حمله اسلام‌گرایان افراطی، ساختمان تئاتر را در محاصره داشتند.»

اگر این نمایش توهین به هر کسی است که مذهب دارد پس چرا در همین گزارش تاکید می شود که ساختمان از بیم حمله اسلام گرایان بنیادی زیر پوشش پلیس قرار گرفته؟ وآقای بهمن نیرومند با اعتراض به این نمایش خود می شود هم طراز همان بنیاد گرایان که پلیس از ترس حمله شان تئاتر را محاصره کرده بود. اصلا یک کار تیاتر که از یک کتاب مشهور اقتباس شده ودر یک  تیاتر مشهور روی صحنه رفته چه ربطی به فیلم فتنه دارد؟آقای نیرومند می افزاید

به نظر من کارگردان به هیچوجه موفق نشده اثر جالبی خلق کند، و اصولا فکر نمی‌کنم که هدف او ارائه یک اثر هنری بوده است .

بعد سئوال ادامه پیدا می کند

پس چه انگیزه‌ای داشته؟

«دست‌اندرکاران این تئاتر احتمالا انگیزه‌های صرفا شخصی یا سیاسی داشته‌اند. من که از دیدن این نمایش واقعا شوکه شدم. به نظر من کاری که روی صحنه آمده نه تنها هیچ پیام سازنده‌ای ندارد، از نظر هنری هم بسیار مبتذل است. این یک تحریک آشکار و تحریکی توهین‌آمیز نسبت به جهان اسلام است»

اول اینکه آقای نیرومند صلاحیت نقد وبررسی تیاتر ندارد. برای تشخیص ابتذال یک کار ویا ارزش هایش نیاز به دانش تیاتری هست نیرومند اصلا نه می داند .نه می تواند توضیح دهد که چرااین اثر مبتذل است؟ حالافرض کنیم این اثر هماگونه که نیرومند ادعا می کند بی ارزش است ایا اگراز ارزش های تئاتری برخوردار بود آنوقت مشکل آقای نیرومند حل می شد؟ آنوقت که برای تفکر کنونی نیرومند خطرناکتر می بود چون اثر با ارزش تاثیرش بیشتر است و بیشتر می تواند اندیشه هنرمند را به اجتماع منتقل کنند.

 به سئوال بعد وجواب نیرومند توجه کنید.

چه نفعی در توهین به اسلام وجود دارد؟

منافع اقتصادی و سیاسی هنگفتی پشت پرده است. به نظر من از زمان سقوط اتحاد شوروی و فروپاشی بلوک شرق، قدرت‌های بزرگ دشمن تازه‌ای تراشیدند به نام دین اسلام و علیه آن یک جنگ روانی تمام عیار به راه انداختند. برخی از هنرمندان هم آگاهانه یا ناآگاهانه هیزم‌بیار این معرکه شده‌اند. بی‌دریغ به اسلام حمله می‌کنند بدون آنکه تفاوتی قایل شوند میان گروه‌های افراطی و توده وسیع مردم مسلمان.

 من نمی خواهم وارد بحث مسایل مرتبط با مذهب بشوم.اما نمی دانم این آقای چپگرای ضد مذهب از کی آب توبه سرش ریخت و شد عابدو وزاهدو مسلمانا. خود ایشان که از دنیای کفر به اسلام گرویده اند جز کدام دسته از روشنفکران محسوب می شوند؟ هیزم بیار کدام معرکه هستند؟استباط ایشان از دین ومدهب که قدم به قدم از شبه اصلاح طلبان حکومتی کپی شده است. بله منافع اقتصادی هنگفتی پشت سر غرب بود که تروریست های اسلامی را که از جمهوری اسلامی فرمان می گرفتند رشد داد و جمهوری اسلامی را به دو بخش خوب وبد تقسیم کرد وآقای فیشر وآقای نیرومند از حزب سبز ها وشرودراز اس. پ. د را همراه باند خاتمی کذاب نمود.

 بعد سئوال دیگری مطرح می شود

برای برخورد انتقادی با اسلام چه راهی در برابر هنرمند یا روشنفکر غربی وجود دارد؟

جواب:

«راه درست و سازنده به نظر من تماس و برقراری گفتگو با روشنفکران مسلمان، یا افرادی است که به اصلاح یا نوسازی شریعت اسلام باور دارند»

  واین همین راهیست که سالهاست وبعد از ترور میکونوس دولت آلمان با راهنمایی روشنفکران چراغ بدست نطیر بهمن نیرومند دارد طی می کند .آیا طی همین راه نبود که در انتهای آن خاتمی نوزاد ناقص الخلقه ای زائید با نام احمدی نژاد .

 منافع اقتصادی غرب اقتضا می کند که  با همه موش گربه بازی ها همچنان در حفظ رژیم اسلامی کوشا باشند. البته اگر بشود بار دیگر  خاتمی چیان را برگرداند چه بهتر وگرنه با حضور  همین احمدک هم می شود مردم را چاپید  ودارند می چاپند.

  نیرومند می افزاید:

کارگردان این خط اصلی را گرفته و چهار ساعت وراجی ملال‌انگیز را روی آن سوار کرده است. من تردید ندارم که اگر سلمان رشدی این اثر را ببیند از این که اثر ادبی او به این ابتدال کشیده شده، ناراحت می‌شود.

 اول اینکه اقتباس از یک اثر ممکن است حتا با نظر آفرینده یک اثر هم منطبق نباشد.من نمی دانم که نحوه اقتباس از آیه های شیطانی چه شیوه ای بوده اما حتم دارم نمی شود اینحا بدون حساب وکتاب یک کار نمایشی را به روی صحنه آورد.به حق وحقوق یک نویسنده بی اعتنا بود واگر این کار با نقد وبررسی نشریات وبرنامه های تلویزیونی مواحه بشود خب کارگردان می بایستی به نکاتی که ممکن است مورد سئوال باشد جواب بدهد .اما آقای سلمان رشدی وکیل و وصی نمیخواهد. از کجا اینقدر اطمینان دارند که حتما سلمان رشدی ناراحت می شود؟ مگر سلمان رشتدی هم نان خور آخوندهاست. ؟حتا آقای سلمان رشدی ممکن است از این اقتباس خوشش بیاید ویا نه ولی نه به این دلیل که چرا کارگردان تقسیم بندی آقای نیروند را برای خلق یک اثر رعایت نکرده است. حرف وهدف یک آرتیست خیلی فراتر از تعبیر وتفسیر های دوم خردادی های ورشکسته ا ست . من از دوستانم هم خواهش می کنم که طی نامه ای به سازندگان این کار به خاطر دفاع از آرادی بی قید وشرط بیان از سازندگان این تیاتر حمایت کنیم وامید داریم هنرمندان مترقی آلمانی کسانی مثل نیرومند را مدل ونمونه یک روشنفکر ایرانی قلمدادنکنند. آقای نیرومند دارد از خط سیاسی ای حمایت می کنند که وظیفه اش حفط ج. اسلامی وتقویت دوباره دارودسته خاتمی کذاب است.

 بصیر نصیبی

 5 مای 2008 زاربروکن- آلمان